لینک ثابت
بر انسان لازم است كه بداند آن رحمتى كه به وى رسيده و همچنين آن ناملايمى كه به او رسيده هر دو با مشيت خدا قابل زوالند، پس نبايد به چيزى كه ايمن از فقدانش نيست خوشحال شود، و از چيزى كه اميد زوالش هست ناراحت و نوميد گردد.
خداى سبحان است كه يا رزق ميدهد و يا نميدهد، و اوست كه رزق را يا زياد مىدهد و يا كم مىدهد.
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُواْ بهَِا وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُون.36/روم
و چون مردم را رحمتى بچشانيم (مانند، امنيت و وسعت روزى) سرمستى مىكنند، و چون به خاطر گناهان دستاورد خودشان آسيبى به آنها رسد به ناگاه (از رحمت حق نيز) مأيوس مىشوند (و اين هر دو حالت زشت است).
درك انسان سطحى است
به مجرد رسيدن رحمت شادمان ميشود و چون رحمت از او گرفته شود نااميد مىگردد.باطن امر را نمىبينند.
بدون اينكه بينديشند اين امر به دست خود آنان نيست
اين خدا است كه به مشيت خود نعمت را به ايشان رسانده، و اگر او نميخواست نميرسيد.
أَ وَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُون.37
و آيا نديده اند كه خداوند روزى را براى هر كس كه بخواهد (بر حسب اقتضاى نظام اتمّ عالم هستى) مي گسترد و تنگ مي گيرد؟ بي ترديد در اين (كار) نشانه هايى است (از قدرت و تدبير و حكمت خدا) براى گروهى كه ايمان دارند.
منظور از «يقدر» آن نيست كه خداوند انسانى را گرسنه و برهنه بگذارد و بگوئيم: اين امتحان و آزمايش خداست. بلكه از وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ معلوم ميشود منظور از «يقدر» آنست كه در اثر پيشآمدها و بلاها زندگى بر انسان تنگ شود .
در مواعظ لقمان حكيم به فرزند خود فرمايد: ملازم باش با قناعت و رضا به آنچه خدا قسمت تو ساخته. بدرستى كه دزد هرگاه دزدى كند، خدا حبس فرمايد روزى او را، و باشد بر او گناه آن دزدى، و اگر صبر مي كرد هر آينه نائل مىشد آن را و مىآمد او را روزى از وجهى كه مقرر و مقدر شده است براى او در نزد خداوند سبحان.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
الكافي- به نقل از مِسمع –نزد امام صادق(عليه السلام) از اين كه پس از خوردن غذا از آن آزار مي بينم ، اظهار ناراحتي كردم .
فرمود: “بسم الله مي گويي؟”
گفتم: بسم الله هم مي گويم ؛ امّا غذا مرا آزار مي دهد !
فرمود: “آيا هنگامي كه با سخن گفتن ، رشته آن بسم الله پيشين را مي گسلي و سپس ديگر بار به غذا ادامه مي دهي ، دوباره نام خدا را مي بري؟
گفتم: نه
فرمود:“از همين جاست كه غذا به تو زيان مي رساند ، زنهار اگر به گاهِ ادامه دادن به غذا ، ديگر بار نام خدا را مي بردي ، غذا تو را زيان نمي رساند .
دانشنامه احاديث پزشكي،ج2،ح1309
محمدي ري شهري
پیوند: http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40479
چند روزى به شما مهلت داده شده
كه در دنيا به سلامت و در كنار نعمتهاى خداوند زندگى كنيد.
پس به فكر آخر كار باشيد .
روزى از اين جهان بايد رفت ، پس مواظب باشيم كه مغرور نشويم .
يَأَيهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْاْ يَوْمًا لَّا يجَْزِى وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَ لَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيًْا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا وَ لَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُور.لقمان/33
اى مردم، از پروردگار خود پروا كنيد و از روزى بترسيد كه هيچ پدرى از فرزند خويش چيزى را (از عذاب آن روز) دفع نميكند و هيچ فرزندى دفعكننده چيزى از پدر خود نيست. به يقين وعده خدا حقّ است، پس مبادا زندگى دنيا شما را مغرور كند و فريبكار شما را نسبت به خداوند بفريبد.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
واژه غرور در لغت به معناي فريب خوردن و فريفته شدن و گول خوردن ميباشد و در اصطلاح عبارت است از «اعتماد و تكيه كردن نفس به آنچه كه مطابق هوي و هوس باشد و طبع انسان به خاطر شبههافكني و فريب شيطان به آن گرايش يابد
ريشههاي غرور:
جهل و ناداني ، كمبود ظرفيت ،عقده حقارت
کسانی که در آنها زمینه غرور هست:
كافران ، گنهكاران ، عابدان غافل ،جويندگان علم ، صاحبان علم و مكنت
راههاي درمان غرور:
يادآوري اصل و پايان خويش ،تواضع كردن
توجه به هدف خلقت ،تفكّر در آفرينش هستي
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله ) مي فرمايند:
سفره هايتان را به سبزي آذين كنيد ؛
زيرا ، آن همراه با گفتن بسم الله ، شيطان را مي راند .
