لینک ثابت
امام(ع) در ضمن موعظه خود پس از ضربت خوردن می فرمايد: «و أَنا بِالامسِ صاحبكُم و أَنا اليَومَ عبرَةٌ لَكُم و غَدًا مُفارقُكُم؛ غَفَرَ اللَهُ لِى و لَكُم؛ و من ديروز مصاحب و همنشين با شما بودم و امروز عبرت براى شما هستم و فردا از ميان شما مفارقت میكنم؛ خداوند مرا و شما را بيامرزد.»
«إنْ تَثبُتِ الوَطأَةُ فى هذهِ المزَلّةِ فذاكَ، و إن تَدحَضِ القَدمُ فإنَّما كُنَّا فى أَفياءِ أَغصانٍ و مَهَبِّ رياحٍ و تحتَ ظِلِّ غمامٍ اضمحَلَّ فى الجوِّ مُتَلفِّقُهَا و عفا فى الارضِ مَخطُّهَا؛ اگر در اين لغزشگاه، قدم استوار بماند (و از اين جراحت بهبود يابم) پس امر همان است، و اگر قدم بلغزد (و از اين دنيا بروم) پس جز اين نيست كه در سايههاى شاخههاى درختان سر سبز و محلّ وزش نسيمهاى جانفزا و در زير سايه ابرهائى نشستهايم كه در جوّ آسمان آن ابرهاى به هم چسبيده از بين رفته و اثرى از آن نمانده است، و محلّ عبور و مخطّ آن بادها در روى زمين نمانده و مندرس شده است.»
«و إنّما كنتُ جارًا جاورَكُم بدنى أَيَّامًا و ستعقبونَ مِنّى جُثَّةً خلاءً، ساكنَةً بعدَ حَراكٍ، و صامتةً بعدَ نُطقٍ. لِيعِظكُم هدُوِّى و خُفُوتُ أَطرافِى و سُكونُ أَطرافِى؛ و به درستی كه من فقط همسايه اى بودم كه بدن من چند روزى با شما همسايه شد و از اين پس از من چيزى جز بدنى بدون روح و جسمى ساكن بعد از حركت و جثّه اى ساكت پس از سخن گفتن نخواهيد يافت. بايد اين فروكش كردن من شما را پند دهد و موعظه كند و اين به هم افتادن و سكون چشمهاى من و بدون حركت درآمدن دست و پا و جوارح من براى شما عبرتى عظيم و اندرزى بزرگ باشد.» «فإنّهُ أَوعظُ للمُعتبرينَ مِن المنطقِ البليغِ، و القول المسموع؛ و بنابراين اين حالت من براى عبرت گيرندگان از هر سخن بليغ و رسائى و از هر گفتار شنوائى مؤثرتر و اندرز دهنده تر است.»(1)
نهج البلاغه، خطبه 147
حمزه عموی پيامبر از مكّه به مدينه مهاجرت كرده بود و لذا كسى را نداشت ، جنگ احد فرا رسيد ((حمزه )) در جنگ فعالانه شركت كرد و از ساير رزمندگان بهتر درخشيد تا مظلومانه به فيض شهادت رسيد. و به همين مناسبت لقب سيدالشهداء يعنى سالار شهيدان را به او دادند.
جنگ احد به پايان رسيد خانواره شهدا در سوگ عزيزانشان نشسته بودند و با گريه هايشان خاطره آنان را بزرگ مى داشتند.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله از احد بر گشت ، وقتى به مدينه وارد شدند ديدند كه در خانه همه شهداء گريه هست جز خانه حمزه ، حضرت فقط يك جمله فرمود: ((امّا حمزة فلا بواكى له )) يعنى همه شهدا گريه كننده دارند جز حمزه كه گريه كننده ندارد. تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه هايشان و گفتند: پيامبر فرمود: حمزه گريه كننده ندارد. ناگهان زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان يا پدرانشان مى گريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطلب به خانه حمزه آمدند و براى آن جناب گريستند. و تعد از اين ديگر سنت شد هر كس براى هر شهيدى كه مى خواست بگريد اوّل مى رفت خانه جناب حمزه و براى او مى گريست .
