گوشت ها (پروتئین ها)
از مـیـان چـهـارپـایـان ، گـوشـت گـوسـفـنـد، گـاو، شـتر، آهو و برخی دیگر از حیوانات حـلال اسـت و گـوشـت چـهـارپـایـان درنـده خـو، دارای دنـدان تـیـز و چـنـگـال و نـاخـن هـای تـیـز مـانـنـد شـیـر، پـلنـگ ، روبـاه ، کـفـتـار، شـغـال ، گـربـه و… حـرام اسـت . هـمـچـنـیـن گـوشـت چـهـارپـایـان حلال گوشتی که ذبح اسلامی نشده و یا مردار شده اند حرام است .
و از حـیـوانـات دریـایـی ، گـوشـت مـاهـی هـای پـولک دار و مـیـگـو حلال است . گوشت پرندگان نیز حلال است جز پرندگانی که فاقد چینه دان و سنگ دان و خـار عـقـب پـا هـسـتـنـد و یـا مـانـنـد عـقـاب و کـرکـس دارای چنگال اند.
گـوشـت حـیـوانات حلال گوشت سرشار از پروتئین است که نیاز بدن را تامین می کند و کـمـتـر غـذایـی مـی تـوانـد جایگزین آن شود. در آیات و روایات گوناگونی به خوردن گوشت سفارش شده است .
((والانـعـام خـلقـهـا لکـم … و مـنـها تاءکلون (نحل : 5)؛ (خداوند) چهارپایان را برای شما آفرید… و از گوشت آنها می خورید.))
در روز عـیـد قـربـان که حاجیان پس از عمال سنگین مناسک نیاز به پروتئین دارند خداوند بـه خـوردن گوشت قربانی دستور داده است . ((فکلوا منه واطعموا البائس الفقیر (حج : 29)؛ و از گوشت آنها (قربانی ) بخورید، و بینوای فقیر را اطعام کنید.))
در جـنـگ خـنـدق پـس از خستگی سربازان اسلام در حفر خندق ، دعوت کرد. در روایت آمده که رسول خدا(ص ) فرمود: ((خیر الادام فی الدنیا و الاخره اللحم ؛ بهترین خوراکی در دنیا و آخـرت گـوشـت است .)) چرا که گوشت موجب روئیدن گوشت بر بدن ، توانمندی ، قدرت بـخـشیدن به بینایی و شنوایی و… می شود. ترک گوشت فساد بدن را در پی دارد. از ایـن رو رسـول خـدا(ص ) فرمود: هر کس چهل روز گوشت نخورده باشد، پس باید پولی قرض کند و گوشت تهیه کرده و بخورد.
نـیـز امـام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((هر کس چهل روز خوردن گوشت را ترک کند، خلق و خوی او بد و زشت می شود.))
لیـکـن بـایـد از افراط در خوردن گوشت و اعتیاد به آن پرهیز کرد. پیامبر(ص ) فرمود: ((هـر کـس چـهـل روز (پـشـت سـرهـم ) گـوشـت بـخـورد سنگدل می شود.))
از روایـات بـرمـی آیـد کـه خـوردن گـوشت هر سه روز یک بار مناسب است . ساباطی می گوید: از امام صادق (علیه السلام ) درباره خوردن گوشت پرسیدم ؟ فرمود: هر سه روز (یک بار).
ادریس بن عبدالله می گوید: در محضر امام صادق (علیه السلام ) بودم ، از گوشت سخن به میان آمد، فرمود: یک روز گوشت بخور، یک روز لبنیات و یک روز چیز دیگری .
از مـیان گوشت ها، به خوردن گوشت گوسفند و آبزیان و پرندگان سفارش شده است . بهترین گوشت ، گوشت تازه (لحماً طریا) است . و از خوردن گوشت خام و گوشت خشکیده نمک سود نهی شده است .
اهمیت فاصله بین دو بارداری
پژوهشگران اعلام کردند رعایت فاصله مناسب بین دو بارداری برای سلامت مادر و جنین بسیار اهمیت دارد. زنانی که 6 ماه پس از زایمان دوباره باردار می شوند، 70 درصد بیش از دیگران در خطر خونریزی سه ماهه سوم بارداری و پارگی زودرس پرده های جنینی قرار دارند. احتمال مرگ در این زنان نیز دو برابر بیش از دیگران است و دیگر عوارض بارداری در آنها نیز 30 درصد بیشتر است.
از سوی دیگر، اگر فاصله بین دو بارداری 5 سال یا بیشتر باشد، برای زن باردار خطرناک است. این زنان دو برابر بیش از دیگران در خطر مسمومیت حاملگی قرار دارند. این نوع مسمومیت با افزایش فشار خون، سردرد و مشکلات کلیه همراه است و در صورت بی توجهی، به تشنج و حتی مرگ منجر می شود. قابل ذکر می باشد که مناسب ترین فاصله بین دو بارداری 23 ماه است.
