غدیر، عید می شود ؟
این آخرین نظاره های خورشید است . شلاق شن های روان و صدای زنگ بیگاه شتران ؛ آخرین تصویر دست ها و چشم های داغدار .
کویر ، دو زانو نشسته است ، سنگریزه ها و شن های داغ ـ حجة الوداع ـ نفس های گلوگیر . صدایی نیست ؛ سکوت ، هیاهوی حوالی را می شکند .
سرهای آوار بر زانون ، محزون و ماتم زده ؛ خداحافظ مکه ، مدینه ، شعب …
این آخرین کلماتیست که از گلوی خورشید شنیده می شود .
گرمای تابستان بر تن دقایق، عرق کرده است . خداحافظ ، هوای نفسگیر مکه ، خداحافظ مدینه !
چشم می چرخاند از زاویه وداع ، دست بالا برده است و چشم های نظاره گر را شاهد می گیرد به پیمانی که دست هایش را در دست های علی گره میزند .
آرام آرام هیاهو رنگ می گیرد ـ لبخند ها و کینه ها ـ . دست های بیعت و خنجر های گره شده در مشت . سر بر گریبان های های اشک می ریزند وداع با رسول را و رسول که صدایش در بیابان های تفتیده ، خواب خاک را می شکافد که :
افراشتم دو دست که می خواهمت علی این برکه شاهد است که می خواهمت علی
وقتی رسول دست علی را گرفته بود لبخند میزد و دلش اما گرفته بود
بغض هایی تنومند ، زائرانی خسته ، چشم هایی بارانی ، سر بر گریبان اندوه ، آخرین نظاره های خورشید .
خداحافظ ، رسول ! پس از سال ها تلاش ، سفرت را آغاز کرده ای به سوی آرامش ، به سوی معبود .
خداحافظ ، رسول ! بیست و سه سال سکوت علی ، نشانی از بیعت در این هنگامه تاریخساز است .
یک لحظه محو شد اثر سنگریزه ها خاموش شد دو چشم تر سنگریزه ها
مرگ ستاره ها همه یک یک شروع شد از آن دقیقه مرگ ملائک شروع شد
ماهِ بدون پرتو خورشید می شود ؟! حالا شما بگو که غدیر عید می شود ؟!
احادیث نورانی از امام هادی(علیه السلام)
1- اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ
هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.
(مستدرک الوسائل، ج9 ص 146)
2- أَلدُّنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ اَخَرُونَ
دنیا بازاری است که پاره ای از مردم در آن سود برند و پاره ای دیگر زیان کنند.
(مستدرک الوسائل، ج9 ، ص 512)
3- ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.
(بحارالانوار، ج78، ص 370)
4- اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً
خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
(اعلام الدین، ص 512)
5- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمة، ج7، ص454)
6- من رضی عن نفسه کثر الساخطون
هر که از خود راضی باشد ، خشم گيران بر او زياد خواهند بود. .
منتهی الامال ج 2 ص 480
7- مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَةٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا بِطوُسٍ وَ هُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَةَ رَحِمٍ
کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که انجام گناه و یا قطع رحم را طلب کند.
(وسائل الشیعه، ج14، ص 569)
8- اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَ الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ
حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.
(بحارالانوار، ج69، ص 200)
9- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
(بحارالانوار، ج78، ص 368)
10- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمة، ج7، ص454)
دانلود مولودی گل زهرا
برای دانلود مولودی گل زهرا به مناسبت ولادت با سعادت امام علی نقی(علیه السلام) به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
iframe src=’http://www.tebyan.net/videoplayer.aspx?MusicID=78212′ allowFullScreen="true” webkitallowfullscreen="true” mozallowfullscreen="true” height="270″ width="480″ ></iframe>
ولادت با سعادت امام هادی(علیه السلام) مبارک
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور… .
…و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه ها را می شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوس هایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب……
عوامل و آثار فتنه در قرآن کريم.
فتنه در اصل به معناى قرار دادن طلا در آتش براى به دست آوردن خالصى آن است و در قرآن به معانى مختلفى همچون امتحان، عذاب، سوختن با آتش، بليّه، سختى، اضلال،[1] شرك، بازداشتن از دين،[2] آشوب و اخلال در امور[3] استعمال شده است. اين در حالى است كه برخى معتقدند، اصل در مادّه «فتن» چيزى است كه موجب اختلال و هرج و مرج همراه با اضطراب مى شود و اموال، اولاد و كفر در قرآن از مصاديق آن است.[4] معناى مورد نظر در اين مدخل، همين معناى اخير مى باشد كه از واژه «فتنه» و سياق بعضى آيات استفاده شده است.