اين جريان نشان داد كه اسلام با اينكه با گريه بر ميت (ميت عادى ) چندان روى خوشى نشان نداده است مايل است كه مردم بر شهيد بگريند، زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست .
حضرت حمزه عموى پيامبر از مكّه به مدينه مهاجرت كرده بود و لذا كسى را نداشت ، جنگ احد فرا رسيد ((حمزه )) در جنگ فعالانه شركت كرد و از ساير رزمندگان بهتر درخشيد تا مظلومانه به فيض شهادت رسيد. و به همين مناسبت لقب سيدالشهداء يعنى سالار شهيدان را به او دادند.
جنگ احد به پايان رسيد خانواره شهدا در سوگ عزيزانشان نشسته بودند و با گريه هايشان خاطره آنان را بزرگ مى داشتند.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله از احد بر گشت ، وقتى به مدينه وارد شدند ديدند كه در خانه همه شهداء گريه هست جز خانه حمزه ، حضرت فقط يك جمله فرمود: ((امّا حمزة فلا بواكى له )) يعنى همه شهدا گريه كننده دارند جز حمزه كه گريه كننده ندارد. تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه هايشان و گفتند: پيامبر فرمود: حمزه گريه كننده ندارد. ناگهان زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان يا پدرانشان مى گريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطلب به خانه حمزه آمدند و براى آن جناب گريستند. و تعد از اين ديگر سنت شد هر كس براى هر شهيدى كه مى خواست بگريد اوّل مى رفت خانه جناب حمزه و براى او مى گريست .
اين جريان نشان داد كه اسلام با اينكه با گريه بر ميت (ميت عادى ) چندان روى خوشى نشان نداده است مايل است كه مردم بر شهيد بگريند، زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست .
امام صادق : علیه السلام إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ نَزَلَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ وَ الْكَتَبَةُ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْيَا. تفسیرقمی ،ج1،ص366 در شب قدر فرشتگان و روح و کاتبان اعمال به آسمان دنیا نازل می شوند.
چه دلیلی برای گرفتن روزه است؟ وقتی من گرسنه و تشنه می شوم، آن هم در این گرما و با این روزهای بلند، چه اصراری بر گرفتن روزه است؟!
هرچه روزها گرم تر و بلندتر می شود و هرچه روزه گرفتن سخت تر می شود، آدم در درون خودش بیشتر به دنبال دلایل روزه گرفتن می گردد؛ چون می خواهد ته دلش قرص باشد که این روزه و این سختی هم برای خودش و روح و جسم خودش خوب است، و هم برای آخرت و توشه راهش.
غذا خوردن
اولین نکته ای که در روزه گرفتن خود را نشان می دهد، تحمل گرسنگی است. گرسنگی چیزی است که احتمال دارد در شرایط غیر روزه نیز به انسان دست بدهد و گاهی انسان نتواند تا ساعت ها آن را رفع کند. برخی فواید روزه از این نوع گرسنگی نیز حاصل می شود. یعنی گرسنگی به خودی خود فواید بسیاری دارد به همین دلیل در اسلام علاوه بر روزه، بر خود گرسنگی تأکید فراوان شده است و نه تنها انسان را از شکم بارگی به شدت نهی کرده است، بلکه بر خالی گذاشتن معده و تحمل گرسنگی نیز بسیار سفارش نموده است. برخی فواید حاصل از گرسنگی طبق روایات از این قرارند:
مبارزه با نفس: به فرمایش امیر مۆمنان علیه السلام: گرسنگى كشیدن، نیكو یارىدهندهاى بر سركشىِ نفس و شكستن عادت آن است. (غرر الحكم ، حدیث 9942)
صفحات: 1· 2
امام سجاد (سلام الله علیه) در دعای ابوحمزه - که دعای خیلی با حال و خوبی است - ترس از قیامت را تشریح میکنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریاناً ذلیلاً حاملاً. ثقلی علی ظهری»؛ امروز میگریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون میآیم. «انظر مرّةً عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکل امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهرههاشان خندان است و خشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطنش در آنجاست و مثال آن در اینجاست، توانستهاند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انک علی صراط مستقیم» ی که به پیغمبر میفرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر اینجا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسانترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور میکنند. «انّ الذین سبقت لهم منا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً اینها همهمه جهنم را هم نمیشنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر.» فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آنجاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمیکند؛ اینها از این صراط عبور کردهاند. منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام، 06/08/1383
class="MsoNormal” style="text-align: right;">روزى معاويه به امام حسن گفت :من از تو بهتر هستم !
