شهید مصطفی احمدی روشن
تولد : 1358، همدان
شهادت : 21دی 1390
شهید مصطفی احمدیروشن متولد سال 1358ش در روستای سنگستان استان همدان ایران است. وی دوران کودکی خود را در خانوادهای فقیر در این روستا گذراند درحالیکه علاقه زیادی به تحصیل داشت. خانواده وی در محلهای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه اجارهای قدیمی با امکاناتی اندک زندگی میکردند.
پدر وی راننده مینیبوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سالهای بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخته بود. شهید روشن، دوران راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغالتحصیل شد و به دبیرستان ابنسینا رفت.
پس از آن نیز در آزمون سراسری سال 77شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران و سپس در سال 81از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. شهید احمدیروشن با وجود سن پایین- حدود 32سال- دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بوده است.
وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای نخستین بار در کشور انجام میشد همکاری داشته است. بنا بر گزارشات رسیده بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیش از شهادت دکتر احمدی روشن با وی دیدار داشتهاند.
وجود نام شهید احمدیروشن در لیست شورای امنیت و دیدار وی با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گمانهزنیها درباره رابطه اسامی موجود در لیست با ترورها را افزایش داده است.
صبح چهارشنبه 21دی 1390در دومین سالگرد ترور شهید علیمحمدی ساعت 8:20صبح انفجار یک خودروی پژو 405توسط تیم تروریستی سیا و موساد باعث به شهادت رسیدن ایشان شد. یک دستگاه موتورسیکلت با دو سوار مقابل دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی بمب دستسازی را به در سمت راست جلوی اتومبیل حامل شهید احمدیروشن چسبانده و بعد از طی مسافتی حدود 200تا 300متر این بمب عمل کرده و باعث انفجار خودرو میشود.
راننده شهید احمدیروشن، رضا قشقایی، نیز در پی این عملیات تروریستی به شهادت رسید.
نظر دانشمندان غیر مسلمان درباره امام علی علیه السلام
- “شبلی شمیل”
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه” قوه” را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( علیه السلام ) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید:” امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( صلی الله علیه و آله )» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است.”
شهید داریوش رضایینژاد
تولد : 1356، ایلام
شهادت : اول مرداد 1390
شهید دکتر داریوش رضایینژاد در صبح پنجشنبه 29 بهمن سال 1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام به دنیا آمد. وی همچنین به واسطه اینکه جثهاش ظریفتر و کمی ریزتر از هم سن و سالانش بود همراه با متولدین 1357 وارد دوره ابتدایی شد و همیشه با هوش و توانایی خود معلم و دانشآموزان را تحتتأثیر قرارمیداد.
شهید رضایینژاد،کلاس سوم ابتدایی را طی تابستان گذراند و دیگر سالهای دوره ابتدایی شاگرد اول و نماینده کلاس بود. در دوره راهنمایی با توجه به ظرفیت هوشی بسیار بالای داریوش، مقطع دوم را نیز در تابستان گذراند و با توجه به این سرعت بالا در کسب مدارج علمی توانست پیش از همکلاسیهای خود دوره متوسطه را به پایان برساند و در تیرماه 1373 دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت کرد.
دکتر داریوش رضایینژاد چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد. وی همچنین در مهرماه 1373 در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه پذیرفته شد.
ایشان باوجود پذیرش در بسیاری از رشتههای مهندسی در دانشگاههای معتبر تهران، اصفهان و شیراز بنا بر انتخاب خود وارد دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد. شهید والامقام دکتر داریوش رضایینژاد با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگیهای تمامی نوابغ و مخترعان است در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار منظم و کوشا بود.
ایشان ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود، در زمینه استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری بسیار توانا بود.شهید دکتر داریوش رضایینژاد به محض فارغ التحصیلی بهعنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغول بهکار شد.
در همان نخستین سال شروع به کار، در آزمون کارشناسی ارشد سال1378در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه دولتی ارومیه پذیرفته و مشغول به ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد شد. ایشان در تیرماه سال 1379ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر به اسم آرمیتا شد که قبل از پنج سالگی و در برابر دیدگانش شاهد پرپر شدن پدر عزیزش بود.
