لینک ثابت
مرحوم كلینی و شیخ طوسی از زهری نقل كرده اند كه گفت:
بسیار و مدتها در طلب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بودم ،
و در این راه اموال فراوانی (در راه خدا) خرج كردم و به هدف نرسیدم،
تا اینكه به خدمت محمد بن عثمان (دومین نایب خاص امام زمان در عصر غیبت صغری) رسیدم ،
و مدتی در خدمت او بودم تا روزی از او التماس كردم كه مرا به خدمت امام زمان عجل الله تعالی
فرجه الشریف ببرد، او پاسخ منفی داد، بسیار تضرع كردم ،
سرانجام به من لطف كرد و فرمود: فردا اول وقت بیا، وقتی فردای آن روز،
اول وقت به خدمت او رفتم ، دیدم همراه جوانی خوش سیما و خوشبو می آید،
به من اشاره كرد این است آنكه در طلبش هستی .
به خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رفتم و آنچه سوال داشتم مطرح كردم
و جواب مرا فرمود، تا به خانه ای رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر او را ندیدم .
در این ملاقات دوبار به من فرمود:
از رحمت خدا دور است كسی كه نماز صبح را به تاخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشود،
و نماز مغرب را تاخیر اندازد تا ستاره دیده شوند.
داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي
زلیخا تصمیم گرفته بود که حضرت یوسف (ع) را فریب دهد،اما مقام عصمت حضرت یوسف (ع)مانع شد.حال، حضرت یوسف پیامبر معصوم خدا می گوید: إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ ؛ نفس سرکش، بسیار به بدی ها امر می کند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند که پروردگارم آمرزنده و مهربان است. … در این آیه چهار تاکید آمده برای اینکه بگوید: نفس خیلی خیلی خیلی خیلی انسان را به کار زشت امر می کند. به زن نامحرم نگاه کن، دروغ بگو، غیبت بکن… پس باید به حرف نفس گوش نداد. بعد از نماز صبح به خداوند بگویید: خدایا من میخواهم خوب بشوم… خداوند در حدیث قدسی می فرماید: بنده من ! تو اگر یک وجب به سوی من بیایی ، من یک قدم به سوی تو می آیم. تو اگر یک قدم به سویم برداری، من هَروَله کنان بسویت می آیم. اگر انسان کمی به سمت خدا برود، خدا دست او را می گیرد ولی اگر بی خیال باشد ، نفس او را از راه بدر می کند:
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
[ منبع کتاب در محضر مجتهدی ج2 ، ص 45]
در برخورد با جوانان نباید همه کارهایی را که از آنان سرمیزند و بزرگترها نمیپسندند، زشت بدانیمو با آنان مانند گناهکاران برخورد کنیم و آنان را بیدین بدانیم، چون بسیارى از کارهاى آنها نشانة بیدینى نیست ، و ما برداشت صحیحی از آنها نداریم.
اگر کارهاى خلافى از آنان سر میزند، می توانیم با روشى صحیح و منطقى و با اخلاقى نیکو، برخوردى صحیح و عاقلانه داشته باشیم تا از دین و معنویت زده نشوند.
نقش خانوادهها در گرایشهای مذهبى و غیر مذهبى جوانان بسیار مهم است، بلکه اساس و زیربنایساختار رفتارى فرزندان، در خانوادهها شکل میگیرد. از این جهت در آیات و روایات نسبت به فرزندان و تربیتآنان سفارشهاى فراوانى به پدران و مادران شده و بر تربیت صحیح آنان تأکید شده است. رفتارها و اخلاقپدران و مادران تأثیر مثبت یا منفى بر فرزندان دارد. اگر پدر و مادرى گرایش مذهبى نداشته باشند، در این که با فرزندان آنان چگونه باید برخورد شود تا عشق به مذهب در دل آنان شعلهور شود و به سوى حق و عدل تمایلپیدا کنند، شاید کارى بسیار مشکل باشد و ظرافت خاصى لازم دارد.