آثار فتنه
1. فتنه انگيزى دشمنان، به منظور جلوگيرى از گسترش اسلام:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ لِلّهِ… .[5]بقره (2) 191 و 193
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 55
… والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم… . بقره (2) 217
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
2. فتنه انگيزى مشركان، موجب صدور حكم جهاد، عليه آنان:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 و 193
يَسـَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتال فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وصَدٌّ عَن سَبيلِ اللّهِ وكُفرٌ بِهِ والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم اِنِ استَطـعوا ومَن يَرتَدِد مِنكُم عَن دينِهِ فَيَمُت وهُوَ كافِرٌ فَاُولئِكَ حَبِطَت اَعمــلُهُم فِى الدُّنيا والأخِرَةِ واُولئِكَ اَصحـبُ النّارِ هُم فيها خــلِدون.بقره (2) 217
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
3. فتنه انگيزى مشركان، موجب صدور حكم اخراج آنان:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 و 193
افشاى فتنه
4. افشاگرى خداوند، از فتنه و آشوب گرى منافقان، در صورت شركت در جنگ:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم… * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ… .[6]توبه (9) 47 و 48
عوامل فتنه
1. انحراف قلبى
5. انحراف قلبى، عامل ايجاد فتنه و فساد، در جامعه:
…فَاَمَّاالَّذينَ فى قُلوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعونَ ما تَشـبَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَةِ وابتِغاءَ تَأويلِهِ… .[7]آل عمران (3) 7
2. پذيرش ولايت كافران
6. ايجاد رابطه ولايى با كافران، زمينه ساز ايجاد فتنه و فسادگرى، در زمين:
والَّذينَ كَفَروا بَعضُهُم اَولِياءُ بَعض اِلاّ تَفعَلوهُ
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 56
تَكُن فِتنَةٌ فِى الاَرضِ وفَسادٌ كَبِير.[8]انفال (8) 73
3. پيروى از آيات متشابه
7. پيروى از آيات متشابه قرآن از سوى افراد منحرف، سبب افتادن در دامن فتنه و آشوب:
هُوَ الَّذِى اَنزَلَ عَلَيكَ الكِتـبَ مِنهُ ءايـتٌ مُحكَمـتٌ هُنَّ اُمُّ الكِتـبِ واُخَرُ مُتَشـبِهـتٌ فَاَمَّاالَّذينَ فى قُلوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعونَ ما تَشـبَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَةِ وابتِغاءَ تَأويلِهِ وما يَعلَمُ تَأويلَهُ اِلاَّ اللّهُ والرّ سِخونَ فِى العِلمِ يَقولونَ ءامَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا وما يَذَّكَّرُ اِلاّ اُولوا الاَلبـب. آل عمران (3) 7
4. ترك امداد
8. سرباز زدن مسلمانان از حمايت يكديگر، موجب فتنه و فساد در زمين:
اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا … اُولئِكَ بَعضُهُم اَولِياءُ بَعض…واِنِ استَنصَروكُم فِى الدِّينِ فَعَلَيكُمُ النَّصرُ… * …اِلاّ تَفعَلوهُ تَكُن فِتنَةٌ فِى الاَرضِ وفَسادٌ كَبِير.[9]انفال (8) 72 و 73
5. تخلّف از محمّد(صلى الله عليه وآله)
9. تخلّف از دستورات حياتبخش خدا و رسول(صلى الله عليه وآله)، عامل بروز اخلال و فتنه اى فراگير در جامعه اسلامى:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَجيبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم… * واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً… .[10]انفال (8) 24 و 25
6 . جاسوسى
10. جاسوسى و خبرچينى، موجب اخلال و آشوب، در بين صفوف رزمندگان:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم واللّهُ عَليمٌ بِالظّــلِمين * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ حَتّى جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ وهُم كـرِهون.[11]توبه (9) 47 و 48
7. خبر فاسق
11. اعتماد به خبر فاسق، عامل ايجاد فتنه و آشوب در جامعه:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِن جاءَكُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنوا اَن تُصيبوا قَومـًا بِجَهــلَة فَتُصبِحوا عَلى ما فَعَلتُم نـدِمين.[12]حجرات (49) 6
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 57
8 . ظلم
12. ظلم و ستمگرى، عامل ايجاد فتنه در جامعه:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.انفال (8) 25
13. ظلم به على(عليه السلام) و مخالفت با خلافت او، پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، سبب فتنه اى دامنگير، در جامعه ايمانى:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.[13]انفال (8) 25
9. عصيان
14. عصيان و تخلّف از فرمان خداوند، موجب بروز اختلال و فتنه در زمين:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَجيبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم واعلَموا اَنَّ اللّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ واَنَّهُ اِلَيهِ تُحشَرون * واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب. انفال (8) 24 و 25
فتنه انگيزان
