لینک ثابت
یکی از عوارض کم خونی که بیشتر به شکل مزمن دیده می شود، ریزش موست. کم خونی همراه با فشار خون پایین باعث می شود خون کافی به پیاز مو نرسد؛ بنابراین پیاز مو خشک می شود و تار مو را رها می کند. در این مواقع نباید دنبال درمان های موضعی بود بلکه برای درمان اصولی ریزش مو باید به رژیم غذایی توجه کرد. استفاده از غذاهای خون ساز به ویژه آب جو طبیعی مناسب است.
یک پیمانه جو و ۱۴پیمانه آب را روی حرارت می گذاریم ؛ وقتی جوشید حرارت را خاموش می کنیم و ۲ساعت به همین شکل کنار می گذاریم؛ با اضافه کردن کمی عسل به آن، بهترین نوشیدنی حاوی تمام مواد مغذی لازم برای رشد مو را در اختیار داریم. بهتر است صبح یک استکان آب جو را همراه کمی عسل میل کنید.
پودر مالت هم موها را درشت و با طراوت می کند.جوی دو سر و شلتوک هم برای رشد مو مناسب است. از آب شلتوک برای تهیه غذا استفاده کنید. در کنار توجه به رژیم غذایی می توان از درمان موضعی هم استفاده کرد پودر ۲۰ گرم رزماری، ۲۰گرم گزنه و ۲۰گرم دم اسب را با دوبرابر روغن زیتون مخلوط کنید و در شیشه مناسب در جای گرم قرار دهید.
بعد از ۱۰روز ترکیب را صاف کنید و هفته ای یک تا ۲بار موها را با آن ماساژ دهید و بعد از یک ساعت به حمام بروید.ماساژ این روغن برای بچه ها نیز مناسب است.
«احمد بن طولون» امیر زاده صالحی بود. در سن کودکی، روزی یک عده بینوا را بر در خانه خود مشاهده کرد لذا پیش پدرش رفت تا برای آنها چیزی بگیرد.
پدر به او دستور داد تا به فلان اطاق رفته و قلم و دوات بیاورد تا جهت فقرا و بینوایان چیزی بنویسد. «احمد» بنا به دستور پدر، به همان اطاق وارد شد ولی ناگهان با منظره شرم آوری مواجه شد. او دید که خادمی با کنیزی از آن خانه، با هم مشغول عشقبازی و زنا هستند.
«احمد» بدون معطلی قلم و دوات را برداشت و به نزد پدرش برد ولی از ماجرا چیزی نگفت.
آن کنیز زناکار و خائن، با خود چنین فکر کرد که: «الان احمد داستان ما را به پدرش می گوید و پدر نیز ما را مجازات می کند.» برای پیشگیری از این مطلب، یک راست به نزد «طولون» رفت و گفت: «فرزند شما احمد با اینکه بچه است ولی در فلان اطاق نسبت به من دست خیانت داراز کرده است.»
«طولون» که هرگز از پسرش انتظار چنین عملی را نداشت خیلی ناراحت شد و بدون تحقیق، نامه ای به یکی از مأمورین نوشت که به محض خواندن این نامه، حامل آن را گردن بزن. سپس آن نامه را به دست فرزندش «احمد» داد که به فلان مأمور برساند.
او که از مضمون نامه بی اطلاع بود، بدنبال امر پدرش حرکت کرد. ناگاه به همان کنیز برخورد کرد. کنیز پرسید: «کجا می روی؟»
«احمد» گفت: «در این نامه حاجت مهمی است و من آن را به محل خود می رسانم.»
کنیز از «احمد» خواست که نامه را به وسیله خادم مورد نظر خود بدهد تا او برساند.» «احمد» نیز قبول کرد و آن کنیز، نامه را به همان خادم زنا کار داد تا غضب امیر نسبت به «احمد» زیادتر شود.