برای جذب جوانان به دین توسط پدر و مادر لازم است:
1 ـ اخلاق و رفتار والدین عاقلانه و صحیح باشد. کج فکری، کوتاه بینى و کج خُلقى بازدارندگى دارد و ازتاثیر گفتارها و نصایح میکاهد.
2 ـ والدین باید برای جوان جذابیت داشته باشند تا سخنان و رفتار آنان براى او مؤثر و الگو باشد.
3 ـ استفاده از آیات قرآن و احادیث مناسب و نقل روش و سیره پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و بزرگان اگر بهطور صحیح انجام شود، تأثیر بسیارى در جذب آنان دارد. امام رضا(ع) فرمود: «انّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لَاتتبعونا؛(1) اگر مردم زیباییهاى کلام ما را بدانند، از ما پیروى میکنند.»
شخصى خدمت امام باقر(ع) رسید، حضرت فرمود: «شیعیان ما محبّت دردلشان افکنده میشود و آنان ما را دوست دارند، در حالى که ما را ندیده و کلام ما را نشنیدهاند. اگر آنان ما راببینند و کلام ما را بشنوند، بر هدایت آنان افزوده میشود». (2)
از امام رضا(ع) نقل شده است: «تقوا و ورع را مراعات کنید. امانتدار و راستگو باشید. نسبت به همسایههاخوشرفتار باشید. اینها چیزهایى است که محمد(ص) بدانها سفارش کرده است. در بین مردم نماز را برپا کنیدو به دیدار خویشان بروید و به عیادت مریضان بروید. در تشییع جنازهها شرکت کنید. زینت ما باشید وباعث زشتی و سرافکندگی ما نباشید. ما را پیش چشم مردم، بد جلوه ندهید و باعث نشوید که مردم به ما بدبینشوند».(3)
حُسن خلق و رفتار زیبا نقش مؤثرى در جذب دیگران مخصوصاً جوانان دارد و آنان را به اسلام و رفتاراسلامى جذب میکند.
معاشرت با خانوادههاى مذهبى به خصوص معاشرت با خوبان بسیار مؤثر است.
در صورتی که نوع برخورد با جوانان را برای جذب به باورهای دینی و واجبات و تکالیف ، از زاویه فریضه دینی امر به معروف نگاه کنیم، در پاسخ می گوییم:
امر به معروف و نهى از منکر مسئولیت بزرگى است که باید با ظرافت خاص انجام گیرد. طبیعى است که اگر این فریضة الهى به طور شایسته عملى نگردد، چه بسا اثر معکوس خواهد داشت. از این رو اسلام آداب خاصى را براى امر به معروف و نهى از منکر در نظر گرفته است که مهم ترین آنها عبارتند از:
1- حُسن برخورد:
قرآن مجید خطاب به پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «اى پیغمبر! به بندگانم بگو که با مردم با نیکوترین وجه صحبت نمایند».(4)
خداوند از حضرت موسى (ع) مى خواهد با فرعون که ادعاى خدایى دارد با نرمى و ملاطفت تکلم کند و به او بگوید: آیا مى خواهى تو را به راه خداوند هدایت کنم تا به درگاه او خاشع شوی؟(5)
هرگز نمى توان با خشم و خشونت، جوان را از گناه باز داشت. روح جوان بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهر آمیز واکنش نشان مى دهد، از این رو باید مواظب بود لطمهاى به شخصیت افراد وارد نشود. امام خمینى در این باره مى گوید:
«سزاوار است آمر به معروف و ناهى از منکر، در امر و نهى خود و مراتب انکارش، چون طبیبى دلسوز و پدرى مهربان که مصلحت مرتکب را رعایت مىکند باشد و انکارش بر او خصوصاً و بر امت عموماً لطف و رحمت باشد».(6)
2- جلب اعتماد:
امر به معروف و نهى از منکر در صورتى با موفقیت انجام مى گیرد که اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمى توان در شخصى نفوذ کرد، از این رو امام علی(ع) مى فرماید: «دلهاى مردم وحشى است، پس هر کسى بتواند با آنها الفت برقرار کند، به او روى خواهند آورد». (7) براى این کار باید به خطاکار شخصیت داد و از به کار بردن الفاظ تحقیر آمیز خوددارى کرد.
