محرم
دو دســت بــــریده اش کــــافیست . . .
بــــرای گــــــرفتن دســـت تمــــام عـــــالمیــــــان . . .
ألسَــــلاَمُ عَلَیکَــــــــ یَــــــا أبـــوُالفَضل ِ اَلعَبّــــــاس
•
ز بام کوفه می کنم تو را نظاره یا حسین!
تو هم مرا نظاره کن به یک اشاره یا حسین!
سرو به خون نشسته ام، زائر دست بسته ام
سلام می فرستمت از لب پاره یا حسین!
خلیل المرء
عالم ما عالم امتزاج و اختلاط و ترکیب است، نور و ظلمت در اینجا با یکدیگر مخلوط هستند، سعادت و شقاوت، سعید و شقی در سرنوشت یکدیگر مؤثرند، سعید در سرنوشت شقی مؤثر است، شقی در سرنوشت سعید ممکن است مؤثر واقع بشود،یعنی بودن با صالحان در انسان اثر می گذارد، بودن با طالحان هم در انسان اثر می گذارد، عالم عالم تأثیر و تأثر است.
صحبت صالح تو را صالح کند *** صحبت طالح تو را طالح کند
می رود از سینه ها در سینه ها *** از ره پنهان صلاح و کینه ها
نزدیک ترین همنشین آدمی خود اوست، یعنی آدمی که در خودش بدی نمی بیند قهرا به همه مردم خوش بین می شود، و آدمی که در خودش جز شرارت و جز حقه و تقلب و نفاق نمی بیند نمی تواند به آدم خوب معتقد شود شما به افرادی که نمی توانند به پیامبران، صلحا و ائمه خوش باور باشند نگاه کنید، می بینید خودش اصلا یک آدم بد ذات و بد جنسی است آدمی خواه ناخواه وجود خودش را معیار قرار می دهد آدم بد نمی تواند به خوب معتقد شود، چون از خوبی چیزی سراغ ندارد و می گوید انسان یعنی موجودی مثل من، هر کس را که در نظر بگیرد فکر می کند اگر به جای او می بود چه می کرد؟ من که چنینم پس او هم چنین است. دو نفر وقتی با یکدیگر معاشرت کنند اگرچه مبنای معاشرتشان مطامع و منافع مادی باشد چه بخواهند و چه نخواهند روح آنها با یکدیگر مخلوط می شود. از روح این، روح او متأثر می شود و از روح او روح این و خود به خود در این بین تخلل و اختلاط و امتزاج پیدا می شود. البته در عالم قاعده «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛ در آن روز دوستان، بعضی دشمن بعضی دیگرند، مگر پرهیزکاران.» (زخرف/ 67) یک اصل کلی است. همیشه وقتی دو نفر و یا یک عده با یکدیگر دوست می شوند یک وجه مشترکی در کار است که آنها را همگروه و همنشین و معاشر و هم پیاله کرده است. محال است که دو نفر که با یکدیگر هیچ سنخیت روحی ندارند و از وجود یکدیگر بهره ای نمی برند و در (جذب) منفعتی یا دفع ضرری مشارکت ندارند با یکدیگر دوست بشوند. دوستی مبنا می خواهد، ریشه و دلیل می خواهد.
خداوند در سوره مائده آیه 51 می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را ولی (دوست و تکیه گاه) خود انتخاب نکنید. آنها اولیای یکدیگرند و کسانی که از شما با آن دوستی کنند از آنها هستند. خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند. یعنی انتخاب دوست و تکیه گاه و فرد مورد اعتماد از ضرورت های زندگی اجتماعی انسان است که حل بسیاری از مشکلات زندگی در گرو آن است. ارتباط انسان ها با یکدیگر بستگی دارد به نوع شناختی که از همدیگر دارند و نیز به میزان اعتمادی که به هم می کنند.
