چهار آرامگاه در نزدیکی روضه منوره امام رضا (علیه السلام )
آرامگاه شیخ بهایی
این آرامگاه در رواقی به همین نام واقع در ضلع شمالی صحن امام خمینی (رحمه الله علیها) قرار دارد و متعلق به شیخ بهاءالدین محمد عاملی معروف به شیخ بهایی از دانشمندان بزرگ شیعی معاصر با شاه عباس صفوی است. شیخ بهایی در 953 ق. در بعلبک لبنان متولد و در 1030 ق. در اصفهان درگذشت و در محل کنونی مدفون شده است. بنای رواق شیخ بهایی دارای 102 متر مربع مساحت می باشد و کف و ازاره رواق با سنگ مرمر مرغوب پوشش یافته است. مدفن این عالم جلیل الشأن درمرکز رواق قرار دارد و با سنگ نبشته ای مشتمل بر شرح حال شیخ بهایی مزین شده است. آثار باقیمانده از این دانشمند را 88 کتاب و رساله مختلف دانسته اند.
آرامگاه شیخ حر عاملی
درشمال شرقی صحن انقلاب و در قسمت تحتانی غرفه های متصل به مدرسه میرزا جعفر سابق قرار دارد و به وسیله پلکان و دری از غرفه چهارم در ضلع شمالی با صحن انقلاب مرتبط است. این آرامگاه متعلق به شیخ المحدثین محمد بن حسن معروف به شیخ حر عاملی از دانشمندان شیعی و صاحب کتاب مشهور وسایل الشیعه است که در 1033 ق. دریکی از روستاهای جبل عامل به دنیا آمد و پس از طی دوران تحصیل به مشهد مهاجرت کرد و ضمن تدریس ، مدتی مقام شیخ الاسلامی در مشهد را عهده دار بود. وی در 1104 ق. وفات یافت و در این مکان مدفون شد. مدفن فرزند بزرگ و دانشمند او در جوار مقبره پدرقرار دارد. عملیات بازسازی و مرمت آرامگاه از 1365 ش. پایان یافته است.
آرامگاه شیخ طبرسی
درشمال صحن انقلاب و شرق باغ رضوان و در ضلع غربی سردرهای ورودی طبرسی به مجموعه حرم واقع و با گنبدی کاشیکاری مزین است.
نام صاحب آرامگاه ابوعلی فضل بن حسن طبرسی است که از علمای مشهور شیعه و صاحب تفسیر مجمع البیان و جوامع الجامع می باشد که به قولی در 470 ق. درایران متولد و در 548ق. درسبزوار وفات یافت و در قبرستان قدیمی مشهد (قتلگاه) که بعداً باغ رضوان نامیده شد، مدفون گردید. باغ رضوان درشمال غربی اماکن متبرکه واقع بود و مقبره شیخ طبرسی درسال 1370 ش. درجریان طرح توسعه حرم به محل کنونی انتقال یافته است . عملیات بازسازی مقبره شیخ طبرسی از 1379 آغاز شده است و عملیات تکمیلی آن هم چنان ادامه دارد.
آرامگاه پیرپالان دوز
آرامگاه شیخ محمد عارف مشهور به پیر پالان دوز قبلاً درحاشیه فلکه حرم و در ابتدای خیابان نواب صفوی واقع بود و اینک پس از توسعه حریم حرم رضوی در مرکز مجموعه فرهنگی – تجاری پیر پالان دوز واقع درپشت بازوی غربی سردرهای بالای زیرگذر خیابان نواب صفوی ( پایین خیابان ) قرار دارد و مجموعه مذکور با احتساب زیربنای آرامگاه و رواق های جانبی و بازارچه به 6630 متر مربع بالغ می گردد. بازسازی و توسعه پروژه مجموعه پیرپالان دوز ازسال 1376 آغاز و در سال 1380 مراحل پایانی را طی نموده و در حال بهره برداری است. این مجموعه درزمینی به مساحت 2403 متر مربع بنا شده است.