3- در نظر گرفتن وضع روحى و روانی:
در اجراى صحیح امر به معروف و نهى از منکر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانى است نمى توان نصیحت کرد. امام علی(ع) مى فرماید:
«براى دلهاى آدمیان، علاقه و اقبال و گاهى تنفر و ادبار است. هنگامى که مى خواهید کارى را انجام دهید از طریق علاقةاشخاص وارد شوید زیرا هنگامى که کسى را مجبور بر کارى کنید نابینا مى شود».(8) یعنى خود را به کورى و کرى مى زند.
4- محترم شمردن عقاید افراد:
دختر خانمى که لباس مبتذل پوشیده و یا جوانى که سر و وضع خاصى دارد، اینها را ارزش تلقى مى کند و نشانة شخصیت مى داند. اگر چه از دید ما این نظریه باطل است اما باید توجه داشت که توهین کردن به عقیده و نظر آنها توهین به همة وجودشان خواهد بود. از این رو اسلام به مسلمانان دستور مى دهد که حتی از توهین کردن به بت پرستها خوددارى کنند.(9)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشتها :
1 . بحارالانوار، ج 2، ص 30.
2 . همان، ج 24 ، ص 151.
3 . همان، ج 78، ص 348.
4 . اسراء (17) آیه53.
5 . نازعات، آیه 18 و 19.
6 . تحریر الوسیله، ج1، ص 481.
7 . نهج البلاغه، قصار 47.
8 . همان، قصار 193.
9 . انعام( 6) آیه 108.
رعایت سفارش بسیار مهم شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا… امام خامنه ای (مدظله العالی)
کان فی وصیة النبی (صلیالله علیه و آله وسلم) لِعَلی (علیهالسلام): وَ عَلَيْكَ بِصَلوَةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوَةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوَةِ اللَّيْلِ… (الشافی، صفحه 829)
در وصیت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) بر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) آمده است: بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی و بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی و بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی . (از اینکه) حضرت سه مرتبه این جمله را تکرار میفرمایند: نافلۀ شب را بجا بیاور! معلوم میشود خصوصیاتی در بلندشدن در نیمه شب، سحرخیزی و عبادت کردن وجود دارد که در هیچیک از نمازهای بیست و چهار ساعت وجود ندارد؛ لذاست که ( از آیت ا… قاضی -ره به شاگرد برجسته اش علامه طباطبایی-ره ) تأکید شده است. … اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان! اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان ! … دوستان ، بخصوص افرادی که بنیه جوانی دارند ، این سفارش بسیار مهم را رعایت کنند ، نگذارند نماز شب ترک بشود. … مادامی که قادرید و میتوانید و محذوریتی ندارید حتما مقیّد باشید که نماز شب را بجا بیاورید. این را بایستی همه رعایت کنند. [18/ 01/ 92]
این شعر یک کتاب اخلاق است . یعنی اگر کسی بخواهد آدم بشود باید به این شعر عمل کند.
صُمت و جوع و سَهر و عُزلت ، ذِکر به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
صُمت ؛ یعنی سکوت ، یعنی اگر در جمعی هستی ، افراد حاضر هرچه می گویند ، بگویند، تو ساکت باش.
ولی اگر کار به غیبت رسید ، شما جلوی آنها را بگیر یا بلند شو برو.
« جوع» ؛ یعنی گرسنگی. خوب است که انسان همیشه اشتها به غذا داشته و گرسنه باشد. ما الان پر خوری می کنیم، ولی اشتها نداریم.
« سَهر» یعنی شب زنده داری . یعنی انسان پیش از اذان صبح از خواب بیدار شود؛ قبل از اذان صبح از خواب برخیزید. قرآن بخوانید. خواندن قرآن ، زنگار را از دل انسان پاک می کند.
« عزلت» یعنی دوری جستن از مردم دنیا ؛ از کسانی که اهل غیبت و دروغ و تهمت و … هستند، دوری کنید .
