ولادت با سعادت امام هادی(علیه السلام) مبارک
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور… .
…و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه ها را می شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوس هایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب……
اهمیت و جایگاه خانواده
امام رضا (علیه السلام) نسبت به خانواده حساسیت بالایی داشتند و خودشان به شدت مقید به انجام رفتارهای مثبت در خانواده بودند. ایشان در بخشی از کلام مبارکشان از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل می فرمایند: «نیکوترین مردم در ایمان، مهربان ترین ایشان است با اهل خود و من مهربان ترین شما هستم با اهل خود.»[1] به طور کلی سیرۀ رفتاری ایشان در خانواده را می توان از دو منظر مورد مطالعه قرار داد: 1- رفتار عمومی 2- رفتار شخصی
1- رفتار عمومی
رفتار عمومی شامل رفتارهای کلی امام (علیه السلام) در محیط خانواده است. رفتارهایی از قبیل تأمین معیشت، آداب سفره، نصیحت عمومی، خوش خویی و خوش رویی در منزل، اهمیت به ارزش ها و … .
یک مرد در خانواده می تواند با تقید به رفتارهای مثبت، هم زمینۀ رشد معنوی خود و هم موجبات رشد مادی و معنوی اهل خانواده را فراهم کند. امام (علیه السلام) در این رابطه می فرمایند: «براى خانه هایتان بهره اى از قرآن قرار دهید که اگر در خانه اى قرآن خوانده شود، کارها بر اهلش آسان شده، خیرش زیاد مى گردد و ساکنینش در فزونى هستند و اگر در خانه اى قرآن تلاوت نگردد، بر اهلش تنگ شده، خیرش کم مى گردد و ساکنینش در نقصان قرار دارند.»[2] ایشان همچنین در روایتی می فرمایند: «یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَه»؛ مرد را سزاوار است که زندگى عیالش را توسعه دهد تا مرگش را آرزو نکنند.[3] یعنی مرد در خانواده یک اخلاقی داشته باشد که خانواده به او افتخار کنند، نه اخلاقی که از خداوند مرگش را بخواهند و بگویند که ای کاش او نبود، ای کاش زنده نبود تا این قدر به ما سختی ندهد و اذیت نکند. ایشان در مورد اهمیت تأمین معیشت و رزق خانواده می فرمایند: «کسى که در طلب روزى مى کوشد و فضل خدا را مى جوید تا مخارج اهل و عیال خود را کفایت کند، اجر و پاداش او از مجاهد راه خدا بیشتر است»[4]. همان طور که اشاره شد، تشویق به امر کسب درآمد حلال برای خانواده همراه با ثواب به این عظمت، نشان دهندۀ این است که ساختار جامعۀ زمینه ساز، باید ساختاری به دور از کسب درآمد حرام باشد. ایشان در کلامی دیگر می فرمایند: «صَاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ عَلَیْهِ التَّوْسِعَةُ عَنْ عِیَالِه»، افرادى که از نعمتى برخوردارند باید بر زن و فرزند خود گشایش دهند.[5]
در باب آداب سفره، یکی از خادمان امام رضا (علیه السلام) می گوید: «هرگاه حضرت رضا (علیه السلام) خلوت مى کرد تمامى کارگزاران و خدمتکاران خویش را از کوچک و بزرگ گرد خود جمع می کرد و براى آنان سخن می گفت و با آنان گفتگو می نمود و انس می گرفت و هم صحبت مى شد و روش آن حضرت در هنگام صرف غذا این بود که همه را سر یک سفره می خواند و هیچ کس را فرو نمی گذاشت.»[6] یا در جای دیگر می گوید: «حضرت رضا (علیه السلام) به ما فرمود که اگر من بالاى سر شما ایستادم در موقعى که غذا می خورید از جایتان حرکت نکنید تا غذایتان را بخورید. گاهى بعضى از ماها را صدا می زدند؛ به ایشان می گفتند غذا می خورد و ایشان می فرمود بگذارید غذایش تمام شود.»[7]
همچنین ایشان نسبت به اهل منزل بسیار خوش رفتار و خوش برخورد بودند و دیگران را نیز به این امر سفارش می کردند. امام رضا (علیه السلام) در روایتی از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل می فرمایند:«أَقْرَبُکُمْ مِنِّى مَجْلِساً یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ»؛ در قیامت نزدیک ترین شما به من، خوشخوترین شما است و خوب ترین شما [بهترین شما] آن کس است که با خانواده خود به نیکى و مهربانی رفتار نماید.[8]
از دیگر مسائلی که امام (علیه السلام) به آن تقید داشتند، حفظ ارزش ها و زیبایی بخشی به آن ها بود. امام (علیه السلام) توجه ما را به قلق هایی معطوف می کنند. به عنوان نمونه حضرت از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل می کنند: «به خانواده خود در هر روز جمعه چیزى از میوه و گوشت بدهید تا آنان به آمدن جمعه خوشحال باشند.»[9]