كيفر فتنه انگيزان
15. فتنه انگيزى كافران عليه مسلمانان در مسجدالحرام، موجب كيفر آنان با كشته شدن به وسيله جهاد مسلمانان عليه آنان:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين. بقره (2) 191
يَسـَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتال فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وصَدٌّ عَن سَبيلِ اللّهِ وكُفرٌ بِهِ والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم اِنِ استَطـعوا… .بقره (2) 217
مبارزه با فتنه انگيزان
16. لزوم جهاد عليه فتنه انگيزان، تا برطرف شدن فتنه آنان:
…واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم… * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ… فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 و 193
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ…فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
17. لزوم جهاد، عليه فتنه انگيزان، تا حاكميّت دين خداوند در زمين:
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
مصاديق فتنه انگيزان
1. اعتمادكنندگان به خبر فاسق
18. اعتمادكنندگان به خبر فاسق، ايجادكننده فتنه در جامعه:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِن جاءَكُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنوا
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 58
اَن تُصيبوا قَومـًا بِجَهــلَة فَتُصبِحوا عَلى ما فَعَلتُم نـدِمين. حجرات (49) 6
2. جاسوسان
19. جاسوسان، عامل فتنه انگيزى در ميان صفوف مؤمنان:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم واللّهُ عَليمٌ بِالظّــلِمين * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ حَتّى جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ وهُم كـرِهون.توبه (9) 47 و 48
3. ظالمان
20. فتنه انگيزى ظالمان، در جامعه:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.انفال (8) 25
4. كافران
21. فتنه انگيزى كافران مكّه، عليه مسلمانان:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ…كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين.بقره (2) 191
…والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم… . بقره (2) 217
22. آواره ساختن مسلمانان از ديارشان، از مصاديق فتنه انگيزى كافران:
…واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ… . بقره (2) 191
…واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ… . بقره (2) 217
23. عدم جواز قتل كافران در مسجدالحرام، در صورت فتنه انگيزى آنان:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم… .[14]بقره (2) 191
24. عدم جواز قتل كافران، در صورت خوددارى آنان از فتنه انگيزى:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ…فَاقتُلوهُم… * فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحيم * وقـتِلوهُم…فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 - 193
5. متخلّفان
25. متخلّفان از دستورات خدا و رسول(صلى الله عليه وآله)، ايجادكننده اخلال و فتنه فراگير در جامعه:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَجيبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم واعلَموا اَنَّ اللّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ واَنَّهُ اِلَيهِ تُحشَرون * واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب. انفال (8) 24 و 25
6 . مشركان=> همين مدخل، فتنه انگيزان، مصداق فتنه انگيزان، كافران
7. منافقان
26. منافقان جاسوس، عامل اختلاف و آشوب، در ميان صفوف رزمندگان:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 59
واللّهُ عَليمٌ بِالظّــلِمين * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ حَتّى جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ وهُم كـرِهون.[15]توبه (9) 47 و 48
8 . منحرفان
27. ايجاد فتنه و فساد در جامعه، از سوى منحرفان و پيروى كنندگان آيات متشابه:
هُوَ الَّذِى اَنزَلَ عَلَيكَ الكِتـبَ مِنهُ ءايـتٌ مُحكَمـتٌ هُنَّ اُمُّ الكِتـبِ واُخَرُ مُتَشـبِهـتٌ فَاَمَّاالَّذينَ فى قُلوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعونَ ما تَشـبَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَةِ وابتِغاءَ تَأويلِهِ وما يَعلَمُ تَأويلَهُ اِلاَّ اللّهُ والرّ سِخونَ فِى العِلمِ يَقولونَ ءامَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا وما يَذَّكَّرُ اِلاّ اُولوا الاَلبـب. آل عمران (3) 7
فتنه و قتل
828. فتنه انگيزى، بدتر از قتل:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ… . بقره (2) 191
موانع فتنه
29. توجّه به عذاب شديد الهى، زمينه ساز پرهيز از فتنه گرى و اخلالگرى:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.انفال (8) 25
[1]. مفردات، ص 623 و 624 ، «فتن»; التفسير الكبير، ج 4، ص 406.
[2]. مجمع البيان، ج 1 - 2، ص 511 و 513 .
[3]. تفسير التحريروالتنوير، ج 4، جزء 6 ، ص 276.
[4]. التحقيق، ج 9، ص 23 - 25، «فتن».