با بدان کم نشین که صحبت بد گرچه پاکی ، تو را پلید کند
آفــتاب بــه این بـزرگــی را لکـــة ابــر نا پـدیـد کــند
«ذکر به دوام» : یعنی انسان دائم الذکر باشد. به یاد خدا باشد. هر روز مقید باشید ذکر لا اله الا الله را صد بار بگویید.
( از فرمایشات آیت ا… مجتهدی تهرانی – ره)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر غفاری می فرماید :
ای ابوذر!
از آن بپرهیز که خیالات و آرزوها سبب شود که کار امروز به فردا بیفکنی،
زیرا تو متعلق به امروز و مالِ امروز هستی نه مالِ روزهای نیامده.
در آنجا که کار مفید و لازم و خداپسندی میخواهی انجام دهی تأخیر و دفع الوقت را روا مدار.
ای ابوذر!
به عمرت بیشتر بخل بورز تا به مالت.
( مرتضی مطهری، حکمتها و اندرزها ، ج1 ،ص62)
در كتاب فروع كافی جلد 7 دارد:
در كوفه مردی خدمت آقا امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - رسید. عرض كرد یا علی من زنا كردم پاكم كن . حضرت فرمود: از كدام قبیله ای هستی ؟ گفت از قبیله مزینه هستم . حضرت فرمود: از قرآن می توانی چیزی قرائت كنی ؟ گفت : بله . چند آیه نیكو قرائت كرد. حضرت فرمود: آیا جنون عارضت شده ؟ گفت : نه .
حضرت فرمود: فعلا برو تا از وضعت جویا شوم و تحقیق كنم . فردا برای بار دوم بازگشت و گفتار روز پیش را تكرار نمود. این بار آقا علی - علیه السلام - فرمود: آیا زن داری ؟ گفت : آری . حضرت فرمود: زنت حضور دارد (یعنی مسافرت نرفته) گفت : آری . آنگاه حضرت وضع او را جویا شد. گفتند: مردی فهمیده و عاقل است . روز سوّم آمد و مانند دو روز قبل تقاضای پاك شدن نمود باز حضرت فرمود برو تا در باره تو سوالاتی نمایم . در روز چهارّم باز خدمت آقا علی - علیه السلام - رسید و اقرار كرد، حضرت به قنبر دستور داد تا او را نگهدارد، در این هنگام حالت خشم بر آقا علی - علیه السلام - روی داد سپس فرمود: چقدر زشت است كه مردی كار ناشایستی از این قبیل انجام دهد و خود را در میان مردم رسوا نماید. چرا توبه نمی كنید بخدا قسم اگر بین خود و خدا واقعا توبه كند بهتر است برایش از این كه من حد بر او جاری نمایم . آنگاه او را بسوی بیابان برد و در میان مردم فریاد زدند ایّهاالنّاس خارج شوید تا بر این مرد حد جاری شود و با وضعی بیائید كه یكدیگر را نشناسید قبل از اینكه بر این مرد حد اجرا شود، محكوم تقاضا كرد اجازه دهند دو ركعت نماز بخواند پس از نماز او را وارد گودالی كه حفر شده بود نمودند، بطوری كه صورت به طرف مردم بود. حضرت علی - علیه السلام - رو به جمعیّت كرد و فرمود: ای مسلمانان این عمل یكی از حقوق خداست . هر كس برگردن او نیز حقیست برگردد. زیرا كسیكه حدّی بر او باشد نمی تواند حد جاری كند. همه مردم برگشتند فقط آقا علی - علیه السلام - و امام حسن و امام حسین (ع) باقی ماندند، حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - سنگی به دست گرفت و سه تكبیر فرمود و سه سنگ بترتیب با هریك سه تكبیر به آن مرد زد. امام حسن و امام حسین نیز به ترتیب همین عمل را تكرار كردند بر اثر همان ضربات مرد گنه كار از دنیا رفت آقا علی - علیه السلام - او را بیرون آورده دستور داد قبری برایش كندند نماز بر او خوانده دفنش كردند، عرض كردند غسلش نمی دهید، حضرت فرمود با چیزی غسل كرد كه تا روز قیامت پاك و پاكیزه است همانا صبر بر كار دشواری نمود.