ایشان همچنین سفارش می کردند که نباید به خاطر رضایت دیگران خانوادۀ خود را در مضیقه قرار دهیم. ایشان به نقل از امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «مردی آن حضرت را به مهمانی دعوت کرد، اما آن حضرت با سه شرط، دعوت او را پذیرفت، از جمله آن که فرمودند: در صورتی به مهمانی شما می آیم که خانواده خود را برای پذیرایی از من به زحمت نیندازی.»[10]
2- رفتار شخصی
رفتار شخصی شامل رفتارهایی است که امام (علیه السلام) با تک تک اعضای خانواده داشتند؛ مانند رفتار مناسب با همسر و رفتار در قبال فرزندان. خداوند در قرآن همسران را مایۀ آرامش یکدیگر معرفی می کند و می فرماید: «ما بین شما مودت قرا دادیم»[11]؛ بنابراین جهت تداوم آرامش و ایجاد مودت الهی لازم است با راه کارهای مناسب در این زمینه آشنا شویم و آن ها را بکار گیریم. پاکیزگی در برابر همسر، محبت کردن و عدم آزار، دادن نفقه و ایجاد آرامش از مواردی است که در برخورد با همسر در سیرۀ امام رضا (علیه السلام) شاهد آن هستیم. ایشان در روایتی در مورد لزوم پاکیزگی در برابر همسر فرمودند: «زنان یهود از عفت بیرون رفتند و به فساد کشیده شدند و چنین نشدند مگر به کم توجهى شوهران به آرایش و نظافت خود و نیز فرمود: زن از تو همان را میل دارد که تو از او میل دارى.»[12] و یا در روایت دیگری فرمودند: «براى مؤمن شایسته نیست که عطر زدن را در هیچ روزى ترک کند و اگر بر آن توانایى ندارد یک روز عطر بزند و یک روز نزند و اگر به آن هم توانایى ندارد، هر جمعه عطر بزند و آن را ترک نکند.»[13]
حفظ حقوق زن هم از جمله مواردی است که در سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) به وفور دیده می شود. ابو القاسم فارسى از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده و می گوید: «خدمت آن حضرت عرض کردم: قربانت گردم. خداوند متعال مى فرماید:﴿ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ﴾[14] ؛ پس از آن یا [باید زن را] به خوبی نگاه داشتن ، یا به شایستگی آزاد کردن. مقصودش چیست؟ فرمود: اما امساک به معروف آن است که از آزار و اذیت کردن زن خوددارى کند و نفقه او را بدهد …»[15]
در مورد فرزندان نیز ایشان نهایت ادب و احترام را منظور داشتند و سفارش هایی نیز در این مورد دارند. آن چیزی که در سیرۀ ایشان در مورد فرزندان وارد شده مواردی همچون انتخاب اسم نیکو، مراقبت از کودک، اعتماد، احترام (استفاده از کنیه)، تشویق، نظارت صحیح و موارد دیگر است. ایشان فرزند خود ـ امام جواد (علیه السلام) ـ را با کنیه نام می بردند مثلاً ایشان در زمانی که امام جواد (علیه السلام) کودک بودند، می فرمودند: «ابوجعفر به من نامه اى فرستاده است»، یا «من به ابوجعفر چنین نوشتم.»[16] استفاده از واژه های همچون «بأبی أنت و أمی» در برخورد با فرزندشان قابل توجه است. اعتماد به نفس دادن به فرزند از دیگر مواردی هست که در سیرۀ ایشان دیده می شود. امام رضا (علیه السلام) در زمانی که در مدینه بود، اداره امور را عملاً به فرزندش واگذار می کرد و امام جواد (علیه السلام) با این که نوجوان بودند، از عهدۀ کار بر میآمدند.
کتابنامه:
* قرآن مجید
1- ابن بابویه، محمد بن علی، خصال، 2جلد، جامعۀ مدرسین، ایران؛ قم، چاپ اول، 1362ش.
2- ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، 2جلد، نشر جهان، ایران؛ تهران، چاپ اول، 1378ق.
3- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، یک جلد، جامعۀ مدرسین، ایران؛ قم، چاپ دوم، 1404 / 1363ق .
4- طاهری وحدتی، حسین، نشریه: مشکو ة زمستان 1384، شماره 89.
5- طبرسی، حسن بن فضل مکارم الأخلاق، یک جلد، الشریف الرضی، ایران؛ قم، چاپ چهارم، 1412 ق / 1370ش.
6- کلینی، محمد بن یعقوب،گزیده کافى، 3جلد، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ایران؛ تهران، چاپ اول، 1363ش.
7- مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار (ط ـ بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی، لبنان؛ بیروت، چاپ دوم، 1403ق
8- منسوب به علی بن موسی، امام هشتم (علیه السلام)، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام)، یک جلد، موسسۀ آل البیت (علیهم السلام)، ایران؛ مشهد، چاپ اول، 1406ق.
9- همت بناری، علی، نشریه: فرهنگ کوثر، مرداد 1377، شماره17.
[1]- ابن بابویه، محمدبن علی، عیون أخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص38.