[5]. «فتنه» در آيه، كفرى است كه سبب ظلم و هرج و مرج مى شود. (التفسير الكبير، ج 2، ص 289 و 291)
[6]. «فتنه» در آيات ياد شده بنا به نظر ابن عاشور، به معناى اخلال در امور آشوب و بى نظمى است. (تفسير التحريروالتنوير، ج 6 ، جزء 10، ص 217)
[7]. بنا بر قولى «فتنه» در آيه، طرح متشابهات در دين، به گونه اى است كه موجب درگيرى و هرج و مرج شود. (التفسير الكبير، ج 3، ص 145)
[8]. ضمير در «إلاّ تفعلوه» به آنچه در آيات قبل امر شده برمى گردد كه از جمله، تبرّى از كافران است. (مجمع البيان، ج 3 - 4، ص 864)
[9]. از جمله اوامر الهى، تعاون مسلمانان است و ضمير در «إلاّ تفعلوه» به آن اوامر برمى گردد. (همان) گفتنى است كه «فتنه» در اين آيه با توجّه به سياق آشوب و اخلال در احوال و امور مردم را در برمى گيرد و از عبارت ابن عاشور هم، چنين برداشتى قابل استفاده است. (تفسير التحرير والتنوير، ج 6 ، جزء 10، ص 88)
[10]. بنا بر قولى، «فتنه» در آيه به معناى هرج و مرج است. (مجمع البيان، ج 3 - 4 ، ص 821)
[11]. «و فيكم سمّاعون لهم» يعنى آنها [مشركان] در ميان شما جاسوسانى داشتند كه اخبارى را كه از شما مى شنيدند به اطّلاع آنها مى رساندند. (التبيان، ج 5، ص 231; بيان المعانى، ج 6 ، ص 442)
[12]. در شأن نزول آيه مذكور گفته شده: رسول خدا(صلى الله عليه وآله)وليدبن عقبه را مأمور جمع آورى صدقات از بنى المصطلق كرد. وقتى به سوى آنان رفت آنان به استقبالش آمدند. او به علّت دشمنيهاى قبلى، فكر كرد براى قتل او آمدند، لذا برگشت و به رسول خدا(صلى الله عليه وآله)خبر داد كه آنان قصد كشتن ما را داشتند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله)براى جنگ با آنان آماده شد كه آيه مزبور نازل شد. (مجمع البيان، ج 9 - 10، ص 198; الكشاف، ج 4، ص 359)
[13]. بر اساس روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است. (مجمع البيان، ج 3 - 4، ص 822 - 823; جلاء الاذهان، ج 3، ص 331)
[14]. جمله «والفتنة» بيان مى دارد كه كافران فتنه انگيز، همانند كافران محارب اند، لذا بايد با آنان نبرد كرد و جمله «و لاتقاتلوهم عند المسجدالحرام…» به منزله استثنا از اين قانون است. صرف فتنه انگيزى كافران، مجوّز جنگ در مسجدالحرام نيست.
[15]. آيه شريفه در باره منافقانى است كه در ميان مسلمانان جاسوسى مى كردند. (مجمع البيان، ج 5 - 6 ، ص 55; تفسير القرآن العظيم، ابن كثير، ج 4، ص 140)
[16]. نساء (4) 176.
[17]. صافّات (37) 149.
[18]. نمل (27) 32.
[19]. التحقيق، ج 9، ص 28 - 29، «فتى».
[20]. الاقطاب الفقهيه، ص 163; قاعده لا ضرر و لا ضرار، ص 187; المصطلحات، مركز المعجم الفقهى، ص 432 و 1935; دراسات فى ولاية الفقيه، ص 609 .
[21]. آيه شريفه بر حجّيّت فتواى فقيه دلالت دارد، زيرا اگر انذار فقيه حجّت شرعى نبود، مقتضى براى وجوب انذار نيز وجود نداشت، بدين جهت كه قاعده قبح عقاب بلابيان، مقتضى عدم عقاب است، پس وجوب تحذّر از انذار فقيه، مستلزم حجّيّت است. (التنقيح فى شرح العروة الوثقى، الاجتهاد و التقليد، ص 86)
[22]. برخى فقها معتقدند كه آيه مذكور بر وجوب پيروى و تقليد از مجتهد دلالت دارد، بدين جهت كه بر وجوب حذر كردن افراد از انذارهاى فقيه دلالت دارد و اين تحذّر، زمانى حاصل مى شود كه انذار و فتواى فقيه عمل بشود. (التنقيح فى شرح العروة الوثقى، الاجتهاد و التقليد، ص 86)
[23]. آيه شريفه بر وجوب سؤال به هنگام جهل دلالت مى كند. روشن است كه وجوب سؤال به تنهايى مقصود نيست، زيرا امرى لغو و بى اثر خواهد بود. پس سؤال براى عمل كردن است و اين به معناى جواز رجوع جاهل به عالِم و حجّيّت فتواى عالِم است. (التنقيح فى شرح العروة الوثقى، الاجتهاد و التقليد، ص 88 - 89)
[24]. بر اين اساس كه به هنگام استفتا و سؤال مردم خداوند متعال دستور مى دهد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) پاسخ آن را براى مردم با استناد به كلام خداوند بيان دارد.
[25]. برداشت بر اين مبنا است كه منظور از «ذكر»، قرآن باشد. (مجمع البيان، ج 5 - 6 ، ص 558)
ویژه هفته دفاع مقدس
بسم رب الشهداء و الصدیقین
به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس و ایثارگری مردان خدا در عرصه جهاد و مقاومت مدرسه علمیه فاطمیه کرمان دوشنبه 6/7/94 ساعت 8:30 صبح با حضور اساتید و طلاب محترم به زیارت قبور مطهر شهداء و تجدید پیمان مجدد با آرمان های شهداء پرداخته و از سخنرانی جانباز محترم جناب سرهنگ یزدی از یادگاران دفاع مقدس استفاده نمودیم .
