آيا مي دانيد كه :
- هر3 ثانيه ،يك بيمار نياز به خون و فراورده هاي آن پيدا مي كند.
- از هر 3نفر يك نفردرطول زندگي نياز به خون پيدا مي كند.
- يك واحدخون اهدايي شما كه فقط اندكي از خون موجود در بدن شماست مي تواند جان 3 نفررا از مرگ حتمي نجات دهد.
فراموش نكنيد كه : هميشه چشمان يك بيمارنيازمند به خون منتظرشماست.
فرم در حال بارگذاری ...
توصيه هاي پس از اهداي خون
• بعد از اهداي خون به مدت 10 تا 15 دقيقه بر روي تخت خونگيري استراحت كنيد. به راهنمايي هاي كارشناسان توجه داشته , قبل از اجازه ايشان از تخت خونگيري بلند نشده و محل خونگيري را ترك نكنيد.
• به هنگام بلند شدن, از تخت بعنوان تكيه گاه استفاده نكنيد و با تكيه بر دستي كه از طريق آن خون اهدا كرده ايد بلند نشويد.
• بعد از استراحت, پذيرايي مختصري با شربت و شيريني انجام مي شود كه اولاً با تطابق بدن شما با حجم خوني كه اهدا كرده ايد كمك مي كند و دوم آنكه بعد از اهداي خون, باعث توقف بيشتر شما براي دقايقي ديگر , در محل خونگيري مي شود . كه زماني مناسب براي مراقبت هاي پزشكي و انتقال توصيه هاي بهداشتي توسط كارشناسان به شما فراهم مي سازد.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
مراحل اهداي خون
1- ورود:
بعد از ورود به بخش اهداكنندگان تابلوي پيام انتقال خون قرار گرفته در اختيارتان را مطالعه نمائيد.
داوطلب اهدا ممکن است پس از مطالعه تابلوی پيام انتقال خون ويا پمفلتهای موجود از اهدا خون انصراف داده و بدون هيچگونه توضيحي سازمان را ترک نمايد. همچنين ممکن است داوطلب پس از مطالعه و قبل از اعلام انصراف به صورت خصوصي با پزشک اهداکنندگان مشورت کند.
2- ثبت نام:
ثبت نام با كارت شناسايي معتبر عكس دار صورت مي گيرد ( اعلام كدملي و كدپستي بسيار مهم مي باشد) سپس ليبل اهدا و برگه خودحذفي محرمانه به اهداكننده ارائه مي گردد.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
پیروی از اهلبیت،راه رسیدن به عرفان حقیقی
هر چه شیئی نفیستر و با ارزشتر باشد، دشمن بیشتری دارد. هر قدر کالایی گرانبهاتر باشد، نوع تقلبی و غیر واقعی آن بیشتر ساخته میشود؛ مثلا، الماس چون سنگی قیمتی است، زیاد سعی میکنند تا سنگهای دیگری را مانند آن درست کنند و به جای الماس بفروشند. این مسأله به دلیل کمیاب بودن کالای اصلی از یک سو و ارزشمند بودن آن از سوی دیگر است. عرفان و سیر و سلوک واقعی راهی است دشوار و صعب الوصول که پیمودن آن نیاز به اخلاص کامل، استقامت و پشتکار دارد. گذشته از این، هر کس به قدر همت و ظرفیت خویش میتواند مراحلی از آن را بپیماید. ممکن است در میان میلیونها انسان، تنها چند نفر انگشت شمار بتوانند به مراتب عالیهی آن دست پیدا کنند. به دلیل محبوبیت این کالا و پرمشتری بودنش، زیادند افرادی که نوع بدلی و تقلبی آن را عرضه میکنند. متأسفانه امروز بازار عرفانهای تقلبی در دنیا رواج زیادی دارد، و این خلاف انتظار نیست. اکنون در این میان، چه باید بکنیم تا این نیاز فطریمان را اشباع کنیم و در رسیدن به کمال نهایی خود کامیاب باشیم؟
به نظر ما تنها راه برای رسیدن به این مهم شناخت هر چه بهتر و بیشتر اهلبیت علیهمالسلام و مکتب و روش آنان و محک زدن سایر چیزها با آن است. هر معرفتی که عرضه میشود و هر دستورالعملی که ارایه میگردد، باید با معارف و دستورات آنان بسنجیم؛ اگر متناسب با آنها بود حقیقی است، و گرنه بدلی و از نوع غیر واقعی است با این محک، میتوانیم بفهمیم در میان روشهایی که برای سیر و سلوک و تکامل انسان عرضه میشود، کدام یک سالمتر و مفیدتر است.
