ماه پيامبر
پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
شعبان ماه منست و ماه رمضان ماه خدا است ، هر که يکروز را از ماه من روزه دارد من در قيامت شفيع او خواهم بود و هر که دو روز از آن روزه دارد گناهان گذشته اش بخشوده شود و هر که سه روز آن را روزه دارد به وى گفته شود که عمل را از سر گير .
آمرزش و رحمت در شب نيمه شعبان
از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) روايت شده که خداوند در شب نيمه شعبان ببندگانش مينگرد و آمرزش خواهان را بيامرزد و رحمت طلبان را رحمت کند ولى کينه توزان را همچنان بعقب اندازد.
یکی از أعمال مهم این ماه نماز های مستحبی است . برای هر شب از ماه شعبان نماز ویژه ای سفارش شده است و خواندن نماز در این ماه، جایگاه خاصی در میان عبادات دارد. از جمله این که در هر شب پنج شنبه در این ماه شریف، دو رکعت نماز خوانده شود، که در هر رکعت پس از حمد، یکصد بار سوره توحید (قل هو الله احد) قرائت شود و پس از سلام نماز، یکصد بار صلوات فرستاده شود، تا خداوند متعال، هر حاجتی که این نمازگزار دارد، برایش برآورده کند.
در حدیثی از امام رضا (ع) وارد شده : من تصدق فی شعبان بصدقة ولو بشق تمرة حرم الله جسده علی النار .
یعنی : هرکسی در ماه شعبان صدقه دهد ، اگرچه به اندازه نیمه یک دانه خرما باشد ، خداوند بدنش را از آتش جهنم حرام می گرداند
دشنام كوچك
امور متفاوتي مي تواند موجب نشاط و شادابي خانواده گردند اما تك بعدي بودن در شادابي و نشاط موجب خمودي ديگر ابعاد مي گردد بنابراين براي ايجاد نشاط متوازن همه ابعاد را در نظربايد گرفت .
شوخي و خنده از عوامل شادي و نشاط است .
پيامبر خدا (صلي الله عليه واله ):يكي از ويژگي هاي اهل ايمان را شوخ طبعي آنان مي داند
شوخ طبعي —عاطفه مثبت همسر —محبت
خنده وشوخي ،همانند هر امر ديگري حدي دارد كه اگر از ان تجاوز كند ،تاثير منفي خواهد داشت در روايات اسلامي از شوخي نسنجيده به عنوان دشنام كوچك يا دشده است .شوخي اگر نسنجيده باشد موجب برانگيختن كينه مي گردد و بذر دشمني را مي كارد .بنابراين شوخي نسنجيده و نادرست موجب برانگيخته شدن عواطف منفي شده و در نتيجه نفرت و كينه به دنبال دارد .
شوخي نسنجيده —عاطفه منفي همسر —نفرت
دروغ روزي را ؟؟؟
دروغ ،كليد شر است و قفل خير .در خير را مي بنددودر شر را مي گشايد .دروغ مسلمان را از نملز شب محروم مي كند .مسلمان براثر محروم شدن از نماز شب از روزي نيز محرم مي شود .
امام صادق (عليه السلام )مي فرمايد :
(ان الرجل ليكذب الكذبه ،فيحرم بها صلاه اليل فاذا حرم بها صلاه اليل حرم بها )
مردي كه دروغ مي گويد از نماز محروم خواهد شد ،وقتي كه از نماز شب محروم شود از روزي محروم خواهد شد .
زباني كه دروغ گويد شايستگي آن را ندارد كه ذكر نماز شب بگويد و توفيق خواندن نماز شب از او سلب خواهد شد
وصال یار، فراق یاران
رحلت امام خمینى
امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود .
و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید
پيام تبريك ولادت امام جواد عليه السلام
برخيز به شادى، گه برخاستن است
چون شادى امشب ز گنه تاختن است
امشب شب ميلاد تقى هست و شب
عيدى ز جواد و اهل بيت خواستن است
خوش باش كه قلب شيعه شاد است امشب
كار همه بر وفق مراد است امشب
درهاى بهشت آرزو باز شده است
چون شام ولادت جواد است امشب
امشب رضويون همه شادند
دل در حرم رضا نهادند همه
عيدى ولادت از پدر مى گيرند
خشنود ز مقدم جوادند همه
مي دهد عيدي رضا(ع) بر شيعيان و دوستانش
جشني از بهر پسر، شاه خراسان دارد امشب
امام جواد (ع)
آفتابي امشب از بيت رضا سر ميزند
کودکي لبخند در دامان مادر ميزند
آن که جودش خيره سازد چشم هر فرزانه را
و آن که با علمش به جان خصم آذر ميزند
شد باز به روي خلق، باب برکات
اي غرق گنه رسيد کشتي نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات
آسمان معرفت، گنج سخا، درياي جود
شهر فضل و دانش و بخشش بيايد در وجود
در شب ميلاد مسعود شه خوبان جواد
حق به روي عالم و آدم در رحمت گشود
امام جواد آن شه ملک بود
که بد عالم علم غيب و شهود
ز تقوا «تقي» بود آن نور پاک
ز بخشش «جواد» آن مه تابنک
ابوجعفر آن رهبر انس و جان
فروغ خدا از جمالش عيان
امام جواد (ع)
پيشواي اهل ايمان مرکز تقوا تقي
مقتداي اهل ايقان کعبه دل هاستي
با شکوه مرتضي فرزند دلبند رضا
قرة العين نبي نور دل زهراستي
اي كوي تو قبله ي مراد ادركني
اي دادرس روز معاد ادركني
اي گشته ز فرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ادركني
اي حجت بر حق خدا ادركني
محبوب تمام اوليا ادركني
اي آنكه به بركت قدومت هستي
دلداده حضرت رضا ادركني
اين كودك نازنين امير دلهاست
او باب مراد است و جواد ابن الرضاست
از آمدن او به محمد سوگند
خوشحال تر از امام هشتم زهراست
هر كس به زمانه سر سپارد به جواد
كار دو جهان وا بگذارد به جواد
از ساحت ثامن الحجج فيض برد
از بس كه رضا علاقه دارد به جواد
امام جواد (ع)
شب تولد درياي جـود و احسان است
رسد به گوش سماواتيان، سرود جواد
قدم به عرشه ي زين براق نور نهاد
به سوي حضرت سبحان بود صعود جواد
قفلهای بزرگ و دستانی کوچک
دهم رجب سال 60 سالروز ولادت علی اصغر(علیه السلام)
شنیده ایم که به بعضی از ائمه علیم السلام می گویند باب الحوائج، این کلمه به آن جهت به این بزرگواران اطلاق می شود که هر کس بخواهد به حاجات خود در درگاه خداوند برسد و در این راه به دنبال وسیله ای نیکو بگردد، بزرگانی که لقب باب الحوائج دارند افرادی هستند که در برآوردن حاجات اهمیت ویژه ای دارند.
به این بیان که این بزرگواران را می توان واسطه قرار داد و با توسل به این عزیزان حاجات خودمان را از خداوند متعال بخواهیم، که ان شاء الله به خاطر وجود مبارک این عزیزان حاجت روا می شویم، به شرط مصلحت.
روز دهم رجب المرجب، ولادت با سعادت کوچک ترین یاور کربلایی و بزرگ ترین باب الحوائج الی الله، شش ماهه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، حضرت علی اصغر(علیه السلام) می باشد، که با وجود داشتن سن کم، اما سرنوشت ساز، باب الحوائج لقب گرفته است.
امام حسین (علیه السلام) نامش را علی نهاد. مانند دو پسر دیگرش و عشقی فراوان از محبت پدر و مولای خویش علی(علیه السلام) را به نمایان گذارد. نامش را علی نهاد و فرمود که اگر خدا هزار پسر به او دهد، همه را علی نام خواهد نهاد. نامی که مظهر همه خوبیها و فضایل است.
عبدالله رضیع (شیرخواره) یا علی اصغر، فرزند سیدالشهداء، امام حسین(علیه السلام)، مادرش نیز، رباب، دختر امرء القیس بن عَدِیّ.
علی اصغر به خاطر خردسالی عملاً نقشی در قیام کربلا نداشتند, اما از نظر روحی و روانی و عاطفی نقش به سزایی داشتند. با شهادتش، مردمی که هنوز یک جو از شرافت و بزرگواری در نهادشان بود, فهمیدند که دشمن بسیار قسی القلب, بی عاطفه و بی رحم است که حتی به طفل شیرخواره رحم نکرده است .
در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این كودك شهید، آمده است: «السلام على عبد الله بن الحسین، الطفل الرضیع، المرمى الصریع، المتشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح بالسهم فى حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن كاهل الأسدى وذویه». و در یكى از زیارتنامه هاى عاشورا آمده است: «و على ولدك على الأصغر الذى فجعت به» از این كودك، با عنوانهاى شیرخواره، شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع و … یاد مىشود و قنداقه و گهواره از مفاهیمى است كه در ارتباط با او آورده مىشود.
در ایام ماه مبارک رجب و ماه خدا برای توسل و ارتباط با خداوند متعال به دنبال بهترین ارتباطات باشیم. همیشه مظلومیت، محبوبیت را به دنبال می آورد و این موضوع در مورد شهید شش ماه کربلا، علی اصغر(علیه السلام) بیشتر صدق میکند، طفلی که مظهر مظلومیت پدر خود شد.