صاحب آرامگاه شیخ محمد عارف ازعرفای عهد صفویه و متولد کارده از اطراف مشهد است که در 985 ق. وفات یافت و در این محل مدفون شد و در سال 1343 صندوقی برای آن ساخته شد . او صاحب کرامات و از دانشمندان و زهاد معروف عهد صفوی و از بزرگان سلسله ذهبیه است و به دلیل امرار معاش از طریق پالان دوزی یا پاره دوزی ( کفشدوزی ) به این نام شهرت یافته است.
تفاوت اسلام و ایمان
آیا هر مسلمانى، مؤمن است یا آنكه میان اسلام و ایمان تفاوت است؟
در قرآن، یكجا مى خوانیم كه مردم وارد دین مى شوند: «یدخلون فى دین اللّه افواجا»( سوره نصر، آیه 2) و در جاى دیگر به كسانى كه شعار دیندارى مى دادند گفته مى شود: هنوز ایمان وارد دلهاى شما نشده است: «ولمّا یدخل الایمان فى قلوبكم»(سوره حجرات، آیه 14) یعنى دین باید وارد مردم شود.
آرى، دیندارى مراحلى دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغى، سرد مى شود ولى هیچ پختهاى خام نمى شود.
ورود مردم در دین آسان است؛ هركس بگوید: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»، مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. امّا بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغى به جبههها مىرفتند و حاضر بودند در كنار پیامبر جان فشانى كنند. ولى قرآن به آنها مىگوید اگر دین دارید، خمس غنائم جنگى را بدهید: «واعلموا انّما غَنمتُم من شىءٍ فانّ لِلّه خُمُسَه و للرّسول… انْ كنتم آمنتم باللّه»(سوره انفال، آیه 41.)
آرى، كسانى كه شهادتین مىگویند و حتى در جبهه ها كنار پیامبر مى جنگند، ممكن است در مسایل مالى آسیب پذیر باشند كه قرآن مى فرماید: در كنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نیز بپردازید. در این مرحله است كه ایمان وارد قلب مىشود. قرآن فقط به گروه خاصّى مىفرماید: «اولئك هُم المؤمنونَ حقّاً»(سوره انفال، آیه 4.) مؤمنون واقعى گروه خاصّى هستند، ولى نسبت به گروهى كه منافقانه اظهار ایمان دارند، مىفرماید: اینها مؤمن واقعى نیستند: «و مِن النّاس مَن یقول آمنّا بِاللّه و بالیوم الآخر و ما هم بمؤمنین»(سوره بقره، آیه 8 )
عملی که صد هزار ثواب دارد!
یادمه اولین باری که تونستم آب بخورم و خودم این کار را کردم، بعد از نوشیدن آب مادرم بهم یه جمله ی زیبایی را یاد داد… بگو یا حسین… سلام بر حسین …
یكی از آداب دوست داشتنی سبک زندگی حسینی یاد كردن از عطش حضرت حسین سیدالشهداء (علیه السلام) ، هنگام نوشیدن آب گواراست.
تصویر زیبایی است؛ جوانی را می بینی كه مشغول یكی از امور گوناگون زندگی است؛ تحصیل یا ورزش و یا تفریح و سرگرمی و… تشنه اش شده آب می نوشد! انگار همه چیز از شتاب می افتد، همه چیز رنگ می بازد و او آرام و با احساس و عاطفه می گوید: “سلام بر حسین” و “به فدای لب عطشان حسین” و یا لعن می كند: “لعنَ اللهُ قاتلَ الحسین”
این كه تاثیر این رفتار در ملكوتِ او و اطرافش و حتی نسلش دقیقاً به چه میزان و مقدار است، از عهده عقل و دانش ما بر نمی آید اما مسلم است كه بركتی شگرف، دنیا و آخرت او را تحت تأثیر قرار می دهد.
