چرا دروغ را به حقیقت، ترجیح می دهید؟
تنها راه به سوی تکامل، خودشناسی است. اگر ما به این مرحله نرسیم، در واقع، تمام آنچه آموخته ایم، بی ارزش تلقی می شود. وقتی خود را بشناسید، هدف از به وجود آمدن خود و بشر را هم شناخته اید و شکی هم ندارید که چه کار می خواهید بکنید یا چگونه آن کار را می خواهید انجام دهید. صداقت و درستکاری جزئی از وجود و زندگی شما خواهد شد. لازم نیست بیهوده خود را سرگرم یافتن چیزی کنید ؛ چرا که به واقع، تمامی اینها برای خود شما آفریده شده اند. برترین خوشبختی آن است که به آنچه دارید، قانع باشید و آن را با دیگران تقسیم کنید.
طبیعت درونی انسان یا همان خطرات، در اصل، قوی و خوب است و از قدرت معنوی سرچشمه گرفته است ؛ همان قدرت روحانی که همه فرهیختگان، با آن به عالی ترین درجات رسیده اند.
انسانهایی که از نظر ما خیلی از آنها بی سواد بوده اند.
آنها از خود، استقامت نشان دادند و پیروز شدند. شما هم می توانید. خداوند در فطرت هر انسانی، استعداد و فضیلتی قرار داده است که به واسطه آن، روح انسان، مقرب روح پروردگار می شود، البته اگر در این راه، عزمی راسخ و نیتی پاک داشته باشد.
این چیرگی عادات و غریزه های شیطانی بر انسان است که از طریق ضعف کلّی شخصیت، سرکوب ندای وجدان و خیانت به تربیت خود درونی حاصل می شود. زندگی ای که چنین انسانی بدان اصرار می ورزد، تصویر خنده داری از آن فضایل اصیلی است که همه ما به آنها پایبندیم.
دروغگویی، ریاکاری و شرارتهایی از این قبیل، صفات بدی هستند که از ضعف ما در برابر خود برترمان ناشی می شوند. نداشتن ثبات شخصیتی، عاملی است که باعث می شود ما قادر نباشیم در برابر نیروهای شیطانی و هوا و هوسهای زندگی بایستیم.
انسانی که خوبی را می شناسد و از روی عادت با چشمانی هوشیار، بدی را انتخاب می کند، بدین شکل، وجود خوبی ای را که در اوست، نادیده می گیرد و عادات بد را تقویت کرده، قدرت ایستادگی در مقابل شیطان را از دست می دهد ؛ شیطانی که حالا تسلّط قوی و قوی تری بر زندگی و اعمالش پیدا کرده است.
به جای بدی، خوبی را انتخاب کنید. به جای عادات بد، رفتارهای خوب را فرابگیرید. «منِ» برتر خود را که در شما نهفته است، بشناسید و خواستار این باشید که انسانیت را بخش اصلی زندگی خود کنید. در این هنگام، گامهایتان قاطعانه روی سنگفرشی قرار خواهد گرفت که شما را به سوی تعالی شخصیت و روشنفکری معنوی هدایت می کند.
منبع:
Reader’s Digest, April 99
تبریک
عباس(علیه السلام) آمد تا برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشد
شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گرداند.
میلاد حضرت عباس(علیه السلام) مبارک باد.
حدیث روز
مکافات عمل
در زمان حاج سید عبدالکریم حائری و ماجرای کشف حجاب از سوی رضاخان، دوتا پاسبان بودند که خیلی اذیت می کردند.
روزی زنی با روسری از خانه بیرون می آید، یکی از این پاسبانها او را تعقیب می کند، آن زن هرچه او را قسم می دهد و حضرت ابوالفضل، علیه السلام، را شفیع قرار می دهد در او اثر نمی بخشد. بلکه آن بی حیا توهین هم می کند که اگر ابوالفضل کاری از او ساخته می شد، نمی گذاشت دستهای او…
همان روز به حمام می رود و دلش درد می گیرد، معالجات اثر نمی کند و به هلاکت می رسد.
غسال گفته بود: دیدم، مثل اینکه سیلی به صورتش خورده شده باشد صورتش سیاه شده بود.
مشاهده شده در کتاب حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات، ص 447
قبر وسط آب
آیت الله حاج سید عباس کاشانی حائری نقل می کرد: «روزی در خانه آیت الله العظمی حکیم (1) بودم که کلیددار آستان مقدس حضرت ابوالفضل، علیه السلام، تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس ابوالفضل، علیه السلام، را آب گرفته و بیم آن می رود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نیز آسیب کلی وارد شود، شما کاری بکنید.
آیت الله حکیم فرمودند: من جمعه خواهم آمد و هرآنچه در توان دارم انجام خواهم داد. آنگاه گروهی از علمای نجف از جمله اینجانب به همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس، علیه السلام، رفتیم، آن مرجع بزرگ برای بازدید به طرف سرداب مقدس رفت و ما نیز از پی او آمدیم، اما همین که چند پله پایین رفتند، دیدم نشستند و با صدای بسیار بلند که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه شگفت زده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم دیدم شگفتا منظره عجیبی است که مرا هم گریان ساخت.
قبر شریف حضرت ابوالفضل، علیه السلام، در میان آب مثل جایی که از هر سو به وسیله دیوار بتنی بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار داشت، اما آب آن را نمی گرفت. درست همانند قبر سالارش حسین، علیه السلام، که متوکل عباسی بر آن آب بست اما آب به سوی قبر پیشروی کرد. (2)
1. از مراجع تقلید در نجف اشرف.
