لینک ثابت
هنگامى كه پیامبرصلى الله علیه وآله از مكّه به مدینه هجرت كرد، مسلمانان مكّه نیز هجرت كردند، امّا بعضى مسلمانان با مخالفت همسر و فرزند خود مواجه شدند. آیه نازل شد كه بعضى همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند، از آنان دورى كنید. بعضى مسلمانان مهاجر تصمیم گرفتند كه حتى اگر همسر و فرزندشان توبه كردند و هجرت كردند، آنان را نپذیرند.
آیه در ادامه مىفرماید: اگر شما مخالفتهاى گذشته آنان را نادیده بگیرید و از آنان درگذرید، براى شما بهتر است و خداوند نیز شما را خواهد بخشید. «یا ایّها الّذین آمنوا اِنّ من أزواجكم و اولادكم عدوّاً لكم فاحذَروهم و اِنْ تَعفوا و تَصفحوا و تَغفروا فانّ اللّه غفورٌ رحیم»(سوره تغابن، آیه 14.)
تا اتفاق کوچکی می افتد، سریع بحث شان گل می کند. زن و شوهرهای جوان امروزی را می گویم که نقل هر جرو بحث شان، متهم کردن خانواده طرف مقابل است؛ عبارت هایی تکراری مثل اینکه «مامانت اینا چرا دیشب اون جوری با من حرف زدند» یا «بابا و مامانت زندگیمونو به هم زدند با این دخالت هاشون.»
در میان ما هستند کسانی که به نوعی با خانواده همسرشان مشکلات زیادی دارند و حسابی از یکدیگر دل چرکینند؛ به خصوص که بعضی از زوج های جوان این قضیه را یک جورهایی افتخار می دانند که مثلاً با خانواده همسرشان قطع رابطه کرده اند.
حالا تصور کنید پدر همسرتان قاتل پدرتان باشد و دشمن شماره یک ایل و تبار شما؛ درست مثل امام جواد(علیه السلام) که همسرش دختر مأمون بود اما رفتارش با این پدر همسر چطور بود. امام محمد تقی (علیه السلام) با وجود آن که با ام الفضل دختر بزرگ مأمون به زور خود او ازدواج می کند اما هیچگاه در برابر مأمون که دشمن او و پدرانش بوده رفتار بدی از خود نشان نداد.
خورشید سپهر عدل و داد است جواد / سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد / چون مظهر جود حق جواد است، جواد . . .
.
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب / از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا / در حجره ی در بسته ی بغداد امشب . . .
.
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد / او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل / از روی شوق در ره جانانه جان سپرد . . .
.
گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه / کرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه
یوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم / مى دهد جان در میان حجره ى در بسته مظلوم . .
.
گشته عالم، غرق ماتم / در عزای جواد الائمه
کرده زهرا ناله برپا / در عزای جواد الائمه
شد ز بیداد، شهر بغداد / کربلای جواد الائمه . . .
.
امام جواد(علیه السلام):
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی
پس بنگر که چگونه هستی!
.
در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند / شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند / زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند . . .
.
می زنم امروز در کوی توَلاّیت قدم / تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد
در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا / میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد
.
مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت / آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم / از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت . . .
ابن الرضا به حجره غريبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روي شوق در ره جانانه جان سپرد
یاد خدا در همه كارها، به چه معناست و این همه سفارش به آن براى چیست؟
در حدیث مىخوانیم: براى هركارى «بسم اللّه» بگویید، حتى سر سفره اگر نوع غذا را تغییر دادید «بسم اللّه» را تجدید كنید.( بحار، ج63، ص421.)
اگر شما به یك كارخانه توجه كنید، به تمام كالاها و تولیدات خود، آرم و نشانه خود را مىزند. مثلاً یك كارخانه چینى سازى، به همه ظرفهاى كوچك و بزرگ، حتّى كارتون و كامیونى كه مربوط به حمل و نقل است، نام و آرم خود را مىزند.
پرچم هر كشورى، هم روى میز مدیران آن كشور است، هم بالاى ساختمان ادارات و هم روى كشتى هایى كه از آن كشور به اطراف دنیا مىروند.
انسان خداپرست نیز تمام كارهایش، نام و آرام خدایى دارد؛ چه كوچك وچه بزرگ.
حضرت ابراهیمعلیه السلام مىگوید: نمازم، عباداتم، زنده بودنم و مرگم براى پروردگار جهانیان است. «انّ صلاتى و نُسكى و مَحیاىَ و مَماتى لِلّه رَبّ العالَمین»(سوره انعام، آیه 162.)
قرآن به پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرماید: هم در آغاز كار، یاد پروردگارت باش: «اِقرأ بِاسمِ ربِّك»(سوره علق، آیه 1.) و هم پس از فراغت، كارى دیگر شروع كن كه در راه رضاى پروردگارت باشد، «فاذا فَرَغتَ فَانصَب و الى ربِّكَ فَارغَب»(سوره انشراح، آیه 7 - 8 .)
در روایات مى خوانیم: «اِتّقوا المُحقّرات من الذّنوب فانّها لاتغفر( وسائل، ج 15، ص310.)، از گناهان كوچك پرهیز كنید كه بخشیده نمىشود. شاید به این دلیل كه در گناهان كوچك، انسان احساس شرمندگى نمىكند و لذا به فكر توبه هم نمىافتد، بلكه جسارت و جرأت او بر تكرار آن زیاد و زمینهاى براى بخشش فراهم نمىشود.
اگر كسى كه مقدار كمى بدهى دارد، به طلبكار بگوید: تو كه از منطلبى ندارى، مقدارى كه مى خواهى ارزشى ندارد، او طلب خود را نمىبخشد، ولى اگر مبلغ بیشترى بدهكار باشد و نزد طلبكار آید و عذرخواهى كند، طلبكار یا به او مهلت مىدهد و یا او را مىبخشد. آرى، طلبكار، مقدار كم را با جسارت نمىبخشد، ولى مقدار زیاد را ممكن است با عذرخواهى ببخشد.
حضرت على علیه السلام به همام مىفرماید: «عَظُمَ الخالِقُ فى أنفسِهم و صَغُر ما دون ذلك»(نهجالبلاغه، خطبه193.) یعنى چون خداوند در روح آنها عظمت دارد، غیر خدا هرچه باشد كوچك جلوه مىكند. تا وقتى روى زمین هستیم، یك هكتار زمین براى ما بزرگ است، امّا اگر سوار هواپیما شدیم هرچه هواپیما بالاتر برود، این قطعه زمین براى ما كوچكتر مىشود.
اگر توجهى به پولهاى موجود در بانك بكنیم، سرمایه خود را ناچیز خواهیم دید. اگر به تسبیح گفتن همه موجودات توجه داشته باشیم، گفتن چند «سبحان اللّه» را چیزى نمىدانیم. اگر به كتابخانههاى بزرگ و مهم دنیا نگاه كنیم، مطالعه چند كتاب ما را مغرور نخواهد كرد.
وقتى به امام سجادعلیه السلام گفتند: چرا اینقدر عبادت مىكنى؟ فرمود: عبادت من كجا و عبادت علىّبن ابیطالب كجا!
خداوند در قرآن به پیامبرش مىگوید: یادى از سختىهاى انبیاى گذشته كن تا سختىها براى تو آسان و سبك شود. آرى، اگر به پشت سر نگاه كنیم و راه رفته را ببینیم مغرور مىشویم، باید به راه نرفته نظر دوخت تا به فكر رفتن بیفتیم.