شبهه قرآنی و پاسخ امام هادی(علیهالسلام)
موسی بن محمد میگوید: روزی یحیی بن اکثم را دیدم. او از من سؤالاتی پرسید، پس نزد برادرم امام هادی (علیهالسلام) آمدم و بین ما مباحثی رد و بدل شد که اطاعت او را بر من لازم و روشن ساخت. از ایشان پرسیدم: “قربانت گردم! یحیی ابن اکثم از من سوالاتی پرسیده و خواسته است تا به او جواب دهم.
امام هادی (علیه السلام) فرمودند: “آیا پاسخ او را دادی؟
گفتم: خیر، پاسخ آنها را نمیدانستم.
امام (علیه السلام) فرمودند: آن سوالات چه هستند؟
گفتم: نوشتهای داده که در آن پرسیده است: خداوند در قرآن میفرماید: “آنکه نزدش بهرهای از کتاب بود (به سلیمان) گفت: من عرش (ملکه سبأ) را قبل از آنکه پلک بزنی نزدت حاضر خواهم کرد."(1) سؤال کننده حضرت سلیمان و پاسخ دهنده آصف (بن برخیا) است. آیا سلیمان پیامبر به علم آصف نیازمند است؟
و در آیه: “اگر در آنچه بر تو فروفرستادهایم شک داری، پس از قاریان کتب آسمانی بپرس"(2) اگر مخاطب آیه خود پیامبر باشد پس او نیز شک کرده است (و دچار تردید شده است) و اگر مخاطب آیه کسی دیگری است پس قرآن بر چه کسی نازل شده است؟ …
امام (علیه السلام) فرمودند: برایش بنویس.
من عرش (ملکه سبأ) را قبل از آنکه پلک بزنی نزدت حاضر خواهم کرد"، سلیمان به آنچه (آصف) میدانست و فراتر از آن عالم و آگاه بود؛ لیکن میخواست به امّت خود اعم از جن و انس بفهماند که حجت پس از او (آصف) است و آنچه آصف انجام داد به امر پروردگار از سلیمان آموخته بود تا در پیشوایی و ولایت وی اختلاف بوجود نیاید و حجت بر همگان تمام باشد
گفتم: چه بنویسم؟
فرمودند: بنویس بسم الله الرَّحمن الرحیم. خداوند تو را هدایت نماید. نوشته تو نزد من آمد که قصد داشتی ما را بدان بیازمایی و اگر در جوابت کوتاهی کردیم، بر ما طعنه بزنی؛ همانا خداوند تو را در نیتت مجازات خواهد کرد. ما سؤالاتت را جواب دادهایم، پس بدان گوش فرا ده و فهمت را در برابر آن ذلیل گردان و قلبت را بدان مشغول بدار، همانا حجت بر تو آمده است. والسلام در آیه “آنکه نزدش بهرهای از کتاب بود (به سلیمان) گفت: من عرش (ملکه سبأ) را قبل از آنکه پلک بزنی نزدت حاضر خواهم کرد"، سلیمان به آنچه (آصف) میدانست و فراتر از آن عالم و آگاه بود؛ لیکن میخواست به امّت خود اعم از جن و انس بفهماند که حجت پس از او (آصف) است و آنچه آصف انجام داد به امر پروردگار از سلیمان آموخته بود تا در پیشوایی و ولایت وی اختلاف بوجود نیاید و حجت بر همگان تمام باشد.
امام هادی (ع)
و در آیه “اگر در آنچه برتو فرو فرستادهایم شک داری پس از قاریان کتب آسمانی بپرس"، مخاطب آیه شخص پیامبر است و (آن حضرت) کمترین شک و تردیدی درباره آنچه بر او نازل شده بود، نداشت؛ لیکن جاهلان میگفتند: چرا خداوند از ملائکه پیامبری مبعوث نکرد؟ و چرا خداوند پیامبر خودش را از خوردن، آشامیدن و رفت و آمد در معابر و بازارها بینیاز نساخت؟
لذا خداوند به رسول اکرم وحی نمود تا در حضور معترضان جاهل، از قاریان کتاب (تورات) بپرسد.
آیا خداوند تا کنون پیامبری را که نه بخورد و نه بیاشامد و نه در بازارها رفت و آمد کند فرستاده است؟ (و چون چنین نیستای محمد تو نیز مانند آنان هستی و در این موارد با دیگران فرقی نداری).
