رابط دقت عمل و بهبود در کار
مقام معظم رهبری مدظله العالی می فرمایند:
وقتی همه ی کنندگان کار، با احساس وجدان کاری به کار پرداختند و فهمیدند در حالی که کار را می کنند، اگر صاحب کار هم نیست، اما خداوند متعال حاضر و ناظر است، کرام الکاتبین حاضرند و ملائکه ی مقرب الهی نگاه می کنند؛ هر دقتی که برای بهبود کار بشود، مورد تحسین کرام الکاتبین خواهد بود و در پرونده ی عمل کننده ی کار ثبت خواهد شد. این چیزها، در محاسبات بشری ما به حساب نمی آید و غالباً نمی بینیم، غفلت می کنیم و بدان توجه نداریم؛ اما در حساب خدا که این حرف ها نیست.
اگر شما آن یک دقیقه ی آخر را هم که سر کلاس بودید، درس دادید و نگذاشتید ضایع شود؛ یا با آن شاگرد بد آموز، حقیقتاً صرف وقت کردید و کوششتان را به کار، یا در کارخانه، یا در مزرعه، یا در خانه که مشغول کار هستید و یا هر جای دیگر، دقت به خرج دادید؛ آن سوزنی را که با دقت در پارچه فرو بردید و… همین دقت و اهتمام، در پرونده ی عملتان ثبت خواهد شد. این ثبت در پرونده الهی، فایده اش فقط مربوط به قیامت نیست؛ در همین دنیا هم اثر می کند.
یعنی محکم کاری و دقت در کار دنیا، یک جامعه ی سرافراز، آباد، با انسان های قوی، مستحکم، تسلیم نشوی در مقابل دشمن، بی نیاز از لئام خلق خدا و دشمنان جامعه پدید خواهد آورد. نام نیکی هم برای این جامعه و این کشور، در عالم به وجود خواهد آورد. این ها مربوط به این طرف مرز مرگ است. آن طرف مرز هم که برزخ و قیامت و ثواب الهی است، مترتب بر این کارهاست. این، توصیه ی ما به شماست. من، هم از جامعه ی کارگری کشور هم از جامعه ی تعلیم و تربیت کشور، ضمن تشکر و سپاس عمیق قلبی، این درخواست را هم دارم. انشاء… که بتوانید روز به روز کار خود را بهبود بخشید.
نامه شهید علی خلیلی به رهبر انقلاب مدظله العالی قبل از شهادت
متن زیر نامه شهید علی خلیلی می باشد که 15 روز قبل از شهادتش خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است.
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد.اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛
دوستانم خیلی شلوغش میکنند.یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند…هر چند که دکتر ها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم…من میترسم از ایمان چیزی نماند.آخر شنیده ام که پیامبر(صلی الله علیه و آله ) فرمودند:اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود،خداوند دعاهارا نمی شنود و بلا نازل میکند.من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام.بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!
ولی آنشب اگر من جلو نمیرفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…
یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بنندازی!
من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند،ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجب است.
آقاجان!
بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند.مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(علیه السلام ) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟
مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟
رهبرم!
جان من و هزاران چون من فدای غربتت.بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.
آقا جان!
من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمیشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمیگذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
شهید غیرت
(علی خلیلی در سال ۱۳۷۱ در استان تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد.علی خلیلی از سنین نوجوانی با موسسه فرهنگی دینی بهشت آشنا شده و وارد این مجموعه ی فرهنگی شد. او که انگیزه و استعداد خوبی در انجام فعالیت های فرهنگی داشت خیلی زود به یکی از مربیان موفق این مجموعه تبدیل شد و پس از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه علمیه امام محمد باقر(علیه السلام ) شد)
شام نیمه شعبان تصمیم می گیرد بعد از هیئت رفقای نوجوانش را از نارمک تا محله خاک سفید تهران بدرقه کند. شاید نگران بود. اضطراب اینکه نکند نیمه های شب برای هم هیئتی های کم سن و سالش خطرساز باشد. غیرتش اجازه نداد تنها راهیشان کند.
