لینک ثابت
برای مراقبت از پاها ، گاهی پا برهنه راه بروید
پابرهنه راه رفتن، پاها را در وضعیتی ایده آل قرار می دهد. نتایج یک پژوهش آمریکایی نشان می دهد که پوشیدن مداوم کفش «بیومکانیک» راه رفتن را با خطر مواجه می سازد و باعث تغییر دامنه ی حرکتی مفصل های ران ها، زانوها، قوزک پا، انگشتان پا و ظاهر و ریتم راه رفتن می شود. این عادت نامناسب باعث افزایش ناراحتی های مفصلی می شود و در طولانی مدت امکان ابتلا به آرتروز در ناحیه اعضای تحتانی و همچنین مشکلات استخوانی را بالا می برد.
پا برهنه راه رفتن در همه ی سطوح باعث تحریک حساسیت پوست پاها شده و به تعادل بدن و پیشگیری از زمین خوردن کمک می کند. این کار باعث افزایش استحکام استخوان ها شده و از پوکی استخوان پیشگیری می کند.
جماعتی برای سؤال کردن یک مسئله پیش امیر المؤمنین (علیه السلام ) آمدند. پیش از اینکه علی (علیه السلام) را ملاقات نمایند، با امام حسین (علیه السلام ) دیدار نموده و پرسیدند: «علی (علیه السلام) کجا هستند.»؟
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «حاجت شما چیست؟»
عرض کردند: «می خواهم مسئله ای را حل کنیم.»
حضرت فرمودند: «آن مسئله چیست؟»
گفتند: «مردی با زن خویش جماع نمود. چون کارش تمام شد، برخواست و رفت. بعد، آن زن برخواست و با کنیزی که هنوز باکره بود مساحقه نمود و آن نطفه را که از مرد گرفته بود را به او ریخت. آن کنیز نیز حامله گشت. اکنون حکم چیست؟
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «حل مسائل مشگله، مخصوص علی (علیه السلام) است. من نیز میگویم، اگر درست گفتم که از فضل خدا و توجه امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و اگر خطا کردم، من کرده ام و امید است که انشاء الله خطا نکنم.»
سپس فرمود: «نخست باید بهای مهر کنیز باکره را از آن زن گرفت. چرا که هنگام زاییدن، بکارت او از بین می رود. بعد از آن، باید زن را که شوهر دارد حد زنای محصنه زد. آنگاه باید انتظار کشید تا آن کنیز حمل خود را بگذرد، بعد باید آن طفل را به صاحبت نطفه که پدر او است، باز گرداند. آنگاه کنیز را نیز باید حد زد.»
آن جماعت این کلمات را شیندند و چون به خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام ) رسیدند و از آن حضرت نیز پرسش کردند (و جواب امام حسن (علیه السلام ) را نیز ذکر نمودند.) حضرت فرمود: «اگر از من سؤال می کردید چیزی افزون تر از آنچه فرزندم گفته است نمی شنیدید.»(1)
………………………………………………………………………………………………..
1- ناسخ التواریخ
از روش های بسیار موثر در خودسازی معنوی، استفاده از ابزاری است که بزرگان اهل معرفت و پیشتازان وادی معنویت و تقوا بیان کرده اند. و آن دارای چند مرحله است:
الف)آگاهی و تنبه
تا انسان از خود فراموشی خارج نشود نمی تواند به بیداری و آگاهی برسد.بدین جهت اولین مرحله تزکیه آگاهی است چنانچه حضرت امام (رحمه الله علیه) می فرماید: «… منزل اول انسانیت یقظه است و آن بیدار شدن از خواب غفلت و هشیار شدن از سکر طبیعت است و فهمیدن این که انسان مسافر است و هر مسافر زاد و راحله می طلبد و راحله انسان خصال خود انسان است.»(1)
خواجه عبدالله میفرماید: «قیام لله عبارت از بیداری از خواب غفلت و برخاستن از دره سستی است و آن نخستین نوری است که قلب بنده ـ به دلیل دیدار نور تنبه و هوشیاری ـ به آن زندگی یابد.»(2)
ب) تفکر
تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روز مقدارى ولو کم ، تفکر کند در اینکه آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتى را از براى او فراهم کرده و بدن سالم و قواى صحیح که هر یک داراى منافعى است به او عنایت کرده و این همه نعمت و رحمت برای او فراهم کرده و از طرفى هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنمایىها نموده است. پس وظیفه ما در مقابل مالک الملوک چیست؟
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «لا عمل کالتفکر؛ هیچ عملی هم چون تفکر و اندیشیدن نیست»(3)
انسانی که قصد حرکت در جهت کمال و تربیت نفسانی خود دارد ابتدای هر روز لازم است با خود شرط کند که در طول روز مرتکب گناهی نگردد.
