مدرسهای با یک معلم و ده دانشآموز مختلط
دبستان رشادت در یکی از مناطق محروم مشهد( منطقه کاریزک) با 1 معلم اداره می شود و 10 دانش آموز در پایه های مختلف تحصیلی دبستان دارد.
ابعاد شخصیت شهید مطهری
شخصيت استادشهید مطهری، واجد پنچ بعد بود که در کمتر کسي جمع ميشوند:
1. طلبگي و حوزوي بودن:
ايشان تا آخر عمر شريف خود طلبه ماندند و هيچگاه احساس فارغالتحصيلي نکردند، بلکه همواره احساس نياز به استاد و تعلم داشتند و تا آخر عمر، اين روحيه را در خود نگه داشتند و طالب علم ماندند. شاهد آن اين است که در اواخر عمر خود، با اين که خود، استاد مسلم فلسفه بودند و به نقد مارکسيسم ميپرداختند، خدمت استادشان، حضرت علامه طباطبايي ـ قدس سره ـ عرضه ميدارند که هنوز برخي از مباحث قوه و فعل برايشان حل نشده است، براي همين، علامه از قم به تهران ميروند و در منزل استاد با ايشان بحث ميکنند که نتيجه اين مباحثات، بعدها با نام «حرکت و زمان» به چاپ ميرسد.
2. ارتباط با دانشگاه و نسل جوان و به طور کل با انسان معاصر و دنياي جديد:
ايشان به خاطر ارتباط با محيط دانشگاه با پرسشها و شبهات جديد آشنا ميشدند و حتي گاه، آنها را به علامه طباطبايي نيز منتقل ميکردند. به اذعان خود ايشان، در کتاب «عدل الهي»، ايشان به دنبال پاسخگويي به سوالات مطرح در جامعه بودند و همواره دغدغه فکريشان، حل معضلات و پاسخ به نيازهاي فکري جامعه بود.
3. پيوند دو بعد بالا با يکديگر:
استاد شهيد وقتي از طريق ارتباط با دانشگاه، از دغدغهها و سؤالات آگاه ميشدند، با استفاده از علوم حوزوي، خود به آنها پاسخ ميدادند، برخلاف عدهاي که هرچند واجد هر دو بعد هستند، ولي ارتباطي بين آن دو برقرار نميکنند، با دانشگاه ارتباط دارند و پرسشهاي مطرح در آن را ميدانند، ولي کاري براي آن نميکنند. با اين که ميدانند، ولي عملکردشان با آنکه نميداند، يکي است.
4. زندگي و درگيري با شبهات و پرسشها:
او با شبهات مطرح در جامعه زندگي و خودش را با آنها درگير ميکرد؛ هم براي جواب به آنها، هم براي نحوه انتقال و طرح جوابها؛ يعني علاوه بر يافتن پاسخهاي مناسب، به دنبال طرح مسائل به بهترين بيان بود.
5. قدرت انتقال فوقالعاده:
بعد سابق باعث شده بود که استاد داراي ادبياتي قوي در انتقال مطالب باشد. او مسائل را با حفظ وزانت علمي آنقدر روان و روشن مطرح ميکرد که مطلب را به راحتي به مخاطب انتقال ميداد.
چگونه بايد سخنور شد ؟
برای این که ما یک سخنور توانا شویم چه باید کرد؟- این سوال مهم و حیاتی برای هر کسی است که می خواهد سخنران مؤثر انسانی شود. در این رساله کوچک به چند مفهوم پر داخته خواهد شد.
هدف پاک انسانی داشته باشید:
هدف در حقیقت مانند سوخت می ماند که در خودرو های خود استفاده می نمایم اگر سوخت خراب بود ما نمــــــــی توانیم آنرا برانیم. بلکه به مشکلات بزرگ مواجه خـــــواهیم شد. در سخنوری باید دو نوع هدف را به خود قایل شد اول، یک هدف بزرگ که اشتیاق رسیدن به آن را داریم و دوم این هدف هدف انسانی باشد به این معنی که ما برضرر یک انسان هدفی را انتخاب نه نمایم . شما هدف بزرگ داشته باشید، آینده ی مملو از مؤفقیت شمــــــا را در آغوش خواهد گرفت.