اما در میان راه متوقف شد. غیرتش به جوش آمد. عده ای خناس در حال آزار و اذیت دختر جوان بودند. دخترک وحشت زده استمداد می طلبید. تاب نیآورد. امر به معروف کرد. محل نگذاشتند. طاقت نیآورد. جلو رفت. جامه به دندان گرفتند و گریختند. دخترک دامنش آلوده نشد. اما لحظاتی بعد…قمه جاهلی و اب دیده دیوان و ددان، خون علی را بر زمین ریخت. ماهها گذشت؛ تا در خلسه بهاری نوروز زهرائی سلام الله علیها، نام علی در قطعه آسمانی و بهشتی شهدای غیرت نقش ببندد.
علی پهلوان و خوش عیار ماهها با بیماری دست و پنجه نرم کرد. طی این ایام آنقدر زخم زبان شنید که زخمهای جانکاهش را فراموش کرد. روزهای پایانی عمر کوتاهش نامه ای خطاب به رهبری نوشت تا تسکین و التیام زخم هایش باشد. زخم هائی که این روزهای آخر نه بر جسم که روح و قلبش را جریحه دار کرده بود. وقتی که مذهبی های تسبیح به دست و جانماز آب کشیده او را نصیحت می کردند؛ ” جوان مگر مملکت قانون ندارد تو چرا درگیر شدی؟… رهبر هم راضی نبود جانت را به خطر بیاندازی…. و الخ” و چه خوش گفت که از زاهدان خشک مجو پیچ تاب و عشق.
اماعلی جان داد چون نخواست و نمی توانست بی غیرت باشد. ابرو در هم کشید و جان بر کف نهاد چرا که دفاع از ناموس را فتوای اخلاق و حکم دین می دانست و خونش را نیز در راه دفاع از غیرت و مردانگی اهدا کرد. *علی عزیز شهید غیرت است نه شهید امر به معروف.*
اهل ظاهر شاید در آن لحظه به بیش از تذکر لسانی فهم نمی کردند. اینکه به حکم امر به معروف اگر ضرر جانی داشت نباید خطر کرد. عافیت اندیشی فقط یک انسان را فدا نمی کند؛ غیرت را به خاک می کشد.
ماجرا اینجا تذکر لسانی نبود. قصه دفاع از ناموس بود که تاب از علی ربود. خون علی از رگ غیرتش جاری شد تا روح بلند مردان با غیرت زنده بماند. رخ گلگونش راز ماندگاری قلندری و رستم صولتی است. با خونش حرفها زد؛ نقشی ماندگار…در طلب ما بی زبانان امت پروانه ایم/ سوختن از عرض مطلب پیش ما آسانتر است.
شهید امر به معروف
بصیرت یعنی....
مفهوم بصيرت
بصيرت دانايي صرف نيست بلكه دانايي همراه با باور وايمان است از اين رو موجب هدايت و حركت است در حاليكه علم همواره مقرون باور قلبي نبوده و در نتيجه لزوما مايه عمل به مقتضاتش نيست.
به عنوان نمونه خيلي از مردم مي دانند سيگار براي انسان زيان بار است ولي به دليل اينكه به مضرات آن باور ندارند واز آن استفاده مي كنند حتي برخي پزشكان به انواع مواد مخدر معتاد مي باشندتقريبا هر انسان الهي مي داند روزي اين جهان را ترك وبه عالم برزخ و حساب سفر خواهد كردو آنجا يك يك اعمالش مورد ارزيابي قرار گرفته و جزا و پاداش به آن تعلق مي گيرد اما از آنجايي كه اين بينش د ر بسياري از مردم از ساحت ذهن به ساحت قلب رسوخ نكرده و به ايمان باطني تبديل نگرديده موجب تقوي و پرهيزگاري نمي شود ولي علم مقرون با اعتقاد قلبي مايه حركت و عمل مي گردد واز اين روست كه بصيرت موجب هدايت بوده انسان را از غفلت بيدار مي كند انسان بصير به كمك اين قوه از خطر گمراهي و فريب خوردن در امور و موضعگيري غافلانه و حساب نشده در امان است بصيرت مانند سپري است كه در هنگام فتنه هاومواقف خطرناك انسان را مصون و محفوظ نگه مي دارد.شايد از اين روست كه زره و لباس محافظ جنگي را بصيرت ناميده اند چون انسان را از شمشيرها و ضربه هاي نابهنگام و غافلانه حفظ مي كند.