ج) مشارطه و عزم
عزم یعنی تصمیم بر ترک گناهان و انجام واجبات بگیری، تصمیم و اراده ای قاطع و سخت. چرا که قدم در راهی نهادی که دارای مشکلات و سختی های زیادی می باشد که بدون صبر و عزم نمی توان به مقابله با آنها برخواست و سالک و مجاهد می بایست به حول و قوه خداوند چنان عزمی داشته باشد(4)
که در مقابل همه مشکلات بایستد و بر آنها فائق آید. حضرت امام خمینی (ره) در اهمیت عزم از استاد خویش نقل کرده اند که ایشان عزم را جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان دانسته اند. و فرموده اند بیشتر از هر چیز گوش دادن به موسیقی، عزم و اراده را ضعیف می کند.(5)
و مشارطه یعنی انسانی که قصد حرکت در جهت کمال و تربیت نفسانی خود دارد ابتدای هر روز لازم است با خود شرط کند که در طول روز مرتکب گناهی نگردد. مثلاً کسی که می خواهد با یک صفت بدی که در او وجود دارد و یا عادت زشتی که در خود احساس می کند به مبارزه برخیزد، باید با خود عهد کند که آن صفت و یا عادت را از صحنه عمل و رفتار خود دور کند و شیوه زندگی خود را از حاکمیت آن بر کنار نگه دارد و این قدم اول است.(6)
پی نوشتها:
1ـ چهل حدیث امام خمینی،ص98.
2ـ منازل السائرین، ص 34.
3ـ نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 113.
4ـ علامه تهرانی، رساله لب اللباب، ص 105.
5ـ چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ص 7.
6ـ مهدی موسوی کاشمری، كتاب روش های تربیت،ص 33.
در میان گذاشتن جزییات زندگی مشترک با دیگران از عادت هایی است که می تواند شما را حسابی به دردسر بیندازد.
دخالت والدین ددر زندگی همسران
دخالت دیگران در زندگی شکایتی شایع بین بسیاری از زوج های جوان است. اینکه والدین آنها و یا دیگر نزدیکان به خود اجازه می دهند در مورد زندگی مشترک آنها اظهارنظر و یا دخالت کنند. در این مواقع یکی از مهم ترین توصیه هایی که مشاوران به زوجهای جوان میدهند تقویت مرزهای خانواده ی نوپایشان است. اما زمانی که پای عمل می رسد، معمولاً زوجهای جوان گیج می شوند؛ «یعنی به مادرم بگویم لطفاً به زندگی ما کاری نداشته باشید؟»، «یعنی به بابام بگم اینجوری در مورد شوهر من و کارهاش قضاوت نکنید؟»، «یعنی به خواهرم بگویم زندگی من به خودم ارتباط دارم؟» واقعیت این است که اگر شما بخواهید دست به اینجور خط و نشان کشیدنها بزنید، احتمالاً به زودی متوجه می شوید که از روابط گرم و صمیمی سابق با اطرافیان خبری نیست، دلخوری از دست شما رو به افزایش است و البته چه بخواهید و چه نخواهید، این مسئله کمکم اثرش را بر روی روابط شما و همسرتان نیز خواهد گذاشت. اما چاره چیست؟ بالاخره ما قرار است چگونه مرزهای زندگی مشترکمان را تقویت کنیم، بدون اینکه دیگران احساس کنند ما قصد حمله به آنها را نداریم؟
ایراد کار بسیاری از همسران این است که می خواهند از بیرون از خانواده مرزهایشان را تقویت کنند، در حالیکه نمی دانند به قول معروف، احترام امامزاده با متولی است. اگر می خواهید مرزهای خانوادهتان را تقویت کنید، در قدم اول لازم است شما و همسرتان دست به کار شوید.