از آنجا که دوست باید همراه و همگام با انسان باشد و عقیده او را محترم بشمارد تا بتواند کمک کار او باشد بر این اساس دوستی با کسی که نه تنها هم فکر انسان نیست بلکه در فکر ضربه زدن به عقیده انسان و بی اعتقاد ساختن او نسبت به باورهای قلبی است که نه تنها باری از انسان برنمی دارد بلکه بر مشکلات او می افزاید. بر این اساس قرآن به مؤمنان هشدار جدی می دهد که با یهودیان و مسیحیانی که نیت خیر نسبت به مؤمنان ندارند و پیوسته در فکر توطئه و ضربه زدن به آنها هستند با چنین افرادی پیمان دوستی استوار نکنند زیرا دوستی نوعی همرنگی است و ایمان با کفر و خوبی با بدی و پاکی با ناپاکی و زشتی رابطه ای ندارد تا اینکه میان مؤمن و غیر مؤمن دوستی برقرار شود.
دل تنگ محرم
به مناسبت فرارسیدن ماه محرم الحرام کانون دانش آموختگان مدرسه علمیه فاطمیه کرمان پنج شنبه مورخ 16/7/94 اقدام به برگزاری دروه آموزشی مبلغات با عنوان (بصیرت حسینی ) نمود. در این دوره یک روزه به بررسی و تحلیل شباهت ها ی زمان امام حسین علیه السلام و زمان امام عصر علیه السلام و ویژگی های منتظران ظهور و بررسی آسیب های شبکه های اجتماعی و تاثیر ان بر منتظران عصر ظهورپرداختند.
خانوادگی در بهشت
وَ مِنْ اياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً. روم/ 21.
با توجه به انواع نيازهاى افراد به يكديگر مى توان گفت كه اصيل ترين نيازها در محيط خانواده تأمين مى شود. در محيط خانواده، فرزند نياز تكوينى و مستقيم خود به پدر و مادر را تأمين مى كند و زن و شوهر نياز جنسى و عاطفىِ خود را به وسيله يكديگر برطرف مى كنند. بنابراين، اعضاى خانواده، علاوه بر همكارى و مشاركت در تأمين نيازهاى خارجی و تعاون براى بهره مند شدن از نعمت ها و اشياى خارجى، به هم، نياز مستقيم دارند؛مثل نياز جنسىِ همسران به يكديگر و نيازهاى عاطفىِ گوناگون همه اعضا به هم. در محيط خانواده، روابط گوناگونى وجود دارد: روابط ميان زن و شوهر، روابط پدر و مادر با فرزندان و فرزندان با پدر و مادر، و روابط بين فرزندان. و نقش اصلی در خانواده بر عهد پدر می باشد چنان که ائمه بزرگوار به این امر مهم اشاره نموده اند .
امام صادق عليهالسلام می فرمایند :
لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ يُورِثُ أَهْلَ بَيْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى يُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ جَمِيعاً
مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت كند.
مستدرك الوسايل و مستنبط المسایل ج12، ص201
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
يا على: خِدمَةُ العِيالِ كَفّارَةٌ لِلكَبائِرِ و َتُطفى غَضَبَ الرَّبِّ، وَ مُهُورُ الحُورِ العينِ، و َتَزيدُ فِى الحَسَناتِ و َالدَّرَجاتِ؛
يا على: خدمت به خانواده، كفاره گناهان كبيره و خاموش كننده خشم خداوند و مهريه حورالعين و زياد كننده حسنات و درجات است.
جامع احادیث الشیعه(بروجردی) ج22 ، ص306
ارزش علم و معرفت
حقیقت علم ودانش، کشف امر خارج از ذهن به واسطه صورت ذهنی است که از راه حس، عقل و تجربه حاصل می شود(المیزان، ج ۱ ، ص ۴۷ تا ۵۳) البته در آموزه های قرآنی و علوم عرفانی از نوع دیگری علم سخن به میان آمده است که با علم به معنای صورت ذهنی و مفاهیم عقلی تفاوت دارد. از این علم به علم شهودی و حضوری در مقابل علم حصولی یاد می کنند. به این معنا که برخی از دانش های انسانی، از راه صورت های ذهنی به دست نمی آید، بلکه از راه مکاشفه و بدون واسطه و با اشراق الهی برای برخی از نفوس حاصل می شود که از آن به علم لدنی نیز یاد می شود.(التفسیر الکبیر، فخر الرازی، ج ۲، ص ۱۸۷ تا ۱۹۱)
البته همه نفوس انسانی از علم لدنی و اشراقی برخوردار می باشند، ولی آن چه در همه انسان ها وجود دارد، کف آن می باشد نه مراتب عالی و سطوح برتر آن؛ چرا که این استعداد در همه انسان ها نهفته است و از ظرفیت بالقوه ای آن برخوردار می باشند؛ چنان که دانش انسان به خودش از نوع علم حضوری و شهودی است. علم اشراقی لدنی نیز به همه انسان ها به گونه ای عنایت شده است ولی دریافت مراتب عالی تر آن نیازمند خودسازی و تزکیه نفس است.