بنده ای نیست كه آب بنوشد و حسین علیه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت كند مگر اینكه خدا صد هزار حسنه برایش می نویسد و صد هزار گناه از سیئات او را پاک می كند و او را صد هزار درجه معنوی بالا می برد و با این عمل گویی او صد هزار برده را آزاد كرده و خدای متعال روز قیامت او را با دلی شاد و آرام محشور می كند
این را از ثواب تک تک رفتارهای پر خیر و بركت او در این حال می شود حدس زد؛ اعم از ادب به امام حسین علیه السلام، یاد آوری عطش و مظلومیت او، فرزندان و یارانش اما فقط حدس! چون خدای سبحان در مورد امام حسین علیه السلام سنگ تمام می گذارد و حد لطف و عنایت خدا به دوست دار حسین علیه السلام از عقول امثال من خارج است اما برای تقریب به ذهن روایتی معتبر از كتاب شریف “كامل الزیارات” ابن قولویه قمی، در باب ثواب یاد كردن از عطش امام حسین علیه السلام هنگام نوشیدن آب و لعن كردن قاتلانش تقدیم می كنیم: به این امید كه این رفتار حسنه را بیش از گذشته اِظهار و ترویج كنیم و ادب و عرضِ ارادتمان را به سیدالشهداء علیه السلام بیشتر و بیشتر كنیم.
داود رقّی می گوید: من محضر امام صادق علیه السلام مشرف بودم. حضرت آب طلب كردند و همین كه آب را نوشیدند؛ دیدم امام منقلب شد و حالت گریه پیدا كرد و دو چشم مباركش پر از اشک شد.
سپس به من فرمودند: ای داود خدا لعنت كند قاتل حسین را.
بنده ای نیست كه آب بنوشد و حسین علیه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت كند مگر اینكه خدا صد هزار حسنه برایش می نویسد و صد هزار گناه از سیئات او را پاک می كند و او را صد هزار درجه معنوی بالا می برد و با این عمل گویی او صد هزار برده را آزاد كرده و خدای متعال روز قیامت او را با دلی شاد و آرام محشور می كند.(کافی ج۶ ص۳۹۱)
و این وصیت امام حسین (علیه السلام) به شیعیان در همه تاریخ است که فرمودند: «ای شیعیان من هرگاه آب خوش گوار نوشیدید از لب تشنه ی من یاد کنید و هرگاه درباره ی غریب و شهیدی سخنی شنیدید؛ به یاد غربت و شهادت من گریه کنید.
من نبیرهی پیامبری هستم که بدون گناه مرا کشتند و بعد از کشتن از روی عمد بدنم را پایمال سم ستوران قرار دادند و کوبیدند.
ای کاش درروز عاشورا همه بودید و میدیدید که چگونه برای کودکم از دشمن آب گرفتم، کودکم را به جای آب، با خون تیر ظلم سیراب کرد.» (امالی صدوق ص ۱۲۲)
بنابر این سعی کنیم این عمل را از کودکی چون اهالی قدیم به کودکانمان یاد دهیم تا بچه هایمان از کودکان با یاد امام حسین علیه السلام سیراب شوند.
نسب نامه شیخ حر عاملی
محمد بن حسن بن على بن محمد بن حسین، معروف به شیخ حر عاملى در شب جمعه 8 رجب سال 1033 هجرى در خانوادهاى اهل علم و علاقه مند به خاندان رسول خدا صلى الله علیهم اجمعین در روستاى مشغره در منطقه جبل عامل لبنان دیده به جهان گشود.
منطقه جبل عامل به دست ابوذر غفارى شیعه شد و توسط آن سردار بزرگ اسلام با اهل بیت رسول خدا صلى الله علیهم اجمعین آشنا گشت.
نسب محمدبن حسن معروف به حر عاملی مشغری با 36 واسطه به حربن یزید ریاحی شهید و آزادمرد حادثه كربلا میرسد.
شیخ حر در روستای مشغر، یكی از بخشهای منطقه جبل عامل (جبح) دیده به جهان گشود. شیخ حر عاملى از نوادگان حر بن یزید ریاحى است.