نگاه به دستان کوچک این شهید نکنیم و بدانیم با این دستان کوچک قفل های بزرگی را گشوده است و حوائج زیادی را برآورده به خیر نموده است از شفای امراض تا رفع مشکلات و گرفتاریهای مختلف و …
نگاه به دستان کوچک این شهید نکنیم و بدانیم با این دستان کوچک قفل های بزرگی را گشوده است و حوائج زیادی را برآورده به خیر نموده است از شفای امراض تا رفع مشکلات و گرفتاریهای مختلف و … .
اما بهتر است بدانیم که راه توسل به اهل بیت علیهم السلام، درک مقام و منزلت اهل بیت است و داشتن معرفت، شرط اساسی توسل موفق است،
به این بیان که بدانیم در هر توسل به یکی از اهل بیت علیهم السلام، آن بزرگوار من را دیده و سخنم را می شنود و در صورت وجود ظرفیت و مصلحت برای من دعا خواهد کرد.
عدم این معرفت، توسل را ضعیف کرده و امید و انگیزه انسان را کاهش می دهد، شناخت مقام و منزلت این بزرگواران نه تنها در توسل بلکه در تمامی جهات زندگی تأثیر گذار خواهد بود.
در این شب و روز خاص با توسل به این امام زاده کوچک و قرار دادن آن بزرگوار به عنوان واسطه فیض الهی به حاجت و درخواست خود بهتر برسیم. ان شاء الله
دو کرامت از کرامات جوادالأئمه
زلزله های اهواز آرام شد
علی بن مهزیار نقل می کند:
نامهاى به امام محمّد تقى علیه السّلام نوشتم و از فراوانی زلزله كه در اهواز مىآمد نزد آن حضرت شكوه كردم. نوشتم: در مورد اینكه از این شهر به شهر دیگرى كوچ كنم رأى و نظر شما چیست؟
آن حضرت در پاسخ نوشت: از آن شهر به جاى دیگر كوچ نكنید؛ بلكه روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بدارید و (روز جمعه) غسل كنید ؛ لباس پاك و پاكیزه بپوشید و به صحرا رفته و به درگاه خداوند متعال دعا كنید تا آن بلا را از شما بردارد.
على بن مهزیار می گوید: ما دستور حضرت را همانگونه که فرموده بود اجرا کردیم و زلزلهها به آرامش بدل گشت و دیگر زمین نلرزید و آرام گرفت.[1]
امام جواد
وقتی امام برای شیعه اش دعا کند
بكر بن صالح نقل می کند:
دامادم به امام جواد علیه السلام نوشت: پدرم مرد ناصبى بد اعتقادى است و من از سوی او با زحمت و سختی های متعددی روبرو شدهام، در صورت صلاحدید مرا دعا كنید و به من بفرمایید كه نظرتان در این باره چیست؟ آیا با وى دشمنى کرده و برخورد کنم و یا با بدرفتاری هایش مدارا نمایم؟
حضرت در پاسخ نوشتند: نوشتهات را خواندم و متوجه منظورت شدم و به آنچه درباره پدرت یاد كردى پى بردم ؛ ان شاء اللَّه در باره تو دست از دعا نمىكشم. این را بدان که درباره پدرت، مدارا برایت بهتر از دشمنى و پرخاشگرى است و همراه با هر مشكلى آسانى است. صبر را پیشه ساز كه عاقبت از آنِ پرهیزكاران است. خداوند تو را بر ولایت آن كس كه ولایتش را پذیرفتهاى ثابت بدارد. ما و شما در امانت خدائیم ؛ همان خدائى كه اماناتش ضایع و تباه نمی شود.
بَكر می گوید: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق میل وى برگرداند به طورى كه در هیچ چیز با او مخالفت نمىورزید.[2]
1.من لا یحضره الفقیه، ج1، ص: 544
2. امالی شیخ مفیدره ، ص191
زدودن يک ترديد
از آنجا که امام جواد عليهالسلام در کودکي به منصب امامت رسيد، طبعاً اولين پرسش در هنگام مطالعه زندگي ايشان آن است که چگونه يک نوجوان ميتواند مسئوليت حساس و سنگين پيشوايي مسلمانان را بر عهده بگيرد؟
در پاسخ اين سؤال بايد گفت: اگرچه دوران شکوفايي عقل و جسم انسان حد و مرز خاصي دارد که با رسيدن آن زمان، جسم و روان به حد کمال ميرسند، ولي چه مانعي دارد که خداوند حکيم براي مصالحي اين دوران را براي بعضي از بندگان خاص خود کوتاه ساخته و در سالهاي کمتري خلاصه کند؟
در تاريخ بشر نيز همواره انسانهايي بودهاند که در پرتو لطف و عنايت خاصي که از سوي خالق جهان به آنان شده، در کودکي به مقام پيشوايي و رهبري امتي نائل شدهاند. در قرآن کريم داستان اعطاي رسالت به حضرت يحيي عليهالسلام در کودکي و سخن گفتن و پيامبري حضرت عيسي در گاهواره شاهدي بر اين معناست .
منبع:
مجله ديدار آشنا، ش 60، عبدالله نيازي .