یکی از رفتارهایی که می تواند مرزهای خانواده را به شدت سست کند و باعث بروز مشکلات فراوان شود، بازگو کردن مسائل خانواده نزد بقیه است. این بازگو کردن می تواند طیف گسترده ای را در بر بگیرد، از مسائل مالی و برنامه ریزی های خانواده گرفته تا رفتارهای همسران در روابط عاطفی و جنسی. گاهی اوقات بهانه درددل کردن است، گاهی اوقات هم یک عادت قدیمی باقیمانده از دوران مجردی. همین رفتار بهظاهر بیخطر می تواند به صورت غیرمستقیم به اطرافیان این اجازه را دهد که در کار همسران دخالت کنند. البته این تنها عوارض این رفتار نیست و می تواند دردسرهای بیشتری به همراه داشته باشد.
حرفه ای ها را بشناسید
بگذارید همین اول کاری کمی تعارف ها را کنار بگذاریم. درست است که این رفتار هم در آقایان دیده میشود و هم در خانم ها، اما به نظر می رسد گستره و تنوع آن در بین خانم ها بیشتر است. گاهی اوقات خانم ها در مورد مسائل خانه با مادرشان هم صحبت می شوند، گاهی با خواهر، گاهی با یک دوست و گاهی با همکار. شاید خانم ها معترض شوند که مگر کم از اینجور آقایان داریم که از سیر تا پیاز زندگی شان را برای مادرشان تعریف می کنند؟ اگر می خواهید می توانید به این بحث ادامه دهید که مردان بیشتر این کار را انجام می دهند یا خانم ها.
مقایسهی همسران با همدیگر از اتفاقاتی است که حتی می توان گفت به صورت غیرقابل اجتنابی روی می دهد و البته عوارض زیادی بر روابط همسران میتواند داشته باشد
اما اگر کمی منصف باشید، احتمالاً خودتان هم خواهید گفت که خانمها به صورت کلی بیشتر از آقایان دست به این کار می زنند. اما شاید با خود فکر کنید که اصلاً بازگو کردن برخی مسائل زندگی برای دیگران مگر چه مشکلی دارد.
چرا نباید گفت؟
همان طور که اشاره کردیم، بیان مسائل خانواده نزد بقیه مرزهای خانواده را سست میکند و در نتیجه امکان دخالت آنها را افزایش می دهد. این مسئله در برخی موضوعات بیشتر دیده می شود، از جمله مسائل اقتصادی. دلیل آن هم شاید چندان پیچیده نباشد. بسیاری از افراد خود را در موضوعات اقتصادی صاحب نظر می دانند و در نتیجه همین که تصور کنند به باور آنها تصمیمی اشتباه است، نمیتوانند جلوی خود را بگیرند و شروع به اظهارنظر می کنند، اظهارنظرهایی که در بسیاری از مواقع بوی دخالت به خود می گیرد. اما واقعیت این است که این تنها مشکل ناشی از این رفتار نیست.
دخالت والدین ددر زندگی همسران
شوهر تو اینطوری نیست؟
در جمع های زنانه گاهی اوقات دیده می شود که طی گپ زدن های دوستانه، افراد به تعریف کردن روابط خود با همسر میپردازند و همینطور که بحث داغ تر می شود، به صورت غیرمستقیم بازار مقایسه کردن رفتار شوهران حسابی داغ می شود. اگر شما تجربهی چنین جمع هایی را داشته باشید، حتماً این را هم به خوبی به یاد دارید که بعد از اتمام بحث غالباً احساس ناراحتی و عصبانیت به سراغ شما می آید. ممکن است با خود فکر کنید چرا همسر شما اینطور رفتار می کند، در حالیکه شوهر مهسا طور دیگری برخورد میکند، یا چرا شوهر شما اینقدر حساس است، در حالیکه شوهر نرگس اینقدر راحت می گیرد. مقایسهی همسران با همدیگر از اتفاقاتی است که حتی می توان گفت به صورت غیرقابل اجتنابی روی می دهد و البته عوارض زیادی بر روابط همسران میتواند داشته باشد.