او فرمانده سپاه یزید بود كه به سپاه امام حسین علیهالسلام ملحق شد و همچون یارى وفادار در ركاب آن حضرت به شهادت رسید و سید الشهدا علیهالسلام درباره او فرمودند:
«ترا نام نیكویى نهادهاند، تو در دنیا و آخرت حُرّ و آزاده هستى»
جایگاه شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی از منظر امام رضا (علیه السلام)
با مراجعه به آموزه های امام رضا (علیه السلام) می توان این مسئله را به دست آورد که شادی و سرور جایگاه ویژه ای در سبک زندگی اسلامی دارد. ایشان اهتمام ویژه ای به این مسئله داشته اند و سعی کرده اند در چارچوب سبک زندگی اسلامی حدود و ثغور شادی و سرور ممدوح را مشخص کنند. در حدیثی از امام هشتم (علیه السلام) که مضمون آن در احادیث دیگری نیز نقل شده است، چنین می خوانیم که امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات؛ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَکُمْ بِالْفَقْرِ وَ لَا بِطُولِ الْعُمُرِ فَإِنَّهُ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالْفَقْرِ بَخِلَ وَ مَنْ حَدَّثَهَا بِطُولِ الْعُمُرِ حَرَصَ اجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ»؛ کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می کنند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید. نه خود را به فکر فقر مشغول دارید و نه درازی عمر، چون اندیشیدن در مورد فقر، انسان را بخیل می کند و اندیشه در مورد درازی عمر بر حرص می افزاید. بهره خود در دنیا را در امور حلال قرار دهید.[1]
امام رضا (علیه السلام) در این حدیث گهربار، فرح و شادمانی را یکی از ارکان اساسی در زندگی در ساعات شبانه روز معرفی می کنند. این که از تفریح به عنوان ابزاری برای تجدید قوا برای انجام دیگر وظایف زندگی اعم از درس خواندن، کار، زندگی زناشویی، روابط بین فرزندان با والدین و معاشرت اجتماعی بهره بگیرید که این تفریحات باید در قالب امور حلال قرار گیرد. البته منظور از این حدیث این نیست که اوقات خود را به «چهار بخش مساوی» تقسیم کنیم؛ بلکه ابعاد یا نیازهای چهارگانة زندگی انسان در این روایت مورد توجه قرار گرفته است و به این نکته توجه داده شده است که اسلام به همة ابعاد وجودی انسان توجه ویژه دارد. همة نیازهای جسمی، مادی و معنوی را مورد توجه قرار داده است. اسلام عزیز نه تنها با شادی و نشاط مخالف نیست بلکه بهره مندی از شادی های مشروع را امری لازم برای انسان می داند. باید به هنگام شادی از شادی ها و سرورهای مشروع بهره مند شویم؛ چرا که اوضاع همیشه به یک منوال باقی نمی ماند و روزهای غم و اندوه نیز در پیش است. غم و اندوه خواهی نخواهی به سراغ ما می آید؛ پس نباید اوقات شادی و نشاط را از دست داد. در سیره رضوی (علیه السلام)، خط قرمز شیعه در شادی ممدوح و مذموم، وجود اهل بیت (علیهم السلام) و سفارش های ایشان است که در شادی ایشان می باید شاد بود و در اندوه ایشان باید غمگین بود. از مصادیق کارهای نشاط آور مواردی مانند مزاح، شوخی کردن و شاد بودن با برادر مؤمن، هم نشینی با خوبان در ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام)، کمک به دیگران و ورزش های مناسب را باید مدنظر قرار دهیم.
___________________________________________
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان (علیهمالسلام )(ترجمه جلد 75 بحار الأنوار) ، ص346.
فوائد و برکات نماز از دیدگاه امام رضا (علیه السلام )
نماز فوائد بسیاری به همراه دارد از جمله: روح انضباط را در انسان تقویت میکند زیرا باید در اوقات معینی انجام پذیرد و تأخیر و تقدیم آن موجب بطلان نماز میگردد. همچنین آداب و احکام دیگر باید با نظم و ترتیب رعایت شود و اگر با بینظمی و ناهماهنگی صورت گیرد در حقیقت نماز خلل و اشکال به وجود میآید؟ این چنین است که انسان نمازگزار باید با عادت به نظم و انضباط در نماز آنرا در سایر مراحل زندگی نیز به مرحله عمل درآورد.