به هر حال، علم و دانش در نوع آن، عامل معرفت و آگاهی انسان نسبت به خود و محیط پیرامونی می باشد. ارزش علم نیز به آن است که انسان را از جهل و نادانی بیرون می آورد و به معرفت و آگاهی می رساند. از این رو می توان علم را به صورت مطلق امری ارزشی ارزیابی کرد و حتی در برخی از آیات و روایات این معنا اثبات می شود که علم به خودی خود دارای ارزش نفسی است و حتی اگر به قصد امری دیگر و فواید آن آموخته نشود، از ارزش و اعتبار برخوردار می باشد. از این لحاظ علم را همانند طهارت ظاهری دانسته اند که طهارت ظاهری با وضو به قصد نماز و قرائت قرآن و مانند آن تحصیل می شود ولی خود طهارت ظاهری از نظر اسلام دارای ارزش نفسی می باشد. هم چنین علم و دانش برای بهره مندی آن است ولی نفس دانش آموزی خود دارای ارزش نفسی می باشد.
خداوند در قرآن بر این معنا تاکید می کند که علم بر خلاف عقل در انسان ها در هنگام تولد وجود ندارد، بلکه اندک اندک از طریق گوش و چشم و قلب به وجود می آید و در برخی دیگر از انسان ها با افزایش عمر به فراموشی می رود و انسان عالم گرفتار جهل و نادانی می شود.(نحل ، آیه ۷۰)
علم به کارگیری آن افزایش می یابد و عدم به کارگیری و ترک عمل به علم موجب فراموشی و نسیان علم می گردد که در آیات و روایات بسیار برآن تاکید شده است. خداوند در آیاتی از جمله ۸۰ و ۱۲۰ سوره بقره و آیات بسیار دیگر، از انسان ها خواسته است تا عقاید و رفتار خویش را مبتنی بر علم کنند و این امر بر ایشان ضروری و لازم است، چرا که ارزش عمل و عقیده خوب در علم درست و واقع بینانه است.
شهید حرم عشق
شهید حرم عشق
السلام ای چشم زیبا بین عشق زینب کبری و زهرای دمشق
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
بسم رب الشهدا و الصدیقین دلم را به آسمان ها می سپارم تا نوشته هایش را به تو نشان دهد تا شاید دفتر قلبم را ورق بزنی و گوشه ای از آن را بخوانی پس برایت می نویسم ، از دل غریب خود برایت می نویسم و می گویم ای شهید سلام ما را به زینب کبری سلام الله علیها برسان . و گواریت باد شهد شیرین شهادت .
فواید علم و آثار مثبت آن
انسان عاقل و خردمند از علم و دانش به درستی بهره می گیرد و آن را در مسیر کمال خود و جامعه و بلکه زمین و موجودات آن به کار می گیرد. در این جا به برخی از آثار و فواید مثبت علم بر اساس آموزه های قرآنی اشاره می شود.
۱٫ استفاده از آیات خداوندی: از جمله فواید علم ودانش بهره مندی از آن در شناخت آیات و نشانه های الهی و استفاده از آن در شناخت حدود و قوانین هستی و به کار گیری آن در زندگی است.(بقره ، آیه ۲۳۰ و انعام ، آیات ۹۷ و ۹۸ و ۱۰۵)
۲٫ ایمان : علم و آگاهی زمینه ساز ایمان است؛ چرا که ایمان زاده علم و دانش است و اگر انسان نسبت به هستی و جهان علم و دانشی نداشته باشد، نمی تواند تحلیلی درست از آن داشته باشد و گرایش به ایمان یابد.(اسراء ، آیه ۱۰۷ و زخرف ، آیه ۸۶) خداوند در آیات ۱۱۷ تا ۱۲۵ سوره اعراف و ۶۹ تا ۷۲ سوره طه علم و دانش را عامل استواری و تزلزل ناپذیری اهل ایمان نیز بر می شمارد و با در آیه ۷ سوره آل عمران و ۱۶۲ سوره نساء و آیات دیگر، با اشاره به گرایش مسیحیان صدر اسلام به رسالت پیامبر(ص) علت چنین گرایشی را علم و شناخت آنان نسبت به حقانیت قرآن و حقایق آن معرفی می کند.
