فاطمه مثل و نظير نداشت.
شيخ صدوق از على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده:
از رسول خدا سؤال شد: بتول يعنى چه اى رسول خدا؟
همانا از تو شنيده ايم كه گفته اى مريم و فاطمه هر دو بتول هستند.
پيامبر فرمود: بتول آن زنى را گويند كه حيض نمي شود ،زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
اين روايت در مصباح الانوار نيز آمده است.
بيان: «البتل» به معنى قطع است ؛
يعنى فاطمه به دليل عدم مشاهده حيض با زنان زمان خود متفاوت است.
و در «النهاية» آمده است:
زنى را بتول مي گويند كه
از مردان منقطع گرديده ، شهوتى نسبت به آنان نداشته باشند،
و مريم و فاطمه را از آن جهت بتول گفته اند كه:
از جهت فضل و دين و حسب غير از زنان زمان خود بودند،
و گفته شده آنها را بتول گفته اند به دليل اينكه:
ايشان از دنيا قطع علاقه نموده و متوجه خداوند تعالى گرديده اند.
ابن شهر آشوب به نقل از ابو صالح مؤذّن در اربعين آورده است: از رسول خدا سؤال شد كه معنى بتول چيست؟
فرمود: بتول يعنى كسى كه خون نمي بيند و حيض نمي شود
؛زيرا حيض براى دختران انبيا ناپسند است.
و ابن شهر آشوب از ابو صالح مؤذن روايت كرده:
رسول خدا به عايشه گفت:
اى حميرا! فاطمه مانند ساير زنان نمي باشد
و مانند آنها دچار حيض نمي شود.
ابن شهر آشوب از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود:
خداوند تعالى تا زمانى كه حضرت فاطمه در قيد حيات بود
زنان ديگر را بر على عليه السّلام حرام نمود،
زيرا كه وى هرگز مبتلا به حيض نمي شد.
ابو عبيد هروى در غريبين گويد:
حضرت مريم را از آن جهت بتول ناميدند كه به مردان تمايلى نداشت
و فاطمه را به آن سبب بتول گفتند كه مثل و نظير نداشت.
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(روحانى)، ص: 153-156
نرم افزارجامع الاحاديث شيعه
سرّ ناميده شدن حضرت فاطمه عليها السّلام به محدّثه
از شعيب بن واقد از اسحاق بن جعفر بن محمّد بن عيسى بن زيد بن على عليه السّلام، وى مي گويد:
از حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام شنيدم كه مي فرمودند:
فاطمه سلام اللَّه عليها را به خاطر اين محدّثه ناميدند كه
فرشتگان از آسمان فرود مي آمدند و آن حضرت را مي خواندند،
همان طورى كه مريم دختر عمران را صدا مي زدند.
فرشتگان مي گفتند:
اى فاطمه خدا تو را برگزيد و پاكيزه ات نمود و بر تمام زنان عالم اختيارت كرد،
اى فاطمه پروردگارت را بخوان و سجده اش نما و با ركوع كنندگان ركوع كن
فاطمه با آنها سخن مي گفت و آنها نيز با او حديث و سخن مي گفتند
شبى فاطمه سلام اللَّه عليها به فرشتگان فرمود: مگر مريم بنت عمران بر تمام زنان عالم برترى ندارد؟
فرشتگان عرضه داشتند:
مريم بانو و سرور زنان عالم خودش بود
و خداوند عزّ و جلّ تو را بانو و سرور زنان عالم خودت و عالم مريم قرار داده
و بدين ترتيب تو سرور تمام زنان عالم هستى از اوّلين تا آخرين.
علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج1، ص: 595
نرم افزارجامع الاحاديث شيعه
بتول يعنى چه؟
امام على عليه السّلام فرمودند: از نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله سؤال شد:
اى رسول خدا بتول يعنى چه، ما از شما شنيده ام كه مي فرموديد: مريم و فاطمه سلام اللَّه عليهما بتول مي باشند؟
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند:
بتول به زنى گفته مي شود كه قرمزى هرگز نبيند ،
يعنى حيض نشود ، چه آن كه حيض در دختران انبياء ناپسند مي باشد.
علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج1، ص: 593
نرم افزار جامع الاحاديث شيعه
چرا حضرت فاطمه عليها السّلام به زهراء ناميده شده است؟
محمّد بن ابراهيم بن اسحاق رضى اللَّه عنه مي گويد: عبد العزيز بن يحيى جلودى، از محمّد بن زكريّا جوهرى از جعفر بن محمّد بن عماره، از پدرش، وى مي گويد:
از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام پرسيدم:
چرا حضرت فاطمه عليها السّلام به زهراء ناميده شده است؟
حضرت فرمودند:
زيرا وقتى آن حضرت در محراب مي ايستادند، نورش به اهل آسمان مي تابيد ،
همان طورى كه نور كواكب و ستارگان به اهل زمين مي تابند.
علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج1، ص: 593
نرم افزار جامع الاحاديث شيعه
فاطمه زهراء
از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام، جابر مي گويد:
محضر مبارك امام عليه السّلام عرض كردم:
براى چه فاطمه زهراء سلام اللَّه عليها به زهراء موسوم گرديد؟
حضرت فرمودند: زيرا ؛ حقّ عزّ و جلّ او را از نور عظمت خودش آفريد، و هنگامى كه نور وجود فاطمه سلام اللَّه عليها درخشيد آسمانها و زمين به نورش روشن شده و ديدگان فرشتگان از شدّت نورش بسته شد و تمام ملائكه حقّ تبارك و تعالى را سجده نموده
عرض كردند: اله و معبود ما، سرور و مولاى ما، اين نور چه خصوصيّتى دارد كه اين قدر تابان و روشن است؟
خداوند متعال به آنها وحى فرمود:
اين نور از نور من است كه در آسمان ساكنش كرده ام آن را از عظمت خويش آفريدم، آن را از صلب پيامبرى از پيامبران كه بر تمام انبياء تفضيل و برتريش داده ام خارج نموده ام.
از اين نور پيشوايانى را كه به امر من قيام مي كنند
و مردم را به طرف من هدايت مي نمايند بيرون مي آورم،
اين پيشوايان را پس از انقطاع وحى جانشينان خود در روى زمين قرار مي دهم.
علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، ج1، ص: 589
نرم افزار گنجينه روايات شيعه
فاطمه حوريّه اى در لباس انسان
شيخ صدوق در كتاب معانى الاخبار از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت كرده:
نور فاطمه قبل از اينكه زمين و آسمان خلق شوند آفريده شد.
بعضى از مردم گفتند: اى رسول خدا! پس او از جنس بشر نيست؟
پيامبر فرمود: فاطمه حوريّه اى در لباس انسان است.
گفتند: اى رسول خدا! چگونه امكان دارد كه كسى حوريّه و در عين حال انسان باشد؟
فرمود: خداوند متعال قبل از اينكه حضرت آدم را بيافريند ، فاطمه را در آن هنگامى كه ارواح مخلوقات را خلق مي كرد، از نور خود آفريد، پس هنگامى كه آدم را آفريد ، فاطمه را به او نشان داد.
گفته شد: اى رسول خدا! فاطمه در آن زمان كجا بود؟
فرمود: نور او در حفره اى زير ساق عرش قرار داشت.
گفتند: اى رسول خدا! طعام وى چه بود؟
فرمود: تسبيح و تقديس و تهليل و تحميد؛
هنگامى كه خدا حضرت آدم را آفريد و مرا از صلب او خارج نمود (متولّد شدم)، اراده نمود كه فاطمه را از صلب من خارج كند، پس آن نور را در سيبى قرار داد و جبرئيل آن سيب را نزد من آورد .
و گفت: اى محمّد! سلام، رحمت و بركات خدا بر تو باد.
گفتم: اى حبيب من! بر تو باد سلام و رحمت و بركات او.
جبرئيل گفت: اى محمّد! خدا به تو سلام مي رساند.
گفتم: هر چه سلام (سلامتى) است از طرف اوست و به سوى او باز خواهد گشت.
گفت: اى محمّد!