در زمینه اسرار و ره آوردهای بیشمار نماز حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام ) سخن جامعی فرموده است که به بخشهائی از آن اشاره میکنیم: آن حضرت در پاسخ نامهای که از فلسفه و علل تشریع نماز پرسیده بود چنین فرمود: علت تشریع نماز این است که بنده به ربوبیت پروردگار توجه و اقرار داشته باشد و مبارزه با شرک و بت پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار، در نهایت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روزه انجام پذیرد. و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر گردد، گرد غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد طالب و علاقهمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. همین توجه او به خداوند متعال و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز میدارد و از انواع فساد جلوگیری میکند.
امام رضا(علیه السلام ) در مورد سایر دست آوردهای نماز فرمود: نماز و مداومت یاد خدا در شب و روز سبب می شود که انسان مولا، و مدبّر و خالق خود را فراموش نکند و روح سرکش و طغیانگری در برابر خدا بر او غالب نیاید.
تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۹۴.
نقاره نوازی و نقاره خانه در آستان قدس رضوی
پیشینه ی نقاره نوازی و نقاره خانه در آستان قدس رضوی
رواج و دوام این سنت دیرینه ایرانی در اماکن متبرکه، مبین آن است که ایرانیان به همان سان که ذوق و هنر خویش را با شور ایمان درآمیخته و هنر معماری را در قالب طرح های بدیع در محراب، گنبد، مناره و … متجلی ساخته و معرفت خویشتن را در تزیین طاق ها و ایوان ها و مقرنس و معرق و مضرّس ها با خلق طرح های اسلیمی و دیگر آمیزه های نوخاسته با عالی ترین فرم به منصه ظهور گذارده اند. اینک با گذشت زمان و منسوخ شدن این آیین، نقاره نوازی به یادگار به عنوان آئینی دیرین به جای مانده است.
علت این که چرا در بارگاه ملکوتی امام رضا علیهالسلام نقاره نواختن معمول شده به درستی معلوم نیست و هر کس طبق ذوق و سلیقه خود دلایلی را بیان مینماید، در این جا چند احتمال وجود دارد که عبارتند از:
اول این که چون امام رضا علیهالسلام عنوان ولیعهدی داشته و سلطان بوده از این جهت نواختن نقاره در آن جا مانند دربار سلاطین معمول شده و بعد مانند یک سنت مانده است.
دوم این که شاید زمانی در آن جا لشگریانی بودهاند که برای حفظ و حراست حرم مطهر و شهر مشهد در آن مکان حضور داشته اند، برای اعلام آمادگی لشگر نقاره می نواختند تا آمادهی دفاع و پیکار گردند و بعد از آن به صورت یک سنت مطلوب ماندگار شده است.
سوم این است که نواختن نقاره و دمیدن درکرنایها فقط احترام و تعظیم به بارگاه حضرت امام رضا علیهالسلام میباشد، چون در کاخهای پادشاهان و امیران معمول بوده از این جهت در صحن و روضه منوره آن حضرت هم این کار را معمول داشتهاند، بنابراین نواختن نقاره و دمیدن در شیپورها جنبه تشریفاتی دارد و نظر دیگری در بین نبوده و نیست.
در قرن های اولیه ی اسلامی، نقاره نوازی در دستگاه امیران و حاکمان ایرانی مرسوم بوده، بانگ کوس و نقاره در نزدیکی سرای پادشاهی و دارالحکومه در اوقات معینی صبح و شام شنیده می شد (ناظم الاطباء). نقاره زنی در نقاره خانه، نوبت شاهی به شمار می رفته است (فرهنگ معین) و نقاره خانه اختصاص به پایتخت حکومت داشت و اولین نشانه ی تغییر حکومت، تصرف نقاره خانه بود.