انشا الله که آثار و برکات این زیارت توشه راه دنیا و آخرتمان باشد .
تعطیلی حج بر اساس حکم حکومتی
آيا واقعا رفتن به حج در شرايط فعلي واجب است؟ يعني اين موضوع جز احکام ثانويه محسوب نمي شود؟ واقعا سالانه چقدر از ارزها از کشورمون خارج ميشه و به جيب اين وهابيها و صهونیست ها می رود؟
با سلام قبل از ورود به اصل پاسخ لازم است در ارزيابي اين موضوع به چند نکته توجه داشتيم:1 . اولين نکته توجه به ضرورت ديني و اهميت و آثار بسيار مهم و سازنده حج در ابعاد فردي و اجتماعي است .2 . نکته دوم تبيين فني و فقهي موضوع است و توجه به اينکه حج داراي اقسامي است؛ واجب و مستحب و در موارد تزاحم ميان اجراي هريک از اقسام حج با ساير ضرورت ها و مصالح ، حکم هر يک متفاوت است . 3 . بله ممکن است در مواردي به خاطر عناوين ثانويه يا احکام حکومتي ، حج تعطيل شود و ولیفقیه میتواند بر اساس مصالح اهم اسلام و مسلمین، موقتاً حکم به تعطیل یک حکم شرعی - اعم از عبادی و غیرعبادی - نماید.البته بايد دقت داشت مصلحتی که موجب تعطیل امر عبادی چون حج یا غیرعبادی میشود، باید از طريق کارشناختي و تخصصي ثابت شود که از مصلحت موجود در آن امر عبادی یا غیرعبادی مهمتر باشد.
4 . نکته ديگر نگاه تطبيقي و مصداقي به موضوع پرسش است که بايد ببينيم ، آيا مصلحت رفتن به حج علي رغم اينکه مي دانيم دولت سعودي از درآمدهاي ناشي از آن براي ترويج وهابيت و… استفاده مي کند ، با نرفتن به حج و ترک يکي از مهمترين فرايض الهي و آثار متعددي که به دنبال دارد در شرايط کنوني کدام داراي مصلحت مهمتري است ؟ البته با تفکيک ميان حج واجب و مستحب.
5. نکته بعدي نقد اين رويکرد است که آيا با تعطيلي حج توسط ايران مي توان جلوي فعاليت هاي وهابيت را گرفت ؟!! يا اينکه بايد از اين موقعيت استفاده نمود و با پربار نمودن حج و برپائي حجي ابراهيمي و تلاش براي بيداري جهان اسلام و… ، به خنثي سازي توطئه هاي دشمنان و گسترش اسلام ناب اقدام کرد ؟
اما اصل پاسخ :
کعبه خانه مردم و مکه حرم امن الهي ،مهبط فرشتگان ، محل نزول جبرئيل امين و حج عظيم ترين و شگفت انگيز ترين جلوه بارز اعتلاي دين حق و نمايشي از تماميت اسلام ناب محمدي صلوات الله عليه و آله است ، حج و مراتب معنوي آن سرمايه حيات جاويدان انسان است که او را به افق وحدانيت الهي نزديک مي کند. و از آن جا که اين عمل عبادي مورد اهتمام حضرت باريتعالي مي باشد لذا در کتب رساله فقها اگر مراجعه شود سه گونه حج را بيان مي دارند حج تمتع(حج براي سرزمينهاي دور از حجاز) ، حج قِران و ِافراد(که تقديم اعمال مني و عرفه براي عمره اي است که حجاج مقيم در مکه است و ساير شرايط که در رساله هاي عمليه به تفصيل پرداخته اند. و يک سفره عمره مفرده است که در ايامي بجز ماه هاي حج يعني ذي قعده و ذي حجه انجام مي گردد و اصولا در اين ماه هاي مذکور عمره مفرده ممنوع است. از شرايط حج داشتن تمکن مالي است به تعبير قراني من استطاع ،در بيان فقها برگرفته از روايت معصومين ،يعني استطاعت مالي و استطاعت جاني ،يعني توان سفر کردن داشته باشد،امنيت جان در سفر هم از ديگر شرايط است. بله اگر حاکم اسلامي تشخيص دهد که امنيت و جان حجاج در خطر است و تلاش انها در رفع موانع کافي نبوده مي تواند با صلاحديدي که دارند اين سفر معنوي را براي مدتي تعطيل کنند و به تعويض بياندازند ،در مواقع خاص و مصالح خاص. در مورد هديه، در روايات ما به کرات به اين مساله اشاره شده(باب آداب سفر در کتب روايي ما) که وقتي به مسافرتي و يا مکان دوري مي رويد سوغات و يا هديه اي تهيه کنند (در کلام نبي آمده،اذا خرج احدکم الي سفر ثم قدم علي اهله فليهدهم و ليطرفهم و لو بحجاره-بحار ج 76 ص 283 يادر روايت از امام صادق عليه السلام در المحاسن :اذا سافر احدکم فقدم في سفره فليات اهله بما تيسر و لو بحجر دارد). سفر عظيم حج با آن همه شور وشوق وصف نشدني ،وقتي حاجي راهي ميشود حلاليت مي طلبد ،رضايت ديگران را استدعا دارد ،مال و دارايي خويش را پاک(خمس و ذکات ) مي نمايد،با تک تک اعضاي خانه و فاميل سخن گفته و مي خواهد دوستي ها و صميميت ها بيشتر شود و . . . ، و ديگران التماس دعا مي کنند ،و هر کدام به تصور خود از سفر حج التماس دعايي دارند. حال حاجي راهي شده و در وادي امن الهي وارد شده و اعمال ظاهري و دقت و تامل و تفکرهاي معنوي دارد. اما چه کنيم ؟