[2]ـ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار (ط ـ بیروت)، ج89، ص200
[3]- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج4، ص11
[4]ـ کلینی، محمد بن یعقوب، گزیده کافى، ج4، ص248.
[5]ـ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص442 .
[6]ـ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص 159.
[7]- مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار (ط ـ بیروت)، ج49، ص102
[8]ـ همان، ج2، ص38 .
[9]ـ منسوب به علی بن موسی، امام هشتم (علیهالسلام)، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیهالسلام)، ص355
[10]ـ ابن بابویه، محمد بن علی، خصال، ج 1، ص188.
[11]ـ روم آیه 21
[12]ـ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص81
[13]ـ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص279
[14]ـ بقره آیه 229
[15]ـ بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص475
[16]- ابنبابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص240
جایگاه شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی از منظر امام رضا (علیه السلام)
با مراجعه به آموزه های امام رضا (علیه السلام) می توان این مسئله را به دست آورد که شادی و سرور جایگاه ویژه ای در سبک زندگی اسلامی دارد. ایشان اهتمام ویژه ای به این مسئله داشته اند و سعی کرده اند در چارچوب سبک زندگی اسلامی حدود و ثغور شادی و سرور ممدوح را مشخص کنند. در حدیثی از امام هشتم (علیه السلام) که مضمون آن در احادیث دیگری نیز نقل شده است، چنین می خوانیم که امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات؛ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَکُمْ بِالْفَقْرِ وَ لَا بِطُولِ الْعُمُرِ فَإِنَّهُ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالْفَقْرِ بَخِلَ وَ مَنْ حَدَّثَهَا بِطُولِ الْعُمُرِ حَرَصَ اجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ»؛ کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می کنند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید. نه خود را به فکر فقر مشغول دارید و نه درازی عمر، چون اندیشیدن در مورد فقر، انسان را بخیل می کند و اندیشه در مورد درازی عمر بر حرص می افزاید. بهره خود در دنیا را در امور حلال قرار دهید.[1]
امام رضا (علیه السلام) در این حدیث گهربار، فرح و شادمانی را یکی از ارکان اساسی در زندگی در ساعات شبانه روز معرفی می کنند. این که از تفریح به عنوان ابزاری برای تجدید قوا برای انجام دیگر وظایف زندگی اعم از درس خواندن، کار، زندگی زناشویی، روابط بین فرزندان با والدین و معاشرت اجتماعی بهره بگیرید که این تفریحات باید در قالب امور حلال قرار گیرد. البته منظور از این حدیث این نیست که اوقات خود را به «چهار بخش مساوی» تقسیم کنیم؛ بلکه ابعاد یا نیازهای چهارگانة زندگی انسان در این روایت مورد توجه قرار گرفته است و به این نکته توجه داده شده است که اسلام به همة ابعاد وجودی انسان توجه ویژه دارد. همة نیازهای جسمی، مادی و معنوی را مورد توجه قرار داده است. اسلام عزیز نه تنها با شادی و نشاط مخالف نیست بلکه بهره مندی از شادی های مشروع را امری لازم برای انسان می داند. باید به هنگام شادی از شادی ها و سرورهای مشروع بهره مند شویم؛ چرا که اوضاع همیشه به یک منوال باقی نمی ماند و روزهای غم و اندوه نیز در پیش است. غم و اندوه خواهی نخواهی به سراغ ما می آید؛ پس نباید اوقات شادی و نشاط را از دست داد. در سیره رضوی (علیه السلام)، خط قرمز شیعه در شادی ممدوح و مذموم، وجود اهل بیت (علیهم السلام) و سفارش های ایشان است که در شادی ایشان می باید شاد بود و در اندوه ایشان باید غمگین بود. از مصادیق کارهای نشاط آور مواردی مانند مزاح، شوخی کردن و شاد بودن با برادر مؤمن، هم نشینی با خوبان در ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام)، کمک به دیگران و ورزش های مناسب را باید مدنظر قرار دهیم.
___________________________________________
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان (علیهمالسلام )(ترجمه جلد 75 بحار الأنوار) ، ص346.
ده مزیت زیارت امام رضاعلیه السلام
اهمیت زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام)
در این مطالب بصورت خلاصه 10مزیت از مزایای زیارت شاه طوس امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) را بیان می دارد:
مزیت اول - زیارت حضرت رضا (علیه السلام) افضل و برتر از زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) است :
شاه عبدالعظیم حسنی فرمود: به حضرت جواد علیه السلام عرض كردم كه به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شوم یا به زیارت پدرتان .
فرمود: اندكى درنك كن ؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالى كه اشكهایش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و …
سپس فرمود: زائران امام حسین علیه السلام بسیارند؛ اما زائران پدرم كمند.
در روایت دیگر فرمود: زیارت پدرم افضل است زیرا حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را همه مردم زیارت مى كنند؛ اما پدرم را، جز خواص شیعه زیارت نمى كنند.