اين سيب تحفه اى است كه خداوند مهربان آن را از بهشت براى تو فرستاده.
و من آن سيب را گرفته و به سينه خود نهادم.
جبرئيل گفت: اى محمّد! خداوند مي فرمايد كه : اين سيب را بخورى. هنگامى كه آن سيب را تكّه كردم نورى از آن ساطع گرديد كه موجب تعجّب من شد، و جبرئيل كه تأخير و تأمّل مرا در خوردن سيب مشاهده كرد،
گفت: اى رسول خدا! چرا آن را نمي خورى؟
بخور و نترس
زيرا آنچه ديدى
نور بانويى است كه در آسمان «منصوره» و در زمين «فاطمه» خواهد بود.
گفتم: اى جبرئيل! چرا در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است؟
گفت: در زمين فاطمه ناميده شد براى اينكه پيروان و شيعيان خود را از آتش نجات مي دهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود،
و در آسمان به اين جهت منصوره است كه خدا فرمود: «در روز قيامت، مؤمنان از نصر و يارى خدا خشنود مي شوند، و خداوند هر كه را خواهد يارى كند»،
و مقصود از نصرت خدا براى مؤمنان،
همانا شفاعت و امداد فاطمه براى شيعيان و دوستدارانش مي باشد.
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(روحانى)، ص: 36 -40
نرم افزار گنجينه روايات شيعه
منشأ نسلى پاك و مبارك
در كتاب امالى شيخ صدوق، از مفضّل بن عمر نقل شده است كه گفت:
به امام صادق عليه السّلام گفتم: ولادت حضرت فاطمه عليها السّلام چگونه بوده است؟
امام فرمود: هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با خديجه عليها السّلام ازدواج كرد، زنان مكه از خديجه كناره گيرى نمودند و نزد وى نمي رفتند، به او سلام نمي كردند، و به هيچ زنى اجازه نمي دادند كه با او معاشرت و تماس داشته باشد.
اين برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خديجه شد، البته غم و اندوه وى بيشتر براى پيامبر اسلام بود كه مبادا آسيبى متوجّه وى گردد.
وقتى خديجه به حضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مي گفت، و وى را به صبر توصيه مي نمود، خديجه اين موضوع را از رسول خدا مخفى مي داشت ، تا اينكه يك روز پيامبر نزد خديجه آمد و شنيد كه او با كسى سخن مي گويد.
پس به او گفت: اى خديجه! با چه كسى سخن مي گويى؟
خديجه گفت: با اين بچه اى كه در رحم دارم، او با من سخن مي گويم و مونس ساعات تنهايى من است.
رسول خدا فرمود: اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است،
و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمين باشند.
خديجه دائما در همين حال بود ، تا اينكه هنگام وضع حمل وى فرا رسيد، پس كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بياييد و مرا در امر تولّد فرزند يارى نماييد.
آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را در باره ازدواج با محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناديده گرفتى و با آن مرد فقير و يتيم ازدواج كردى، پس ما نزد تو نخواهيم آمد و تو را در اين امر يارى نخواهيم نمود.
خديجه از شنيدن اين جواب غمگين شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلند بالا كه خديجه فكر مي كرد از زنان بنى هاشم هستند ، نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خديجه آنها را ديد اظهار درد و ناراحتى كرد،
يكى از آنان گفت: اى خديجه! نگران نباش، زيرا ما فرستاده خداييم ، تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، ما خواهران تو هستيم، من ساره هستم، و اين بانو آسيه دختر مزاحم است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و اين مريم دختر عمران، و آن ديگرى كلثوم خواهر موسى بن عمران است.
پس يكى از آنان در سمت راست خديجه، و يكى در طرف چپ وى، و ديگرى در مقابل او و چهارمى ايشان در بالاى سر او نشستند، و بدين ترتيب خديجه، حضرت فاطمه عليها السّلام را در حالى كه پاك و پاكيزه بود، به دنيا آورد.
هنگامى كه آن حضرت متولّد شد نورى از او ساطع گرديد و داخل خانه هاى مكّه شد به طورى كه در شرق و غرب اين شهر خانه اى باقى نبود ، مگر آنكه نور در آن داخل شده بود.