هدف و فلسفهي حجاب
هدف از تشريع حجاب اسلامي و فلسفهي حجاب و پوشش چيست؟
هدف اصلي تشريع احكام در اسلام، قرب به خداوند است كه به وسيلهي تزكيهي نفس و تقوا به دست ميآيد:
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛[1] بزرگوار و با افتخارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ4؛
اوست خدايي كه ميان عرب امّي (قومي كه خواندن و نوشتن هم نميدانستند) پيغمبري بزرگوار از همان قوم برانگيخت، تا بر آنان وحي خدا را تلاوت كند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاك سازد و كتاب سماوي و حكمت الهي بياموزد؛ با آن كه پيش از اين، همه در ورطهي جهالت و گمراهي بودند.
از قرآن كريم استفاده ميشود كه هدف از تشريع حكم الهي، وجوب حجاب اسلامي، دستيابي به تزكيهي نفس، طهارت، عفت و پاكدامني است. آياتي همچون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ؛[2] اي رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، كه اين بر پاكيزگي جسم و جان ايشان اصلح است.
وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[3] و هرگاه از زنان رسول متاعي ميطلبيد از پس پرده بطلبيد، كه حجاب براي آن كه دلهاي شما و آنها پاك و پاكيزه بماند بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛[4] و زنان سالخورده كه از ولادت و عادت بازنشستهاند و اميد ازدواج و نكاح ندارند، بر آنان باكي نيست كه اگر اظهار تجملات و زينت خود نكنند، نزد نامحرمان جامههاي خود را از تن برگيرند و اگر بازهم عفت و تقواي بيشتر گزينند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛[5] اي پيغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادرهاي خود فروپوشند كه اين كار براي اين كه آنها به عفت و حريت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نكشند بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحريك و تهييج جنسي آنان و در نتيجه منجر به فساد ميشود، خداوند در كنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نيز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام كرده است؛ چنانكه از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
حُرّم النظر الي شعور النساء المحجوبات بالازواج و غيرهنّ من النساء لما فيه من تهييج الرجال و ما يدعوا التهييج الي الفساد و الدخول فيما لا يحلّ و لا يجمل؛[6] نگاه به موهاي زنان با حجاب ازدواج كرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است كه نگاه، مردان را برميانگيزد و آنان را به فساد فرا ميخواند در آنچه كه ورود در آن نه حلال است و نه شايسته.
از مجموع آيات و حديث فوق به خوبي استفاده ميشود كه هدف و فلسفهي وجوب حجاب اسلامي، ايجاد تزكيهي نفس، طهارت و عفت و پاكدامني در بين افراد جامعه، و ايجاد صلاح و پيشگيري از فساد است.
پي نوشتها
——————————————————
[1]. سورهي حجرات (49)، آيهي 13.
[2] . سورهي نور (24)، آيهي 30.
[3] . سورهي احزاب (33)، آيهي 53.
[4] . سورهي نور (24)، آيهي 60.
[5] . سورهي احزاب (33)، آيهي 59.
[6] . مجلسي، بحارالانوار، ج 104، ص 34.
حیوانات، مأموران خدا
1. در ماجرای گاو بنی اسرائیل، تکّه ای از بدن گاو، مقتول را زنده میکند و او قاتل خود را معرّفی می کند. «انّ اللّه یأمر أن تذبحوا بقرة»[1]
2. عنکبوت، پیامبر را در غار حفظ می کند. «الّا تنصروه فقد نصره اللّه»[2]
3. کلاغ، معلّم بشر می شود. «فبعثه اللّه غرابا»[3]
4. هدهد، مأمور رساندن نامه سلیمان به بلقیس می شود. «اذهب بکتابی هذا»[4]
5. ابابیل، مأمور سرکوبی فیل سواران می شود. «و ارسل علیهم طیرا ابابیل»[5]
6. اژدها، وسیلهی حقّانیّت موسی می شود. «هی ثعبان مبین»[6]
7. نهنگ، مأمور تنبیه یونس می شود. «فالتقمه الحوت»[7]
8. موریانه وسیلهی کشف مرگ سلیمان می شود. «تأکل منساته»[8]
9. سگ اصحاب کهف مأمور نگهبانی می شود. «و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید»[9]
10. چهار پرنده سبب اطمینان ابراهیم می شود. «فخذ اربعة من الطیر»[10]
11. الاغ، سبب یقین عُزیر به معاد می شود. «و انظر الی حمارک»[11]
12. شتر، گاو و گوسفند در حج، شعائر الهی می شوند. «و البُدن جعلناها لکم من شعائر اللّه»[12]
13. حیوان، وسیلهی خداشناسی می شود. «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت»[13]
14. حیوان، وسیلهی آزمایش انسان می شود. «تناله ایدیکم و رماحکم»[14]
15. حیوان، معجزه الهی می شود. «هذه ناقة اللّه»[15]
16. حیوان، وسیلهی قهر الهی می شود. «الجراد والقّمل و الضفادع»[16]
در قرآن چندین سوره به نام حیوانات است: بقرة، انعام، نحل، نمل، عنکبوت و فیل.