2. کرامات الصالحین، ص 286، به نقل از: کرامات العباسیه (معجزات حضرت اباالفضل، علیه السلام)، علی میرخلف زاده، ص 9
آئین همسرداری
پایه های روابط
روابط صمیمانه دراز مدت، نیازمند ارزش نهادن به شریک زندگی است که می توان آن را به سه مهارت ارتباطی جداگانه تقسیم کرد:
1. احترام متقابل
مقصود ما از احترام،نگرشی است که در آن، همسران برای هم احترام بسیاری قائلند ویکدیگر را ارزشمند می دانند. افزون بر این، همسران علاقه مندند که این احترام را برزبان آورند وآن را به نوعی ابراز کنند. بنابراین، تعجب آور نیست که به هنگام بروز تمایل برای حل مشکلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستیم. احترام در اصیل ترین شکل خود، به صورت توانایی گوش دادن وتوجه به همسر، نشان داده می شود. روشن است که این توانایی ها، از نگرش صرف فراتر می روند وبه ارزش گذاری فعالانه وقدردانی احترام آمیز تبدیل می شوند.
احترام، به این معنا نیست که زن وشوهر، عواطف واحساسات خود، مانند خشم، سرسختی، ناراحتی روحی وغیره را از یکدیگر پنهان وآن هارا به صورت عقده های روانی روی هم انباشته کنند.
خشم های سطحی وبگو مگوهای کوتاه میان زن وشوهر در زندگی زناشویی، چون رعد وبرق است؛ همیشه پس از رعد وبرق باران می بارد واین باران، درخت زناشویی را بارور می کند.
همچنین، احترام متقابل، به معنای انتقاد نکردن از یکدیگر نیست. گاهی لازم است زن وشوهر، آشکارا از رفتار نامناسب یکدیگر انتقاد کنند، ولی باید از تندخویی بپرهیزند تاانتقاد آنان بی اثر وبی نتیجه نباشد.
در روایات اسلامی، به احترام متقابل میان زن وشوهر بسیار سفارش شده است. امام صادق«علیه السلام» درباره احترام گذاشتن زن به شوهر می فرماید:« هر زنی که به شوهرش احترام بگذارد وآزارش نرساند، خوش بخت وسعادتمند خواهدبود».(بحارالانوار،ج103،ص253)
همچنین ایشان درباره احترام گذاشتن مرد به زن می فرماید:« مردی که همسری اختیار کرد، باید او را گرامی ومحترم بشمارد».
پیامبر گرامی اسلام«صلی الله علیه وآله» نیز فرمود:« هرکس به خانواده اش توهین کند،خوشی زندگی رااز دست خواهد داد».
مشاهده شده در کتاب روابط سالم در خانواده/داودحسینی/ص22
با ادمه مطالب با ما همراه باشید…
الگوهای رفتاری در شخصیت حضرت ابوالفضل العباس «علیه السلام»
تمام ویژگی ها و فضایل و کمالات حضرت عباس(علیه السلام) شعاعی از یک دایره است؛ دایره ای که بایستی آن را «ولایت پذیری» و اطاعت بی چون و چرا از «ولایت»نام نهاد.
به عبارت دیگر تمام ویژگی ها و کمالات ابوالفضل العباس(علیه السلام) در پرتو پیروی محض از ولی الله زمان خود یعنی برادرش، حسین(علیه السلام) رنگ می گیرد. همین ولایت پذیری است که شالوده اصلی دیگر فضایل و صفات آن بزرگوار را تشکیل می دهد. اگر این اطاعت پذیری از زندگی حضرت عباس(علیه السلام) حذف شود، دیگر فضایل حضرتش در بازار الهی قدر و بهایی نخواهند داشت.
در حقیقت، پذیرش ولایت حجت زمان و پیروی مطلق از حجت الهی، حرکات حضرت عباس را نه تنها در روز عاشورا، بلکه قبل از آن جهت داد و کرامات حضرتش به عنوان «باب الحوائج» در گشودن گره های کور زندگی متوسلین به آن حضرت، تنها گوشه ای از مزد دنیایی پروردگار به ایشان می باشد؛ طبیعتاً ذخایری که خداوند متعال برای آن بزرگوار در قیامت تدارک دیده است، به تصور ما در نخواهد آمد، و این اجر ولایت پذیری قمر بنی هاشم است
الگوهای رفتاری در شخصیت حضرت ابوالفضل العباس «علیه السلام»
تمام ویژگی ها و فضایل و کمالات حضرت عباس(علیه السلام) شعاعی از یک دایره است؛ دایره ای که بایستی آن را «ولایت پذیری» و اطاعت بی چون و چرا از «ولایت»نام نهاد.
به عبارت دیگر تمام ویژگی ها و کمالات ابوالفضل العباس(علیه السلام) در پرتو پیروی محض از ولی الله زمان خود یعنی برادرش، حسین(علیه السلام) رنگ می گیرد. همین ولایت پذیری است که شالوده اصلی دیگر فضایل و صفات آن بزرگوار را تشکیل می دهد. اگر این اطاعت پذیری از زندگی حضرت عباس(علیه السلام) حذف شود، دیگر فضایل حضرتش در بازار الهی قدر و بهایی نخواهند داشت.
در حقیقت، پذیرش ولایت حجت زمان و پیروی مطلق از حجت الهی، حرکات حضرت عباس را نه تنها در روز عاشورا، بلکه قبل از آن جهت داد و کرامات حضرتش به عنوان «باب الحوائج» در گشودن گره های کور زندگی متوسلین به آن حضرت، تنها گوشه ای از مزد دنیایی پروردگار به ایشان می باشد؛ طبیعتاً ذخایری که خداوند متعال برای آن بزرگوار در قیامت تدارک دیده است، به تصور ما در نخواهد آمد، و این اجر ولایت پذیری قمر بنی هاشم است