زیرا هر فرقه اى از شیعه ، امام حسین علیه السلام را از جهات مختلفى از قبیل ، شهادت آن حضرت ، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهراعلیهاالسلام بودن محترم مى شمارند و فرق دیگر شیعه ، از قبیل : كیسانیه ، زیدیه ، اسماعیلیه و واقفیه و…امامت حضرت سیدالشهدا علیه السلام را پذیرفته اند؛ اما در این میان ، حضرت رضا علیه السلام داراى ویژگى خاصى است كه اغلب انشعابات تشیع ، قبل از ایشان بوده و باقیمانده از فرق مختلف همین خواص شیعه هستند كه به ولایت حضرت رضا علیه السلام معتقدند و شمارشان نسبت به بقیه كمتر است ؛ لذا در روایات عارفا بحقه قید شده یعنى ایشان را امام واجب الاطاعه بداند.
مزیت دوم - زائر حضرت رضا علیه السلام از زوار تمام انبیاء و اولیا و ائمه علیهم السلام افضل و با ارزش تر است .
امام جواد فرمود: هر كه قبر پدرم ، حضرت رضا علیه السلام را در توس زیارت كند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مى بخشد و روز قیامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول الله صلى الله علیه و آله مى نهد و با آسایش و آرامش بر آن منبر مى نشیند تا خداوند به اعمال آخرین نفر از بندگان خود رسیدگى نماید
سلیمان بن حمص گفت : از موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم كه مى فرمود: هر كسى قبر فرزندم على را زیارت كند خداوند ثوابى معادل هفتاد حج مبرور به او عطا مى فرماید.
با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟! فرمود: آرى هفتاد هزار حج .
باز با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟!
فرمود: آرى . هفتاد هزار حج مبرور. بار دیگر با تعجب پرسیدم .
فرمود: بعضى از حجها در پیشگاه خدا مقبول نمى شود.هر كس فرزندم را زیارت كند یا شبى در كنار قبر او به سر برد، مانند كسى است كه خداوند را در عرش زیارت كند.
باز با تعجب پرسیدم مانند كسى كه خدا را در عرش زیارت كند؟!
فرمود: آرى . روز قیامت ، در عرش خدا چهار نفر از پیشینیان : نوح ، ابراهیم ، موسى و عیسى و چهار نفر از آخر الزمان : محمد، على ، حسن و حسین علیهم السلام گرد خواهند آمد و بعد، این مجلس ادامه خواهد یافت . یعنى غیر از این هشت نفر دیگران هم خواهند بود
زوار قبور ائمه علیهم السلام با ما، در همین جلسه شركت خواهند داشت .بالاترین درجه و با ارزش ترین عطیه و عنایت ، مخصوص زوار فرزندم على بن موسى الرضاست .
مزیت سوم - براى زوار حضرت رضا علیه السلام ضمانت شده است كه خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى بخشد.
امام جواد فرمود: هر كه قبر پدرم ، حضرت رضا علیه السلام را در توس زیارت كند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مى بخشد و روز قیامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول الله صلى الله علیه و آله مى نهد و با آسایش و آرامش بر آن منبر مى نشیند تا خداوند به اعمال آخرین نفر از بندگان خود رسیدگى نماید.
این روایت دو جنبه دارد:
1- بخشیدن گناه
2- آسودگى از حساب
مزیت چهارم - بخشیده شدن گناه به هر كمیت و كیفیتى كه باشد
شخصى خراسانى به حضرت رضا علیه السلام گفت : یا بن رسول الله من پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم كه به من فرمود:
وقتى پاره تن من در سرزمین شما دفن شود و ستاره ای از من در آنجا غروب كند، چگونه امانت مرا حفظ خواهید كرد؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود: من در سرزمین شما دفن مى شوم و پاره تن و ستاره دودمان اویم ؛ سپس فرمود: بدان هر كه مرا با قید معرفت به حق واجبى كه خداوند از اطاعت برایم قرار داده است ، زیارت كند؛ من و پدران گرامى ام در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و هر كه را ما شفاعت كنیم ، در قیامت نجات مى یابد - ولو كان علیه مثل وزرالثقلین الجن و الانس- گر چه به گناه جن و انس آلوده باشد
مزیت پنجم - زیارت با معرفت، اجر هفتاد شهید
حمزة بن حمران از امام صادق علیه السلام نقل مى كند كه فرمود: هر كه نواده مرا در توس خراسان با معرفت به حقش ، زیارت كند اجر هفتاد شهید از شهدایى كه در كنار رسول اكرم صلى الله علیه و آله پیكار كرده اند، به او داده مى شود.
عرض كردم ، فدایت شوم .