خادم متخلف، نامه را تسلیم مأمور کرد و مأمور با خواندن نامه دستور داد سر از تن خادم جدا کنند. بعد سر بریده اش را نزد امیر فرستاد.
امیر با تعجب، «احمد» را خواست و صدق مطلب را از وی پرسید. «احمد» هر چه که دیده و نگفته بود را به عرض پدر رسانید.
«طولون» دستور داد کنیز بیاید. وقتی که آمد، صدق مطلب را از او خواست و او هم مجبور به گفتن حقیقت ماجرا شد. امیر وقتی که از حقیقت مطلب با خبر گردید دستور داد آن کنیز را مجازات کنند.(1)
………………………………………………………………………………………………
1- الکلام یجر الکلام
کودکان از طریق الگو برداری خیلی چیزها را می اموزند اما گاهی خود ما با رفتارمان در این آموزش خللی ایجاد می کنیم…
دوران کودکی بسیار مهم و حساس است و مرد و زن قبل از پدر و مادر شدن باید روش تعلیم و تربیت کودک را بدرستی بیاموزند، زیرا دوران تربیت کودک نه از آغاز تولد بلکه قبل از آن شروع میشود.
در این دوران بسیار حساس و مهم است که شخصیت کودک شکل میگیرد و اخلاق و رفتار و عادات و حتی افکار او پایه گذاری میشود. بنابراین موضوع تعلیم و تربیت را نباید ناچیز و کم اهمیت شمرد، زیرا بچه وسیله سرگرمی والدین نیست، او انسان کوچکی است که برای خود و آیندهاش ساخته و تربیت میشود و این وظیفه مهم برعهده پدر و مادرش است، اما باید توجه داشت که والدین امروزی با شیوههای پرورش کودکان تا چه اندازه آشنایی دارند.
اغلب والدین سعی میکنند در تربیت فرزندان خود بهترین راه را انتخاب کنند تا آنها در آینده از جایگاه تحصیلی و شغلی مناسبی برخوردار شوند. کودکان براساس روشی که در سه سال اولیه زندگیشان اعمال میشود، تربیت میشوند و آموزش میبینند و سبک رفتاری خاصی پیدا میکنند. این سبک رفتاری، نقش بسیار مهمی در نوع ارتباطات آنها در طول زندگیشان دارد که موجب میشود کودکانی با شخصیت های متفاوت شکل بگیرند.
کارشناسان بحث تربیت تاثیر محبت پدر و مادر در کودک را بیشتر از امکانات رفاهی و نیز اقتصادی میدانند و میگویند کودک لباسها و اسباببازیهای گرانقیمت و رنگارنگ را بدون مهر و محبت پدر و مادرش نمیخواهد و جویای محبت واقعی است؛ یعنی محبتی که آثارش در رفتار و گفتار والدین نمودار باشد. برای مثال، یک لباس معمولی که با جملات ساده و زیبایی مثل «چقدر این لباس به تو میآید» یا «مثل فرشتهها شدهای» و… همراه باشد در نظر کودک همین لباس معمولی به لباس رویاهایش تبدیل میشود یا خرید اسباب بازیهای گرانقیمت، کودک را خوشحال نمیکند ولی بازی با پدر و مادر مثل بازی قائم باشک بدون هیچ اسباب بازی ای بهترین و قشنگترین لحظات را برایش رقم میزند: به این ترتیب، کودک از نوازشها، بوسهها، در آغوش گرفتنها، تبسمها و حتی از آهنگ محبتآمیز سخنان پدر و مادرش احساس محبت میکند.
اگر پدر و مادر نتوانند در طول دوران کودکی و نیز مراحل رشد الگوی صحیح تربیت، توقع و نیز صرفهجویی را به فرزندانشان بیاموزند، بدون شک آنها در جوانی بر والدین خود حکومت خواهند کرد و بهطور طبیعی چون هنوز به درجه رشد و تکامل نرسیدهاند، نمیتوانند از عقلشان کمک بگیرند، در نتیجه دچار مشکل و دردسر میشوند و والدین را نیز درگیر میکنند.