از یک دیدگاه ، این آیین از حدود قرن نهم هجری فراتر نمی رود و قدیم ترین خبر در این باره مربوط به اوایل قرن دهم هجری است وبه گفته دیگر مهم ترین خبرها درباره ی نقاره خانه مربوط به عهد صفویه است. در این دوران مشهد به عنوان مهم ترین شهر مذهبی ایران مورد توجّه خاص شاهان صفوی بود و علاوه بر نقاره ی سلطانی، نقاره ی مخصوص حرم حضرت رضا علیه السلام نیز نواخته می شد و تا اواخر عهد صفویه این آیین رایج و در حال گسترش بوده است.
با ظهور دولت افشاریه و مرکزیت سیاسی شهر مشهد، آیین نقاره نوازی در آستان قدس از رونق بیشتری برخوردار شد و به جز ایام سوگواری مراسم نقاره ی شادیانه برگزار می شد، چنان که میرزا مهدی استرآبادی در ذکر وقایع سال 1143 ه.ق به ممانعت نادر از اجرای مراسم به علت ماتم و سوگواری مردم خبر داده است.
براساس اسناد رسمی و تاریخی موجود در مرکز اسناد رسمی و نسخ خطی کشور، تاریخچه نقارهزنی در حرم امام رضا(ع) به 417سال پیش باز میگردد که بیشتر سندهای مربوط به نقاره خانه حرم مطهر از دوره قاجاریه بر جای مانده است.
ودیگرقدیمیترین سند مربوط به نقاره خانه حرم مربوط به سال 1012 هجری قمری و براساس اسناد معتبر حکومتی، نقارهخانه حرم در دوره قاجاریه همزمان با رسمیت یافتن مجموعه آستان قدس رضوی، سر و سامان مییابد که البته از دورههای زمانی مختلف در این خصوص اسناد پیوسته موجود نیست.
در دوران نقاره نوازی قاجاریه از آداب و تشریفات خاصی برخوردار گردید. نام نقاره خانه در عهد قاجاریه کرناخانه بود و نقاره چیان، عملجات شکوه نامیده می شدند که در اسناد عهد قاجاری از آن ها یاد شده است. به نوشته ی پرفسور عبدالغنی میرزایف، در مناسبت های دیگر از جمله رویدادهای خاص مانند ظهور کرامات خاص نیز نقاره نواخته می شد و گاه در ایّام خاص مدت اجرای این مراسم طولانی می گردید.
در اواخر عهد قاجاریه با ظهور وسایل جدید موسیقی در دربار، نقاره نوازی در شهرها از رونق افتاد و به جز پایتخت و چند شهر مهم به تدریج منسوخ شد که این موضوع در دوره پهلوی نیز ادامه داشت، امّا نقاره نوازی در این دوران در آستان قدس رضوی همچنان با آداب خاص و در نوبت های معین برگزار می گردید و اگر چه در دوره ی نیابت مرحوم محمّد ولی خان اسدی نقاره نوازی در آستان قدس به دلایلی برای مدتی متروک شد، امّا مجدداً از سال 1321 ه.ش این مراسم برقرار گردید و همچون گذشته در زمان های خاص و به جز ایام سوگواری و ماه محرم و صفر اجرا می شد.
نقاره زنی در بارگاه
نقاره در شبانه روز، دو نوبت، قبل از طلوع و غروب آفتاب در بالای ایوان نقارهخانه (در قسمت شرقی صحن عتیق) به مدت تقریباً بیست دقیقه که به آن «خدمت معمولی» میگویند نواخته میگردد ولی در ماههای محرم و صفر و روزهای سوگواری نقاره مطلقاً نواخته نمیشود و در ولادتها و اعیاد و جشنهای مذهبی علاوه بر معمول دو تا سه نوبت به نام «نقارهخانه عید» می نوازند.
نقارهزنی از پدر به فرزند ذکور با شرط صلاحیت به ارث می رسد، ولی گاه اتفاق میاقتد متوفی فرزند ذکور یا واجد شرایطی نداشته باشد بنابراین روز به روز از تعداد آنان کاسته می شود.