بگذاريد با روايتي توضيحي بدهيم ،در حديثي از نهج البلاغه (در خطبه 199 با ترجمه مرحوم دشتي) آمده؛ امام از قول نبي اکرم صلوات الله عليهم بيان مي دارند که: که مثل نماز خواندن در اسلام مانند فردي است که در طول شبانه روز پنج بار به آب گرم(حمام) رفته و خود را تمييز کند ،آيا رواست در بدن او چيزي از آلودگیها باشد. (شبهها بالحمه تکون علي باب الرجل فهو يغتسل منها في اليوم و الليله خمس مرات فما عسي ان يبقي عليه من الدرن؟) حال اگر کسي نماز بخواند و در پي کارهاي زشت و . . . . . . شما مي گوئيد بهتر است که وي نماز نخواند و چه فايده دارد يا . . ؟ حــال ؛حج با آن همه مناسک و اعمال آن ، و مکان هايي که يادآور عبادات و عذر و توبه حضرت آدم سلام الله عليها در مني و عرفه ،سختي ها و مجاهدت هاي حضرت ابراهيم و اسماعيل سلام الله عليها در مبارزه با بت ها و نمروديان ، مبارزات پيامبر خاتم صلي الله عليه و اله و سلم با کفار و بت پرستان ،مکان و فرصتي خاص براي کسب مقامات روحاني معنوي ،توبه و بازگشت به سوي خداوند غفار و کريم ،حال همه آنها را شما کنار گذاشته و به رفتار چند مسافر اين وادي که همه هم و غم خود را در برخي مظاهر و مفاخر دنيايي نموده و حج را تفرج گاه و سياحت تلقي نموده اند ،و نتيجه گرفته مي گوييد که آيا اين حج رفتن واجب است ؟ و با اين پول هاي زبان بسته ملت هاکه هر سالها ميليون ها دلار در جيب وهابيون مي رود و حال آن که بغض شديدي نسبت شيعيان دارند و چه ها و چه ها . . . . ؟. اصولا مگر دستورات الهي با رفتار و کردار ناپسند ديگران تغيير مي يابد ؟که اگر اين گونه بود تاکنون حتي نشاني از اسلام باقي نمي ماند ،دعايي ،و حتي از قرآن هم خبري نبود و از همه مهمتر مگر پول و ثروت عامل بقاي حکومت يا ملت است ،آن چه مورد بقا شماست وحدت کلمه و آن در کلمه توحيد است ،بهتر بود سوال شما را اين گونه طرح کنيم ،هدف الهي از حج چيست و جمهوري اسلامي ايران در مراسم حج دنبال چه اهدافي است ؟ براي آشنايي بيشتر شما با اهداف حج ،اشاراتي کوتاه فقط در پيام بنيانگذار انقلاب ، که بنيان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ، که همان اهداف اسلام ناب محمدي در حج مي باشد اشاره اي گردد حج:بزرگترين اجتماعي است که هيچ دولتي نمي تواند چنين اجتماعي بيافريند.(28/7/1359) حج:مکاني است براي ارتباط (مستقيم )با ساير مسلمين جهان ، براي رفع مشکلات مسلمين و تبادل نظر. (بهمن 1349) حج:زمينه ايجاد وحدت ،اخوت و مودت بين مسلمين(28/7/1359) که اين وحدت موجب وحشت استکبار است.(28/4/1364) حج:تلاش براي بيداري مسلمين ،اطلاع يافتن از گرفتاري هاي آنها ،تلاش براي رفع گرفتاري آنها و همدري با آنهاست .(7/7/1358) حج: زمينه اي براي مطرح شدن مسايل اساسي اسلام (که امروز تشنه حقايق و احکام نوراني اسلام است ـ6/5/1366-)است ثانيا مسايل خصوصي کشورهاي اسلامي و آگاهي از احوال مسلمين در زير يوغ استکبارند(28/4/1364) حج: سياستي نيست که ما درست کرده باشيم ،حج سياست اسلام است، همانطور که پيامبر اسلام بتها را شکست ،ما هم بتها را بشکنيم ،و اين بتها که در زمان ما هستند از آن زمان والاتر و بدترند. وبالاخره در کوتاه سخن: يكی از وظايف بزرگ مسلمانان پي بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا برای هميشه بايد بخشي از امكانات مادی و معنوی خود را برای برپايي آن صرف كنند. چيزی كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است،اين است كه حج يك عبادت دسته جمعی و يك سفر زيارتی- سياحتی است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه داری و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره انديشی نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايي كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومت های وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحی برای ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج برای نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظ ها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمی رسد. حج كانون معارف الهی است كه از آن محتوای سياست اسلام را در تمامی زوايای زندگی بايد جستجو نمود، حج پيام آور و ايجاد و بنای جامعه ای به دور از رذايل مادی و معنوی است، حج تجلی و تكرار همه صحنه های عشق آفرين زندگی يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست، و مناسك حج مناسك زندگی است و از آن جا كه جامعه امت اسلامی از هر نژاد و مليتی بايد ابراهيمی شود تا به خيل امت محمد – صلی الله عليه و آله و سلم - پيوند خورد و يكی گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگی توحيدیاست. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند می شوند ولی انديشمندان و غواصان و درد آشنايان امت اسلامی اگر دل به دريای معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرورفتن در احكام و سياست هایاجتماعی آن نترسند، از صدف اين دريا، گوهرهای هدايت و رشد و حكمت و آزادگی را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت، ولی چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است، و به همان اندازه ای كه آن كتاب زندگی و كمال و جمال در حجاب های خودساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كج فكری های ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگی و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی كه ميليون ها مسلمان هر سال به مكه می روند و پا جای پای پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر می گذارند، ولی هيچكس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم السلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود،از ما چه خواسته اند؟ گويي به تنها چيزی كه فكر نمی شود به همين است. مسلم حج بی روح و بی تحرك و قيام، حج بی برائت، حج بی وحدت و حجی كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و بازگرداندن اين دو به صحنه هایزندگی شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهای صحيح و واقعی از فلسفه حج همه بافته ها و تافته های خرافاتی علماء درباری را به دريا بريزند.)پيام حج 29/4/1367). با اين بيان جامع و تام فکر ميکنيم نياز به شرح و بسط در اين مورد نداشته باشد.
وصیت نامه شهید سید جعفر منصوری
ذلیل ترین مردم کسانی هستند که کوچه های شهرشان مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار بگیرد
مرگ با شرافت ٬مرگ با عزت مرگ در راه خداوند تبارک و تعالی همین و بس. این تمام مسائل را حل می کند . گوشها را با ز کنید ٬ندای هل من ناصر حسین (علیه السلام ) به گوش می رسد ٬صدایش در هوا موج میزند ٬بیایید لبیک گویید خصم متحد گشته برای خفه کردن این صدا ٬بلند شوید ٬اسلحه رزم در دست گیرید و خصم دون را خفه نمایید .
ذلیل ترین مردم کسانی هستند که کوچه های شهرشان مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار بگیرد ( نهج البلاغه )
بله مردم غیور ما به حدیث گوش فرا دادند و دشمن دین خدا را از خانه بیرون نمودند و در این میان عزیزان گرانبهاییا ز دست ما رفتند و به ملکوت اعلا پیوستند . آیا درست است که یک عده شهید شوند ٬معلول شوند ٬و یک عده ای برای اینکه این عزیزان را یاری دهند ضربه نزنند . نگاه کنید یاران چه عاشقانه رفتند از این خانه و چه عاشقانه شربت شهادت را نوشیدند . برادرام من ٬خدا شاهد است دنیا گذرگاه است ٬بیایید در این راه در این گذرگاه توشه ی خوبی برداریم . عزیزان شهادت خیلی شیرین است ٬موقعی که در راه خدا باشد . ما که می دانیم آخر می میریم ٬آخر خانه مان زیر خاک است ٬آخر به منزل تنگمان که قبر باشد می رویم ٬پس چرا شهادت این فیض الهی را انتخاب نکنیم . چرا تا وقتی که شهادت است مردن در رختخواب را انتخاب نماییم ٬چرا مرگ با ذلت را انتخاب کنیم . زمانی که مرگ با شرافت