لینک ثابت
رنجور کربلا، پروانه دعا، گنجينه ي صفا، ماه چهارمين، از آل مرتضي، آقاي ساجدين! بر قلب مسلمين، آمدنت مبارک!
ـ ميلاد علي بن الحسين زين العابدين (ع)، سرچشمه نور معارف و مروّج ناگفته هاي عاشورا بر منجي بشريت مبارک باد!
ـ امام زين العابدين(ع) مي فرمايند: «خداوند، هر دل غمناک و هر بنده ي سپاس گزار را دوست دارد».
ـ ميلاد امام زين العابدين، فخر دين، روشني آسمان و زمين بر عموم مسلمين مبارک باد!
ـ ز شوقِ آمدنت اهل آسمان امشب، به دو خانه دل «اِن يکاد» مي خوانند.
ـ ميلاد چهارمين تجسّم تکامل انسان، آقا زين العابدين، زينت قلوب
مؤمنين و فخر زمان و زمين مبارک باد
فصاحت به معنی خوب سخن گفتن، مجاز، کنایه، لطایف و مثالها را به کاربردن است، و بلاغت سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول کلام بی فایده پرهیز داشتن است. فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین، مورد اقرار همه است، طوری که درباره نهج البلاغه گفته شده:
دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق.
«پایین تر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق است.»
امام سجاد، صحیفه کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت. صحیفه ای که چون آن نیامده و نخواهد آمد.صحیفه ای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش می دهد. صحیفه ای که محققین، اسم آن را اخت القرآن (1) ، انجیل اهل بیت، زبور آل محمد نهاده اند. صحیفه ای که ابلهی با فصاحت ادعا کرد که می تواند چون آن را بیاورد. چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق کرد و مرد. (2)
پی نوشت ها:
1. محدث نوری (ره) در مستدرک الوسائل.
2. مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص .137
نام من سرباز كوي عترت است
دورهي آموزشيام هيئت است
پادگانم چادري شد وصلهدار
سردرش عكس “علي” با ذوالفقار
ارتش حيدر محل خدمتم
بهر “جانبازي” پي هر فرصتم
نقش سردوشي من يا فاطمه است
قمقمهام پر ز آب علقمه است
اسم رمز حملهام “ياس علي” است
افسر ما فوقم “عباس علي” است
هر گل خوشبو که گل یاس نیست
هر چه تلألو کند الماس نیست
ماه زیاد است و برادر بسی
هیچ یکی حضرت عبـاس نیست
ز گلزار نبي(صلی الله علیه و آله وسلم ) و بوستان حيدر و زهرا(علیهماالسلام )
گلي بشگفت با بوي خوش و با چهره ي زيبا
شنيدستي که با يک گل نمي گردد بهار؟
اما گلستان گشته از اين گل،همه دنيا و ما فيها
ولادت با سعادت امام حسین علیه السلام تهنيت باد.
نزدیک عید ، امام حسین علیه السلام و امام حسن علیه السلام نزد مادر ارجمندشان ، فاطمه زهراء علیها السلام ، آمده و اظهارداشتند :
مادر جان ! بچه هاي مدینه لباس نو پوشیدند ؛ براي ما لباس نمی خرید ؟
فاطمه زهراء علیها السلام فرمود : ان شاء الله لباستان آماده می شود .
سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفته و خواسته خود را به حضرت گفتند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
الهی ! اجبر قلبهما و قلب امهما . بارالها ! دل شکسته آندو و مادرشان را شاد فرما . روز عید ، حضرت جبرئیل دو جامه آراسته به زینت هاي بهشتی را به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تقدیم کرد و فرمود :
وقتی حسن و حسین از فاطمه لباس نو خواستند ، پروردگار متعال جهت اجابت فرموده زهراء علیها السلام این دو لباس را اهداء فرمود .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم لباس هر کدام را به درخواست خودشان به رنگ سبز و سرخ یاقوتی آراست و به ایشان داد و هر دو با شادمانی نزد فاطمه زهراء علیها السلام رفتند و لیکن حضرت جبرئیل را اندوه و ناله فرا گرفت و فرمود :
رسول خدا ! رنگ سبز را که حسن برگزید ، ناشی از سبز شدن تنش از خوردن سم و انتخاب رنگ سرخ حسین ، ناشی از آمیخته شدن تن او با خونش که از شهادت ( و بریده شدن سرش پدید آید ، می باشد .
