پیروزی بردشمن
إذَا قَدَرتَ عَلَی عَدُوِکَ فَا جعَلِ العَفوَعَنهُ شُکراٌ لِلقُدرَةِ عَلَیهِ.
هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی ،عفو وبخشش را شکر غلبه بر او قرار بده.
مشاهده شده در نهج البلاغه /ترجمه محمم تقی جعفری /ص1036
حدیث روز
حدیث روز
فلسفه تأخیر ظهور با فراهم بودن شرایط
درطول تاریخ گاهی به شرایط وفرصت هایی بر می خوریم که گمان می رود زمینه ظهور فراهم شده مثلا استقبال مردم از دین و فداکاری در راه اسلام وبذل جان وشهادت به خاطر آن به قدری زیاد وباشور وهیجان است که به نظر می آید که نه تنها سیصد وسیزده نفر بلکه بیش از هزارها تفرآماده جان نثاری در رکاب امام«علیه السلام» هستند با وجود این، سر تأخیر ظهور چیست؟
پاسخ:راجع به فراهم بودن شرایط ظهور امام زمان«علیه السلام»
اولا:کسی که نمی تواند به طور یقین اظهار اطلاع کند یعنی بگوید همه شرایط فراهم شده است، زیرا خود این ادعا احتیاج به علم به جمیع شرایط دارد چون ممکن است احادیث متضمن بیان شرائط نباشد.
ثانیا: برفرض که شرایط، منحصردر آن موارد باشد که در روایات آمده است با این حال همان طور که صدوق«علیه الرحمة» فرموده است واقعا نمی توان مطمئن بود که فرضا همان سیصد وسیزده نفر اصحاب خاص وسائرشرایط موجود شده باشد.
چون اگر تمام اوضاع وشرائط بر حسب ظاهر حکایت از فراهم بودن زمینه ظهور داشت، بدون این که مثلا وجود افراد خالصی را که بتوانند در شمارسیصد وسیزده نفراز اصحاب حضرت صاحب«علیه السلام» باشند انکار کنیم.این ادعا را هم نمی توانیم بکنیم که همه افراد مانند«سلمان» و«ابوذر» و«مقداد» و «رشید هجری» و«اصحاب کربلا» می باشند.در وضعیت کنونی با همه ادعاهایی که در جامعه ما برای بازگشت به اسلام واسلام خواهی مطرح می شود والبته باعث افتخار است اما باز هم می بینیم احکام الهی را بسیاری از مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، خیلی ها زیر سؤال می برند وتا آن جا که بعضی احکام دین را که اختصاص به زمان و یا مکان خاصی ندارد مختص به همان عصر پیغمبر«صلی الله علیه وآله» می دانند به این بهانه از زیر بار تکلیف شانه خالی می کنند، با وجود چنین اشخاصی وحوادثی چگونه می توانیم بگوییم اوضاع برای ظهور آماده شده است تا چه رسد به این که از علت تأخیر سؤال کنیم.
بنا براین در این مسئله سزاوار است تسلیم حکم واراده خداوند عالم باشیم وفضیلت انتظار ظهور را از دست ندهیم و همان گونه که در روایت «علی بن مهزیار» اشاره شده است محجوب بودن آن حضرت را به اعمال خود نسبت بدهیم وهمیشه یاد آن حضرت را به در دل های مان زنده نگهدارم وسعی کنیم از طریق اصلاح اعمال خود ظهور حضرتش را هر چه بیشتر فراهم کنیم.
مشاهده شده در کتاب گفتمان مهدویت/صافی گلپایگانی/ ص203
درمان کم رغبتی به عبادت
سوال
گاهی در حین نماز خواندن به خودم می گویم که این عمل تو را هیچ کس جز خداوند نمی بیند و با گفتن این حرف علی رغم میل باطنی ام یک حالت کم رغبتی به آن عمل(نماز) پیدا می کنم. البته این بدین معنی نیست که آن عمل را ترک می کردم، چون واجب است و فقط حال کم رغبتی به من دست می دهد؛ چرا این کم رغبتی به وجود می آید و چگونه باید آن را درمان کرد؟ و آیا آن عمل من به کل باطل بوده یا فقط از ثواب مراتب بالای اخلاص محروم می شوم؟
پاسخ
یکی از بزرگترین نعمت های الهی بهره¬مند بودن از لذت عبادت است. خوشا به حال کسانی که عاشقانه خدا را عبادت می¬کنند و از عبادت او هیچ چشم داشتی ندارند. شاید گروه اندکی از بندگان خدا موفق به چنین حالتی شوند، ولی هر مؤمن و مسلمانی باید سعی کند که این حالت را در خود بوجود بیاورد. یکی از راه هایی که موجب شوق و رغبت به عبادت و در نهایت لذت بردن از آن می¬شود، تفکر است. حکما فرموده اند تفکر بر پنج قسم است:
تفکر در آیات و نشانه های خدا که موجب توحید و یقین می شود!