یکی دیگر از مهمترین عواملی که در تربیت کودک موثر است، تربیت غیر کلامی است. تربیت غیر کلامی بیشتر از تربیت کلامی اثر میگذارد؛ زیرا بچهها دوست ندارند مدام مورد نصیحت قرار بگیرند، آنها در مقابل نصیحتهای ما، یا میروند و دوباره آن کار را تکرار میکنند یا شروع به جرو بحث میکنند.
اما متاسفانه بعضی از والدین تربیت کودک را به پند و اندرز و امر و نهی میدانند و فکر میکنند فقط زمانی که با فرزندشان مشغول صحبت و امر و نهی هستند به تربیت او اشتغال دارند. در حالی که کودکان یک مقلد کامل هستند و آنچه را میبینند بهتر یاد میگیرند؛ یعنی آنها به رفتار والدینشان مینگرند و به گفتار و پند و اندرز چندان توجهی ندارند. مثلا، اگر پدر و مادر اهل مطالعه باشند بچهها به کتاب خواندن نیز علاقهمند میشوند.
اگر پدر و مادر نتوانند در طول دوران کودکی و نیز مراحل رشد الگوی صحیح تربیت، توقع و نیز صرفهجویی را به فرزندانشان بیاموزند، بدون شک آنها در جوانی بر والدین خود حکومت خواهند کرد
بنابراین بر ما والدین مسئول لازم است، اگر در رفتار و گفتارمان مشکلی است آن را برطرف کنیم، زیرا کودکان نیازمند الگوهایی قابل قبول و مطمئن هستند و کلام ما زمانی در فرزندانمان اثر میگذارد که ما خود، نمونهای عینی برای آنها باشیم. مثلا اگر خود ما، پدر و مادری بداخلاق و پرتوقع باشیم، نمیتوانیم با پند و اندرز یک فرزند خوب تربیت کنیم.
یکی از عواملی که سبب یادگیری در کودکان می شود تقلید و الگو برداری از والدین است. درشکل و حالت طبیعی پسر از پدر تقلید و الگوبرداری می کند و دختر از مادر، امّا همیشه اینچنین نیست بلکه عواملی سبب می شود این حالت طبیعی تغییر یابد.
عواملی که سبب میشود تقلید و الگوبرداری کودکان ازمسیر خودش خارج شود:
1 - نزاع ، پرخاشگری ، بگو مگو و …
در این حالت فرزندان به سمت کسی می روند که اقتدار بیشتری در این نزاع ها دارد و از او تقلید خواهند کرد و یا هم اگر در این نزاع ها مادر کوچک شود ، ممکن است دختر هم توسری خور و ضعیف بار آید.
2 - گاهی یکی از والدین منبع تشویق می شود و دیگری منبع تنبیه
چون اغلب مادران در خانه هستند و بیشتر با فرزند سر و کار دارند، بیشتر به او امر و نهی می کنند.مثلا َ این کار رو نکن ، این کار رو بکن ، بشین و …
اما چون پدرها کمتر در محیط خانه هستند ، وقتی به خانه بر می گردند او را در بغل می گیرند و تشویق می کنند و با او مهربان تر هستند ، فرزندان بیشتر به سمت پدر گرایش دارند تا مادر خود.
3 - نشان دادن نقشی از پدر و مادر که بچه ها به آن علاقه ندارند
پدر و مادر ها گاهی نقشی از پدر و مادر نشان می دهند که بچه ها وقتی آن را می بینند با خود می گویند اگر پدر و مادر بودن همینه ، ما نشویم بهتره مثلا مادری که همش مشغول کار ، آشپزی ، نظافت و … است و دخترش که حال و روز او را می بیند از ازدواج و مادر شدن بیزار می شود یا پدری که همش مشغول کار کردن است .