آنگاه ده تن از حور العين در حالى كه به دست هر كدامشان يك طشت و ابريقى از بهشت كه پر از آب كوثر بود داخل اتاق شدند، آن بانويى كه در پايين پاهاى خديجه قرار گرفته بود آن ظرفها را از دست ايشان گرفته و فاطمه عليها السّلام را با آب كوثر شستشو داد، سپس طفل را در دو حوله سفيد و خوشبو پيچيد .و بعد از آن از او خواست كه سخن بگويد،
پس فاطمه زبان گشود و فرمود: شهادت مي دهم كه معبودى جز خداى يگانه وجود ندارد، و شهادت مي دهم كه پدرم رسول خدا و برترين پيامبران است و همسرم على برترين اوصيا، و فرزندانم برترين بازماندگان و سرور مردمان هستند،
و پس از اين گفتار به آن بانوان سلام كرد و هر يك را به نامشان خطاب كرد، پس آنان خندان و شادمان گرديدند و تولّد او را به يك ديگر تبريك گفتند و اهل آسمان نيز ولادت او را به يك ديگر تبريك مي گفتند،
و به واسطه تولّد فاطمه در آسمان نيز نور خيره كنندهاى ظاهر گرديد كه ملائكه پيش از آن نظير آن را نديده بودند.
پس آن زنان به خديجه گفتند: اين مولود پاك و مبارك را بگير كه در خود او و نسل او بركت قرار داده شده.
خديجه در حالى كه خوشحال و مسرور بود فاطمه را در آغوش گرفت و پستان خود را در دهان او نهاد و شير در دهان او جارى نمود.
و اين نوزاد از رشد فوق العاده اى برخوردار بود به طورى كه در هر روز به اندازه يك ماه، و در هر ماهى به اندازه يك سال رشد مي كرد.
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(روحانى)، ص: 34
نرم افزار گنجينه روايات شيعه
نهريست در بهشت
از ابن عباس روايت شده كه: چون نازل شد «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» رسول خدا صلى اللّه عليه و آله بالاى منبر رفت و خواند آن را بر مردم پس چون از منبر فرود آمد .
مردم گفتند: يا رسول اللّه چيست اين چيز كه عطا كرده آن را به تو خدا؟
فرمود كه: نهريست در بهشت سفيدتر از شير و راست تر از تير ، در كناره هاى آن قبه ها يي است از در و ياقوت، وارد آن مي شود مرغان سبزى كه آنها را گردنهاست چون گردنهاى شتران بختى.
گفتند: يا رسول اللّه چه نازك و لطيف باشد آن مرغان.
فرمود كه: آيا خبر ندهم شما را به نيكوتر از آن؟
گفتند: بلى.
فرمود كه: هر كه بخورد آن مرغ را و بياشامد آن آب را پيروزى يابد به رضوان خدا “يعنى رضا و خشنودى او”
و پوشيده نيست كه ظاهر اين روايات اين است كه: كوثر نام نهرى خاص است و حوض را كه كوثر مي گويند به اعتبار اين است كه: آن نهر در آن جارى است و به آن اعتبار بعضى از مفسرين «كوثر» را به نهر تفسير كرده اند.
بعضى به حوض.
بعضى از مفسرين كوثر را به خير بسيار تفسير كرده اند.
بعضى به نبوت و كتاب
بعضى به خصوص قرآن
بعضى به شفاعت
و در حديثى از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه نيز به شفاعت تفسير شده.
و بعضى به كثرت نسل و ذريه كه به اعتبار كثرت اولاد حضرت فاطمه صلوات اللّه عليها به ظهور آمد.
و مخفى نيست كه كوثر مشتق از كثرت است و مراد به آن خير بسيار مي تواند بود.
و خصوص هر يك از امور مذكوره نيز كه هر يك خير بسيارند، مي تواند بود و همه آنها نيز مي تواند بود و اللّه تعالى يعلم.
شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج3، ص: 32-30
نرم افزار گنجينه روايات شيعه