برای سخنورشدن باید مطالعه وتحقیق کرد:
مطالعه شما را با جهــــــان امروز در حرکت نگاه می دارد و اهمیت آن در تمام عرصه ها چنان مهم است که ولتر پدر معنوی انقلاب فرانسه می گوید:« اوراق کتاب بالهای اند،کـــه انسان را به عالم نور پرواز می دهد.».آری چنان مطالعه کنید کــه برای گفتن چیزی داشته باشید. این مطالعه در سخنرانی های فی البداهه نیز کمک شایانی خواهد.
مطـالـــعه نوع اول شامل مطالعه عمومی می شود کـه سرحد مشخص ندارد و دوم مطالعه خصوصی است، که در عرصه سخنرانی تمام کتاب های که تازه به بازار عرضه می شود را مطالعه نمـــاید و مطالعه کتاب های چون روش های تبلیغ وسخنرانی از آقای صادقی ، آیین سخنرانی دیــــل کارنگی، هنر سخنرانی ژوژ سیمون و کتابهای قدرت بیان و برای برنده شدن سخن بگوید را از برایان تریسی مطالعه فرماید؛ مژده موفقیت شما حتمی است. برای تخیل که لازمه یک سخن ران است مطالعه اشعار از فروغ فرخزاد و سهراب سپهری …خارج از لطف نخواهد بود.
برای برنده شدن تمرین کنید:
تمرین امریست که روانشناسنان مصرانه برای سخنرانی تاکید می کند. بنا بر این قبل از هر سخنرانی خود چندین بار تمرین کنید. این کار آن قدر مهم است که ریس جمهور آمـــــریکا آبراهام لینکلن برای سخنرانی به ایالت دگر خارج از نیویارک می رفت، در راه در قطـــار هم متن را تمرین می کرد . اما چه نوع باید تمرین کرد این هم مهم می نماید . شما در خانه و منزل خود آینه قدنما دارید. پس برای شروع ضبط صوت خودرا گرفته تا با آن صـــدای خود را ضبط کنید. رو به رو آینه ایستاده شروع به سخنرانی کنــــــید ؛
به حرکات دست و صورت خود توجه کنید که چگونه باشد و کدام یک بهتر و مؤثر است؛ آنرا ادامه دهیــــــد .درست و راست ایستادن را نیز در آن جا تمرین کنید. بعد صدای خود را برسی نموده به سکتگی ها و لکنت های زبان خود راه حل سراغ کنید . تمرین شرط پیروزی شماست این را به خاطر خود بسپارید. این تمرین را بار ها انجام دهید که رمز مؤفقیت های انسان های بزرگ چون ناپلؤن بناپارت، نایتنگل فولورانس و مهاتما گاندی در ممـــارست و تمـــــرین آنهاست از این راز استفاده کنید.
برای بهبود سخنرانی خود به سخنرانی سخنوران گوش دهید:
مؤفقیت مستلزم یک دنیا توجه و دقت است. برای کامیابی از کسانیکه قبل از شمـــــــا در سخنرانی مؤفق بوده اند استفاده نماید . استفاده از تجربه دگــــــران که یافتن راه های مؤثر سخنرانی است ما را وامی دارد که ما متحرک بوده و متحرکانه در سخنرانی پیشرفت کنیم. سخنرانیی از سخنرانان مشهور و فکور تهیه نماید. به آن به دقت و توجه نموده از شیوه که آنها استفاده نموده استفاده نماید. سخنرانی از سخنرانان چون هتلر و شریعتی وسایرین آماده نماید. به آن در هنگام فراغت به عنوان تفریح گوش دهید. ببنید که آنان درسخنرانی خویش از چه نوع ابـزار های استفاده نموده که باعث مؤفقیت شان شده. تاثیر این کار شمــا قطعی است . بدون مبالغه بعد از چند دمی متوجه پیشرفت های خویش خواهید شد.