یکی از روایاتی که در این زمینه وجود دارد، وصیت امام صادق علیهمالسلام به یکی از اصحاب خاصشان به نام عبدالله بن جندب است که مقامات والایی در معنویات و معارف داشته است. در این وصیت، حضرت ابتدا هشدار میدهند و متذکر میشوند، کسانی که در مسیر صحیحی قرار میگیرند و میخواهند راه درست خداشناسی را طی کنند، باید توجه داشته باشند که خطرات بسیاری در پیش رویشان وجود دارد. طرح این نکته از سوی امام صادق علیهالسلام در ابتدای این روایت برای توجه دادن به این نکته است که گرچه بحمدالله، خداوند ایمان به خود را در دل ما قرار داده و ما در میان تمام ادیان آسمانی، کاملترین آنها، یعنی اسلام را پذیرفتهایم؛ هم چنین در میان مذاهب منسوب به اسلام نیز مذهب اهلبیت علیهمالسلام را انتخاب کردهایم و ظاهرا راه خود را یافتهایم و هیچ مشکلی نداریم، اما از یک نکته نباید غفلت کنیم.
فرم در حال بارگذاری ...
اثر غذای حرام در حالات کودک
حکایت شده کـه: “بایزید” بسطامی سالیانی چـند بـه عبادت پرداخت، ولی از عبادتش لذت و حلاوتی احساس نمیکرد. روزی نزد مادر آمد وگفت: مادر! مدتی است که به عبادت پرو ردگار مشغولم، ولی شیرینی عبادت را درک نمی کنم. فکرکن، ببین آیا موقعی که در رحم تو بودم یا کودکی شیرخوار بودم، چیزی از غذای حرام خو ردهای یا نه؟ مادر “بایزید” مدتی دراز در این با ره اندیشید و سپس گـفت: فـرزندم! و قتی که تو در رحم من بودی، روزی به پشت بام رفـته بـودم، ظـرف غذایی از همسایه آن جا بود و بی اجازه صاحبش مقداری ازآن غذاخو ردم.
“بایزید"گفت: اکنون برایم معلوم شد که چرا طـعم شیرین عبادت را نمیچشم، برو نزد صاحبش، داستان را بگو و از وی رضایت بگیر. مادر نزد همسایه رفت و رضایت گـرفت. پس از آن واقـعه بود کـه “بایزید"، شیرینی و طعم مناجات با پروردگار را احساس میکرد.
منبع. مفاسد مال و لقمه حرام/ 37.
فرم در حال بارگذاری ...
راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
بیتردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانههای همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمیتواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمیتوانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعة خود با فرهنگهای بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانههای همگانی جهان همچون ماهوارهها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفتها، مُدها، ساختهها، هنرها و غیره قرار میدهند. اگر فرهنگ جامعهای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گُسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب میگردد و در این دریای ارتباطات غرق میشوند.
اگر ظرف مدت دو سال، جامعة شوروی سابق به کلی دگرگون میشود و رسانهها و کانالهای تلویزیونی آمریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم میکوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش میشود
...
و الگوهای غرب مقبولیت مییابند، بیشتر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصّب مذهبی، همچون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان«تهاجم فرهنگی» به راحتی نمیتواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکانهای گاه و بیگاه آن که میوههای نارسیده را سرنگون میسازد غافل بود؛ لذا شناخت راههای مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.ملتهایی که علاقهمند به حفظ و پاسداری از«هویت فرهنگی» خود هستند، سعی میکنند فرهنگ غیر مادی جامعة خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که میتوان(یا باید) فرهنگ غیرمادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگهداشت؛ زیرا، همانطور که در ویژگیهای فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمیرساند و باعث از هم گسیختگی آن نمیشود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبهخودی را بپیماید.
برای مقابله و مبارزه با«تهاجم فرهنگی» راههای بسیار زیادی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است.