وسایل نقارهزنی در گذشته به طوری که در سفرنامه «تاورنیه» ذکر شده است عبارت از نقاره، دهل، سرناو سنج بودند، و در پایتخت از کرنا استفاده می گردید که هفت، هشت پا طول دارد و دهانش خیلی گشاد است و صدای آن تقریباً تا چهار کیلومتر میرسید. اما وسایل نقارهزنی آستان قدس عبارتند از کرنا و طبل . بعلاوه هر طبالی دو چوب ساده به طول تقریباً بیست سانتیمتر دارد.
. براى نقاره زدن در آستانه مقدسه، محل خاصى در نظر گرفته شده و جاى بلندى فراهم آمده است. این بناى زیبا و باشکوه، بر فراز ایوان شرقى صحن عتیق (انقلاب) قرار دارد و از قسمتهاى مختلف حرم، دیده مى شود. بلندى بنا سبب شده است که به هنگام نقاره زدن، آواى آن تا دوردستها شنیده شود، و بویژه به هنگام برآمدن آفتاب، که شهر از هیاهوى آمد و شد اتومبیلها خالى است، نواى آن در چهارسوى مشهد، گوش شهروندان را نوازش دهد.
بناى نقاره خانه که سراسر از کاشى فیروزه اى و در پیرامون ایوان آن نرده کشى شده است. دو طبقه دارد، طبقه زیرین جاى گذاشتن طبل ها و شیپورها است، و طبقه دوم محل استقرار نوازندگان.
ابزار و وسایل نقاره نوازی
ابزار و وسایل نقاره خانه شامل چهار نوع طبل و کرنا و لوازم متعلق به آن است. طبل ها از کاسه های بزرگ و کوچک مسی و چدنی است که پوست دباغی شده بر روی آن کشیده شده و با دو چوب ساده به طول تقریبی بیست سانتیمتر، نواخته می شوند و کرناها سازهای بادی به طول تقریبی 100 تا 120 سانتیمتر است که از جنس مس یا برنج ساخته شده و آب کُرم داده شده اند.
هر کدام از طبلها ،شکل ،و اسم و آوای ویژه ای دارد.
در نقاره نوازی از چهار نوع طبل به نام های طبل سرچاشنی، گاه برگاه(گورگه، گورگ)، تخم مرغی و ساده(میانه) استفاده می شود. طبل سرچاشنی طبلی کوچک و چدنی و دارای صدای زیر است که به عنوان طبل اصلی و توسط سرچاشنی در تمام مدت نقاره کوبی نواخته می گردد و طبل های دیگر که مسی هستند و در دو اندازه ی بزرگ و میانه تهیه شده اند و صدای بم دارند، هماهنگ با طبل سرچاشنی و طبل «گاه بر گاه» که صدای آن بلندتر از سایر طبل هاست، طبل «تخم مرغی» از نظر صدا بین «گاه بر گاه» و «سرچاشنی» است. طبل ساده که همزمان با طبل «گاه بر گاه» و طبل «تخم مرغی» به صدا می آید و صدای آن شبیه طبل «تخم مرغی» است. به طور متناوب و یک در میان و همنوا با کرنا و گاه تنها تا خاتمه مراسم به عنوان کوس شادیانه همراهی می کنند و ذکر ندارد اما کرنا با ذکری خاص نواخته می شود، ذکری که سینه به سینه رسیده است.
در هنگام اجرای مراسم، چهار طبال در سمت راست نقاره خانه(شمال) رو به گنبد مطلای امام و بر روی صندلی های کوچک نشسته، شش کرنانواز به ترتیب در کنار سرنواز در سمت چپ نقاره خانه(جنوب) می ایستند و هماهنگ نقاره نوازی می کنند سرنواز، آنها را رهبری می کند..