۳٫ استقامت و شکیبابی در ایمان و امور زندگی: بنابراین می توان گفت که هر چه علم و دانش انسان به مساله و موضوعی بیش تر باشد، تاثیرات مثبتی در انسان ایجاد می کند. از این رو کسانی که به حقانیت قرآن و اسلام از طریق دانش و علم معرفت پیدا می کنند، نسبت به کسانی که از چنین علمی برخوردار نمی باشند، استوارتر هستند. خداوند در آیه ۶۲ سوره اعراف بر این معنا تاکید می کند که علم و آگاهی انسان نسبت به حقانیت دین اسلام، موجب می شود تا شخص در تبلیغ دین و خیرخواهی خالصانه از پایداری و استقامت بهتر و بیش تری برخوردار شود. خداوند هم چنین در آیه ۴۹ سوره هود و ۶۸ سوره کهف ، آگاهی و شناخت درست را زمینه ساز صبر و شکیبایی انسان در زندگی بر می شمارد و بیان می دارد که وقتی انسان نسبت به امری آگاهی و شناخت داشته باشد، به سادگی می تواند مشکلات را تحمل کند و از فشارهای آن بکاهد و خود را به آرامش برساند و اضطراب و تشویق را از خود دور سازد. بسیاری از مردم به سبب عدم شناخت به مسایل و موضوعات، از آستانه تحمل اندک و پایین برخوردار می باشند؛ این در حالی است که اگر نسبت به موضوع از علم و شناخت کافی و خوبی برخوردار باشند، آستانه تحمل آنان افزایش می یابد. خداوند با یادآوری داستان خضر(ع) و موسی(ع) به این نکته اشاره می کند که علت ناشکیبایی حضرت موسی(ع) در برابر رفتارهای به ظاهر غیر عقلانی و شرعی چون قتل کودک بی گناه، سوراخ کردن کشتی و ساختن دیوار فروریخته با بیگاری، تنها عدم آگاهی و شناخت نسبت به رفتارهای خضر(ع) بوده است. جالب این که حضرت موسی(ع) از این مطلب آگاه بود که خضر(ع) مامور الهی و دارای علم لدنی و اشراقی و استاد او از سوی خداوند است. با این همه نسبت به اعمال آن حضرت(ع) تحمل خود را از دست می دهد و سه بار پیاپی به آن حضرت اعتراض می کند. در حالی که اگر عزرائیل (ع) جان کودکی را می گرفت، اعتراض نمی کرد ولی چون خضر ماموری این کار را کرد اعتراض می کند. حضرت موسی(ع) از خود نپرسید که چه تفاوتی میان سببی با سبب دیگر است. اگر عزرائیل مامور خدا و سبب مرگ کودک است و آن را بر می تابد می بایست نسبت به حضرت خضر(ع) که مامور خدا و سبب مرگ کودک است واکنش منفی نشان ندهد. ولی از ان جایی که علم موسوی علم ظاهری است و علم خضری علم رشدی ، حضرت موسی (ع) نتوانست آن موضوع را برتابد و اعتراض نکند. این نشان می دهد که هر چه علم انسان کامل تر و احاطه علمی دقیق تر و جامع تر باشد، باور به درستی عمل و استقامت و صبر و شکیبایی نیز افزایش می یابد.(کهف، آیه ۶۸ و آیات دیگر همان سوره)
۴٫ اطاعت از حق : هم چنین علم و آگاهی زمینه ساز اطاعت انسان از حق تعالی می شود و به همه فرمان هایی که از راه عقل و وحی به او داده می شود عمل می کند. خداوند در آیه ۱۰۴ سوره مائده و نیز ۸۹ سوره یونس و ۳۶ سوره اسراء و آیات دیگر، اطاعت از حق را نتیجه علم و آگاهی معرفی می کند.