جزئیات ترور
شاهدان عینی گفتند هسته ای به همراه همسر و دختر خردسالش،مقابل در خانه شان و در درون خودروی سواری خود مورد هدف تروریست ها قرار گرفت.یکی از همسایه ها گفت: تروریست ها دو موتور سوار بودند که کلاه کاسکت داشتند و صورتشان دیده نمی شد.
یک خانم میانسال نیز درباره ماجرا گفت: بلافاصله بعد از شنیدن صدای چند شلیک ،به کوچه آمدم و پیکر غرقه به خون او را دیدم که در آغوش همسرش بود و همسرش نیز که در این حادثه آسیب دیده بود ، جیغ می کشید و فریاد می زد: تو را به خدا کمک کنید!
صحنه رقت انگیز دیگر نیز گریه های دختر خردسال این دانشمند هسته ای بود که شوکه شده بود و مدام گریه می کرد که فوراً او را بغل کردم و به خانه بردم و به او آب دادم و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم.
پوکه های باقی مانده در محل نشان می دهد که در این ترور ۵ گلوله شلیک شد که یک گلوله به گردن این دانشمند و گلوله دیگر به دست وی اصابت کرده است.همچنین یک گلوله به در خانه اصابت کرده است.ضاربان بعد از ترور از محل متواری شدند.
این عده همچنین گفتند که نیم ساعت طول کشید تا اورژانس به محل حادثه برسد.گفتنی است این حادثه در خیابان بنیهاشم خیابان خادم رضائیان رخ داده است .
نظر دانشمندان غیر مسلمان درباره امام علی علیه السلام
- ” جبران خلیل جبران”
که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید:” به عقیده من علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:” دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند.”
جبران اضافه می کند که:” علی (علیه السلام ) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت.”
جبران همیشه نام علی (علیه السلام ) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.
شهید مسعود علیمحمدی
تولد : ۱۳۳۸، تهران
شهادت : ۲۲ دی ۱۳۸۸
مسعود علیمحمدی ۳ شهریور ۱۳۳۸ در تهران دیده به جهان هستی گشود. پس از طی دورههای مقدماتی تحصیلی با بالاترین رتبهها وارد دانشگاه شیراز شد و مدرک کارشناسی خود در رشته فیزیک را از این دانشگاه در سال ۱۳۶۴ دریافت کرد.
پس از آن برای طی دورههای تکمیلی به مهمترین دانشگاه صنعتی کشور راه یافت و در مقاطع کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل شد. او از نخستین دانشجویان دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرده است. او دهها مقاله ISI منتشر کرد و همچنین از نخستین دانشجویان پسا دکتری در پژوهشگاه دانشهای بنیادی بود.
تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بوده است. با پژوهشگاه دانشهای بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت. ازجمله درسهای ارائه شده توسط وی میتوان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدانهای کوانتومی اشاره کرد.
علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهشهای بنیادی رتبه دوم را کسب کرد. وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود و عضو هیأت علمی این دانشگاه بود.
وی در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم و همچنین بهعنوان استاد راهنما و مشاور در پروژههای پایاننامههای مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بوده است. انفجار بمب در قیطریه تهران در ساعت 7:30 صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد.
در این حادثه مسعود علیمحمدی کشته شد، دو فرد دیگر زخمی شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد. بمب جاسازی شده در یک موتورسیکلت که به فاصله یکمتری از در ورودی منزل علیمحمدی به یک درخت بسته شده بود، قرار داشت. روحش شاد و طریقش پررهرو باد.
شهـیـد مجید شهریاری
تولد : 1354، زنجان
شهادت : 8 آذر 1389
دکتر مجید شهریاری در سال ۱۳۴۵ و در زنجان متولد شد. ایشان متاهل و دارای دو فرزند به نامهای محسن و زهرا بودند. همسر ایشان شهید زنده یاد خانم بهجت قاسمی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی است.
ایشان تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر (از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۳۶۸)، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هستهای در دانشگاه صنعتی شریف (از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۷۱) و دوره دکتری در رشته مهندسی تکنولوژی فناوری هستهای را در دانشگاه امیرکبیر (از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷) گذراند.
پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیرکبیر بهعنوان عضو هیأت علمی مشغول بهکار شد.