دانش نامه احاديث پزشكي /ج2/ح1296
محمد ري شهري
إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنزَِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مَا فىِ الْأَرْحَامِ وَ مَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّا ذَا تَكْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِى نَفْسُ بِأَىِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُ. لقمان/31
همانا خداست كه علم به قيامت نزد اوست، و اوست كه باران را فرو ميفرستد، و آنچه را در رحمها (ى جانداران زاينده) است ميداند ، و هيچ كس نميداند كه فردا چه به دست ميآورد، و هيچ كس نميداند كه در كدام (قطعه) زمين ميميرد، همانا خداوند (به همه اينها) دانا و آگاه است.
در اين آيه شريفه پنج موضوع را ميخوانيم كه احدى جز ذات مقدس حضرت پروردگار از آنها علم و اطلاعى ندارد. مگر آن افرادى كه شايستگى داشته باشند كه خدا ايشان را از آنها آگاه نمايد. مثلا نظير پيامبران و امامان (عليهم السلام) كه داراى يك چنين شايستگىهائى هستند.
يكمين موضوع: فقط خدا است كه از زمان قيام قيامت آگاه و با خبر است،
دومين موضوع: (وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ) فقط خدا است كه باران را نازل ميكند. و چون خدا باران را نازل ميكند پس: فقط او است كه هنگام نزول آنرا ميداند. و اگر فرض شود: كسى به وسيله آزمايشها و علائمى تشخيص دهد چه موقعى باران خواهد آمد. اولا قطعى نيست و ثانيا: بعد از آن همه امتحان و آزمايش. اما علم و دانستن خداى سبحان احتياجى به اينها ندارد.
واژه (غيث) براى آن بارانهائى به كار ميرود كه بعد از قحطى خشك سالى و به موقع و مفيد بيايد. كانه به فرياد تشنهكامان مىرسد. ولى كلمه (مطر) براى آن بارانهائى بكار ميرود كه گاهى نافع باشد، و گاهى غير نافع. چه به موقع بيايد، و چه بي موقع
سومين موضوع: (وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ) فقط خدا است كه از آنچه در رحم مادران است علم و آگاهى دارد. پسر است، يا دختر، سعيد خواهد بود، يا شقى، عمر او چقدر است، و ارزاق او تا چه مقدار است. و …
چهارمين موضوع: (وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً) و هيچ كسى نميداند، فردا چه كسب و كاسبى خواهد كرد، و چه چيزى فراهم مينمايد. و گواه بر اين معنى اين است كه انسان تصميم مىگيرد: كارهائى را انجام دهد، اما اگر خدا نخواهد به انجام هيچكدام از آنها موفق نمىشود. بلكه عملى را انجام مىدهد كه خواست خدا بوده است.
آنچه دلم خواست نه آن شد. آنچه خدا خواست همان شد.
پنجمين موضوع: (وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ) يعنى هيچ كسى نميداند ، در چه سرزمينى خواهد مرد و در چه سرزمينى دفن خواهد شد. و لذا فراوان ديده و شنيده شده كه انسانى چندين سال قبل از فوتش محل قبر خود را تعيين مىكند،حتى آنرا مي خرد. و معذلك چون خدا نخواهد نه در آن سرزمين ميميرد، و نه در آن قبر به خاك مىرود.
آرى فقط و فقط خداست كه به كليه امور كه اينگونه امور هم از جمله آنها به شمار مىروند عالم و آگاه است (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ).
در مجمع البيان فرموده: از ائمه هدى عليهم السّلام نقل شده:
اين پنج چيز را به طور تفصيل و تحقيق جز خدا كسى نميداند، گويى منظور آنست كه مقدارى از آنها را به انبياء و اوصياء و ملائكه فهمانده است.