عرفان به حقش چگونه است ؟ فرمود:
یعلم انه امام مفترض الطاعته ، غریب ، شهید
بداند كه او امام واجب الاطاعه و غریب و شهید است
از حضرت هادى ، على بن محمد بن على بن موسى الرضا علیه السلام ، شنیدم كه فرمود: هر كه برآورده شدن حاجتش را از خدا بخواهد، باید غسل كرده به حرم حضرت رضا علیه السلام رود، در بالاى سر آن حضرت دو ركعت نماز بخواند در قنوت نماز آنچه بخواهد - در صورتى كه كار حرام یا قطع رحم و خوایشاوندى نباشد - از خدا بخواهد، خداى تعالى نیازش را برآورده سازد
مزیت ششم - زیارت حضرت رضا علیه السلام معادل هفتاد هزار حج است
یكى از اصحاب گفت : به حضرت صادق علیه السلام گفتم : فلانى مى گفت كه به شما گفته است : من نوزده حج عمره به جا آورده ام ؛ بعدا شما فرموده اید كه یك حج و یك عمره دیگر به جاى آور تا به اندازه یك مرتبه زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به تو اجر داده شود.
امام ششم علیه السلام فرمود: اكنون بگو كدام یك نزد تو محبوبتر است بیست مرتبه به حج رفتن یا با امام حسین علیه السلام محشور شدن ؟ گفتم : با امام حسین علیه السلام محشور شدن محبوبتر است . فرمود: پس به زیارت امام حسین علیه السلام برو.
با بررسى به روایت ، زیارت امام حسین علیه السلام معادل تا هزار حج هم وارد شده است .
در روایتى از عایشه نقل شده است كه پیامبر اكرم فرمود: كسى كه حسینم را زیارت كند نود حج از حجهاى رسول الله صلى الله علیه و آله و عمره اش به او داده مى شود. اما توجه داشتید كه زیارت حضرت رضا علیه السلام صدهزار حج ثواب داشت .
مزیت هفتم - زیارت حضرت رضا علیه السلام غم را از دل زائر مى زداید.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله :
ستد فن بضعة منى بخراسان مازارها مكروب الا نفس الله كربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه .
رسول اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: بزودى پاره اى از تن من در خراسان دفن مى شود، هیچ غمگینى او را زیارت نمى كند مگر اینكه خدا غم از دلش بزداید و هیچ زائر گنهكارى مگر اینكه خداى تعالى گناهانش را بیامرزد.
بنابراین در این دریاى متلاطم زندگى پیوسته طوفانهاى غم و اندوه زندگى او را در معرض خط قرار مى دهد، حضرت رضا علیه السلام را با معرفت باید زیارت كرد تا وجود انسان از این طوفانها رها و دل از غم و صفات ناپسند زدوده و توشه اى براى سفر آخرت فراهم شود.
مزیت هشتم- افضل زیارات
محمد بن سلیمان گفت : به حضرت جواد علیه السلام گفتم :
شخصى حج واجب خود را به جا آورده پس از آن به حج عمره رفته و در مراجعت به زیارت رسول اكرم صلى الله علیه و آله نایل شده است ؛ بعدا به نجف رفته ، على علیه السلام و امام موسى كاظم علیه السلام را زیارت كرده است ؛ باز در همین ایام وضعش از نظر مالى به گونه اى است كه نمى تواند عازم حج شود؛ حال بفرمائید به حج برود، افضل و برتر است یا به توس رفته ، حضرت رضا علیه السلام را زیارت كند؟
قال یاءتى خراسان فیسلم على ابى علیه السلام افضل و لیكن ذلك فى رجب
فرمود: در صورتى كه در ماه رجب باشد به خراسان رفته ، پدرم حضرت رضا علیه السلام را زیارت كند بهتر است .
مزیت نهم - در حرم حضرت رضا علیه السلام دو ركعت نماز با شرایط خاص به جا آوردن موجب برآمدن حاجت است .
صقربن دلف گفت : از حضرت هادى ، على بن محمد بن على بن موسى الرضا علیه السلام ، شنیدم كه فرمود:
هر كه برآورده شدن حاجتش را از خدا بخواهد، باید غسل كرده به حرم حضرت رضا علیه السلام رود، در بالاى سر آن حضرت دو ركعت نماز بخواند در قنوت نماز آنچه بخواهد - در صورتى كه كار حرام یا قطع رحم و خوایشاوندى نباشد - از خدا بخواهد، خداى تعالى نیازش را برآورده سازد.
و نیز فرمود:
بارگاه ملكوتى حضرت رضا علیه السلام بقعه اى از بقعه هاى بهشت است كه هیچ مؤ منى آن را زیارت نكند، مگر اینكه خداوند او را از آتش آزاد و وارد بهشتش نماید.
حضرت رضا علیه السلام مى فرمود: من بزودى مظلومانه با سم كشته مى شوم و قبرم كنار قبر هارون خواهد بود خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شیعیان و اهل بیتم قرار خواهد داد؛ هر كه مرا در غربتم زیارت كند، بر من واجب خواهد شد كه در روز قیامت او را زیارت كنم
مزیت دهم - مجموعه اى از فضایل زیارت حضرت رضا علیه السلام به قول و بیان خود آن امام علیه السلام .