استقامت و اعتماد به نفس خویش را زیر بنا مؤفقیت خود بگردانید:
ناپلیون بناپارت در مورد مؤفقیت یک جمله را می گوید که اساس واقعی تمام مؤفقیت های بزرگ جهانی بوده و است. این است کـــه در این دنیا کسانی مؤفق خواهند شد که از همه بیشر استقامت داشته باشند. این جمله را در زندگی خود به کار ببرید و مطمـــین باشید که مؤفق می شوید؛ چه آن یک سخنور شهیر و بزرگ شدن با شد و یا هم اصلاح یک جامعه عقب مانده، نزد مؤفقیت فرق نمی کند که شما چه می خواهید این اعتماد به نفس شما است که شما را هدایت می کند. در زندگی صد بار گر توبه شکستی باز آی در سخنرانی صد بار گر شکستی باز آی. استقامت و اعتماد به نفس دو روی یک سکه اند.
تلاش را شعار سخنرانی خود بگردانید:
انسان با این نیروی خود توانسته ؛نیروی که اجداد ما فکر می کردند نیروی فراتـــــر از آن نیست، همان طبیعت را رام خود سازد نتیجه ی تلاش های انسان های بود که در را ه علم عاشقانه تلاش می کردند مانند بوعلی سینا، فرانسیس بیکن و ادیسون … آنان شاید فقیرترین فرد جامعه خود بودند اما یک فقر که احساس نمی شود را نداشتند و همان فقر تلاش است این رمز را قرآن کریم نیز بیان داشته است که می فرماید:«برای انسان نتیجه ی جز تلاش اونست». چنان تلاش کنید که همین امروز را برای مؤفقیت در سخنرانی دارید. سخن گفتن کار کسانی است که به بشریت، عشق ورزیدن به انسان را آمـــــوختانده است. آنان پیامبران الهی اند .
دوست را می شناسم که در روز اول کـــه به پشت تریبون زمانی که قرار گرفت تمام سخنان خود را از یاد برد و در پشت تریبون خشکش زد و بعد از اینکه این رمـــز را برایش یاد آور شدم می دانید که چه کار شد؟ بلی او امروز در سازمان اجتمـــاعی آغــاز نو لقب سخنور شیوا کلام را در سخنرانی های علمی این نهاد گرفته است. این رمز را رمــــز طلایی زندگی خود بدانید و مطمین باشید که طلا ی زندگی استخراج خواهید کرد.
با تلاش انسان طبیعت را تغیر داده ، و با آن برای تغیر انسان می رویم.
مبادي و اصول سخنوري
یادی از شهید مطهری
انتخاب سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری به عنوان روز معلم انتخابی بسیار شایسته و به جا است.
مطهری انسانی بود که در محضر معلمان و استادان بزرگ حوزه علمیه قم فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان آموخت و خود معلمی آگاه و بصیر شد.
او انسانی وارسته و دردمند بود. دغدغه اصلی او پالایش دین از کجی ها و انحرافات بود و در این راه از تیر بدخواهان و کج اندیشان نهراسید.
مطهری با کوله باری از اندیشه های ناب و اصیل اسلامی وارد محیط پرمخاطره دانشگاه شد و با تمام توان و نیرو از اسلام ناب و حقیقی دفاع کرد.
او هم در مقابل روشنفکران غرب زده ایستاد و هم در مقابل انسان های متحجر که از دین و مقتضیات زمان خویش آگاهی نداشتند.
شمع فروزان...