تفکر در نعمت های خداوند که موجب تشکر و محبت به خداوند می شود!
تفکر در وعده عذابی که خداوند داده است، که موجب ترس از عذاب و مجازات های الهی می شود!
تفکر در وعده های نیکی که خداوند داده است، که موجب رغبت به اطاعت از او می شود!
تفکر در کوتاهی خود از اطاعت خدا در مقابل آن همه احسان پروردگار که موجب حیاء انسان می-شود. (مواعظ العددیه، خماسیات، سخنان حکما)
اگر انسان در اوقات شبانه روز، ساعاتی را برای تفکر در مواردی که گفته شد قرار دهد، بی رغبتی نسبت به عبادت جای خود را به رغبت و شوق خواهد داد ان شاء الله.
نکته دیگری که باید دائما به آن توجه داشته باشیم، این است که همه چیز غیر از خدا در حال فنا و نابودی است و سزاوار نیست که لحظه ای از عمر خود را در راه غیر خدا صرف کنیم. اما هر چه در راه خدا صرف شود، از بین نخواهد رفت و باقی می ماند و از آن جمله عبادت های متعارف نظیر نماز، روزه، حج و… که اگر خالصانه انجام شود، ماندگار خواهد بود و سرمایه معنوی انسان خواهد بود. پس تذکر و توجه به این نکته نیز موجب رغبت خواهد شد.
اما اینکه آیا عبادت هایی که بدون رغبت انجام می شود، باطل است یا نه؟ باید بگوئیم که رغبت به عبادت و نماز، شرط صحت آن نیست بلکه شرط قبولی و شرط کمال است. پس عبادت و نماز بدون رغبت باطل نیست، ولی دارای مراتب بالای اخلاص نیز نیست.
مشاهده شده در حوزه نت
حدیث روز
تبریک
تولد معجزه آسای امام زمان
درباره ولادت امام زمان«علیه السلام»معجزات وخوارق عاداتی نقل می نمایند که اعتبار این معجزات در چه حد وچگونه قابل اثبات است؟ وچرا بعضی تاریخ نویسان آن ها رانقل نکرده اند؟
پاسخ:
1-اصل ولادت حضرت مهدی«علیه السلام» امام دوازدهم-فرزند امام حسن عسکری«علیه السلام»- راتاریخ نگاران مثل سایر وقایع تاریخی ثبت وضبط کرده اند.
2- درباره برخی معجزات که در ولادت آن حضرت یا سائر رجال از انبیا واوصیا واقع شده است اگر منابع تاریخی متداول چیزی به دست نمی دهد. این نقص منابع مذکور محسوب می شود چرا که همین تاریخ نویسان در بسیاری از موارد به بعضی جوانب تاریخی اشاره کرده اند که به لحاظ اهمیت چندان مهم نبوده اند، این کم توجهی تاریخ نگار به بعضی جوانب یک مسأله گاهی ناشی از یک تعصب عقیدتی است، اما این کار به هر دلیلی که باشد به نقل قول های دیگران که با استاد به مصادر ومأخذ معتبر، انجام گرفته است ضرر نمی رساند.
تاریخ پیامبران آکنده از معجزه است وولادت ونشو ونماهای اغلب انبیا غیرعادی بوده است. به عنوان مثال: خلقت آدم، ولادت حضرت ابراهیم«علیه السلام»، تولد اسحاق وموسی وعیسی ویحیی وسخن گفتنش درگهواره همه از جمله حوادث غیرعادی است.
که این همه یک سلسله حوادث تاریخی اند، هرچند فلان مورخ آن ها را نقل نکرده باشد- از همین قبیل است تفاصیل ولادت امام عصر«علیه السلام» که از وقایع مسلم تاریخی است، که ترک نقل آن از سوی تاریخ نگارانی که یا مغرض بوده اند یا قصدشان اختصار ویا امور دیگر بوده است، به اصل مسأله صدمه نمی زند.
آن چه از سوی شیعه به امامان معصوم: نسبت داده می شود شبیه مطالبی است که در مورد حضرت ابراهیم واسحاق واسماعیل وموسی وعیسی ویحیی و…گفته شده است که البته همه دارای سند معتبری هم هستند.
وقایع مربوط به ولادت امام دوازدهم از بیشتر وقایعی که در تاریخ به چشم می خورد از نظر سند ومأخذ معتبرتر است.
مشاهده شده در کتاب گفتمان مهدویت/صافی گلپایگانی/ ص199