وی پس از استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راهاندازی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد.
همراه با دکتر مسعود علیمحمدی، دکترای فیزیک ذرات بنیادی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران،از مشاوران ایران در پروژه مهم سزامی بودند.
برگزاری دورههایی چون «کارگاه آموزشی آشنائی با کدهای محاسباتی راکتورهای هسته ای» از جمله سوابق دکتر شهریاری بودهاست. یکی از طرحهای مهم دکتر شهریاری، طراحیهای تئوریک مربوط به
ساخت نسل جدید راکتورهای هستهای است که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت.
او از جمله کارشناس ارشد مبارزه با کرم رایانهای استاکسنت بود.ترور استادان فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی ایران در تهران در ۸ آذر ۱۳۸۹ باعث کشتهشدن یک تن از این استادان شد.
این انفجارها که برای ترور مجید شهریاری و فریدون عباسی دو تن از استادان فیزیک دانشگاه شهید بهشتی انجام شد موجب کشته شدن مجید شهریاری و مجروح شدن ۲ نفر از همراهان وی شد.گرچه خانواده وی مایل بودند که فرزندشان در زنجان دفن شود اما نهایت وی در امامزاده صالح تهران دفنشد.
سلوک بزرگان(10)
محل دفن پیکر مطهر ایشان حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی
به فرموده رهبری مکان دفن پیکر مطهر آن بزرگ مرد عرصه عرفان و تهذیب در مسجد بالا سر در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، کنار قبر مطهر مرحوم آیت الله العظمی اراکی، بالای سر استادش، مرحوم آیت الله عبدالکریم حائری یزدی و دیگر مراجع معین شد.
معمار و دیگر مسئولین آستانه مقدسه می گفتند: اینجا بتون است، قبری نمی شود درآورد. دوستان اظهار کردند رهبری فرموده اند، اجازه دهید ما همین مکان را می کنیم اگر بتون بود، یا اگر قبری بود او را پر می کنیم .
اضافه کردند آقای بهاء الدینی فردی عادی نیست.
معمار آستانه می گوید: اگر فرد عادی نیست باید زمین برای او شکافته شود، به او می گویند: شما دستور دهید زمین را بکنند ببینند قبر چگونه آماده می شود. شروع به کندن کردند نه قبری بود نه بتونی، یا پایه آجری، قبری وسیع و بکر آماده شد.
آنها که به وجب، وجب این مکان وقوف داشتند! بعضی با این عبارت که حرف حسابی به کله شما فرو نمی رود، دوستان را مورد خطاب قرار داده که اینجا قبری نمی شود کند ! .
در زمان حیات آیت الله بهاء الدینی وقتی درباره مکان قبر، با ایشان مذاکره شده بود، فرموده بودند:
« آقای حاج میرزا جواد آقای ملکی گفته قبر تو پای من. »
امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند:
« اذا مات المؤمن بکت علیه الملائکه و بقاع الارض التی کان یعبد الله علیها و أبواب السماء التی کان یصعد فیها بأعماله و ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدها شیء لان المؤمنین الفقهاء حصون الاسلام کحصن سور المدینة لها:
چون مؤمن بمیرد فرشته های آسمان و قطعه های زمین که خدا را در آنها عبادت کرده و درهای آسمانها که عبادتش از آن بالا رفته بر او بگریند و در اسلام رخنه ای افتد که چیزی آنرا نبندد. زیرا مؤمنان مسئله دان و عالم، دژهای اسلامند، مانند حصارهای شهر که بر گرد آن است. »
پیام رهبر انقلاب در فوت ایشان
« … مجلس او همواره معراج روح مستعد فضلای جوانی بود که می خواستند علم دین را با صفای عطرآگین عرفان دینی توأم سازند. معلم اخلاق و سالک الی الله بود و صحبت نورانی و کلام رازگشای او دل مستعد را در یاد خدا مستغرق می کرد…
این عالم کهنسال و مراد و مقبول فضلا و علما، عمر بابرکت و پرفیض خود را در بهشتی از پارسایی و زندگی زاهدانه، در کنج محقر خانه ای که دهها سال شاهد غنای معنوی صاحبش بود، بسر آورد و بی اعتنایی به زخارف ناپایدار دنیوی را که سیره همه صاحبدلان برجسته حوزه های علمیه است درس ماندگار خود ساخت… »
سلوک بزرگان(9)
دوران نقاهت تا ارتحال حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی
آقای حیدری کاشانی نقل می کند:
« کسالت و نقاهت آقا دو گونه بود؛ گونه ای از دوران نوجوانی و از همان زمان که این پرورده دامن عصمت و طهارت برای حفظ عفاف خود مرتب از خود خون می گیرد که قوای خود را تضعیف کند و دچار عدم عفاف نشود.