با کنکاشی فشرده در زمینه ها، ابزار و شیوه های«یورش فرهنگی» راههای رویارویی با آن آشکار می شود، ولی برشمردن مؤثرترین آنها می تواند چونان تذکاری خانواده ها را سودمندتر افتد و ایشان را در این نبرد مقدس یاری دهد. بر این اساس، مهمترین این راهها از نظر ثمر دهی و کارآیی به قرار زیر است:
1- تقویت بینش دینی و سیاسی
2- دقّت در برنامه های آموزش و پرورش کودکان، نوجوانان و جوانان
3- اشباع نیازهای طبیعی فرزندان از راههای مشروع
4- زُدودن فقر اقتصادی
5- پیشگیری از نفوذ عوامل فرهنگی دشمن
6- تقویت و احیای عزّت نفس
7- مبارزه با روحیه تجمّل گرایی
8- شناخت فرهنگ و اهداف دشمن در تهاجم فرهنگی
9- استفاده از همة ابزارهای ممکن برای دفاع فرهنگی حال به شرح مفصّل هر یک از این موارد جهت شناخت و بالا رفتن آگاهی خانواده ها می پردازیم:
تقویت بینش دینی و سیاسی
اعتقاد به حقایق با عظمتی چون آفریدگار جهان، پیامبران الهی و رستاخیز نوعی تعهد در فرزندان پدید می آورد و میزان مصونیت آنها را در برابر یورش فرهنگی بیگانگان افزایش می دهد. به عبارت دیگر خانواده ها با تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در فرزندان در زمینة مذهب و سیاست می توانند آنها را به سنگری نفوذ ناپذیر در برابر بمباران فرهنگی دشمن تبدیل نمایند و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازند. بی تردید، چنین ایمانی فرزندان را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون می شود و از کَج روی و ناهنجاریها باز می دارد.
قرآن کریم در این باره می فرماید:
“… یَهدیهِم رَبُّهُم بِایمانِهِم …"(یونس ، آیة 6 )
پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند.
به واقع ، ایمانِ درست و اعتقاد راسخ به اصول دین، فرزندان را در برابر امواجِ فساد غرب مقاوم می سازد. بر این اساس دستگاههای مذهبی چون حوزه های علوم دینی، رسالتی سخت عظیم را در یاری خانواده ها در این مسیر بر عهده دارند. و باید پرداختن به اصول دین و تقویت باورهای مردم را بیش از همیشه مورد توجه قرار دهند.
البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای فرزندان ایران اسلامی ، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.« احمد هوبر» روزنامه نگار مسلمان سوئیسی در این باره می گوید: اوّلین کاری که خانواده ها در این راه باید انجام دهند این است که در رسانه های گروهی ایران؛ رادیو، تلویزیون و مطبوعات، آنچه را که دربارة انحطاط این فرهنگ تجاری می دانند به گوش جوانان برسانند و ثابت کنند که این فرهنگ دروغین یا یک مُد جدید لباس، هیچ ارتباطی به شیوة جدید زندگی ندارد؛ بلکه تمام آن از پول و سیاست سرچشمه می گیرد و در حقیقت جنگی است علیه اسلام.
دقّت در برنامه های اموزش و پرورش کودکان ، نوجوانان و جوانان
کودکان با دلهای پاک واندیشه های شفاف برای پذیرش پیامهای آموزشی وپرورشی از آمادگی ویژه ای برخوردارند.
به گونه ای که آثار پیامهای دریافت شده در روزگار خردسالی تا پایان زندگی در رفتار و کردار آنان باقی می ماند.با توجّه بدین حقیقت بزرگ، خانواده ها باید از فرصت طلایی خردسالی سود برند و به یاری هنر، ورزش و انواع سرگرمیها ارزشهای والای اسلامی را در ژرفای وجودِ فرزندان اسلام جای دهند.
پیر راز دار امّت، حضرت امام خمینی(قدس سره)در این باره هشدار می دهد که:
«آنان] استعمارگران[ چنانچه تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر
شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگری فکر نمی کنند.
و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح نیمه وحشی نگه دارند.»(صحیفة نور ، ج 21 ، ص 185 )
اشباع نیازهای طبیعی فرزندان از راههای مشروع
انسان مجموعه ای در هم پیچیده از غرایز گوناگون است. غرایزی که پیوسته او را به جنبش در کوچه های پُر پیچ و خم زندگی فرا می خواند. این خواستها به گونه ای نیرومندند که می توانند انسان را در پی خویش به بیغوله های تاریک و ناشناختة انحراف بکشانند.