به نقل از هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام)از پدرانش(عليهم السلام):
“پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله ) فرمود :
هر كس از اين خرسند مي شود كه خير و بركتِ خانه اش بسيار باشد ، در هنگام آورده شدن غذا وضو بسازد و هركس پيش و پس از غذا وضو بسازد ، در گشايش روزي زياد و از هر بلايي در تن خويش ، بر كنار باشد .
هشام بن سالم گفت :
امام صادق (عليه السلام) به من فرمود : اي هشام بن سالم ، مقصود از “وضو” در اين جا شستن دست ها پيش و پس از غذاست .
دانش نامه احاديث پزشكي ، ج2،ح1284
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ أَنفُسِكُمْ إِلَّا فىِ كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرَْأَهَا إِنَّ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِير.حديد/22
هيچ مصيبتى چه در (روى) زمين (از قبيل زلزله و قحطى و ناامنى) و چه در نفوس خودتان (نظير جراحت و مرض و مرگ) روى ندهد جز آنكه در كتابى (لوح محفوظ) پيش از آنكه آن را (زمين يا شما يا آن مصيبت را) خلق كنيم ثبت است، همانا اين (كار) بر خدا آسان است.
كلمه” مصيبت” به معناى واقعه و حادثهاى است كه به انسان يا هر چيز اصابت كند، مصيبتى كه در زمين و از ناحيه آن به انسانها مىرسد” قحطى و آفت ميوهها و زلزلههاى ويرانگر و امثال آن است،
و مراد از” مصيبتى كه به جان آدمى روى مي آورد” بيمارى و جراحت و شكستن استخوان و مردن و كشته شدن و امثال آن است
سپس خداوند علّت و حكمت آن را با اين آيه بيان فرموده :
كه براى از دست دادن نعمتهاى دنيا تأسف نخوريد و به آنچه خداوند از دنيا به شما داده شادمان نشويد .
يعنى در صورتى كه شما ميدانيد هر چيزى (در عالم) اندازهگيرى شده و در پيشگاه خدا (لوح محفوظ) نوشته شده است، اندوهتان بر آنچه از دست دادهايد و شادمانيتان بر آنچه به شما داده شده است، كم خواهد شد.
لِّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلىَ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَئكُمْ وَ اللَّهُ لَا يحُِبُّ كلَُّ مخُْتَالٍ فَخُور./23
تا بر آنچه از دست شما رفت تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما داده شادمانى (بىجا) نكنيد، و خداوند هيچ متكبر فخرفروشى را دوست ندارد.
از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود:
وقتى كه سر مقدس حضرت امام حسين عليه السّلام و اهل بيت آن بزرگوار را بر يزيد ملعون وارد كردند، حضرت امام زين العابدين عليه السّلام را با غل آهنى بسته بودند.
چون نگاه يزيد بر آن حضرت افتاد گفت: اي على بن الحسين حمد خداي را كه پدرت حسين را كشت.
آن حضرت فرمود :خداوند لعنت كند كشنده پدرم را.
اى يزيد تو گمان ميكنى كه نعوذ باللّه پروردگارم را لعن ميكنم.
يعنى خداوند او را نكشت، بلكه تو كشتى.
يزيد در غضب شد، امر كرد ،سر مقدس آن حضرت را جدا كنند.
فرمود: اكنون كه قصد كشتن مرا دارى دختران رسول خدا را چه كسى به منزلهايشان بر ميگرداند و حال آنكه محرمى به جز من ندارند.
يزيد گفت:خودت بر گردان ،از كشتن تو منصرف شدم.
پس از آن سوهانى طلب نمود و به دست خودش غل آهنى را از گردن آن حضرت بيرون آورد.
گفت :مي دانى چرا من اين كار را به دست خود انجام داده ام.
فرمود: بلى مي خواستى در بر داشتن غلو زنجير، كسى به غير از خودت منّت بر من نگذارد.
يزيد گفت: آرى چنين است ،اي على بن الحسين «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» يعنى اين ابتلا را خودتان بدست خود درست كردهايد .
فرمود: حاشا كه چنين باشد، اين آيه در باره ما نازل نشده، بلكه آيه” ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ” در حق ما نازل شده است.
ما اهل بيت پيغمبر تأسف نمي خوريم بر آنچه از ما فوت شده و خوشحال نمي شويم بآنچه به ما داده شده، بلكه تسليم امر پروردگار هستيم.
نرم افزار جامع التفاسير شيعه
حضرت علي (عليه السلام):
هر بيماري اي از پر خوري است ، مگر تب ، كه به ناگاه به بدن در مي آيد .
دانش نامه احاديث پزشكي ،ج2،ح1231
محمد ري شهري ،