باید توجه داشت كه فضایل زیارت امام هشتم علیه السلام به عناوین پانزده گانه مذكور محدود نمى شود و زیارت آن حضرت فضایل بسیارى دیگر نیز دارد كه در این مختصر نمى گنجد.
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
هر كه به زیارت من رهسپار شود و عارف به حق من باشد، دعایش مستجاب و گناهانش بخشوده مى شود.
هر كه مرا در این بقعه زیارت كند مثل كسى است كه رسول الله صلى الله علیه و آله را زیارت كرده باشد در روز قیامت من و آباء گرامى ام شفیع او خواهیم بود.
و هذه البقعة روضة من ریاض الجنة و مختلف الملائكة لایزال فوج ینزل من السماء و فوج یصعد الى ان ینفخ فى الصور
بارگاه من باغى از باغهاى بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است كه مرتبا فوج فوج تا روز قیامت از آسمان نزول مى كنند و فوجى دیگر به آسمان صعود مى نمایند.
فضیلت دو ركعت نماز در حریم قدس حضرت رضا علیه السلام
اباصلت هروى گفت : حضرت رضا علیه السلام مى فرمود: من بزودى مظلومانه با سم كشته مى شوم و قبرم كنار قبر هارون خواهد بود خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شیعیان و اهل بیتم قرار خواهد داد؛ هر كه مرا در غربتم زیارت كند، بر من واجب خواهد شد كه در روز قیامت او را زیارت كنم .
قسم به آن كسى كه محمد صلى الله علیه و آله را گرامى داشته و او را میان جهانیان به نبوت برگزیده است ؛ هر كس در كنار قبرم دو ركعت نماز بگزارد خداوند گناهانش را مى آمرزد.
زائران قبر من در روز قیامت گرامیترین وارد شوندگان بر خداى تعالى هستند هر مؤمنى كه مرا زیارت كند و در راه زیارت قطره اى از آسمان بر صورتش بچكد، خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مى كند.
کیفیت و نقش سفر امام رضا (علیه السلام) به ایران
بزرگ ترین سفری که در زندگی امام رضا (علیه السلام) واقع شد، سفر ایشان به ایران بود که امام در این سفر امید به خدا و صبر را به بهترین وجه به منصه ظهور کشاندند. امام رضا (علیه السلام) با کراهت و عدم میل این پیشنهاد را پذیرفته و آماده مسافرت شده بودند و یقین داشتند که از این مسافرت مراجعت نخواهند کرد و با خاندان خود وداع نمودند. مخول سجستانى گوید: «من در مدینه منوره بودم که مأمورین مأمون وارد شدند و در نظر داشتند که آن حضرت را به خراسان ببرند، حضرت رضا (علیه السلام) وارد مسجد حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) شدند و با جدشان تودیع کردند و هنگامى که می خواستند از مسجد بیرون شوند چند بار به طرف قبر مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) برگشتند و با صداى بلند گریه کردند. در این هنگام من خدمت آن جناب رسیدم و سلام کردم و حضرت جواب سلام مرا دادند، من ایشان را تسلى دادم. حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: از من دیدن کنید زیرا من از جوار جدم خارج خواهم شد و در سرزمین غربت از دنیا خواهم رفت و در کنار هارون دفن خواهم گردید.»[1] می بینیم که حضرت مانند جد بزرگوارشان امام حسین (علیه السلام) با اشراف کامل به آینده و شهادت خود، به امید و خواست خدا پا در این عرصه می گذارند تا برنامه الهی را طبق جغرافیای عالم دنبال کنند. در ظاهر، عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله) به دعوت مأمون به سمت خراسان حرکت کردند، ولی در باطن ِماجرای سفر ایشان به ایران، می بینیم که ولی عالم با اقتدار کامل این حرکت را قافله سالاری کردند و به بهترین خیرات و سرانجام رساندند.