وقتی به کلاس قدم می گذارد، بهار با نسیم نفس هایش می شکفد و گل و لبخند و زمزمه، فضا را پر می کند. با او آسمان می بارد، چشمه می جوشد، نسیم می وزد و آفتاب سفره مهربان خویش را می گشاید. از خانه تا مدرسه، با هر گام، بهشت نزدیک تر می شود. نگاهش خانه مهربانی است و قلبش مهربان تر از آب. دل ها را به طراوت و پاکی و پاکیزگی می خواند. دست های گرم و صمیمی اش، مشق عشق می نویسد. سرانگشت او افق های روشن فردا را نشان می دهد واشاراتش، آن سوی پرده های خاک و ملکوت پاک خدا را. وسعت شفاف قلب ها، قلمرو اوست و کشتزار جان دانش آموزان تفرّجگاه خرمی او.
رسالت معلم
رسالت راستین معلم و رسالت پاک انبیاست. معلم، آنگاه که جز انسان سازی و کمال بخشیدن هدفی ندارد، همسایه انبیاست. رسول راستی و درستی و سفیر صداقت و سرفرازی است. معلم کسی است که تشنگان معرفت و دانش را به آب حیات می رساند. خدا معلم است و 124 هزار رسول. همه اولیا و پاکان و برگزیدگان، که قله های آفتابی و دور دست های روشن را فرا چشم انسان می نشانند. معلم اند اگر ما قدردان معلم نباشیم، خوبی، زیبایی، عظمت و فضیلت رانادیده گرفته ایم.
معلم در نگاه امام(ره)
امام خمینی(ره) کلید سعادت و شقاوت جامعه را دردست معلمان دانسته، در این باره چنین می گویند: معلم اوّل خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به نور و به وسیله انبیا و وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند. آنها هم شغلشان این است که انسان را تربیت کنند تا از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد. همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش [در] دست معلمین است. این معلمان هستند که می توانند استقلال مملکت را حفظ کنند. اگر در تربیت اعوجاج باشد مملکت از دست می رود.
مقام معلم در آئینه شعر:
شمعی است گذازنده سراپای معلم عشقی است پراکنده به رگ های معلم
در راه هنر سوزد و اندر ره دانش قلب و تن و جان و همه اجرای معلم
در ظلمت گمراهی و در تیرگی جهل نوری است فروزان،دل بینای معلم
فارابی و سقراط و فلاطون و ارسطو کردند به بد کسوت زیبای معلم
کی بود نشانی ز تدقی و تمدن هر گاه نبد، فکر توانای معلم
تجلیل از معلم
چندین سال است که به مناسبت سالروز شهادت معلمی بزرگ و فرزانه، استاد شهید مطهری، از معلمان سراسر کشور تقدیر و تجلیل می شود. تکریم و تعظیم معلم تکریم و تعظیم علم است. تجلیل از معلم، سپاس از انسانی است که غایت آفرینش را تامین می کند و سلامت امانت هایی راکه بدستش سپرده اند تضمین می کند. هر جا کامی شیرین و سایه مهری گسترده است حضور معلم را، پیدا یا پنهان، می توان یافت. بی شک جامعه ای که همواره حرمت معلم را پاس می دارد، آهنگ رشد و تعالی آن شتاب بیشتر می یابد و سلامت علمی و معنوی آن تضمین می شود و جامعه ای که قدردان خوبان خود نباشد به مرگ خوبی ها و فضیلت ها رضایت داده است و چه مایه تنگ نظری است عمری با آفتاب زیستن و از آفتاب نگفتن!