می فرمود: « آن کارها باعث نقاهت ما شد. وقتی کسالت مرا به امام گفته بودند.
فرموده بود: او که همیشه مریض است و ضعف و نقاهت دارد و ایشان درست گفته بود.
کسالت ما همان ضعف مفرط ما بود که منشأش خونهایی بود که ما گرفته بودیم. مرحوم حاج شیخ هم به ما اعتراض می کرد که چرا خون می گیری ولی مشکلات ما را نمی دانست. »
کسالت دیگر، نقاهت دوران پیری و امراض جسمی بود. روزی خدمتش رسیدم از درد معده می نالید، عرض کردم کرفس و سبزی را اجازه دهید بجوشانیم، آبش را داخل نخود آب کنید ان شاء الله مفید است.
فرمود:
« از اینها گذشته. گفتم: چه باید کرد؟ فرمود: باید تسلیم شد. »
« کل من علیها فان »
و بعد فرمود:
« ما سه مرتبه با خدا دبه کرده ایم، بنا بوده برویم، از خدا خواستیم بمانیم. »
سه روز بعد از این ملاقات با یکی از ائمه جمعه خدمتش رسیدم. آقا خوابیده بود به فرموده خودشان ایشان را بلند کردم. کمی نشست و فرمود مرا بخوابانید.
نزدیکان گفتند. آقا سکته خفیفی کرده است. حقیر به یاد سه روز قبل ایشان افتادم که فرمود: باید تسلیم شد. خیلی ناراحت شدم. از آن روز به بعد گویا روز به روز ارتحال و انتقال از این عالم را در وضع مزاجش می دیدم.
چند روز پس از این تاریخ خدمتشان رسیدم و چند خبر فوت به ایشان دادم. خیلی ساده و طبیعی با آنها برخورد کرد. دیدم آنچه معروف است در بین مردم که اخبار ناگوار را به مریض ندهید، در اینجا مورد ندارد. با خبر مرگ به عنوان یک امر پیش پا افتاده برخورد داشت؛ مثل اینکه بشنود فلانی به سفر رفت یا از سفر برگشت، آنهم سفرهای دم دست.
این نشانگر این معنی است که آن فاصله زیادی که دیگران بین عوالم می بینند، سالکین الی الله و عرفاء بالله، این چنین دیدی ندارند.
در یکی از همین روزها فرمود:
« ما می دانیم آن طرف برای ما بهتر است، لذا از مرگ باکی نداریم. »
و در هفته دیگر که خدمتشان رسیدم، فرمود:« ما به تو گفتیم که از مرگ باکی نیست، اما خیلی مشکل است. »
یکی از آقایان مورد اعتماد می فرمود:
در دوران نقاهت آیت الله بهاء الدینی یک روز بعد از نماز صبح نشسته بودم چشمم روی هم بود. حالتی به من دست داد؛ در آن حال آیت الله بهاء الدینی را دیدم که به من می فرماید:
« یک هفته دیگر من از دنیا می روم و سلمان و ابوذر به تشیع من می آیند. »
از آن به بعد هر چه دوستان درباره کسالت آقا با من سخن می گفتند، من اظهار یأس می کردم. پس از یک هفته ایشان از دنیا رفت. شاید می خواست هشداری بدهد که تشییع جنازه مرا از دست مده. بعد از فوت ایشان یکی از بزرگان گفته بود که دو شخصیت بزرگ از پیشینیان در تشیع جنازه ایشان بودند. اما اسم از آن دو شخصیت نبرده بود.
غروب آفتابِ آسمان عرفان و معنویت در روز جمعه 28/4/1376 برابر با 14 ربیع الاول 1418 هجری قمری واقع شد.