لینک ثابت
خون در سلامت و بیماری یا حتی در مرگ و زندگی شما نقش اصلی را ایفا می کند و اگر به هر دلیلی خون رسانی در بدن
تان درست انجام نشود، خطری جدی متوجه سلامت تان خواهد شد.لباس های تنگ خون رسانی به پوست را کاهش
می دهند و بیشتر از آنچه تصور می کنید به بافت های زیرین بدن تان آسیب می رسانند.
وقتی شلوار تنگ یا ساپورت می پوشید، بافت های زیرین در بدن تان دچار آسیب های جدی می شوند،
اما نشانه این آسیب دیدگی ها خیلی زود آشکار نمی شود. شاید همین تاخیر در بروز نشانه ها باعث شود مدت
بیشتری از این لباس ها استفاده کنید و فرصت درمان به موقع را از شما بگیرد.
چندسالی است ازدواج کرده اما هنوز دیدهاش به جمال فرزندی دلبند روشن نشده است. میگوید: به هر دری زدهایم اما انگار قفل بسته ما با هیچ کلیدی گشوده نمیشود.
دلداریش میدهم و میگویم: لابد حکمتی دارد و بعد زبان را مترنّم میکنم به این بیت از دیوان محتشم کاشانی:
چو درد فاقهاش، اکثر دواپذیر شده
علاج مابقی از حکمت تو هست آسان
میگوید: میدانم کار خدا بیحکمت نیست اما ای کاش حکمتش را می دانستم. با وجودی که قلبم شب و روز در آتش اشتیاق فرزند، میسوزد اما هر وقت این خواسته را به درگاه ربوبیاش بردهام گفتهام خدایا! اگر به مصلحت است اجابت کن! وگرنه نمیخواهم مصداق این کریمه از قرآنت باشم که فرمودهای: عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره/216).(و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است، و خدا می داند و شما نمی دانید.)
میگویم: از قرآن میگویی اما چقدر شده است برای گرهگشایی از کارهای فروبستهات به سراغ این حبل متین و کتاب مستبین خدا بروی؟ یا شاید فکر میکنی در داورخانه قرآن، دارویی برای درمان درد تو و امثال تو وجود ندارد؟
با تعجب میپرسد:
یعنی میخواهی بگویی خدا در قرآن، برای ما بیفرزندها هم نسخه تجویز کرده است؟
سری تکان میدهم و رهنمونش میشوم به آیاتی از سوره مبارکه نوح، آنجا که حضرتش به درگاه خدا عرضه میدارد:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (نوح/10)
به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است…
یرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیكُمْ مِدْرَارًا (نوح/11)
تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد،
وَیمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَیجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا (نوح/12)
و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد!
شاهد مثالم،همین آیه اخیر است که استغفار را متغیر و عاملی موثر میداند در توالد و تکثیر فرزند.
و اندکی بسط سخن میدهم که نوح نبی، این سخنان را با کفّاری در میان مینهد که اصل وجود خدا را قبول داشتند اما توحید در عبودیتشان میلنگید.
و از همین رو، به آئین “وثنیت” گراییده بود؛ آئینی که «اجازه نمىدهد مردم خداى تعالى را بپرستند، نه به تنهایى و نه با غیر، بلکه تنها مجازند با پرستش بتها، ارباب بتها را بپرستند، تا آن ارباب که مستقیماً خدا را مىپرستند، نزد خدا شفاعت ایشان کنند در حقیقت عبادت پرستندگان خود را روى عبادت خود نهاده تحویل خدا دهند و اگر این مذهب اجازه پرستش خداى تعالى را مىداد حتماً خدا را به تنهایى مىپرستیدند، پس دعوت چنین مردمى به عبادت خدا در حقیقت دعوت به توحید در عبادت است. (المیزان، ذیل تفسیر آیه).