یک خاطره
وقتی که از در کلاس وارد شد، همه به احترام او برخاستند. مثل همیشه متین و آرام بود. شور و نشاط رندگی را می شد در نگاه های نافذش دید. چند لحظه سکوت کرد تا کلاس آماده شنیدن کلامش شود. نگاهی به سرتاسر کلاس انداخت و با تبسمی دلنشین کلامش را آغاز کرد: بچه ها شاید امروز آخرین روز درسی من با شما باشد. من فردا برای عزیمت به جبهه، به اهواز می روم و از همه شماها حلالیت می طلبم. اشک گونه بیشتر بچه ها را خیس کرده بود. بعد نسبت به معلم جدید سفارش کرد و از ما خواست در تکریم و احترام او کوشا باشیم. با تک تک بچه ها خداحافظی کرد. حال غریب و خوشی داشت. او رفت و کلاس در نبود او در سکوت فرو رفت. چند ماه بعد مدرسه را در شهادتش عطرافشان کردند. او رفت اما خاطرات خوش او نوازشگر شب های تنهایی بچه ها شد.
برای معلم خوبم
ای معلم خوبم، دوستت دارم و تو را تکریم می کنم؛ چرا که تو به من می آموزی چگونه یادگرفتن را، چگونه خوب بودن را، چگونه زیستن را، چگونه شاد بودن را، چگونه احترام گذاشتن را و چگونه دوست داشتن را. ای معلم خوبم، تو را دوست دارم؛ چرا که راه تو راه انبیا است. اخلاق تو الگوی من برای بهتر زندگی کردن و رفتار تو سرمشق من است. ای معلم خوبم، من از تو مهر، اخلاص، محبت و مهربانی را به یادگار دارم، پس تو را تا ابد دوست خواهم داشت.
سوز و گداز معلم
اولین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه برخورداری او از سوز و گداز در انسان سازی است. قرآن کریم پیامبراسلام را که بزرگ معلم تاریخ بشریت است چنین معرفی می کند: «مومنان را دوست دارد و بر هدایت و ارشاد آنان حریص است. عشق به هدایت و ارشاد انسان ها برای معلم کمالی است مطلوب و هیچ معلمی بدون این سوز و عشق نمی تواند موفق باشد. در حقیقت این روحیه موتور محرک معلم است برای تعلیم و تربیت. عشق و سوز معلم باعث می شود که محیط آموزشی محیطی پر شور و نشاط شود. در این محیط معلم و شاگرد امیدوارانه به آینده نگاه می کنند و برای روزهای بهتر و روشن تلاش می کنند.
معلم و نفوذ معنوی
معلم نمونه بر دانش آموز خود نفوذ معنوی دارد. به هر میزان که کمالات معنوی و علمی معلم گسترده تر باشد، به همان نسبت نفوذش بیشتر خواهد بود. مبدأ هر دگرگونی در شاگردان همین نفوذ معنوی معلم است؛ مثلاً مرحوم علامه، سیدمحمدحسین طباطبایی، بزرگ مفسر شیعه و صاحب تفسیر کبیرالمیزان تحت نفوذ معنوی استاد خویش، مرحوم میرزا علی آقای قاضی(ره)، به اوج مراتب علمی، اخلاقی و فلسفی رسید. هم چنین استادشهید مرتضی مطهری به شدت تحت تاثیر معنوی استاد خویش حضرت امام(ره) بوده است.
هنرمندی معلم یا هنر معلمی
معلم بودن تنها به داشتن معلومات دقیق و گسترده نیست. معلم علاوه بر معلومات و دانش باید به هنر معلمی نیز آراسته باشد. هنری معلمی هنر است بسیار دقیق و حساس؛ به طوری که اگر معلمی از آن بی بهره یا کم بهره باشد، هیچ گاه در امر مهم و سرنوشت ساز تعلیم و تربیت موفق نخواهد بود. هنر معلمی متّکی بر تجربه و شناخت صحیح روحیات مختلف دانش آموزان است. معلمی موفق است که در سخت ترین اوضاع کلاس و درس، صحیح ترین تصمیم را بگیرد. اگر معلم بتواند در کلاس، فضای دوستی، علم آموزی و شور و شوق نسبت به اینده ایجاد، کند معلمی است موفق و کامیاب.