ناگفته نماند از لوازم بصيرت زيركي و فطانت است زيرا وقتي آدمي به روشني از جوانب مسائل پيش رويش اطلاع داشته باشد نقطه ابهامي برايش باقي نمي ماند تامانع برخورد صحيح با آن شود.بنابراين با درايت و زيركي بيشتر وارد عمل خواهد شد.
آري جامعه بدون بصيرت كور است و همچون كوران اعمال متناقض از خود نشان مي دهد گاه كاهي را به كوهي بخشيده و گاهي كوهي را به كاهي نمي بخشد هرگز قابل اعتماد نيست در حساسترين لحظات بخاطر عدم درك موقعيت خود پيشواي بصيرش را تنها مي گذارد وجودشان كالعدم و حياتشان مساوي مماتشان و حضورشان در كنار پيشواي بيدار عدم حضور است از اين رو امير مؤمنان در وصف شان فرمود::الشاهده ابدانهم الغائبه عنهم عقولهم بدنهايشان حاضر ولي عقلهايشان غائب است.
آنان بدليل كوردلي و ناتواني در تحليل مسائل و شناخت حق وباطل از روي هواهاي خود حكم مي كنند و از آنجا كه هواهاي نفساني به تعداد افراد جامعه متفاوت بوده و در زمانهاي مختلف تغيير مي كنند چنين جامعه اي ثبات خودرا از دست مي دهد هر دسته اي خواسته اي متفاوت با ديگران دارد و هر روز چيزي غير از مطلوب ديروز مي طلبد يك روز عده اي خواهان جنگ با دشمن و روز ديگر عده اي ديگر خواهان صلح و روز سوم هر دو از خواسته خود دست بر مي دارند.بنابراين مشكل عدم بصيرت از مشكلات خطر آفرين است كه روند اصلاح جامعه را متوقف مي كند به طوري كه اگر برترين رهبران عالم هم در راس چنين جامعه اي قرار گيرند از رفتار متناقض و كردار حيرت انگيز مردم زمين گير مي شوند كما اينكه حضرت در مورد مردم زمان حكومتش فرمودند::المختلفه اهواوهم المبتلي بهم امراوهم اميالشان متفاوت و زمامدارانشان به بلاي آنها گرفتارند.
چرا این همه سختی؟؟
چرا صالحان، گرفتار مشكلات هستند و مجرمان و گنهكاران، در رفاه به سر مىبرند؟
از آنجا كه خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى كنند، فوراً آنان را با قهر خود مىگیرد تا متذكّر شوند، چنانكه خداوند در قرآن مىفرماید: اگر پیامبر سخنى را كه ما نگفتهایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مىگیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44 - 45) و همچنین اگر مؤمنین خلافى كنند، چند روزى نمىگذرد مگر آنكه گوشمالى مىشوند.
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك مىكند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً»( سوره كهف، آیه 59) و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً»( سوره آل عمران، آیه 178)
به یك مثال توجه كنید:
اگر قطرهاى چاى روى شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك مىكنید.
امّا اگر قطرهاى چاى روى لباس سفید شما بچكد، صبر مىكنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید.
و اگر قطرهاى روى قالى زیر پاى شما بچكد، آن را رها مىكنید تا مثلاً شب عید به قالى شویى ببرید.
خداوند نیز با هركس به گونهاى رفتار مىنماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگى روحش، كیفر او را به تاخیر مىاندازد.