درست ابراز علاقه کن
گاهی اوقات تعریف روابط عاطفی و صمیمانه و یا رفتارهای جنسی همسر برای دیگران می تواند غیرمستقیم باعث افزایش استرس در زمان برقراری رابطه در آینده شود و بر روی عملکرد همسران تأثیر منفی بگذارد. ازطرفی، یادآوری اظهارنظرهایی که در مورد رفتار همسرتان شده می تواند شما را بی دلیل یا بهتر بگوییم به صورتی نامتناسب عصبانی کند. این موضوع می تواند روابط شما را با مشکلات جدیدی درگیر کند.
بیان روابط صمیمانه و یا روابط جنسی شما و همسرتان و خبردار شدن از نظر دوست، خواهر یا مادرتان در مورد آن وارد کردن آنها به روابط خصوصی شماست.
این مسئله میتواند روی صمیمیت شما و همسرتان تأثیر بگذارد و لذت رابطه را در درجهی اول برای شما کاهش دهد.
همسران بی خبر از هم
خانم هایی که همسرشان را در برخی موضوعات صاحب نظر نمی دانند و پدر را بیشتر قبول دارند، ممکن است برای جلوگیری از اشتباه در مورد برخی تصمیمات همسر با پدر صحبت کنند. این وضعیت بهویژه در مسائل اقتصادی بیشتر روی می دهد. این کار اما عوارض بدی می تواند داشته باشد. در بسیاری از اوقات پدر خانم برخوردهایی می کند که استقلال نظر داماد زیر سوال میرود و دخالت در زندگی مطرح می شود.
یادتان باشد حتی اگر پدر شما جلو تصمیم اشتباه همسرتان را هم بگیرد، باز هم این موضوع جای خوشحالی ندارد، این را دفعه ی بعد که همسرتان مسائل را از شما مخفی کرد، متوجه خواهید شد. به صورت کلی، چنین برخوردهایی مخفی کاری بین همسران را افزایش میدهد و از اعتماد طرفین میکاهد.
خانم هایی که مسائل زندگی شان را با دیگران در میان می گذارند معمولاً دلایل و بهانه های زیادی برای این کار دارند:
ما مجبوریم: خانمی را تصور کنید که مسائل خانه را به بیرون منتقل می کند. اگر نظر شوهرش را در این مورد بپرسید، احتمالاً به شما خواهد گفت که او این کار را می کند، چون نمی تواند و شاید هم اصلاً نمی خواهد جلو خودش را بگیرد و یا اینکه حرف من برایش اهمیتی ندارد که به او می گویم این کار را نکن. البته شاید هم صفات دیگری چون نپختگی و وابستگی زیاد همسرش به دیگران را مطرح کند. اما اگر از خانم بپرسید که چرا این کار را می کند، شاید اول بگوید نمی داند، اما احتمالاً بعد از مدتی دلایلی را بیان خواهد کرد، دلایل و توجیهاتی که در نگاه اول می توانند حتی قانع کننده باشد، اما واقعیت این است که این موارد دلایل خوب و کاملی برای ادامه دادن به این رفتار نیست. اما این دلایل شامل چه مواردی می شود؟
گفتگو، حرف زدن
مشورت می کنم: یکی از بهانه های رایج برای بیان مسائل خانه پیش بقیه مشورت و همفکری است. خانم ماجرای برنامه ریزی برای خرید ماشین را به پدرش میگوید و زمانی که همسرش خبردار میشود، کارش را اینطور توجیه میکند که می خواستم با بابا مشورت کنم. اما آیا واقعاً تفاوتی بین مشورت و بازگو کردن مسائل خانه با دیگران می توان قائل شد؟ یکی از مهمترین تفاوت ها توافق همسران بر سر بیان مسائل است.