در اینجا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم محزون گشت و اشک ریخت .مرحبا بک یا ابا عبدالله ! یا زین السموات و الارضین . آفرین بر تو اي ابا عبدالله ! اي زینت آسمان ها و زمین ها ! رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
منبع :کتاب جلوه عشق (قصه هاي زندگی امام حسین علیه السلام)
نویسنده:محمد حسین مهر آیین
از عوامل عمده جاذبیت پیام پیامبر(ص) و امامان(ع) آن بوده است که خود در خط مقدم عمل به مکتب بودند. در تاریخ آمده است:
یک یهودی وقتی مشاهده کرد رفتار مهربانانه پیامبر اکرم(ص) به فرزند عزیزش امام حسین(ع)، گفت این رفتار را ما با بچه هایمان نداریم پیامبر(ص) فرمود: «امالوکنتم تؤمنون باللّه و برسوله ارحمتم الصبیان» آگاه باشید اگر ایمان به خدا و رسولش داشتید به بچه ها مهر می ورزیدید، آن مرد یهودی گفت: «فانی اومن باللّه و برسوله» همانا من به خدا و رسولش ایمان می آورم، این رفتار پیامبر عامل مسلمان شدن یهودی شد.
در زندگی امیرمؤمنان علی(ع) آمده است که همراهی و بدرقه امیرمؤمنان علی(ع) از مرد ذمی به هنگام خداحافظی و استناد این رفتار به امر پیامبر «و کذلک امرنا نبیّنا» عامل اسلامش شد.
آورده اند: برخورد مهربانانه حضرت امام حسن(ع) با مرد شامی بی ادبی که تحریکش کرده بودند تا به امام حسن(ع) اهانت کند و او این رفتار زشت را صورت داد، عامل تنبه و بیداری او گشته از رفتار زشت خویش نادم شد و گفت منفورترین کسان نزد من تو و پدرت بودند و «الآن انت احبّ خلق اللّه الیّ»و الآن محبوب ترین بندگان نزد من هستید.
نیز آورده اند مردی مسیحی به امام باقر(ع) اهانت کرد ولی مواجه با برخورد زیبای انسانی امام باقر(ع) شد همین برخورد عامل مسلمان شدن او شد.
و از این نمونه ها در زندگی امامان علیهم السلام فراوان است.
مجله:پاسدار اسلام- شماره 295
پرسش:
در زيارت حضرت فاطمه(س) آمده است: يا ممتحنته امتحنك الله الذي خلقك قبل ان يخلقك. امتحان قبل از خلقت يعني چه؟ اساسا موضوعيت دارد يا نه؟ موضوع امتحان چيست؟ محل امتحان كجاست؟ هدف از امتحان چيست؟ آيا اين عبارت در زيارت نامه ساير ائمه(ع) نيز آمده است؟
پاسخ:
در مورد اين فقره از زيارت حضرت زهرا(س) كه شيخ طوسي آن را از امام باقر(ع) در تهذيب نقل كرده(1)، مطلب و توضيحي از عالمان نيافتيم، ولي در روايات، مطلبي مشابه اين در باب خلقت عقل كه اولين مخلوق و برترين مخلوق خدا است، مشاهده مي شود.
در مورد خلقت عقل در كافي و ديگر كتب معتبر به طريق هاي متعدد از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: هنگامي كه خدا عقل را آفريد، او را امر به روآوردن و بعد امر به روگرداندن كرد. عقل هر دو امر را بدون درنگ اجرا كرد و خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم !مخلوقي مجبوب تر از تو نزد خودم، نيافريدم. (2)
با توجه به اين كه در روايات ديگر “اولين مخلوق حتي قبل از خلقت ملائكه و عرش و كرسي و… “، نور رسول خدا و اهل بيت ايشان معرفي شده است:
امام علي(ع): خداوند نور رسول الله را قبل از خلق آسمان ها و عرش و كرسي آفريد. (3)
رسول خدا(ص): خدا من و علي و فاطمه و حسن و حسين را هفت هزار سال قبل از خلق دنيا آفريد. فرمود: اولين مخلوق خدا ارواح ما (چهارده معصوم) بود. پس ما به يگانه شمردن و ستايش خدا رو آورديم. سپس ملائكه را خلق كرد. وقتي آنان ارواح ما را به صورت نور واحد ديدند، شخصيت ما را بزرگ شمردند. ما تسبيح خدا گفتيم تا ملائكه بدانند كه ما آفريدگان اوييم. او از صفات ما منزه و پيراسته است. ملائكه به تسبيح ما، تسبيح گفتند. (4)
بنا بر اين، عقل اول كه در آن روايت “اولين مخلوق” و نور چهارده معصوم يگانه است. بنا بر اين امتحان خدا قبل از خلقت مادي و دنيايي و بعد از خلقت نوري آن ها در عالم ملكوت بوده است. همان كه در روايت اول به عقل كه نور معصومين است فرمود: رو آور و باز گرد. عقل اطاعت محض كرد. همان كه آنان براي اينكه ملائكه به اشتباه نيفتند، فوري به بندگي خود اقرار و تسبيح و ستايش كردند.