است ٬چراکه در این دنیای فانی با عزت نمیریم تا در آن دنیا ذلیل و خوار باشیم ٬چراکه در آخرت سرافکنده پیش سرورمان حسین (علیه السلام) سر به زیر باشیم و همچنین دوستان تمام این چراها و چراهای دیگر را یک چیز حل میکند ٬مرگ با شرافت ٬مرگ با عزت مرگ در راه خداوند تبارک و تعالی همین و بس. این تمام مسائل را حل می کند . گوشها را با ز کنید ٬ندای هل من ناصر حسین (علیه السلام) به گوش می رسد ٬صدایش در هوا موج میزند ٬بیایید لبیک گویید خصم متحد گشته برای خفه کردن این صدا ٬بلند شوید ٬اسلحه رزم در دست گیرید و خصم دون را خفه نمایید . آنهایی که لبیک گفتند بارسفر بستند و رفتند یاران از این خانه و ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم ٬خیلی عقب مانده ایم ٬بیایید چنگ به ریسمان الهی بزنیم و به این عزیزان برسیم چرا که نمی خواهیم بفهمیم که راه حق همین است و بس ٬راه راست شاخ و برگ ندارد ٬راه راست راه راست است و پس کوچه ندارد . ما که شیعه ی علی هستیم و به شیعه علی بودن افتخار می کنیم ٬زمانی که هیچ افتخاری نداریم یعنی اینکه ازرفتار علی (علیه السلام) در خود نمی بینیم و بیائید همچون او باشیم ٬یار ضعیفان ٬یار مظلومان ٬همچون او از حق و حقیقت دفاع کنیم ٬همچون او برنده باشیم و قاطع . بپا خیزید ٬قدمی والا بردارید ٬همت چاره کنید ٬دشمنان اسلام را تار و مار کنید . قدری به خود آیید ٬دمی فکر کنید ٬چه بودیم ٬چه شدیم ٬اسلام را شناختیم و این اسلام شناختن ما جنگ را به بار آورد ٬آنها نمی خواهند اسلام شناخته شود . همه ی اینها به برکت امام بزرگمان بوده است ٬پس چرا امام را یاری نمی کنیم ٬اسلحه بردارید و بسوی جبهه ها بشتابید و برادران خود را یاری رسانید آن دنیا جلوی شما را نگیرند و بگویند مگر ما جوان نبودیم ٬مگر آرزو نداشتیم ٬مگر دوست نداشتیم خانه و زندگی داشته باشیم ٬نمی دانم چگونه می توانیم این سوالها را جوابگو باشیم ٬من در جوابشان عاجزم و جوابی ندارم .
آنها هم جوان بودند ٬زندگی می خواستند ٬دوست داشتند استراحت کنند
بگوش باشید آنها هم جوان بودند ٬زندگی می خواستند ٬دوست داشتند استراحت کنند و در جای امنی باشند . اما اسلام احتیاج به نیرو داشت و دارد . بیائیم توبه کنیم و به سوی خدایمان بشتابیم ٬خداوند در انتظار توبه هایمان است ٬بیائید از این به بعد خوب باشیم ٬تقوا پیشه کنیم ٬ایمان کامل را از خداوند بخواهیم و به یتیمان یاری کنیم ٬به بینوایان یاری رسانیم و دمی با آنهائی که به این انقلاب و رهبری وفادار بوده اند و هستند ٬هیچ کس و هیچ قلمی و هیچ زبانی نمی تواند از شماتشکر نماید و انشاالله خداوند پاداش این عملتان را خواهد پرداخت . شما که به هل من ناصر امامتان لبیک گفتید ٬فرزندان خودتان را دادید ٬مال خودتان را دادید ٬فقط چند سفارش به شما دارم ٬از امام امت دست برندارید که پیروی از د ستوراتش ٬پیروی از دستورات اسلام است و زیر پا گذاشتن دستوراتش ٬زیر پا گذاشتن دستورات اسلام است . از او پیروی کنید که او حسین زمان است ٬ا فتخار کنیم که در چنین زمانی زندگی می کنیم که او در آن زمان است و ما را هدایت می کند ٬قدر این نعمت بزرگ را بدانیم ٬درر نماز جمعه و جماعت و دعاها شرکت کنیم ٬مسئله ی تفرقه را بین خودتان حل نمایید تا دشمنان سود نبرند ٬جبهه ها را فراموش نکنید و اخوت و برادری را بین خودتان زیاد کنید و برای آخرت توشه جمع نمائید .
سخنی با پدر و مادر و برادران و خواهران ٬سر مطلب با شماست ٬پدر و مادرم سالهای سال برایم زحمت کشیدید تا دست و بازوی شما باشم اما چه کنم که این زمانه اسلام در خطر بود و من با تمام وجودم در راه گسترش کلمه ی حق علیه باطل مردانه می جنگم و عاشقانه خود را فدای اسلام می کنم . من امانتی پیش شما بودم و خدا امانت خود را برداشت ٬پس جای نگرانی نیست ٬شهادت پاداش هر جهاد کننده در راه خداست که خداوند کریم به او می دهد و هر کاری اجری و پاداشی دارد و پاداش جهاد٬شهادت است .
برادرانم جبهه را فراموش نکنند و خواهرانم حجاب اسلامی را رعایت کنید ٬برایم دعا نمایید .
والسلام
فرزند کوچک شما سید جعفر منصوری