گشادگی و سعه صدر معلم
از خصوصیات مهم معلّم نمونه سعه صدر او در برخورد با مسائل است. خداوند بر پیامبرش
که بزرگ معلم تاریخ بشر است منت می نهد که به او شرح صدر عنایت کرده است. این شرح صدر باعث جذب و نفوذ معنوی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شده بود. معلم نیز باید الگوی خویش را پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام قرار دهد و از شرح صدر لازم برخوردار باشد. داشتن سعه صدر از هنرهای معلمی است. معلم با گذشت صحیح و به هنگام خویش، فضای درس و کلاس را آرام می کند و دانش آموز در این فضا بهتر پرورش پیدا می کند.
معلم و ارزش های انقلاب و جنگ
نسل امروز جامعه ایران اسلامی نیازمند آن است که ارزش های انقلاب و دفاع مقدس را به خوبی بشناسد. این ارزش ها هویت نظام اسلامی ما، و شناخت آن برای جوانان و نوجوانان بسیار ضروری است. معلمان که معماران اصلی شخصیت جوان و نوجوانند رسالتی مهم در این زمینه دارند. معلم باید با بیان شهادت ها، ایثارها و جانبازی های رزمندگان اسلام یاد و خاطره هشت سال دفاع مقدس را در ذهن ها زنده نگه دارد و نسل جدید را با آن حماسه ها آشنا سازد.
معلم در کلام نراقی(ره)
ملا احمد نراقی از علمای به نام شیعه، در گفتاری در باب مقام معلم می گوید:
معلم باید قصدش از آموختن، قرب به خدا و ارشاد و رسیدن به ثواب باشد؛
نه جاه و ریاست و شهرت.
معلم باید نسبت به شاگرد مهربان باشد و پیوسته او را اندرز دهد و اندازه فهم شاگرد را در تدریس رعایت کند و با او با او باملایمت سخن گوید و درشتی نکند.
چیزی که خلاف واقع است تدریس نکند. در آموختن نباید مضایقه کند و بخل بورزد و باید مطالبی را که شاگرد قادر به درک آن نیست بدو نیاموزد.
معلمی عشق است..
نگاه کن !
دستهای مرددی را می گویم که اجازه می خواهند سر رشته ی
افکارشان را میان تخته سیه روزگار باگچ سفیدروح تو درآمیزند.
نگاه کن!
پیوند دست تورامی گویم که نهال سبز روزگارشان شده است.
معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. (شهید رجایی )
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه ی آفرینش درآمد.
معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند.
همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد .
شهید مرتضی مطهری یكی از آن معلمان راستین است كه با نگاه تركیبی به همه معارف بشری نظر می كند و تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را كامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .
امام خمینی (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند:
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در رابطه با مقام ومنزلت معلم می فرمایند:
«هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ».
این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایه ی علم و تربیت معلمان و تعلیم شایستة آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
حضرت امام سجاد (ع) در رابطه با مقام معلم می فرمایند:
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:
« حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم . »
توصیه های امام باقر(علیه السلام) به شیعیان
اندرزهای امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی
كتابهاى بسیاری سرشار از سخنان تابناك حضرت باقر علیه السلام است. زیرا او شكافنده دانش، در خاندان رسالت بود. ولى ما در اینجا تنها به ذكر پرتوهایى از این انوار تابناك بسنده مىكنیم باشد كه خداوند دلهاى ما را بدانها روشنایى بخشد و حقیقت جانهایمان را به ما نشان دهد و ما را به راه راست و استوار خود، رهنمون شود.