و اینکه خداوند تعبیر: “فإن کنت فی شک” (اگر شک داری)، را بکار میبرد – با آنکه پیامبر هرگز شک نداشته است – برای رعایت انصاف در گفتگو و مجادله است که خداوند در آیه مباهله میفرماید: “(ای پیامبر به کافران) بگو: بیایید همگی فرزندان، همسران وخود را بخوانیم؛ سپس به مباهله بپردازیم و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم."(3) اگر خداوند میفرمود: بیایید لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، آنان دعوت حق را نمیپذیرفتند. لذا با آنکه خداوند میدانست فرستاده و پیامبرش راستگوست و ادای وظیفه کرده است و همچنین خود پیامبر نیک میدانست که در گفتههایش صادق است لیکن ترجیح داد انصاف در گفتار را رعایت کند و دروغگویان را مردود قرار دهد …
پی نوشت:
1- “قال الذی عنده علم من الکتاب أنا آتیک به قبل أن یرتد الیک طرفک” (سوره نمل، آیه 40)
2- “فان کنت فی شک ممّا انزلنا الیک فاسئل الّذین یقرؤون الکتاب” (سوره یونس، آیه 94)
3- “فقل تعالَوا ندع ابنائنا وابنائکم ونسائنا ونسائکم وانفسنا وانفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین” (سوره آل عمران، آیه 61)
منبع: تحف العقول، تالیف حسن بن شعبه حرانی، صفحات 481 – 476.
اعلام انزجار به حركت هاي زشت حول ساحت مقدس امام هادي عليه السلام
با سلام به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء آن امام غریبی که پس از سالها هنوز نه تنها در میان دشمنان که در میان دوستان خویش نیز غریب و تنهاست. همان امام عزیزی که هر صبح جمعه ندای اللهم عجل برای ظهورش سر می دهیم امّا فراموش کردیم که بارگاه ملکوتی مادر و پدر و جدّ ایشان روزها و ماههاست که در زیر غبار غفلتِ ما مدفون و به جای بقعه و بارگاه ابرهای آسمان سایه بان این مضاجع شریف است.
آنچه می دانیم درست در سالهای پیش بارگاه مقدس عسکریین علیهما السّلام به دستور استکبار جهانی و با دست وهابیت تخریب گردید و پس از چند ماه به دلیل سکوت بی معنای ما این هتک حرمت با تخریب مناره های آن تکرار شد.
السلام عليك يا علي بن محمد ايها الهادي النقي يابن رسول الله
اي آنكه بود هادي دين نام تو را خون گشت دل از گردش ايام تورا
فرياد ز مغيره كه پس از آن همه ظلم با زهر جفا كشت سرانجام تورا
و اما ، اكنون متاسفانه شاهد حركت هاي زشت و پراكندن پست هاي ناشايستي پيرامون ساحت مقدس امام هادي عليه السلام هستيم كه دل دوست داران اهل بيت را به درد آورده است اين اعمال با اعتراض و واكنش تعداد زيادي از آزاد انديشان و دوست داران اهل بيت مواجه شده است لذا ما هم انزجار خود را از اين عمل ننگين اعلام مي داريم و بيان ميكنيم كه دشمنان با اين غبار افكني هرگز نمي توانند به درخشندگي شخصيت امامان خدشه و خللي وارد نمايند .
تمامی کوردلان بدانند که تاریخ پرفراز و نشیب انسان نام تمام آسمانی ها را در قلب خود به امانت نگه خواهد داشت و این دو رنگی ها هیچ گاه نمی تواند چشمهای بینا را به اشتباه اندازد که خردمندان در همیشه تاریخ زنده اند و حق را از ناحق می شناسند.
هادي غريب كه رهبر مظلوم است چهارم علي از چهارده معصوم است
خون شد جگرش چو لاله از زهر ستم چون گل كه به پاكدامني محكوم است
فرمان تاريخي و مهم امام خميني (ره) به مناسبت روز ارتش
امام امت (ره) به عنوان بزرگترین حامی ارتش پای در میدان نهاد و نقشه شوم دشمنان انقلاب را نقش بر آب نمود و طی پیامی، با قاطعیت هرچه تمامتر، ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام، یکپارچگی و وحدت ارتش، فرمان تاریخی و مهمی را صادر فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف و مبارز ایران و فقهم الله تعالی؛ با اهدا سلام و سپاس از مجاهدت خستگی ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزی رساندید و دست خیانتگران داخلی و خارجی را به خواست خدای بزرگ قطع کردید؛ لازم است به تذکرات زیر توجه نمایید:
1ـ روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام می شود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهای بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.
2ـ ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان بنمایند. اکنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامی است و ملت شریف لازم است آن را به این سمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آنان اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدین خاتمه دهیم.