كيفيت امتحان در اخبار نقل نشده، ولي از جمله بعد كه مي فرمايد:"فوجدك لما امتحنك صابره؛ تو را براي آنچه بدان خاطر امتحانت كرد، با صبر و تحمل يافت” مي توان برداشت كرد كه خدا مي خواسته اماناتي را بر دوش ايشان بگذارد. ايشان را حامل اسراري سازد و ايشان اين تحمل را اثبات كرده اند.
در زيارت غير حضرت زهرا اين عبارت را نيافتيم، ولي رواياتي به اين مضمون از امامان رسيده كه:” امر ما صعب و سنگين است، به گونه اي كه ملائكه مرسل و انبياي مقرب از تحمل آن عاجزند. فقط بنده اي كه خدا قلب او را براي ايمان آزموده باشد، مي تواند حامل اين امانت باشد. “(5)
بنده اي كه خدا قلبش را براي ايمان آزموده و برتر از انبياي مرسل و ملائكه مقرب يافته، انوار مقدسه چهارده معصوم هستند. (6)
بنا بر اين حضرت زهرا قبل از خلقت مادي، يعني زماني كه خدا نور او را قبل از اين جهان آفريد، امتحان شده، صلاحيت خود را براي تحمل اسراري كه خدا اراده داشته، در او به وديعه گذارد، نشان داده، ظاهرا محل اين امتحان عالم ملكوت بوده، هدف هم آشكار شدن تحمل و قابليت براي تحمل اسرار بوده است. امتحان ظاهرا از انوار چهارده معصوم كه نور واحد بوده، گرفته شده است اما كيفيت امتحان را فقط خدا مي داند.
پي نوشت ها:
1. تهذيب، شيخ طوسي، ج 6، ص 9 - 10.
2. كافي، ج1، ص10 و 26.
3. خصال، ج1، ص82.
4. عيون الخبار، ج1، ص272؛ علل الشرايع، ج1، ص6.
5. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ص47.
6. براي اطلاع بيش تر رجوع كنيد به: الاسرار الفاطميه، شيخ محمد فاضل مسعودي، ص43 به بعد.
«بریحه عباسی» گماشته دستگاه حکومتی و امام جماعت دو شهر مکه و مدینه بود. او از امام هادی نزد متوکل سخن چینی و سعایت کرد و برای او نگاشت: «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از این دو شهر دور ساز؛ زیرا مردم را به سوی خود فرا خوانده و گروه بسیاری نیز به او گرایش یافته و از او پیروی میکنند.»
در اثر سعایتهای بریحه ، متوکل امام علیه السلام را از جوار پر فیض و ملکوتی رسول خدا تبعید کرد و ایشان را به سامرا فرستاد. در طول این مسیر، بریحه نیز با ایشان همراه شد.
در بین راه رو به امام علیه السلام کرد و گفت: « تو خود بهتر میدانی که من عامل تبعید تو بودم. سوگندهای محکم و استوار خوردهام که چنانچه شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین (متوکل) و یا حتی یکی از درباریان و فرزندان او کنی، تمامی درختانت را در مدینه به آتش کشم و خدمتکارانت را بکشم و چشمهها و قناتهای مزرعه ات را ویران سازم. بدان که در .«تصمیم خود مصمم خواهم بود
امام علیه السلام با چهرهای گشاده در پاسخ بریحه فرمود: «نزدیکترین راه برای شکایت از تو، این بود که دیشب شکایت تو را به درگاه خدا عرضه کنم و من شکایتی را که نزد خدا کردهام، نزد غیر خدا و پیش بندگانش عرضه نخواهم کرد.»
بریحه که رأفت و بردباری امامعلیه السلام را در مقابل سعایتها و موضع زشتی که در برابر امام علیه السلام گرفته بود دید، به دست و پای حضرت افتاد و با تضرع و زاری از امام درخواست بخشش کرد. امام نیز با بزرگواری تمام فرمود: «تو را بخشیدم!»
برگرفته از كتاب ویژگیهای اخلاقی امام هادی علیه السلام ابوالفضل هادی منش