با توجّه بدین حقیقت برآورده نشدن این غرایز در جوانان در حد معقول و یا زیاده روی در کامروایی غریزی می تواند خطر ساز باشد. رها ساختن نامعقول جوانان در بهره گیری هر چه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای مقدّس، آنان را از تلاش در حد مشروع، یا ناتوانی در برآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن همه جانبه به سوی برنامه های مخرب دشمن فراهم می آورد؛ انبوه جوانان سوخته در آتش غرایز را در دام سرکشی و گُسستن بندهای اخلاق و عفاف گرفتار می سازد.
زدودن فقر اقتصادی
تنگدستی را شاید بتوان از پلیدترین پدیده های جامعه به شمار آورد. حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را به کُفر نزدیک دانسته اند و دانشمندان از آن به عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری یاد کرده اند.
بی تردید بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی چون سرقت،ولگردی،گدایی،خود فروشی و… به علّت تنگدستی و بی چیزی به وجود می آید. پدیدة فقر در هر جامعه ای که چهرة کریه خود را به نمایش بگذارد، مانند سیلی بنیان کن زیر بنای تمامی ارزشهای خانوادگی را از بُن ویران می کند و کاخهای کرامت و شرافت آدمی را در بیغوله های ننگ و بدنامی تبدیل می کند.
پیشگیری از نفوذ عوامل فرهنگی دشمن
عناصر خود فروختة فرهنگی، مطبوعات و مجلّه های گمراه کننده، فیلمهای مبتذل و… نمونه هایی از عوامل فرهنگی دشمن برای به انحراف کشیدن جوانان به شمار می آیند.
نگاهبانی از ارزشهای الهی، بینشی ژرف می طلبد بینشی که در سایة آن همة عوامل فرهنگی غرب را شناسایی و کنترل نموده و در صورت لزوم طرد و مُنزوی سازد. به وجود آوردن چنین بینشی از طرف خانواده ها در فرزندان، زمینه را برای خنثی سازی این حربة خطرناک و آگاه بودن آنها در هنگام رویارویی با این عوامل، فراهم می سازد. با چنین درایتی از طرف خانواده و عمل نمودن فرزندان و به خصوص قشر جوان جامعه، مطمئناً شاهد شکست دشمنان در این مورد نیز خواهیم بود.
تقویت و احیای عزّت نفس
از جمله راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی، تقویت و احیای روحیة عزّت نفس در فرزندان می باشد. بنابراین لازم است خانواده با تقویت این روحیه و زُدودن احساس خود کم بینی جوانان، آنها را از تقلید کورکورانه از روشهای زندگی بیگانگان باز داشت.
در این باره امام صادق(علیه السلام) می فرماید :
خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی کرده که به مؤمنان بگو :
“لا تَلبِسُوا لِباسَ اَعدائی، وَ لا تَطعَمُوا مَطاعِمَ اَعدائی، وَ لا تَسلُکُوا مَسالِکَ اَعدائی، فَتَکُونُوا اَعدائی کَما هُم اَعدائی"(وسایل الشیعه ، ج 3 ، ص 279 ، ابواب لباس المصلی ، باب 19 ، حدیث 8 )
“لباس دشمنان مرا نپوشید و غذای دشمنان مرا نخورید و به شیوة دشمنان من رفتار نکنید که شما نیز همانند آنان جزو دشمنان من خواهید شد.”
بنابراین لازم است خانواده ها روحیة عزّت نفس را در فرزندان ترویج و تقویت کنند تا زمینة پذیرش برنامه های فرهنگی دشمن از بین برود.