«و به این ترتیب یک نعمت بزرگ معنوى و پنج نعمت بزرگ مادى به آنها وعده داده نعمت بزرگ معنوى بخشودگى گناهان و پاک شدن از آلودگى کفر و عصیان است، اما نعمتهاى مادى: ریزش بارانهاى مفید و به موقع و پر برکت، فزونى اموال، فزونى فرزندان (سرمایههاى انسانى)، باغهاى پربرکت، و نهرهاى آب جارى.»(نمونه، ذیل تفسیر آیه)
میگویم: از قرآن میگویی اما چقدر شده است برای گرهگشایی از کارهای فروبستهات به سراغ این حبل متین و کتاب مستبین خدا بروی؟ یا شاید فکر میکنی در داورخانه قرآن، دارویی برای درمان درد تو و امثال تو وجود ندارد؟
میگوید: در دلالت صریح این آیات تردید ندارم چون از آیات محکمه قرآن است اما طبیب برای هر نسخهای که تجویز میکند مقدار مصرفی دارو هم تعیین میکند. اما در این آیاتی که خواندی، فقط به صورت کلی گفته شده است استغفار کنید، اما از چند و چون و کیف و کم استغفار سخنی به میان نیامده است.
میگویم: همیشهترین کتاب آسمانی ما قرآن، با اینکه روشنگر هر چیزی است اما جزئیات امور در آن نیامده است که اگر میآمد خواندش و نگهداشتنش بر امت سخت میشد. به همین دلیل، در فقه اصغر (احکام و تکالیف شرعی) و فقه اکبر (اخلاقیات) جزئیات کثیری از دستورات و سفارشات دین را باید از محضر قرآن ناطق جویا شویم، یعنی باید مراجعه کرد به متون معارف مکتوب اعم از روایات ذیل آیات و حکایات حاکی از سنت حضرات امامان پاک. -درود خدا بر ایشان-
و من در حدود بضاعت علمیام این کار کردهام.
برمیخیزم و صفحاتی از کتاب تفسیر گرانسنگ مجمع البیان امین الاسلام “طبْرِسِی” را (که عوام به غلط “طَبَرسِی” میخوانند) فرارویش گشودم . انگشت نهادم و گفتم از اینجا به بعد را بخوان:
«امام باقر (علیه السلام) جهت انجام امورى به نزد هشام بن عبدالملك آمدند ولى هشام در اذن ورود تأخیر میکرد, بهطوری كه حضرت ناراحت شدند. هشام همراه و دربانى داشت كه ثروتمند بود ولى فرزندى نداشت.
امام باقر (علیه السلام ) به او نزدیك شد و به او گفت: آیا میتوانی برنامه ملاقات من با هشام را جور كنى و من هم دعایى به تو تعلیم میدهم كه فرزنددار شوى؟
او گفت: آرى! پس حضرت را به هشام رسانید و هشام هم امور حضرت را انجام داد. راوى میگوید: وقتى كار حضرت تمام شد, دربان هشام گفت: فدایتان شوم دعایى كه به من قول دادى چه شد؟
حضرت فرمودند: هر روز در صبحگاهان و شامگاهان هفتاد بار سبحان الله, ده بار استغفار، و نه بار دیگر سبحان الله و دهمین آن را استغفار قرار ده… چون خداوند تعالى میفرماید: استغفار نمایید و حضرت, آیات (ابتدایی) سورهی نوح را تلاوت كردند. پس آن دربان به این نسخه عمل كرد و فرزندان و ذریهى فراوانى روزى او شد.
سلیمان كه از افرادى است كه در سند این روایت و جزو راویان این روایت است, میگوید: من با دختر عموى خود ازدواج كردم و از او فرزنددار نشده بودم. من آن ذكر را گفتم و به اهل بیت خود نیز تعلیم دادم. پس از آن, فرزند دار شدیم بهطوری كه زنم معتقد شده بود, هرگاه بخواهد حامله شود اگر ذكر را بگوید حامله میشود. و من این ذكر را به بسیارى از هاشمیین از كسانى كه فرزند نداشتند تعلیم دادم و داراى فرزندان زیادى شدند (و الحمد لله).