درددل می کنم تا حالم بهتر شود: یکی دیگر از بهانه ها درددل کردن و سبک شدن است. ممکن است شما بگویید وقتی من با دوستم در مورد شوهرم حرف می زنم، دلخوری هایم کم و روابطم با شوهرم بهتر میشود و یا اینکه مامان من اصلاً اهل دخالت نیست، سرزنش هم نمی کند، بلکه نصیحت می کند و در نهایت باعث می شود من متوجه شوم که باید بیشتر قدر همسرم را بدانم. در اینکه برخی اوقات صحبت با دیگران به بهبود روابط منجر می شود هیچ شکی وجود ندارد. اما یادتان باشد دوستان، خواهر، مادر و یا نزدیکان شما در غالب اوقات تخصص لازم را برای گوش دادن درست و البته نظر سازنده دادن و به صورت کلی مهارتهای مشاوره ای ندارند و در نتیجه، بعد از مدتی ممکن است متوجه شوید که این صحبت ها نه تنها کمکی به سبک شدن شما نمی کند، فقط باعث میشود تا شما بیشتر از بخت بد خود شاکی شوید. اگر موضوعی واقعاً شما را آزار داده و نیاز شدیدی به صحبت با یکی دیگر دارید، بهتر است از هم صحبتی با یک متخصص بهرهمند شوید و این روش را امتحان کنید. مطمئن باشید این روش عوارض کمتری بر روابط شما در طولانیمدت خواهد داشت.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله )فرمودند:
«إذا أَرَدتُ أَن أَجمع لِلمُسلِمِ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرةِ جَعلتُ لَهُ…وَ زُوجة مُۆمنة تَسرُهُ إذا نَظرَ إِلیها» (کافی، ج5، ص327)
اگر بخواهم خیر دنیا و آخرت را به بنده مسلمانی عطا کنم، همسر شایسته و صالحی به او میدهم
که وقتی در چهره او مینگرد، سرور و بهجت بر قلب او وارد شود.
در یک زندگی مشترک ناشاد، زوجین بسیاری از فعالیتهایشان را از یکدیگر پنهان می کنند و با هم صادق نیستند…
زندگی زناشویی، یکی از مهمترین و عمده ترین بخشهای زندگی است که در صورت رضایت بخش بودن می تواند، عامل مهمی در تأمین و ارتقای سلامت روانی زوجین، فرزندان و اجتماع باشد. آن زندگی زناشویی که رضایت خاطر برای همسران به همراه نمی آورد، شادکامی را از آنها و همچنین خانواده سلب می کند. این نوع زندگی گرچه ممکن است به دلایل متعددی، تا مدتی دوام نیز داشته باشد اما بی تردید موجبات رشد و بالندگی اعضای خانواده را – که مهمترین هدف از زندگی مشترک است- فراهم نخواهد آورد.
زندگی مشترک ناشاد، نشانه هایی دارد که برخی از مهمترین آنها شامل موارد زیر می باشد
بحث های مکرر و بی احترامی به یکدیگر
عدم توافق مکرر در مسائل گوناگون بین همسران به طوری که به مشاجرات شدید و مداومی بین آنها منجر شود، همچنین ابراز بی احترامی هریک از زوجین یا هر دو نسبت به یکدیگر ، اولین نشانه های یک زندگی مشترک ناشاد محسوب می شوند.
ارتباط کلامی کم
اگر یکی از زوجین یا هر دو، در گذشته به برقراری ارتباط کلامی و صحبت کردن با همسر خود بسیار علاقمند بوده اند ولی در حال حاضر توجهی نسبت به این مسئله نشان نمی دهند، به عنوان مثال، دیگر مانند گذشته از افکار و احساساتشان با هم صحبت نمی کنند و یا درباره مسائل مربوط به خانه و خانواده با هم مشورت نمی کنند،به قطع می توان گفت که دچار کاهش ارتباط شده و در نتیجه آن به نقطه کاهش شادکامی رسیده اند. کاهش ارتباط به شیوه های گوناگونی ممکن است رخ دهد، از مجادلات لفظی گرفته تا اختیار کردن سکوت در برابر رفتارهای یکدیگر. این قبیل زوجها، اغلب خود را در مسائل مختلف غرق می کنند تا از واقعیت های موجود فرار کنند. در این زندگی ، زوجین دیگر از آرزوها و امیدهای آتی شان با هم صحبت نمی کنند.
دروغ گفتن و یا مخفی کردن برخی مسائل از یکدیگر
در یک زندگی مشترک ناشاد، زوجین بسیاری از فعالیتهایشان را از یکدیگر پنهان می کنند و با هم صادق نیستند.
عدم اختصاص وقت کافی به یکدیگر
اگر هر یک از زوجین، بیش از آنکه اوقات خود را با همسر و خانواده اش بگذراند، وقت صرفِ دوستان و دیگر آشنایان خود می کند، و یا برای ماندن در محل کار یا انجام سفرهای مکرر و غیر ضروری بهانه تراشی می کند، نشانه ی مهمی از وجود مشکل در ارتباط زوجین و ناشادبودن زندگی مشترک را بروز می دهد که نیازمند درخواست کمک از متخصصان می باشد.