قصص التوابين يا داستان توبه کنندگان / علي ميرخلف زاده
1. سلامتي نسل انسان
استاد مطهري(رحمه الله)در مورد مهمترين اثر غيرت در مردان مينويسد: «اگر حس غيرت هم در مرد نميبود كه محل بذر را هميشه حفاظت و پاسباني كند، رابطة نسلها با يكديگر به كلي قطع ميشد، هيچ پدري فرزند خود را نميشناخت و هيچ فرزندي پدر خود را نميدانست كيست. قطع اين رابطه، اساس اجتماعي بودن بشر را متزلزل ميسازد.[1]
2. كامل شدن ايمان
از ديگر بركات غيرت، تكامل ايمان است؛ زيرا غيرت و نشانهاي از آن ميباشد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در كلام كوتاه و پرمعنايي به اين مطلب چنين اشاره فرموده است:«إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ؛[2] همانا غيرت از ايمان است.»
ز ايمان بود غيرت اي مردِ دين
برو غيرت و رادمردي گزين
امير مؤمنان(علیه السلام)نيز فرمودند: «غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ؛[3] غيرت مرد (عين) ايمان است.»؛ يعني براي كامل شدن ايمان، غيرت از عوامل ضروري است.
3. دوري از نفاق
رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)غيرت را از نشانههاي ايمان و بيبند و باري را از نفاق ميداند و مي فرمايد: «الْغَيْرَةُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ النِّفَاقِ؛[4] غيرت از ايمان است و بيبند و باري از نفاق.»[5]
4. ثمرة شجاعت
امير المؤمنين علي(علیه السلام)غيرت را از ثمرات شجاعت ميداند و ميفرمايد: «ثَمَرةُ الشُّجَاعَةِ الْغَيْرَةُ؛[6] غيرت ميوة شجاعت است.»
5. دفاع از حقوق خانواده
از رهاوردهاي غيرت دفاع از حقوق و ناموس خانواده و حمايت و حفاظت از ناموس است كه با شرف و مردانگي شخص مسلمان ارتباطي تنگاتنگ دارد و اسلام با تأكيد از او خواسته كه از ناموس خود و ديگران در برابر هرگونه گزند داخلي و خارجي به شدت دفاع كند و كمترين مسامحهاي از خود بروز ندهد.[7]
فتواي امام خميني(قدس سره) نيز چنين است: «اگر به ناموس كسي ـ خواه همسرش باشد يا ديگران ـ به قصد تجاوز حمله شود، واجب است به هر وسيلة ممكن آن را دفع كند، گرچه به كشتن مهاجم بيانجامد؛ بلكه اگر قصد آبروريزي به كمتر از تجاوز هم داشته باشد، به ظاهر حكمش همين است.»[8]
6. نشانة پاكدامني
غيرت به جاي مردان، نشانة عفت و پاكدامني آنان است. كسي كه به عنوان انسان عفيف شناخته شود، آن را با بروز غيرت خويش به نمايش ميگذارد. حضرت علي(علیه السلام)معيار سنجش عفت هر مردي را ميزان غيرت او نسبت به ارزشها و حريمها دانسته است و ميفرمايد: «عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ؛[9] پاكدامني مرد به اندازة غيرت او است.»
مردي پاكدامن است و از گناه فاصله ميگيرد كه غيرت او بالا است و اثر تكويني غيرت اين است كه هرگز نميپسندد به نواميس ديگران نگاه گناهآلود داشته باشد و در نتيجه اجازه نميدهد كه ديگران نيز نسبت به همسر، خواهر، دختر و يا مادر او چنين نگاهي داشته باشند. در واقع مرد توسط غيرتمندياش خود را كنترل كرده و عفيف ميشود.
7. احساس امنيت بانوان
غيرت مرد در همسرش تأثير متقابل دارد. هر قدر او از ناموسش پاسداري كند، همسرش احساس محبت و امنيت بيشتري ميكند و با تمام وجود در خدمت خانواده قرار ميگيرد.
اساساً زنان فطرتاً احساس نياز به يك فرد حمايتگررا در خود دارند كه از آنها در مقابل تعارضات و آسيبها محافظت كند و اين مسئله براي آنها بسيار خوشايند است. اين نياز با غيرت مرد برآورده ميشود.