امام در پاسخ گفت :چگونه از من بهترى ، اى پسر هند!؟
معاويه گفت :براى اين كه مردم در اطراف من جمع شده اند ولى اطراف تو خالى است .
امام حسن فرمود: چقدر دور رفتى اى پسر هند جگرخوار! اين ، بدترين مقامى است كه تو دارى زيرا آنان كه در اطراف تو گرد آمده اند دو گروهند: گروهى مطيع و گروهى مجبور.
آنان كه مطيع تو هستند، معصيت كارند و اما افرادى كه به طور اجبار از تو فرمانبردارند طبق بيان قرآن عذر موجه دارند.
ولى من هرگز نمى گويم از تو بهترم چون اصلا در وجود تو خيرى نيست تا خود را با فردى مثل تو مقايسه نمايم، بلكه مى گويم :
خداى مهربان مرا از صفات پست پاك نموده، همان طور كه تو را از صفات نيكو و پسنديده محروم ساخته است .
داستانهاى بحارالانوار جلد 4 ترجمه و تنظيم : محمود ناصرى
این، چیز کمی نیست که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) این ماه [رمضان] را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفره کریم بشود و از آن جا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بی بهره خواهند ماند و واقعاً این محرومیت به معنای حقیقی است. «ان الشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم». (عیون اخبار الرضا، ج1، ص230) محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.
منبع:
سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به مناسبت عید سعید فطر، 07/02/1369.
ما در طول سال و در مسیر طولانی حرکت خودمان در چالش با هواهای نفسانی، با گناهان، با فضاهای تاریکی که خودمان به دست خودمان به وجود میآوریم، با مشکلاتی مواجه میشویم. گاهی انسان برای این که حال دعا پیدا کند، مشکل دارد؛ گاهی برای این که قطره اشکی بفشاند، مشکل دارد؛ چون راه دشوار است، به وسیله خلافها و گناههای خود احاطه میشویم؛ اما قطعه ماه رمضان، آن قطعهیی است که حرکت در آن قطعه آسان است؛ مثل این است که در این راه دشواری که میخواهید به محلی یا به شهری برسید، گاهی مجبورید پیاده راه را طی کنید؛ گاهی مجبورید از آب بگذرید؛
گاهی انسان برای این که حال دعا پیدا کند، مشکل دارد؛ گاهی برای این که قطره اشکی بفشاند، مشکل دارد؛ چون راه دشوار است، به وسیله خلافها و گناههای خود احاطه میشویم؛ اما قطعه ماه رمضان، آن قطعهیی است که حرکت در آن قطعه آسان است
گاهی مجبورید از باتلاق بگذرید؛ یک جا هم میرسید به فرودگاهی که هواپیمای مجهزی آماده است تا شما را بی دردسر و با خیال راحت و پس از طی مسیر طولانی به مقصد برساند. آغاز ماه رمضان، رسیدن به همین فرودگاه است. خدای متعال راه را در ماه رمضان هموار کرده است و فضا را در ماه رمضان، فضای خالی از معارض قرار داده است. این روزهیی که شما میگیرید، نفس و هواهای نفسانی را به زنجیر میکشد؛ این عبادتها، این دعاها، این خشوعها، این ذکرها و این لیلة القدر همان وسایل همواری است که شما را فرسنگها جلو میبرد؛ راهی را که در طول سال و در ماههای دیگر گاهی یک متر یک متر باید طی کنیم، میتوانیم اگر همت کنیم و اگر خودمان را برسانیم، در ماه رمضان این راه را فرسنگ فرسنگ طی کنیم؛ لذاست که شما میبینید اولیای خدا از مژده رسیدن ماه رمضان خرسند میشدند و از فراق ماه رمضان اشکهایشان سرازیر میشد.
منبع:
بیانات آیةالله خامنه ای ، در خطبههای نماز عید سعید فطر، 24/08/1383.