یکی از مهمترین مباحث اخلاق، خودسازی است که به بعد روحانی و معنوی انسان مربوط می شود؛
آدمی در جهت نیل به کمال لازم است به تزکیه نفس و خودسازی رو آورد.
یک روز قصابی گوشت تازه ای را توی مغازه آویزان کرده بود و به سمت دیگر مغازه رفته بود ، گربه ی محل هم که از دور تماشا می کرد و دهانش آب افتاده بود ، آرام آرام خود را به مغازه رساند ولی دستش به قلابی که گوشت از آن آویزان بود نمی رسید .
تخته ای را که قصاب روی آن گوشت را ساطوری می کرد زیر پایش گذاشت ولی تخته چرب بود و گربه به زمین افتاد . چند بار که این کار را امتحان کرد موفق نشد . و بالاخره با دیدن قصاب پا به فرار گذاشت و چون موفق نشده بود برای این که ضایع نشده باشد ، دستش را جلوی بینی اش گرفت و گفت : ” پیف پیف این گوشت بو می دهد ! “
از آنوقت به بعد هرگاه کسی از کاری که از عهده اش بر نمی آید و یا چیزی که در اختیارش نیست بد گویی می کند این مَثَل را بکار می برند !
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«خَمسٌ مَن لَم یَکُن فِیهِ لَم یَتَهنأ العِیش الصّحة وَ الأَمن وَ الغِنی وَ القِناعَة وَ الأَنِیس المُوافِق» (بحارالنوار، ج1، ص83)
کسی که پنج چیز در او نباشد زندگی برایش گوارا نیست؛ سلامت، امنیت، بی نیازی، قناعت و همسر موافق.
تحقیقات نشان میدهد فقط انسانها نیستند که بیدار شدن و فعالیت صبحگاهی برایشان مشکل است بلکه سوسکها هم مانند انسانها با این مشکل مواجه هستند.
در تحقیقاتی که دانشمندان زیست شناسی دانشگاه وندربیلت انجام دادند مشخص شد توان یادگیری سوسکها در طول روز متفاوت است
این تحقیقات نشان میدهد که سوسکها در صبح نمیتوانند چیزی یاد بگیرند اما در بعد از ظهر وضع فرق میکند.
این اولین نمونه از حشرات است که توان یادگیری آن محدود به ساعت بیولوژیک این جانور است.
در این تحقیقات آمده است در حقیقت سوسکها میتوانند یاد بگیرند حتی با وجود اینکه نمیتوان گفت این حشرات دارای میانگین هوشی بالایی هستند اما ساعات مختلف جسمی این موجودات بر توان یادگیری آنها تاثیر دارد.
محققان در این بررسی که دو سال به طول انجامید و نتایج آن در مجله انجمن ملی علوم منتشر شد، دریافتند سوسکها از بوی فلفل بیزارند اما بوی وانیل را دوست دارند.
محققان در این بررسی صدها سوسک را در ساعتهای مختلف روز آموزش دادند و آنها را آزمایش کردند تا دریابند که زمان چه تاثیری بر روی یادگیری آنها دارد.
سوسکهایی که در بعد از ظهر و در شب آموزش دیده بودند تمایل داشتند که از آموخته خود تا چند روز استفاده کنند اما سوسکهایی که در صبح آموزش دیده بودند نمیتوانستند چیز جدیدی یاد بگیرند و آن را به خاطر بسپارند.
ما از اینکه سوسکها در صبح تا این مقدار از یادگیری عاجزند تعجب کردیم و این سوال برای ما به وجود آمد که چرا این جانور در این ساعت از روز نمیتواند یاد بگیرد، ما این را نمیدانیم.
این تحقیقات میتواند شناخت درباره ارتباط بین ساعتهای بیولوژیک و حافظه و یادگیری دیگر جانواران و انسان را افزایش دهد