8. مديريت صحيح خانواده
حساسيت در مقابل آسيبهايي كه به جايگاه رفيع خانوادهوارد ميشود و دفاع از آن، در سيرة خوبان عالم اهميتي به سزا دارد. امام صادق(علیه السلام) در اين مورد ميفرمايد: «إِنَّ الْمَرْءَ يَحْتَاجُ فِي مَنْزِلِهِ وَ عِيَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ يَتَكَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِي طَبْعِهِ ذَلِكَ مُعَاشَرَةٌ جَمِيلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِيرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحَصُّن ؛[10]
مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نيازمند رعايت سه روش است، هر چند در طبيعت او نباشد: خوشرفتاري، گشادهدستي به اندازه و غيرتي همراه با خويشتنداري.»
مردي پاكدامن است و از گناه فاصله ميگيرد كه غيرت او بالا است و اثر تكويني غيرت اين است كه هرگز نميپسندد به نواميس ديگران نگاه گناهآلود داشته باشد و در نتيجه اجازه نميدهد كه ديگران نيز نسبت به همسر، خواهر، دختر و يا مادر او چنين نگاهي داشته باشند. در واقع مرد توسط غيرتمندياش خود را كنترل كرده و عفيف ميشود.
9. كسب دوستي خدا
مؤمن غيرتمند، غيرتمندان را دوست دارد و خداي متعال نيز او را دوست ميدارد. امام ششم(علیه السلام) با اشاره به اين صفت الهي فرمود: «إِنَّ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ وَ مِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا؛[11] خدا داراي غيرت است و هر غيرتمندي را دوست دارد و از غيرت الهي است كه تمام كارهاي زشت [و فساد و فحشاي] آشكار و پنهان را حرام كرده است.»
غيور است محبوب پروردگار
كه بيغيرتي آورد ننگ و عار
هر آن كس كند حفظ ناموس خويش
ز دربار ايزد برد بهره بيش
10. تقويت ارزشهاي اخلاقي
غيرتمداري موجب تقويت ساير ارزشهاي اخلاقي در جامعه ميشود و به جامعه آرامش و امنيت روحي و رواني ميبخشد.
افزون بر بركات فوق، غيرت آثار مهم ديگري همچون: تقويت هويّت و شخصيت فرد و ايجاد ناظري بيدار در روح و روان انسان دارد.
شبههاي در مورد غيرت
گاهي ميپرسند: اگر غيرت امري فطري است، پس چرا برخي از مردان از خود غيرت نشان نميدهند؟
استاد مطهري(رحمه الله)در اين زمينه ميگويد: انسان اين حالت را دارد كه هر چه بيشتر در گرداب شهوات شخصي فرو رود و عفاف، تقوا و ارادة اخلاقي را از كف بدهد، احساس «غيرت» در وجودش ناتوان ميگردد. شهوتپرستان از اينكه همسر آنها مورد استفادههاي ديگران قرار بگيرند، رنج نميبرند و احياناً لذت ميبرند و از چنين كارهايي دفاع ميكنند. برعكس، افرادي كه با خودخواهيها و شهوات نفساني مبارزه ميكنند و ريشههاي رذايل اخلاقي را در وجود خود نابود ميكنند و به تمام معنا «انسان» و «انساندوست» ميگردند و خود را وقف خدمت به خلق ميكنند و حس خدمت به هم نوع در آنان بيدار ميشود. چنين اشخاصي غيورتر و نسبت به همسر خود حساستر ميگردند و حتي نسبت به ناموس ديگران نيز حساس هستند؛ يعني وجدانشان اجازه نميدهد كه ناموس ديگران نيز مورد تجاوز قرار گيرد و ناموس اجتماع ناموس خودشان ميشود.