از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده كه براى بعضى از اصحابشان در مورد طلب فرزند فرمودند: دعاى فوق را هفتاد بار بخوان. بهدرستی كه كسى كه این دعا را فراوان بخواند, آنچه از مال و فرزند تمنا نماید و آنچه از خیر دنیا و آخرت بخواهد, خداوند به او روزى خواهد نمود. بعد حضرت آیهی سورهی نوح را قرائت فرمودند.»
به اینجا که رسید برق شادی در چشمانش جهید. انگار کلید گنج دنیا را به دست آورده باشد…
با مراجعه به تفاسیر درباره فضیلت سورة یاسین آمد است: هر کس سوره یاسین را بخواند و خدا را به وسیله آن اراده کند، مورد آمرزش خداوند قرار می گیرد و در برابر این قرائت، اجر کسی که دوازده مرتبه قرآن را خوانده باشد، به او اعطا می شود، و چه بسا اگر مریضی نزد او سوره یاسین قرائت شود، به عدد هر حرفی از این سوره، ده ملک از ملائکه الهی جلوی روی او صف می کشند و برای او از درگاه خدا استغفار می کنند و هنگام قبض روح او حاضر می شوند و او را تشییع جنازه می کنند و بر بدن او نماز میّت اقامه می کنند و هنگام دفن او حاضر می شوند. چه بسا مریضی در حالی که در سکرات موت باشد و این سوره را قرائت کند یا این که این سوره نزد وی قرائت شود، رضوان خازن بهشت با شربتی از بهشت نزد وی می آید و به او از آن شربت می نوشاند و با نوشیدن این شراب بهشتی می میرد، در حالی که سیراب هست و سیراب برانگیخته می شود.[1] نیز در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله ) نقل شده است که سوره یس، خواننده آن را خیر دنیا و آخرت عنایت می فرماید و از او بلاهای دنیا و ترس های آخرت را دفع می کند و از صاحبش هر شرّی را دفع می کند..[2]
دربارة تأثیر و فضیلت سورة صافات، اُبی بن کعب از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله ) نقل می کند :"هر کس سوره صافات را قرائت کند، به عدد هر جنّ و شیطان به او ده حسنه پاداش اعطا خواند شد و از تردیدها و وسوسه های شیاطین دور خواهد شد. علاوه بر این که از شرک مبرّا خواهد گشت. نیز دو ملک محافظ وی که از او حفاظت می کنند، در روز قیامت شهادت خواهند داد که شخص قاری نسبت به مرسلین و رسولان الهی مؤمن بوده است".
در روایتی حسین بن علا از امام صادق(علیه السلام ) نقل می کند: “هر کس سوره صافات را در هر روز جمعه قرائت کند، محفوظ از هر آفتی خواهد بود و در حیات دنیوی هر بلایی از او دفع خواهد شد. نیز رزق و روزی او در دنیا وسیع تر از حال حاضر او خواهد شد". تا جایی که امام (علیه السلام ) فرمود: “هر کس در روز جمعه یا شب آن بمیرد در حالی که در روز جمعه آن را قرائت می کرد، خدا او را شهید مبعوث خواهد کرد و او را شهید از دنیا خواهد بُرد و او را به همراه شهدا در درجه ای از درجات داخل بهشت خواهد کرد".[3]
پاورقی_________
[1]تفسیر مجمع البیان، ج 7 _8، ذیل سورة یس چاپ شرکت معارف اسلامی،تاریخ چاپ 1339 ش .
[2]همان، ذیل سورة یس،ص 413.
[3]تفسیر مجمع البیان، ج 7 _ 8، ص 436، اوّل سورة صافات، چاپ شرکت معارفالاسلامیه، 1339 ش.
دیر زمانی است که در روزنامه ها می خوانیم که ترکیه ادعا کرده که ملای رومی، جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، مال آنهاست، ترکمنستان و افغانستان، دو مدعی مالکیت ابوریحان بیرونی اند، خلیج فارس و داستان های نا تمامش، روز عشق یا ولنتاینی که خودمان داشته ایم و داریم اما مال غربی ها را استفاده می کنیم، قضاوت های جالب و زیبای حضرت علی علیه السلام که با کارتون (انیمیشن) ای کیو سان، به خورد کودکان ما می رود، مرغوبیت فرش ایرانی که امروزه به واسطه دولت خدمتگزار چین که بی کیفیت آن را روانه بازار های جهانی کرده است، دارد از سکه می افتد و… تو خود حدیث مفصل بخوان از این …
معنای صلوات
صلوات در لغت به معنی «دعاست» و نماز را به جهت این که شامل دعا میشود «صلاة» میگویند.