3ـ افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند. توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامی می شود و نظام را از هم می پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت کامل زیردست از مافوق و رعایت کامل مافوق از زیردست، اداره شود تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود…
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
28 فروردین 1358
لحظه شادی بندگان خدا و یاس ستمگران
روز ارتش جمهوري اسلامي ايران
امروز مصادف با سالگرد صدور پیام تاریخی امام خمینی و فردا روز ارتش جمهوری اسلامی ایران است .این روز مبارک را به تمام ملت بزرگ ایران بخصوص فرماندهی کل قوا وارتشیان قهرمان تبریک و تهنیت می گویم.
بیست و نه فروردین، مصادف با روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و بزرگداشت حماسه آفرینی های دلاور مردان نیروی زمینی ارتش است. همزمان با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، ارتش رژیم شاهنشاهی که پیکره اصلی آن را جوانان برومند خانواده های مسلمان و اغلب مستضعف ایرانی تشکیل می داد، به ندای آسمانی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (س) لبیک گفت و در نتیجه همصدا و همراه با امت در براندازی رژیم ستمشاهی وستیز بی امان با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برخاست و به عنوان نخستین بازوی توانمند نظامی انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران تلاشهای خستگی ناپذیر و مستمری را با فداکاری و ایثار و در ابعاد مختلف آغاز کرد.
به همین مناسبت امام امت روز بیست و نه فروردین را به نام روز ارتش نامگذاری کرد. امام خمینی (ره) روز پیوستن ارتش به مردم را با عبارت حکیمانه “لحظه شادی بندگان خدا و یاس ستمگران” نقطه عطف درخشان و افتخار آمیز قلمداد فرمود.
با نگاهی گذرا به تاریخ خونبار انقلاب اسلامی در می یابیم که از لحظه نخست پیروزی انقلاب، ارتش و ارتشیان، عشق و علاقه و میل باطنی خود را به حرکت ستم سوز و توفنده انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل(س) ابزار داشتند و در اثبات این معنا فداکاریها، تلاشها و ایثارگریهای بسیاری به خرج دادند.
گسستن از رژیم فاسد و منفور پهلوی و پیوستن به اقیانوس ملت، بیعت با امام امت، درهم شکستن توطئه های گوناگون دشمن بویژه مقابله با ضد انقلاب، حضور گسترده، مستمر و چشمگیر چندین ساله در عرصه های حماسه و شرف، حراست و دفاع از مرزهای زمینی، هوایی، دریایی و کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود شاهدی صادق بر این مدعاست.
در ماههای خون و شهادت رهنمودهای مدبرانه و حکیمانه رهبر فقید انقلاب(س)، بر آگاهی دلاور مردان ارتشی در برابر ماهیت ضداسلامی و غیر مردمی رژیم فاسد پهلوی افزود. در این رهگذر فرمایشات"حضرت امام” وجدانهای بیدار و فطرتهای آلوده نشده ارتشیان را در سطوح مختلف به بیداری می خواند و زمینه را برای پیوستن آنان به انقلاب اسلامی و ملت بپا خاسته ایران مهیا می کرد.
این سخنان گهربار که از اعماق وجود رهبری هوشمند و مشفق بر می آمد لاجرم بر دلها می نشست و محبت خود را در بین ارتشیان خداجوی می گذاشت و بذ ر آگاهی و بیداری را در دلهای مستعد و حنیف آنها می افشاند.
فرار روز افزون نظامیان از پادگانها، استنکاف و خود داری از مقابله با مردم، رژه رفتن پرسنل نیروی هوایی در روز 19 بهمن در محضر امام خمینی (ره)، سرپیچی از دستورات فرماندهان طاغوت، شرکت در خثنی کردن کودتای 21 بهمن 1357، بیعت با امام امت (ره) و پیوستن کامل به صفوف ملت در 22 بهمن و فرو ریختن دژهای ستمشاهی و … از نتایج درخشان و ارزنده همان برخورد حکیمانه و خردمندانه حضرت امام (ره) در سال 1357 با ارتش بود.
خدا روزي رسان است ، غصه براي چه؟
برگرفته از بيانات آية الله العظمي بهجت
راستي اگر انسان بداند و بفهمد كه همه روزي ها و معيشت ها از يك جاست ، چقدر هم و غمش كم مي شود . پدري به پسر خود مي گفت : « غصه ي روزي را نخور .خداوند به مورچه با آن ريزي و كوچكي روزي مي رساند و هيچ گاه روزي آن قطع نمي شود ، آيا مي شود انسان با اين بزرگي و اهميت را فراموش كند و از او غافل باشد؟!»