امام علي(علیه السلام)ميفرمايد: «مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ؛[12] هرگز يك انسان شريف و غيور زنا نميكند.» نفرموده است: انسان حسود زنا نميكند؛ بلكه فرموده انسان غيور زنا نميكند، چرا؟ براي اينكه غيرت يك شرافت انساني و يك حساسيت انساني نسبت به پاكي و طهارت جامعه است. همانطور كه انسان غيور راضي نميشود دامن ناموس خودش آلوده گردد، راضي نميشود دامن ناموس اجتماع نيز آلوده شود؛ زيرا غيرت غير از حسادت است. حسادت يك امر شخصي و فردي و ناشي از يك سلسله عقدههاي روحي است؛ اما غيرت يك احساس و عاطفة نوع بشري. اين خود دليل است بر اينكه «غيرت» از خودپرستي ناشي نميشود؛ بلكه احساس خاصي است كه قانون خلقت براي تحكيم اساس زندگي خانواده ـ كه يك زندگي طبيعي است، نه قراردادي ـ ايجاد كرده است.[13]
غيرت نابجا و منفي
حساسيت و دفاعهاي غير منطقي از ناموس كه به صورت وسواس و سوء ظن باشد، مذموم و مورد خشم خدا است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود:«مِنَ الْغَيْرَةِ مَا يُحِبُّ اللهُ، وَ مِنْهَا مَا يَكْرَهُ اللهُ، فَاَمَّا مَا يَحِبُّ فَالْغَيْرَةُ فِي الرَّيْبَةِ، وَ اَمَّا مَا يَكْرَهُ فَالْغَيْرَةُ فِي غَيْرِ الرَّيْبَةِ؛[14] غيرت بر دو گونه است: نوعي از آن را خدا دوست دارد و نوعي را دوست ندارد؛ اما آن غيرتي را كه خدا دوست دارد، غيرتي است كه در موارد مشكوك (و مظان آلودگيها) ميباشد، و آن غيرتي را كه دوست ندارد، غيرتي است كه در غير اين موارد باشد.»
بايد توجه داشت غيرتي ارزش به شمار ميآيد كه مانند ساير صفات ارزشي، در حد اعتدال باشد، وگرنه نكوهيده و ضد ارزش خواهد بود. اميرمؤمنان علي(علیه السلام)در نامهاي به امام حسن(علیه السلام)با اشاره به ضررهاي افراط در حفظ ناموس و غيرتمندي، ميفرمايد: «إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ الْغَيْرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى السَّقَم؛[15] از غيرت نشان دادن بيمورد اجتناب كن! زيرا اين عمل درستكاران را بيماردل و پاكدامنان را به سوي شك و بدگماني سوق ميدهد.» مانند اينكه با تنگنظري و سختگيريهاي بيمورد زندگي را بر خود و ديگران تلخ و ناگوار سازد.
مطالب مرتبط:
آثار ارزشمند غيرت در جامعه-1
پی نوشت
[1]. مجموعه آثار، مرتضی مطهري، ج 19، ص 415.
[2]. من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، ج 3، ص 444.
[3]. نهج البلاغه، سید رضی، مصحح: صبحي صالح، نشر هجرت، قم، 1414 ق، ص 491.
[4]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسي، ج 68، ص 342.
[5]. نهج الفصاحه (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)، ابوالقاسم پاينده، نشر دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 587.
[6]. غرر الحكم، تميمي آمدي، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 ش، ج 3، ص 328، ح 4620.
[7]. وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملي، مؤسسه آل بیت(علیهم السلام)،قم، 1409 ق، ج 28، ص 149.
[8]. تحرير الوسيله، سید روح الله موسوی (امام خميني(رحمه الله))، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ج 1، ص 87.
[9]. نهج البلاغه، سید رضی، حكمت 47.
[10]. تحف العقول، حسن بن علي ابن شعبه حراني، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1404 ق، 1363 ش، ص 322.
[11]. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي، ج 20، ص 153، ح 77.
[12]. نهج البلاغه، سید رضی، حكمت 305.
[13]. مجموعه آثار، مرتضی مطهري، ج 19، ص 417، (با كمي ويرايش).
[14]. الدر المنثور في تفسير المأثور، جلال الدين سيوطي، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق، ج 2، ص161؛ التفسير المعين للواعظين و المتعظين، انتشارات ذوی القربی، قم، چاپ اول، بی تا، ص 560.
[15]. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 5، ص 537.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 175