___________________________________________________________
1- . عطاردى، عزیزی، مسند الإمام الرضا(علیهالسلام)، المقدمة، ص: 52
آداب مسافرت در سیره رضوی (علیه السلام) و سبک زندگی اسلامی
امام رضا (علیه السلام) از امام سجاد (علیه السلام) در مورد نیت مسافر و هدف مسافرت و ارزش هایی که در حین سفر باید کسب کرد روایت مى کنند که فرمودند: «شما اگر براى به دست آوردن پنج چیز به مسافرت بروید و آن ها را به دست بیاورید ارزش دارند و آن ها عبارت اند از: هیچ بنده اى نباید از کسى بترسد مگر از گناهش. جز از خداوند از کسى دیگر امید نداشته باشد، اگر چیزى نمى داند بدون حیاء و شرم در جواب سائل بگوید نمى دانم و صبر در برابر ایمان مانند سر در برابر بدن است و ایمان ندارد کسى که صبر ندارد.»[1]. کبر در جواب سائل را کنار گذاشته و با فروتنی به چیزی که علم ندارد اعتراف داشته باشد و موجبات گمراهی سؤال کننده را فراهم نیاورد. صبر را در سختی های بین راه بیاموزد و آن را ره توشه صراط خویش قرار دهد که همانا این صفت نقش حیاتی در سبک زندگی یک مسلمان دارد. صبر شخص صابر از نشانه های ایمان آن فرد است. در مورد خاکی بودن با هم سفران در حین سفر نیز عبدالله بن الصلت از مردى که از اهل بلخ بود و با حضرت رضا (علیه السلام) در سفر خراسان همراهى می کرد نقل می کند: «یکى از روزها در خدمت آن حضرت بودیم و براى او غذائى حاضر کردند. حضرت رضا (علیه السلام) همه غلامان خود را چه آنها که سیاه بودند و چه غیر سیاه دعوت کردند سر سفره با آن جناب غذا بخورند. گوید: عرض کردم: قربانت گردم بهتر بود براى این غلامان و خدمت گزاران سفره اى جداگانه ترتیب مى دادید. فرمودند: «مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمَ وَاحِدَةٌ، وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ»؛ خداوند همه ما یکى است و مادر و پدر ما هم یکى است و پاداش هم در برابر اعمال داده مى شود.»[2] امام رضا (علیه السلام) همه را دارای شرایطی یکسان در پیشگاه خداوند معرفی می کنند و فرق بین آدمیان را در فضائل آن ها با یکدیگر می دانند. معصوم (علیه السلام) اولین چیزی را که در سفر مورد توجه قرار می دهند این است که مسافر در راه از کسی به جز گناهش نترسد، زیرا بدی به انسان نمی رسد مگر از گناهان خود او. سفر باید انسان را به ترک گناه بکشاند. در حین سفر همه چیز را از خداوند بخواهد و فقط به او امیدوار باشد
_________________________________
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)؛ ج2 ؛ ص131
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج8 ؛ ص230ح296.
کلاس درس اخلاق....
حادثه کربلا و سخنانی که امام حسین علیهالسلام و خانواده او داشتند و روحیات و خلق و خویی که از حماسهسازان عاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی برای آموزش اخلاق و الگوگیری در زمینه خودسازی، سلوک اجتماعی، تربیت دینی و کرامت انسانی است.
مسائلی همچون: صبوری، ایثار، جوانمردی، وفا، عزت، شجاعت، وارستگی از تعلقات، توکل، خداجویی، همدردی و بزرگواری، نمونههایی از«پیامهای اخلاقی» عاشوراست و در گوشه گوشه این واقعه جاویدان، میتوان جلوههای اخلاقی را دید.
دروغ ممنوع
دروغ به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.
دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]
دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیحترین گناهان و زشتترین آنها میباشد که آدمی با این صفت در دیدهها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار میشود.
دروغ از منظر قرآن کریم:
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»[9]
با توجه به این آیه معلوم میشود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا میشود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.
در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال ميفرماید:
«تنها کسانی دروغ پردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.»[10]
با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمیگردد.
در آیهای دیگر میفرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمیکند.[11]
و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]
دروغ در روایات:
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد میباشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره میشود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت میکنند و بوی بدی از قلبش بیرون میآید که تا به عرش میرسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او مینویسد.»[13]
و یا در جایی دیگر میفرماید:
«از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه میکند.»[14] [15]
مردی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.»[16]
دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخیاش انسان نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود.[17]
در روایتی دیگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ریشه دروغ را در کمبودها و پستیهای انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه میگیرد.[18]
در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) میفرماید: بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]
علل دروغگویی:
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:
1- حسد: برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]
2- شیطان: از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. آنجا که خداوند میفرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل میشوند.»[21]
3- گناه: از دیگر عواملی که سبب دروغگویی میشود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم میخوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت ميکنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان میآورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]
4- مکر زنانه: از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست ميگوید و او از دروغگویان است.»[23]
5- حفظ موقعیت اجتماعی: گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی ميکند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمیشود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار میگیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ میشود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع ميداند.
6- جلب منافع و دفع مضرات: گاهی انسان مشاهده میکند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزهای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار میرود.[24]
آثار دروغ:
دروغگویی مانند سایر بیماریهای روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز میشود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل میشود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم میسازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص، دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل ميکند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
1- بی اعتباری دروغگو: زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه میزند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید میآورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث میشود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ میگوید که راستش را هم باور نمیکنند.[25]
2- از بین رفتن ایمان درغگو: کسانیکه به گفتههای یک دروغگو اعتماد ميکنند و آن را میپذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد میگردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار میداند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(علیه السلام) میفرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران میسازد.»[26]
3- بی آبرویی: از دیگر زیانهای اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغهای زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش میشود. رسوایی دروغگو، کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بیحیثیت و بیارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو میروند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف میکند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار میاندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری میکند. محبوبترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی میباشد و آخرین هدف آنها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن میکنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین ميبرد.[27]
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ ميگوید.[28]
4- بدبینی مردم: دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر میرود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]
5- فقر: راستی و درستی، ثروت را میافزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار میکند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه میدارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار میکند، بلکه اعتبار موجود را نیز میبرد و کسی به وعده با او معامله نمیکند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمیشود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(علیه السلام) میفرماید: عادت به دروغ، فقر میآورد.[30]
6- فراموشی: یکی از بیماریهای روانی که دروغگو بدان گرفتار میشود، فراموشی است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]
7- پرده دری و بی شرمی: اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشفهای پی در پی، شرم را از او میبرد و وی را دروغگوی حرفهای میسازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود میگوید: مردم همه مرا شناختهاند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(علیهم السلام) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پردهدری آتش دوزخ است.[32]
مجوزات دروغ:
1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان: پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]
همچنین راوی میگوید: از امام هشتم امام رضا(علیه السلام) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش میترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، سپس به دروغ سوگند میخورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز میگوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز میتواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]
و نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]
2- اصلاح ذات البین: هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینهای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورتها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]
3- جنگ و اموری سری: انسان میتواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامهها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.