۵٫ آخرت طلبی: شناخت انسان نسبت به هستی و آگاهی و توجه به حیات جاوید و مطلق از طریق دانش آموزی، موجب روی آوردن انسان به آخرت و انجام فعالیت ها و کارها در این راستا می شود. به سخن دیگر، کسانی که در حکمت آفرینش تدبر و تعقل می کنند، به دانشی نسبت به آخرت دست می یابند و به این نکته توجه پیدا می کنند که دنیا تنها بستری برای آخرت است. بنابراین تلاش خویش را به جای دنیا معطوف به آخرت می کنند و می کوشند تا کارهای را انجام دهند که آخرت خوش و خوبی را برای آنان در سرای دیگر تضمین کند.(عنکبوت آیه ۶۴) به نظر قرآن علم و آگاهی انسان نسبت به حقایق هستی و حکمت آفرینش، عامل مهمی در ترجیح دادن منافع آخرتی بر منافع دنیایی است که از آن به آخرت طلبی نیز یاد می شود.(بقره ، آیه ۱۰۲)
۶٫ انفاق : علم و آگاهی به بی نیازی خدا و آخرت طلبی برخاسته از دانش حکمت آفرینش موجب می شود تا شخص به کارهای خیری چون انفاق علاقه نشان داده و به آن رو آورد. از این روست که خداوند در آیه ۲۶۷ سوره بقره ، علم و آگاهی انسان را نسبت به بی نیازی و غنای الهی و نیز آگاهی به صفت حمید خداوندی که عامل رفتارهای پسندیده نسبت به آفریده هاست، به عنوان مهم ترین عامل انفاق و زمینه ساز آن معرفی می کند. بنابراین رفتارهای خوبی چون انفاق را می بایست در علم و آگاهی و ایمان افراد جست و جو کرد.
۷٫ تشخیص ارزش ها از ضد ارزش ها: این که چه عملی خوب و چه عملی بد است و هم چنین شناخت زشت از زیبا و کمال از نقص و حق از باطل تنها از طریق علم و دانش امکان پذیر است. ا زاین روست که خداوند در آیاتی از جمله ۱۰۳ و ۱۸۴ و ۲۸۰ سوره بقره و ۴۱ و ۹۵ سوره نحل و آیات دیگر، علم و آگاهی را وسیله تشخیص ارزش های برتر معرفی می کند که خود این علم عامل مهم در انجام کارهای بهتر و خوب تر در انسان می شود.
۸٫ تشخیص امور: اصولا تشخیص امور از طریق علم شدنی است. انسان اگر همین علم عادی و ظاهری را نداشت نمی توانست ساده ترین امور را تشخیص دهد و از آن در زندگی بهره گیرد. ا زاین روست که خداوند علم عادی و ظاهری را با ارزش می شمارد؛ چرا که عامل تشخیص امور برای انسان می شود.(بقره ، آیه ۱۱۵ و ۲۸۲ و نیز انعام ، آیه ۸۱ و ممتحنه، آیه ۱۰)
۹٫ زهد: آگاهی از بازی و سرگرمی بودن دنیا، موجب زهد و اجتناب انسان از دنیا طلبی می شود که این معنا در آیه ۶۴ سوره عنکبوت مورد تاکید قرار گرفته است. این بدان معناست که تنها انسان های جاهل و نادان هستند که در اندیشه ثروت اندوزی و گردآوری مال می باشند؛ چرا که به دنیا اصالت داده و توجهی به بازی و لهو و لعب بودن دنیا ندارند و تمام همت و تلاش خویش را به جای آخرت به این بازیچه کودکانه مصروف می دارند.
۱۰٫ مصونیت یابی : علم و دانش عامل مهمی در مصونیت یابی از ضررها و سختی ها و جلب منافع بهتر و بیش تر است. این معنا را خداوند در آیه ۱۸۸ سوره اعراف مورد تاکید قرار داده است.