کاهش سطح شادکامی در روابط زوجین، احتمال دارد برای هر زوجی و در هر سنی رخ دهد. خوشبختانه این مسئله مانند یک بیماری قابل علاج است البته به شرط آنکه علائم و نشانه های این بیماری به موقع شناسایی شده و در اسرع وقت به متخصص مراجعه گردد
کاهش ابراز صمیمیت و عشق
چنانچه یکی از زوجین و یا هر دو، از ابراز نشانه های عشق و دوست داشتن مانند ابراز کلامی، بوسیدن، در آغوش گرفتن ، نگاه و لبخند محبت آمیز و غیره طفره می روند و به جای آن مداوم همسر خود را با دیگران مقایسه می کنند و کسانی جز او را در برابرش تحسین می کنند، دیگر با هم درد دل نمی کنند و رازدار مشکلات و گرفتاریهای یکدیگر نیستند، با کاهش عشق و صمیمیت در زندگی خود مواجه اند.
مصرف مواد مخدر و یا مشروبات الکلی
روی آوردن ناگهانی یکی از زوجین به هر نوع ماده ی مضر و اعتیاد آور، نشانه ی دیگری از ناشاد بودن زندگی مشترک می باشد.
خودبینی یکی از زوجین و بی توجهی نسبت به نیازهای دیگری
زمانی که یکی از زوجین نسبت به نیازهای خود، حساسیت زیادی نشان می دهد و بی توجه به دیگران، کارهایی انجام می دهد که برای آنها دردسر ساز می شود، زمانی است که گفته می شود خودبینی به زندگی مشترک وارد شده که این مسئله بدون تردید شادکامی زوجین را دچار تنزل و کاهش خواهد نمود.
افسردگی و احساس تنهایی
اگر یکی از زوجین به طور ناگهانی نشانه های افسردگی را نشان دهد، نشانه ی مهمی از ناشادی است. چنانچه به این مسئله، احساس تنهایی یا مثلا پشیمانی از انتخاب همسر نیز اضافه شود، مشکل مضاعف خواهد شد که نیاز به مراجعه فوری به متخصص را دو چندان می کند.
داشتن انتظارات غیر واقع بینانه از یکدیگر
برخی از زوجها، با انتظاراتی غیر واقع بینانه وارد ازدواج می شوند و زمانی که این انتظارات برآورده نمی شود، با افت شدید شادکامی در زندگی مشترک شان مواجه می شوند. در این زمینه، موارد بسیاری دیده شده است که فرد حتی علاقه اش را به همسرش از دست می دهد.
مسائل دیگر
گاهی مسائل اقتصادی و یا فشارهای شغلی به ایجاد یا ابقای کاهش شادکامی در زندگی مشترک کمک می کنند.
به طور کلی، کاهش سطح شادکامی در روابط زوجین، احتمال دارد برای هر زوجی و در هر سنی رخ دهد. خوشبختانه این مسئله مانند یک بیماری قابل علاج است البته به شرط آنکه علائم و نشانه های این بیماری به موقع شناسایی شده و در اسرع وقت به متخصص مراجعه گردد.
راههایی برای بهبود روابط
مطمئنا علاقه مند هستید تا یک رابطه عاقلانه و خوب با همسرتان داشته باشید. سعی می کنید، زیبایی رابطه تان رنگ نبازد و مانند روزهای اول باشد اما گاهی احساس می کنید استحکام زندگی تان کم شده است…
خوشبختی
حال سوال این است، در دنیای امروز که به واسطه رواج دنیای مجازی و افزایش روز افزون سرعت ارتباطات رابطه زن و شوهری شکننده تر شده است، چه راههایی برای استحکام رابطه زوجین وجود دارد؟ اگر می خواهید رابطه خوب و عاقلانه ای با همسرتان داشته باشید، 5 قاعده زیر را بخوانید و بر طبق آن ها رفتار کنید:
به انتخاب تان احترام بگذارید
قبل از اینکه چیزی را انتخاب کنیم به خیلی مسائل فکر می کنیم، بالا و پایین می کنیم، جستجو می کنیم و در نهایت آن چیزی را انتخاب می کنیم که به نظرمان بهترین است. ازدواج مهمترین و حساس ترین انتخاب هر فردی است. ازدواج یعنی انتخاب رابطه با یک نفر برای ادامه دادن و ساختن زندگی. با این حساب می توان گفت که نقض احترام به رابطه زناشویی در واقع بی احترامی به خود است چرا که فرد نقض کننده توانایی و شعور خود در انتخاب را زیر سوال برده است. زن و شوهرهایی که به احترام انتخاب شان نسبت به هم وفادار می مانند بیش از آنهایی که خیانت می کنند احساس آزادی می کنند، چون به طور کلی آنها کسانی هستند که خودشان را مالک محترم انتخاب هایشان می بینند نه مستأجر آنها.