اینك با هم اندرزهاى حكیمانه امام باقر علیه السلام به یكى از اصحابش به نام «جابر بن یزید جعفى» را از نظر مىگذرانیم که در واقع توصیه های امام به همه شیعیان می باشد:
«تو را به پنج چیز سفارش مىكنم:
- اگر مورد ستم واقع شدى تو ستم مكن،
- اگر به تو خیانت شود تو خیانت مكن،
- اگر به تو دروغ گویند تو دروغ مگو،
- اگر تو را ستودند شاد مشو،
- اگر نكوهشت كردند بىتابى مكن و در باره آنچه در خصوص تو مىگویند بیندیش اگر آنچه دربارهات مىگویند در خودت دیدى بدان كه سقوط تو از چشم بیناى خداوند عزو جل در هنگامى كه براى كار درستى خشم كردى مصیبتى بزرگتر است برایت از این كه بیم دارى از چشم مردم بیفتى و اگر بر خلاف واقع گفتهاند این خود ثوابى است كه بىرنج آن را به دست آوردهاى
بدان كه تو دوست و یار ما محسوب نخواهى شد تا چنان شوى كه اگر تمام همشهریانت گرد آیند و یك زبان گویند كه تو مرد بدى هستى مایه اندوه تو نگردد و اگر همه گویند تو مرد نیكى هستى موجبات شادى تو فراهم نشود.
امّا همواره خودت را به قرآن عرضه كن كه اگر به راه قرآن مىروى و آنچه را كه او نخواسته تو نیز نمىخواهى و آنچه را كه خواسته، مىخواهى و از آنچه برحذر داشته مىترسى پس استوار باش و مژدهات باد كه هر چه درباره تو گویند، تو را زیان نرساند و اگر از قرآن جدایى پس چرا بر خود مىبالى؟! به راستى مؤمن سرسختانه مشغول جهاد با نفس است تا بر هوا و هوس نفس خویش غلبه كند.
یك بار نفس را از كژى به راستى آرد و با خواهش او براى خدا مخالف شود و بار دیگر هم نفس او را به زمین زند و پیرو خواهش او گردد و خدایش دست گیرد و از جا بلند كند و از لغزشش بگذرد و متذكر شود و از خداى بترسد توبه كند و معرفت و بنیائىاش افزون شود چرا كه ترسش از او بیشتر شده است و خداوند در این باره مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ(1) ؛ به راستى چون ایمان آورندگان را از شیطان وسوسههایى به دل رسد، هماندم خدا را به یاد آرند و بىدرنگ بصیرت یابند.»
«اى جابر روزىِ اندك را از سوى خدا براى خویشتن بسیار بدان كه از عهده شكرش باید به درآیى و طاعت افزون خود را براى خود اندك انگار تا بدین وسیله نفس را خوار دارى و خود را سزاوار گذشت گردانى.
شرّ موجود را از خود به وسیله دانش حاضر دفع كن و علم حاضر خود را با عمل خالصانه به كار بند و در عمل خالص از غفلت بزرگ به نیك بیدارى و هشیار بودن كنارهگیر و نیك بیدارى را با ترس صحیح از خداوند تحصیل كن و از آرایشهاى نهانى به زندگى موجود دنیوى بر حذر باش و زیادهرویهاى هوا به رهنمایى عقل محدود كن و هنگام غلبه هوا از علم راهنمایى و مدد جو و اعمال خالصانهات را براى روز قیامت ذخیره نگهدار و با انتخاب قناعت از زیاد حرص ورزیدن خوددارى نما .
و با كوتاه كردن آرزو، شیرینى زهد را به سوى خدا جلب كن و طنابهاى آز را به سردى یأس و ناامیدى ببر .
و با خودشناسى راه خودبینى را ببند و با تفویض صحیح امور به خداوند، به آسودگى برس و با فزون یاد كردن خداوند در خلوتها به رقّت قلب دست یاب و با دوام اندوه، دل را نورانى كن و با ترس راست و صادقانه، خود را از ابلیس حفظ كن.
مبادا به امیدوارى دروغین دل خوش كنى كه این تو را در هراسى راست خواهد انداخت.
و مبادا در كارها امروز و فردا كنى كه این دریایى است كه نابودشوندگان در آن غرق خواهند شد.