۱۱٫ شایستگی امور مهم اجتماعی: علم و دانش مهم ترین عامل در ایجاد شایستگی مناصب و تصدی امور مهم اجتماعی از جمله قضاوت(انبیاء ، آیات ۷۸ و ۷۹)، مدیریت در اقتصاد و اموری اقتصادی کشور و جامعه(یوسف، ایه ۵۵) ، مدیریت قدرت سیاسی و نظامی جامعه (بقره ، آیات ۲۴۶ و ۲۴۷)، ولایت و سرپرستی فردی و اجتماعی (کهف ،آیات ۵۰ و ۵۱) ، مدیریت فرهنگی و مرجعیت علمی (آل عمران، آیه ۶۶ و اعراف ، آیه ۷۱ و حج ، آیه ۳ و انبیاء ، آیه ۷ و آیات دیگر ) و مانند آن ها دانست.
۱۲٫ قدرت: از نظر قرآن، قدرت را می بایست در سایه علم تحصیل کرد و به دست آورد. به سخن دیگر، قدرت واقعی را می بایست در علم جست و جو کرد. از این روست که خداوند در آیاتی از جمله ۲۴۷ سوره بقره و ۴۰ سوره نمل علم را منشای قدرت معرفی می کند.
۱۳٫ رشد و بالندگی : رشد و بالندگی واقعی را می بایست در علم و دانش جست و جو کرد، چنان که قدرت را می بایست در آن جست. از این روست که حضرت موسی(ع) در جست و جو رشد و بالندگی واقعی از خداوند علم حکمت را می خواهد تا به کنه و اهداف هر عملی در دنیا آگاه شود و تحلیل درست و واقع بینانه و حقیقی از رخدادها و اوضاع و مسایل هستی داشته باشد. از این روست که خداوند وی را برای جست و جوی حکمت و علم رشدی به سراغ خضر(ع) این عالم ربانی می فرستد. به هر حال علم حکمت به معنای واقعی آن همان علم رشدی است که تکامل واقعی انسان را در بر خواهد داشت.(کهف ، آیه ۶۶ و نیز انعام ، آیه ۹۱)
۱۴٫ اعمال عبادی خالص: علم اصلی ترین عامل شناخت خداوند، حکمت آفرینش، گرایش به توحید و اطاعت از خداوند است. از این روست که عالمان واقعی کسانی هستند که همواره نسبت به نعمت های خداوند شکرگزار بوده و به حمد و ستایش پروردگار اشتغال دارند(نمل ، آیه ۱۵) و همین علم موجب می شود که شخص در برابر آیات قرآن و دیگر آیات الهی خضوع داشته باشد(اسراء، آیه ۱۰۷ و حج ، آیه ۵۴) و از هر گونه شرک در مراتب گوناگون آن اجتناب ورزد(عنکبوت ، ایه ۴۱) و خداوند را مالک هستی بداند(مومنون، آیات ۸۴ تا ۸۹) و حدود و احکام الهی را بشناسد و بهتر به آن عامل باشد (توبه ، آیه ۹۷) و از هر آیه ای از آیات الهی پند گیرد(واقعه ،آیه ۶۲) و از تکاثر و زیاده طلبی پرهیز کند(تکاثر، ایه ۱ و ۵) و خالصانه خدا را عبادت کند و در مسیر هدایت گام بر دارد(مریم ، آیه ۴۳ و سبا، آیه ۶ و ایات دیگر از جمله سوره انسان)
آیا روزی انسان به همه ی پرسش ها می تواند پاسخ دهد؟
یکی از دانشمندان در پاسخ گفته است که اگر در مرکز دایره ای قرار گیرد که شعاع آن متناسب با دانش شما باشد،
سطح درون دایره معرف جهان شناخته شده ی شما و سطح بیرون دنیای ناشناخته ای است که در مرز آن علامت های پرسش وجود دارد
که دانشمندان در جهت پاسخ گویی آن ها هستند. معلوم است که هر قدر دانش افزایش یابد،
سطح شناخته شده بزرگ تر و در عوض تعداد علامت های پرسش نیز بیش تر خواهد شد. بنابراین دانشمندان مردم کسی است که
بیش ترین پرسش ها را در مقابل خود دارد.