خودتان باشید
معیارهای شما در زندگی مشترک چه چیزهایی هستند؟ صادق بودن، قابل اعتماد بودن، مهربان بودن، وفادار بودن؟ اگر شما هم برای خودتان معیارهای خوب و درستی دارید همواره طبق آنها رفتار کنید و کاری به این نداشته باشید که همسرتان به تازگی چه معیارهایی پیدا کرده و یا چه رفتاری می کند. این کار غیر از اینکه باعث می شود همسرتان شما را به عنوان انسانی با ثبات و قابل اعتماد بشناسد و سعی کند رفتار بهتری داشته باشد، سبب افزایش انسجام شخصیتی تان شده و حس شما را نسبت به خودتان بهبود خواهد بخشید.
زن و شوهرهایی که به احترام انتخاب شان نسبت به هم وفادار می مانند بیش از آنهایی که خیانت می کنند احساس آزادی می کنند
اجتناب از وضع قوانین غیر واقع بینانه
در دنیای ازدواج باید طرف مقابل را همانطور که هست پذیرفت. اگر فردی همسرش را آن طور که هست نپذیرد و بخواهد به منظور تغییر دادن رفتارهای او قاعده هایی برای وی تعیین کند، باید به هزینه های این کار هم توجه داشته باشد. چرا که این احتمال وجود دارد که او با وضع این قوانین رفتارهای همسر را محدود کرده و خصیصه های منحصر بفرد او را زیر سوال ببرد و او را به آدم دیگری تبدیل کند که نه مورد تمایل همسر است و نه مطلوب خود او. چنین کسی باید بداند رابطه ای که بر اساس دستکاری ویژگی های همسر و وضع قوانین متعدد بنا می شود پایه محکمی ندارد و هر لحظه احتمال فرو ریختن آن می رود. از این رو لازم است قبل از وضع هر قانونی برای همسر از خود بپرسیم: «آیا این قوانین با روحیات منحصر بفرد همسرم همخوانی دارد؟»، «آیا با این قوانین دارم رابطه مان را به یک فضای پر از رنجش تبدیل می کنم؟»
دروغ نگویید
دروغ ریشه همه بدی هاست، آدم دروغگو اول به خودش دروغ می گوید و بعد به دیگران. به همین دلیل هرگز به معنای واقعی موفق نمی شود. کسی که به همسرش دروغ می گوید به حقوق انسانی او تعدی کرده و بذر بی اعتمادی را در زندگی شان می کارد. زندگی مشترکی که در آن اعتماد کم رنگ باشد هم که دیگر تکلیفش معلوم است.
اجتناب از وابستگی خیالی
وابستگی خیالی وضعیتی است که در آن توهم به هم چسبیده بودن زوجین جایگزین ارتباط واقعی آنها می شود. این مسئله موجب می شود زوجین فردیت شان را فدای یک هویت مشترک کاذب کنند. همچنین ایجاد محدودیت های متعدد برای همدیگر سعی کنند طرف مقابل را به قالب نقش خاصی که دوست دارند در بیاورند. در وابستگی خیالی داشتن استقلال ذهنی و ویژگیهای منحصربفرد معنایی ندارد و زن و شوهر به خیال خودشان یکی شده اند. زوج هایی که به دام وابستگی خیالی می افتند همدیگر را آزار می دهند چون انتظار ایفای نقش ذهنی خود را جایگزین عشق و عاطفه واقعی می کنند و از ویژگی هایی که اول بار آنها را مجذوب یکدیگر کرده بود دور می شوند.