مبارزه با روحیة تجمّل گرایی
امروزه اثر مستقیم روحیة تجمّل گرایی بر واردات کالاهای مصرفی لوکس و پیروی از مدهای گوناگونی که حجم انبوهی از فرهنگ و ارزشهای غربی را یدک می کشند، بر کسی پوشیده نیست نگاهی به زندگی روزانة مرفهین بی درد نشانگر این واقعیت است که پیروی از مُد، حتّی در شیوة خوراک آنان نیز دگرگونی پدید آورده است. البته
زیان روحیة رفاه جویی و تجمّل گرایی تنها در تغییر شیوة پوشش، خوراک و رفتارهای اجتماعی و شخصی آشکار نمی شود بلکه در بالا رفتن میزان بزهکاریها و زیر پا نهادن اصول اخلاقی نیز اثری شگرف دارد. افزایش خواسته های جوانان که در سایة چنین روحیه ای پدید می آید انگیزه ای نیرومند برای سرقت، کلاهبرداری، رشوه و… به شمار می آیند. از این رو، در مبارزه فرهنگی، زدودن روحیة تجمل گرایی از دلهای جوانان باید به گونه ای جدّی مورد توجه قرار گیرد. و اثرات منفی آن برای آنها تبیین شود تا جوانان با نگرشی آگاهانه به مسائل بیندیشند و از روی آوردن و تسلیم بی چون چرا در برابر امواج ویرانگر این شبیخون مخرب در امان باشند.
استفاده از همة ابزارهای ممکن برای دفاع فرهنگی
اگر دشمن برای شکست ما به هر وسیلة ممکن چنگ می زند، ما نیز باید به حکم دستور قرآنی"وَ اَعِدّوُا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ” از هر وسیلة مشروعی سلاحی بسازیم و از فرهنگ اسلامی خویش پاسداری کنیم. در این راه باید از یک سو امکانات فرهنگی، هنری و ورزشی توسعه یابد؛ تا جوانان به تفریحات سالم روی آورند و از سوی دیگر باید همة کوششهای فرهنگی و… در دفاع از ارزشهای الهی هدایت شود. رهبر فقید انقلاب اسلامی امام خمینی(رحمه الله علیه ) در این باره می فرماید:
«در رژیم سابق تمام چیزها، خصوصاً فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود. یعنی کسی که نام سینما را می شنید، خیال می کرد که آن جا باید مرکز فساد و سوء اخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد. و یا کلمة تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهرة فساد برده شود؛ هکذا همه چیز دیگر. و عمده این است که ما ذهن این جوانها و حتّی پیرها و روشنفکرنماها را آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و این طور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم… بنابراین مدتها باید زحمت بکشیم و باور کنیم که خودمان دارای یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزشهای اسلامی هستیم. و اگر امروز کمبود نیروی انسانی هست، به خاطر همین است که افکار به آن طرز تفکّر عادت کرده است؛ لذا ساختن تئاتری که مطابق با اخلاق انسانی- اسلامی باشد، زحمت دارد. و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد، نیازمند به صرف مدّتها وقت است و هرگز در متن سینما و تئاتر نوشته نشده است که باید مرکز فساد باشند.»( صحیفةنور ، ج 18 ، ص 161-162 )
فرم در حال بارگذاری ...
تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
تبادل فرهنگی ملتها در طول تاریخ به شکلی طبیعی وجود داشته و عاملی برای رشد و تعالی مستمر فرهنگ ها بوده است. تبادل فرهنگی برای تازه ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری بسیار ضروری است و جامعه انسانی را در ارتقای ارزشها و پیمودن مسیر سعادت واقعی به پیش میبرد. این جریان فرهنگی دو سویه است و هنگام قوت و توانایی ملتها صورت میگیرد. در این روند، ملتها با هدف ترویج ارزشهای بشری، به تبلیغ ایدهآلها و معیارهای خود میپردازند و نیز عناصر و مفاهیم برجستة فرهنگهای دیگر را وام میگیرند.
...
گسترش اسلام در برخی از مناطق جهان، از جمله شرق آسیا، از طریق رفت و آمد مسلمانان ایران به این مناطق، از نمونههای قابل استنادی است که پیامدهای مثبت تبادل فرهنگی را برای جامعة بشری به خوبی اثبات میکند. در تبادل فرهنگی هدف اصلی باردار کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است و از این دیدگاه، تردیدی نیست که در برخورد با فرهنگ غرب نیز تبادل صحیح فرهنگی، منشأ آثار مثبتی خواهد بود.
بنابراین، اساساَ تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی در دو جهت مخالف قرار دارند. تبادل فرهنگی فرآیندی متقابل و طبیعی است و با رضایت طرفین صورت میگیرد؛ ولی تهاجم فرهنگی یک طرفه، غیرداوطلبانه و سلطهگرانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وحتی نظامی دارد. معرفی، انتقال و جایگزینی ارزشها در تهاجم فرهنگی طبیعتاً تحمیلی است. در واقع در تبادل فرهنگی، هدف به روز کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است، ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشهکن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.