فتوت و جوانمردی در کربلا
مردانگی و جوانمردی، از خصلتهای ارزشمندی است که انسان را به اصول انسانی، شرافت، تعهد و پیمان و رعایت حال درماندگان پایبند میسازد. کسی که به حق وفادار بماند و از پستی و ستم گریزان باشد، از ضعیفان پشتیبانی کند، از خیانت و نیرنگ دوری گزیند، به ظلم و حقارت و دنائت تن ندهد و اهل گذشت و ایثار و فداکاری باشد «جوانمرد» است. «فتی» به جوانمرد گفته میشود و فتوت همان مردانگی است.
در فرهنگ دینی «فتوت» به نوعی بذل و بخشش، نیکی به دیگران، گشاده رویی، عفاف و خویشتن داری، پرهیز از آزار دیگران، و دوری از دنائت و پستی تفسیر شده است. حضرت علی علیهالسلام فرموده است: «نظام فتوت و جوانمردی، تحمل لغزشهای برادران و رسیدگی شایسته به همسایگان است.» قرآن کریم از جوانان یکتاپرستی که در دوران حاکمیت دقیانوس، از ظلم و شرک او گریختند و به غار پناه بردند (اصحاب کهف) با تعبیر «فتیه» ( جوانمردان) یاد میکند.
یاران امام حسین علیهالسلام زیباترین جلوههای جوانمردی و فتوت را درحماسه عاشورا از خود نشان دادند؛ چه با حمایتشان از حق، چه با جانبازی در رکاب امام تا شهادت و چه در برخورد انسانی با دیگران، حتی دشمنان. اباعبدالله الحسین علیهالسلام، خود مظهر اعلای فتوت بود. وی از یاران شهیدش و جوانمردانی از آل محمد صلی الله علیه و آله که روز عاشورا به شهادت رسیدند، با همین عنوان یاد میکند و از زندگی پس از شهادت آن عزیزان به خون آرمیده، احساس دلتنگی میکند. به نقل تواریخ، حتی سر مطهر امام حسین علیهالسلام بر فراز نی، آیاتی از سوره کهف تلاوت کرد و از ایمان آن جوانمردان (فتیه) یاد نمود.
عمل مسلم بن عقیل در خانه هانی مبنی بر ترور نکردن ابن زیاد را نیز میتوان از جوانمردی مسلم دانست.هانی هم به نوبه خود جوانمرد بود. وقتی او را به اتهام پنهان کردن مسلم در خانه اش دستگیر کرده به دارالاماره بردند، ابن زیاد از او میخواست که مسلم را تحویل دهد، اماهانی این را نامردی دانسته و در پاسخ آنان گفت: «به خدا قسم هرگز او را نخواهم آورد. آیا مهمان خودم را بیاورم و تحویل بدهم که او را بکشی؟ به خدا قسم سوگند اگر تنهای تنها و بدون یاور هم باشم، او را تحویل نخواهم داد، تا در راه او کشته شوم.»
در مسیر راه کوفه، وقتی امام حسین علیهالسلام با سپاه حر برخورد کرد و آنان راه را بر کاروان حسینی بستند، زهیر بن قین به امام پیشنهاد کرد که اینان گروهی اندکند و ما میتوانیم آنان را از بین ببریم و جنگ با اینها آسانتر از نبرد با گروههایی است که بعدا میآیند. امام فرمود: «ما کنت لابداهم بالقتال: من شروع به جنگ نمیکنم.» این یک گوشه از مردانگی امام است. صحنه دیگر آب دادن به سپاه تشنه حر بود که از راه رسیده بودند. سیدالشهدا علیهالسلام دستور داد همه آن لشکر هزار نفری را حتی اسبهایشان را سیراب کنند.مردانگی و وفای اباالفضل نیز در کنار نهر علقمه جلوه کرد. وقتی تشنه کام وارد فرات شد و خواست آب بنوشد با یادآوری عطش برادر و کودکان خیمهها، آب ننوشید و لب تشنه از شریعه فرات بیرون آمد. زندگی و مرگ و پیکار و شهادت حسین بن علی علیهالسلام همه مردانه بود و از روی کرامت و بزرگواری. در زیارتنامه آن حضرت آمده است که: «کریمانه جنگید و مظلومانه به شهادت رسید.»