چنانکه وقتی پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شدهاند و پیمان بستهاند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبهای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام دادهاند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.
و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته میشود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]
4- وعده شوهر به همسر: هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعدهاش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله ) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]
5- بعث و زجر در تربیت اولاد: هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه میگوید عمل کند. مثلاً اگر میخواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر میخواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه ميداند که نميتواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.
درمان دروغ:
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز میدارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذمومترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار میگردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مردهای در میان زندگان است.
امیرالمومنین(علیه ا) میفرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد میکنند و برای سخن او ارزش املسلقائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است.[40]از طرفی انسان با شناخت ریشههای دروغ و قطع آن میتواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد.[41]
[1] . مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ برگزیده فرهنگ قرآن،قم، انتشارات بوستان کتاب، 1387ش، چاپ اول، ص 369.
[2] . مصطفوی،حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الدائره العامة للمراکز و العلاقات الثقافیه، 1368، الطبعه الاولی، ج 10؛ ص 34.
[3] . شعرانی، ابوالحسن؛ نثر طوبی، تهران، انتشارات اسلامیه،ص 331.
[4] . الاصفهانی،الراغب؛ مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالقلم، 1412،الطبعة الاولی، ص 704.
[5] . ابن منظور؛ لسان العرب، لبنان- بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1419، طبعه الثالثه، الجزء الثانی عشر، ص 50.
[6] . معلوف، لویس، المنجد فی اللغة، تهران، انتشارات اسلام، 1380، چاپ دوم، ص 678.
[7] . قیومی، مصباح اللغة، مصر، 1313، ص 87.
[8] . امین، محمد؛ آفات زبان، تهران، افست کیا، ص 67.
[9] . ترجمه مکارم شیرازی، صف،2-3.
[10] . همان، نحل،105.
[11] . همان، زمر،3.
[12] . همان، نور،7.
[13] . مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 69، ص 263.
[14] . نراقی؛ احمد؛ معراج السعادة، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1386، باب چهارم، ص 550.
[15] . محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408، ج 9، ص 50.
[16] . مشکینی؛ نصایح، ترجمه آیة الله جنتی، قم، انشتارات الهادی، 1386، باب 9، ص 291.
[17] . آیه الله دستغیب؛ گناهان کبیره، قم، انتشارات دارالکتاب، 1386، ج 1، ص 295.
[18] . مجلسی؛ بحارالانوار، ج 69، ص 262.
[19] . - فيض كاشاني ،ملا محسن؛المحجة البيضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامي، ، ص 243، ج 5.
[20] . یوسف،12.
[21] . شعراء،221-222.
[22] . جاثیه،6-7.
[23] . یوسف 25-26.
[24] . امین، محمد؛ آفات زبان، ص 82.
[25] . کلینی، محمد بن یعقوب؛اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363 ، ج 2، ص 341.
[26] . اصول کافی، ج 6، ص 339.
[27] .صدر، سیدرضا؛ دروغ، قم، اشنتارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص 200.
[28] . محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10295.
[29] . صدر، سیدرضا؛ دروغ، ص 205.
[30] . قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، تهران، فراهانی،1363، ج 7، ص 455.
[31] . کافی، ج 2، ص 341، ح 15.
[32] . محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10290.
[33] . ابن بابویه، محمد بن علی؛ من لایحضره الفقیه،تهران، صدوق،1367-1369 ،ج 3، ص 235.
[34] . فروع کافی، ج 5، ص 440.
[35] . الفقیه،ج 3، ص 231.
[36] . - شيخ حر عاملى؛وسائل الشيعة، قم، مؤسسه آل البيت لإحياء التراث، 1409 هجرى ، ج 8، ص 578.
[37] . همان، ج 11، ص 102.
[38] . محجه البیضاء، ج 5، ص 245.
[39] . الحرانی، ابن محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، انتشارات شفق، ص 10.
[40] . تیمی آمری، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413، الطبعه الاولی، ج 1، ح 2113.
[41] . امین، محمد؛ آفت زبان، ص 83.