اثر حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
[1]. بقره، 63- 73
[2]. توبه، 40
[3]. مائده، 31
[4]. نمل، 28
[5]. فیل، 3
[6]. اعراف، 107
[7]. صافات، 142
[8]. سبأ، 14
[9]. کهف، 18
[10]. بقره، 260
[11]. بقره، 259
[12]. حج، 36
[13]. غاشیه، 17
[14]. مائده، 94
[15]. اعراف، 73
[16]. اعراف، 133
نظر دانشمندان غیر مسلمان درباره امام علی علیه السلام
- “شبلی شمیل”
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه” قوه” را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( علیه السلام ) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید:” امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( صلی الله علیه و آله )» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است.”
شوخ طبعی تا کجا؟
روزی مخرمة بن نوفل که از بزرگان انصار بود و صد و پانزده سال از خدا عمر گرفته بود، در مسجد احتیاج به قضای حاجت پیدا کرد، اما چون نابینا شده بود، از اطرافیان خواست تا او را به محلی امن هدایت کنند، تا او رفع حاجت کند.
نعمان بن عمرو انصاری که خود یکی از صحابه پیامبر و مردی شوخ طبع بود، دست او را گرفت و اندکی گردانید و در نهایت او را به مکانی نزدیک صحن مسجد در میان مردم برد و گفت: همین جا بنشین. و بعد خودش گریخت.
مخرمة کشف عورت کرد و مشغول شد، مردم از هر طرف فریاد برآوردند، او شرمسار شد و گفت: چه کسی مرا فریفت؟ گفتند: این کار نعمان بود. گفت: و اللّه اگر دستم به او برسد، با این عصا چنان به سرش می زنم که تاکنون چنین ضربتی نخورده باشد.
چند روز بعد مخرمة و نعمان هر دو در مسجد بودند که عثمان بن عفّان وارد مسجد شد و در محراب نماز ایستاد، نعمان برخاست و در گوش مخرمة گفت: ای پدر، نعمان اینک در محراب ایستاده و نماز می خواند. مخرمه گفت: ای فرزند مرا به او برسان که از او دلی پر خون دارم.
نعمان دست او را گرفت، نزدیک محراب آورد و خود فرار کرد. مخرمة با قدرت تمام، عصای خود را بر فرق عثمان زد، چنان که سر او شکست، اطرافیان پیش آمدند که ای مخرمة چه کار کردی؟ اما کار از کار گذشته بود. بعد هم بستگان مخرمه از عثمان عذرخواهی کردند.
روان شناسی نقاشی کودکان
به طور کلی خورشید در نقاشیهای کودکان نشاندهنده امنیت و خوشحالی کودک است و از گرمی و رابطه مطلوبی که میان پدر و فرزند برقرار است، حکایت میکند. در واقع به نظر میرسد این کودک رابطه خوب و راضیکنندهای با پدرش دارد. از سوی دیگر آسمان نیز که در این نقاشی به وضوح دیده میشود، نماد الهام و پاکی دنیای اوست. در طرف راست نقاشی، تصویر درخت را میبینیم که تنه باریکی دارد. اینکه کودک درخت را در سمت راست ترسیم کرده، به نوعی نشاندهنده فرار او از گذشتهاش است اما در عین حال نقش درخت به حمایت مقتدرانه پدر و همانندسازی کودک با شخصیت پدرش، اشاره میکند. تنه باریک درخت سازگاری مشروط صاحب نقاشی را نشان میدهد و چون شاخهها تا اندازهای نوک تیز، ترسیم شدهاند، میتوان حدس زد که کودک تا اندازهای پرخاشگر است.
کبوتر حرم
کبوتر حرمت شد دل زمینگیرم
کشید پای تو را آسمان به تقدیرم
رواقهای تو را پر کشیده ام بانو…
بجز حریم تو از هر چه آسمان سیرم
توان دیدن خورشید کار هر کس نیست
ولی نگاه از آن بارگه نمی گیرم
تو نبض زندگیم را به دست خود داری
مسلم است که با رفتن تو می میرم
مدینه قسمت پرواز من نخواهد شد
چرا که با قفس خود هنوز درگیرم
کنار پنجره های ضریح تو هر بار
بقیع می روم آنجا قرار می گیرم
خدا نخواست که پابند نامه ها بشوم
گره زده ست ضریح تو را به تقدیرم