اما صلوات در میان عرف مردم شامل دو چیز میشود:
معنای اول: سلام و درود بیکران خداوند و فرشتگان و کسانی که ایمان به رسول خدا آوردند، به جهت عظمت، مقام و منزلت آن حضرت صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آلش میفرستند .
معنای دوم: صلوات به معنای نماز است .
عدهای هم صلوات پروردگار عالم را به پنج معنی تقسیم میکنند .
1) به معنای رحمت
2) به معنای مغفرت
3) به معنای شفاء
4) به معنای تزکیه
5) به معنای کرامت
معنای حروف صلوات از دیدگاه علمای دین
بعضی از علمای دین حروف صلوات را به معنای خاصی به کار بردهاند که عبارتاند از:
«صاد» در صلوات از «صمد» است که از اسماء خداوند است .
«لام» در صلوات از «لطیف» است که از اسماء خداوند است .
«واو» در صلوات از «واحد» است که از اسماء خداوند است .
«هاء» در صلوات از «هادی» است که از اسماء خداوند عالم است .
هرکه عمل کرد به معلومات خودش ، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید …
آیت الله بهجت
سایههای بلند مردان آفریقایی را یکی یکی پشت سر میگذارم. از کنار تنه زدنها بیاندکی ناراحتی رد میشوم.
چهره های غریبهی سیاه سفید و زرد و سرخ، آشناترین چهرههایی هستند که میشناسم؛
اهالی مراکش که پیپرسیدن کشورم محاصرهام میکنند، نگران نمیشوم.
صداهای ناآشنا و گویشهای متفاوت که در هم میآمیزند، از نفهمیدنشان کلافه نمیشوم.
پایم از لگد ِزن آفتابسوخته بلندقامت که بیعذرخواهی میگذرد، درد نمیگیرد.
اینجا همه چیز جور دیگری است.
اگر این مردهای غریبه را که اینجا آرام و با خیال راحت، کنارشان طواف میکنم در خیابان خلوتی در تهران میدیدم،
حتماً با عجله و با دعای پنهان زیرلبی از کنارشان به سرعت میگذشتم.
اگر این چهرههای رنگی - که اینجا چهرهشان شبیه صمیمیترین دوستهای دوره دبیرستان است -
را جای دیگری میدیدم، میایستادم به تماشا و با تعجب و بیکمترین نشانهی آشنایی،
محو تفاوت رنگهایشان میشدم.
اگر همین جماعت مراکشی را که حالا از همه توانم استفاده میکنم تا حرفم را بفهمند و نگاه مهربان ِ ایرانیها را به
همه مسلمانان جهان درک کنند؛ وقت رد شدن از میدانی وسط شهر میدیدم که سؤالی داشتند،
شانههایم را بالا میانداختم و با گفتن ببخشید من فرانسه نمیدانم، بیتفاوت از کنارشان رد میشدم.
این کلمههای مبهم و ناآشنا که اینجا برایم تبدیل شدهاند به سرودی زیبا که مضمون اصلیاش خداست؛
را در فرودگاه میشنیدم، از این که هیچ کدامشان را نمیفهمم حیران و سرگردان میشدم.
اگر این زن بلندقامت در شلوغی بازار، پایم را لگد میکرد یا تنه میزد؛ ناراحت میشدم؛ اما اینجا جای دیگری است.
آدمها، وقتی با لباسهای یک شکل و یک رنگ، آرام و موقر، با چشمهای بهاشکنشسته، واردش میشوند؛
آدمهای دیگری میشوند که آشنایند و کنارشان آرام هستی.
همه اینها اثر اینجاست…اثر خانه ایی که امنترین جای جهان است.
یادم بماند:
یادم بماند هیچ کجا خانه تو نمیشود…