قابل توجه است که فرهنگپذیری با میل و به دلخواه یا تعامل فرهنگی، زمانی میسّر است که هیچگونه نابرابری اجتماعی یا سیاسی بین دو فرهنگ وجود نداشته و هیچکدام برتری مادی یا معنوی نسبت به دیگری نداشته باشند. در مقابل، در سایهی برتری تکنولوژی، قدرت نظامی، امکانات بیشتر اقتصادی و فنی، و برنامهریزی سیاسی است که تسلط پدیدههای فرهنگی یک جامعه بر دیگری انجام میگیرد .
در مجموع میتوان گفت که: در تبادل فرهنگی سه اصل گزینش ،تحلیل و جذب و اصل تولید فرهنگی، مد نظر متولیان فرهنگی یک جامعه است و این افراد برای زنده و پویا نگه داشتن فرهنگ خودی، عناصر فرهنگ بیگانه را بررسی و عناصر مثبت آن را گزینش و پس از تحلیل و تعیین تناسب آن با فرهنگ بومی، آن را جذب میکنند و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در میآورند. به طور خلاصه، تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی را میتوان در موارد ذیل دانست:
1- در تهاجم، هدف تخریب است، اما در تبادل فرهنگی هیچ کدام از دو فرهنگ قصد تخریب فرهنگ مقابل را ندارد و هدف انتقال و نشر فرهنگی است.
2- در تهاجم، یک ملت برای جایگزینی فرهنگ خود، به نحوی ظالمانه سعی در ریشهکنی فرهنگ مقابل دارد، اما در تبادل فرهنگی چنین نیست.
3- در تبادل فرهنگی، همواره جنبههای مثبت و انسانی مطرح است؛ بدین معنا که دو طرف قصد بارور کردن، تکامل بخشیدن و ارتقای یکدیگر را دارند؛ در حالی که در تهاجم فرهنگی اهدافِ خیرخواهانه در میان نیست. بلکه قلع و قمع، ارعاب، بیهویت کردن و ایجاد سلطه، مدنظر است.
4- در تهاجم فرهنگی، قصد استیلا و به طور کلی، غرض سیاسی مأخوذ است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمیپذیرد.
فرم در حال بارگذاری ...
زهر جفای خصم
فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم
شیخ الائمه صادق آل پیمبرم
من آخرین امام بقیع مدینه ام
زهر جفای خصم شرر زد به سینه ام
در لحظه های آخر عمرم به زمزمه
ابراز می کنم غم دل را به فاطمه
مادر بیا و حال پریشان من ببین
از سوز زهر سینه سوزان من ببین
هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شده
مسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده
از یاد ماتم تو پریشان و مضطرم
مثل تو غصه دارم و هم درد حیدرم
دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زد
در پیش اهل خانه ام آتش به خانه زد
از درب خانه شعله آتش زبانه داشت
آن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت
ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرد
از پیری و سفیدی مویم حیا نکرد
با دست بسته ام به بر کودکان من
انگار داشت از سر کین قصد جان من
در بین شعله ها به زمینم کشید و برد
مانند مرتضی به زمینم کشید و برد
فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم
شیخ الائمه صادق آل پیمبرم
من آخرین امام بقیع مدینه ام
زهر جفای خصم شرر زد به سینه ام
در لحظه های آخر عمرم به زمزمه
ابراز می کنم غم دل را به فاطمه
مادر بیا و حال پریشان من ببین
از سوز زهر سینه سوزان من ببین
هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شده
مسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده
از یاد ماتم تو پریشان و مضطرم
مثل تو غصه دارم و هم درد حیدرم
دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زد
در پیش اهل خانه ام آتش به خانه زد
از درب خانه شعله آتش زبانه داشت
آن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت
ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرد
از پیری و سفیدی مویم حیا نکرد
با دست بسته ام به بر کودکان من
انگار داشت از سر کین قصد جان من
در بین شعله ها به زمینم کشید و برد
مانند مرتضی به زمینم کشید و برد
فرم در حال بارگذاری ...