امام راحل در تعریف اخلاق آوردهاند: «خُلق عبارت است از حالتی در نفس که انسان را دعوت به عمل میکند، بدون رویه و فکر، مثلاً: کسی که دارای خُلق «سخاوت» است، آن خلق او را وادار به جود و انفاق میکند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و مرجحاتی فکر کند؛ گویی یکی از افعال طبیعیه او است، مثل دیدن و شنیدن. و همینطور نفس «عفیف» که این صفت، خُلق آن شده است، به طوری که حفظ نفس کند که گویی یکی از افعال طبیعیه او است.»
ایشان فرمودهاند: «اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملت اسلام باشید، باید دانشگاه، فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاه، هستند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند، در رأس برنامه تحصیلیشان برنامه اخلاقی و برنامه تهذیبی باشد تا فرآوردههای آن، امثال مطهری؛ را به جامعه تسلیم کند.»
برای تحصیل ارزشهای اخلاقی روشهای گوناگونی وجود دارد:
اول: خودآغازی
حضرت امام؛ در بسیاری از ملاقاتهای خود با روحانیت و اقشار مختلف مردم، بر تزکیه و تهذیب نفس تأکید داشتند و بر این باور بودند که: «مبدأ هر امری از خود آدم شروع میشود.» و اصلاح نفس را «ما باید از خودمان شروع کنیم.»
ایشان در جای دیگری فرمودهاند: «تهذیب را از خودتان شروع کنید؛ چون تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمیتوانید دیگران را تهذیب کنید. آدمی که خودش آدم صحیحی نیست، نمیتواند دیگران را تصحیح کند.»
دوم: غنیمت شمردن فرصت جوانی
امام؛ همواره به جوانان سفارش میکردند: «شما الآن جوان هستید، میتوانید خودتان را تهذیب کنید.» و نیز فرمودند: «نگذارید قوای جوانی از دستتان برود. هرچه قوای جوانی از دست برود، ریشههای اخلاق فاسد در انسان زیادتر میشود.»
سوم: تقدم تزکیه بر تعلیم
امام؛ در برنامه تربیتی و اخلاقی خود تزکیه را مقدم بر تعلیم میدانند: «تزکیه مقدم است بر همه چیز. طلبهای که در مدرسه درس میخواند، همدوش با درس، همقدم با درس تزکیه لازم دارد.»
مبلغان،شماره:103،ص45.