و مبادا غفلت كنى كه این مایه سنگدلى و از آنچه در آن عذر و بهانهاى برایت نباشد بپرهیز كه پشیمانها به دین پناه مىآورند و به پشیمانى بسیار و استغفار فراوان از گناهان گذشتهات باز گرد و با دعاى خالصانه و راز و نیازهاى شبانه از رحمت و گذشت الهى برخوردار شو، و با بسیارى شكر، نعمتهاى بیشترى به سوى خود جلب كن، و با كشتن آز و طمع در پى بقاى عزت و سرفرازى باش و این آز را با عزّت ناامیدى از میان بر و این عزّت ناامیدى را با بلند همتى به دست آر و كوتاه كردن آرزو را از دنیا توشه بردار.
و از هر فرصتى براى رسیدن به مقصود خویش سود جو و مبادا به چیزى كه بدان اطمینان ندارى، اعتماد كنى.
بدان كه هیچ دانشى چون سلامت جویى نیست و هیچ سلامتى همچون سلامت دل نیست و هیچ خردى همچون مخالفت با هوا نیست و هیچ فقرى همچون فقر قلب نیست.
هیچ ثروتى همانند بىنیازى دل و هیچ شناختى همچون خودشناسى نیست و هیچ نعمتى مانند عافیت و هیچ عافیتى مثل یار شدن توفیق نیست و هیچ شرفى همسنگ بلند همتى نیست و هیچ زهدى همگون با كوته آرزویى نیست و هیچ عدالتى همانند انصاف و هیچ ستمى همچون موافقت با هوا و هوس و هیچ اطاعتى به مانند انجام فرایض نیست و هیچ مصیبتى همچون بىخردى و هیچ گناهى همانند كوچك شمردن گناهت و خشنودى از حالتى كه در آن هستی، نیست و هیچ فضیلتى همچون جهاد و هیچ جهادى همانند جهاد با هوا و هوس و هیچ نیرویى همچون نیروى جلوگیری از خشم نیست و هیچ ذلّتى همچون ذلّت آز نیست و مبادا با وجود فرصت، بهرهورى را از دست دهى كه این عرصهاى است كه به اهل خود زیان مىرساند.
و نیز آن حضرت فرمود: “سخن پاك را از هر كس كه مىگوید، فراگیرید اگر چه خود بدان عمل نمىكند، زیرا خداوند مىفرماید: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللهُ (2)؛ بندگانى كه سخنان را مىشنوند و از بهترین آن پیروى مىكنند. آنانند كسانى كه خدا هدایتشان كرده است.»
«واى بر تو اى فریب خورده چرا نمىستایى كسى را كه به او چیزى فانى مىدهى و او به تو چیزى باقى مىبخشد. یك درهم فانى را به ده درهم، ده تا هفتصد درهم باقى بگیرد یعنى چندین برابر .
واى بر تو به راستى تو یكى از دزدان گناهان هستى هر آنگاه كه بر تو شهوتى یا ارتكاب گناهى رخ دهد و تو شتابان به سوى آن روى و به جهل خویش در انجام آن بكوشى گویى كه در برابر چشم خدا نیستى و یا خداوند در كمین تو ننشسته است.
اى جوینده بهشت! چقدر خواب تو دراز و مركبت كُند و همتت سُست است.
پس واى خدایا از این طالب و مطلوب! واى گریزنده از دوزخ! چه شتابان به سوى آتش روانهاى و چه زود خود را در آن فرو مىافكنى!!»(3)
پینوشتها:
1- سوره اعراف، آیه 201.
2- سوره زمر، آیه 18.
3- فى رحاب ائمّة اهل البیت - سیرة الباقر، ص22 - 21.
منبع:برگرفته از کتاب زندگانی امام محمدباقر علیه السلام ، تالیف آیت الله سید محمد تقی مدرسی .