منبع : جناب عشق / علي اكبري/ص 76
سلامتی و آرامش انسان در گرو ميزان شناخت غذا
هر قدر اين شناخت بيش تر شود ، به همان نسبت سلامتی و آرامش او بيش تر تضمين می شود و در نتيجه ، نيک انديشی و فعاليّت های مثبت و خلاقيّت های او افزايش پيدا می کند .
بايد به اين نکته توجّه داشت که غذا در بدن هر شخصی تاثير خاصّی دارد ؛ زيرا همان گونه که می دانيد بدن افراد با يکديگر متفاوت است ؛ همچنان که غذاها نيز از مواد گوناگونی تشکيل شده و از تاثيرات خاصّی نيز برخوردارند و چون اکثر قريب به اتفاق مردم نمی دانند که از چه طبعی برخوردارند ، نمی دانند که چه بايد بخورند .
واقعيتی است که به ناچار بايد بيان دارم و آن اين است که اگر غذاهای تبليغی امروز ، مانند : گوشت ،مرغ ، غذاهای سرخ کردنی و ساندويچی را از مردم بگيرند ، مردم گله و شکايت خواهند کرد که پس چی بخوريم، مگر به جز اين ها غذايي هم وجود دارد ؟
جداً اين جور نيست ؟
پس چه بايد کرد و چه بايد خورد ؟
امروزه مردم بيش تر از هر چيزی که در دسترسشان باشد استفاده می کنند تا آن چيزی که برايشان مفيد است!
و در نتيجه چنين تغذيه ای است که تعادل اخلاط به هم می خورد و انسان بيمار می شود ، در حالی که خود شخص از اين امر آگاه نيست .
و مهمتر اين که در جامعه پزشکی نيز به اين مساله مهم اهميت داده نمی شود و گفته می شود غذا چه ربطی به بيماری دارد ؟
مگر پيامبر عظيم الشان اسلام ، حضرت محمد (صلی الله عليه و آله )نفرموده است :
المعده بيت کلّ داء و الحميّه راس کلّ دواء
معده ، خانه ی همه ی بيماری ها و امساک و کم خوری در رأس همه ی داروهاست .
ممکن است که اين سوال در ذهن خوانندگان عزيز پيش آيد که پس چه بايد خورد ؟ در پاسخ به اين سوال ، در آينده بحث مفصلی راعنوان خواه کرد که با مطالعه ی مفيد و عمل به آن ، خود به اين نکته ی مهم پی خواهيد برد که با تغذيه ی سالم و مناسب بسياری از بيماری ها عارض نمی شوند و می توان انشاءالله از سلامت و نشاط کافی بهره ند بود.
پس بهتر است برای سلامتی خود ، اوّل جسم و تن خود و پس از آن ، غذاهای مناسب را بشناسيم و سپس چگونگی تغذيه ی صحيح را فرا گيريم و به کار بنديم و در نهايت ، تا زمانی که زنده هستيم و خداوند به ما عمر عطا می کند ، با سلامتی و نشاط زندگی کنيم ؛ زيرا هيچ نعمتی بالاتر از نعمت سلامتی نيست ، مفهوم اين جمله را کسی بهتر درک می کند که به بيماری گرفتار شده باشد .
خدادادی ، جمشيد ،پانزده روز تا سلامتی، ص111-107
نوجوانی شهید علی ماهانی
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست».
یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشسته گوشه ی حیاطه، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست، چطوری این همه لباس رو شستی؟ گفت: « اگه دو دست هم نداشتم، باز وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و تو، زحمتِ شستنِ لباس ها را بکشی! »
کتاب: نماز، ولایت، والدین، ص 83
یک بنــد انگــشت
توی بحبوحه عملیات یکدفعه تیربار ژسه از کار افتاد! گفتم: چی شد؟
پسر گفت: «شلیک نمی کنه. نمی دونم چرا؟»
وارسی کردیم، تیربار سالم بود. دیدیم انگشت سبابه پسر، قطع شده؛
تیرخورده بود و نفهمیده بود! با انگشت دیگرش شروع کرد تیراندازی کردن.
بعد از عملیات دیدیم ناراحته. انگشتش را باندپیچی کرده بود.
رفتیم بهش دلداری بدیم. گفتیم شاید غصّه انگشتشو می خوره؛
بهش گفتیم: بابا، بچه ها شهید می شن! یک بند انگشت که این حرف ها رو نداره!
گفت: «ناراحت انگشتم نیستم؛
از این ناراحتم که دیگه نمی تونم درست تیراندازی کنم!»
کتاب نوجوان / مجموعه آسمان مال آن هاست/ ص66