لینک ثابت
ایمـــان الهـــی
ایمان اگر ایمانِ مستقر باشد کسی نمی تواند در آن تصرف کند.ایمان باید مبانی الهی و عقلیه پیدا کند تا کسی در آن تصرف نکند و هر کس موظف است.در درجه اول خودش را بسازد و از نفس دور شود و به فضائل خدایی برسد و خودسازی کند.
آیت الله بهاالدینی
مرگ نیز می میرد!
در آن زمان خداوند به مرگ رو كرده و به آن فرمان می دهد: یا « موت مت ؛ ای مرگ تو نیز بمیر.»
آن گاه است كه در هستی ندا می دهد كه « لمن الملك الیوم؟ امروز ملك و سلطنت بر هستی از آن كیست؟»
و چون كسی جز خدا نیست خود پاسخ می دهد: «لله الواحد القهار؛ هستی از آن خدای یگانه قهار است.»
این كه در آیه پس از پرسش خداوندی كسی پاسخ نمی دهد و واژه قال و مانند آن وجود ندارد بیانگر آن است كه پاسخ گویی نیست تا پاسخ این پرسش را دهد و خود پاسخ می دهد.
بر این اساس جز خداوند آفریدگار مرگ و زندگی، همه آفریده ها حتی فرشته ها در هر مقام و منزلتی باشند می بایست مزه مرگ را بچشند و حتی فرشته ملك الموت كه خود مرگ را برای دیگری به ارمغان می آورد به دام مرگ می افتد و جان را تسلیم حق تعالی می كند و البته طبق روایات ، خداوند اولین موجودی را كه زنده می گرداند اسرافیل فرشته است تا در صور بدمد و خلایق مجدداً با نفخه او زنده شوند. (برگرفته از درس های استاد حسن زاده آملی)
مفهوم مرگ
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای فوت و نیستی نیست بلكه به معنای توفی و وفات است. وفات به معنای گرفتن است و توفی به معنای گرفتن كامل و بی نقص چیزی می باشد. بر این پایه مرگ به معنای گرفتن كامل روح و جان زنده به دست خداوند و یا فرشته مرگ و یا نمایندگان فرشته مرگ است. این گرفتن به معنای انتقال از جهانی به جهانی دیگر و از حالتی به حالتی كامل تر است.
از نظر قرآن ، مرگ نه تنها در پایان زندگی بلكه در هر دم اتفاق می افتد و انسان هر دم جامه ای را می كند و جامه نویی از زندگی می پوشد.
انسان در هنگام احتضار كه از هرگونه شفا و درمان نومید شده است این گمان در وی تقویت می شود كه مرگ را گریزی نیست و درنهایت وقتی چشم او بر برزخ و جهان دیگر گشوده می شود و بهشت و یا دوزخ را می نگرد ، یقین می كند دیگر راه بازگشتی نیست
رویدادهای دم مرگ
قرآن در بیان مرگ تدریجی و قطع روح از بدن در لحظه نهایی(قیامت آیه 26 تا 30) به ابعاد مختلف و حالات مربوط به احتضار اشاره می كند و توجه انسان ها را به آن لحظه حساس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان دعوت می نماید. (انعام آیه 93 و محمد آیه 26 و 28).
در هنگام مرگ رویدادهای بسیاری رخ می دهد كه می توان به نمونه ی زیر اشاره كرد ؛
- رسیدن جان به گلو یكی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می كند ، گویی كه در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است . (احزاب آیه 11)
قرآن تبیین می كند كه در این زمان جان به تراقی می رسد. تراقی جمع ترقوه ، استخوانی است كه گلو را از چپ و راست دربرگرفته و یا به معنای جلوی حلق و بالای سینه است. (مفردات راغب ص 166 و 363)
آیات قرآن این حالات را نشان دهنده قدرت خداوند و ناتوانی انسان در برابر خدا و دیگر پدیده های الهی می داند. (واقعه آیات 83 و 87)
وضعیت محتضر
قرآن به موقعیت و وضعیت محتضر اشاره می كند و نگاه های آكنده از دلسوزی و آمیخته با ترس و هراس اطرافیان به محتضر را توصیف می كند این درحالی است كه محتضر با زبان حال و قال از آنان یاری و كمك برای رهایی می طلبد. در این حالت است كه قرآن بیان می كند خداوند از اطرافیان محتضر به وی نزدیك تر است تا هم عجز انسان و حتی همه زندگان پیرامون محتضر را بنمایاند و هم قدرت الهی را نشان دهد.
در این زمان است كه خویشاوندان و دوستان محتضر كه در اطراف وی هستند از روی ناامیدی می گویند چه كسی می تواند او را شفا دهد و درمان كند. (قیامت آیه 27)
انسان در این هنگام كه از هرگونه شفا و درمان نومید شده است این گمان در وی تقویت می شود كه مرگ را گریزی نیست و در نهایت وقتی چشم او بر برزخ و جهان دیگر گشوده می شود و بهشت و یا دوزخ را می نگرد ، یقین می كند كه دیگر راه بازگشتی نیست. (قیامت آیه 28)
حالا دیگر زمانی است كه می بایست با مال و فرزند و دنیا و اهل و عیال خداحافظی كند و همه آن چه را گرد آورده است بگذارد و به تعبیر قرآن فراق و جدایی میان ایشان می افتد.
در این زمان پاهای محتضر در كنار هم گرد می آید و انسان به خود می پیچد و دیگر نیروی حیات و زندگی در پاهای او نیست تا آن را نگه دارد. (قیامت آیه 29) از این روست كه گفته می شود جان از پای وی بیرون رفته است . البته به این معنا نیز است كه محتضر وضعیت بسیار سختی را در آن هنگام دارد و نمی تواند خود را نگه دارد و پیچش پا در حقیقت نهایت خواری و ناتوانی انسان است.
فرآوری : زهرا اجلال
برگرفته ازبخش قرآن سایت تبیان
صفتی که بیشترین همراهی را با خداوند دارد!
(رحمت )تنها واژه ایست که خداوند اصرار دارد با این واژه دائماً خطاب و موصوف شود و معادل فارسی رحمت، مهر و مهربانی است، بنابراین رسالت شفا تطهیر وجود از هر نوع ناپاکیست و رسالت رحمت تزیین وجود به پاکیهاست، به عبارت دیگر شفا پیرایش وجود از رذائل و رحمت آرایش وجود به فضایل است که این دو مهم در بستر ایمان محقق میشود.
قرآن کریم به مثابه باران پاکیست که اگر در زمین آماده ببارد بهترین گلها و میوهها میروید، اما همین باران اگر در شوره زار و زمین نامطلوب ببارد بوی تعفن ایجاد میکند، زیرا در بستر ظلم فقط خسارت تولید میشود.
برگرفته ازسایت تبیان
________________________________________
مرگ به معنای نابودی و از بین رفتن نمی باشد چرا که اگر چنین معنایی از مرگ صحیح باشد ، با درایت و حکمت خداوند تضاد پیدا خواهد شد ؛ مرگ انتقال و سفر از دنیایی به دنیای دیگر است .
________________________________________
مرگ مهم ترین دغدغه انسانی است ؛ زیرا با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر چیزی كه نام زندگی دارد ، مرگ را نیز هم آغوش خود قرار خواهد داد .
همان اندازه كه مفهوم زندگی برای انسان روشن و آشكار است به همان میزان مرگ در تاریكی و ابهام قرار دارد . به همان اندازه كه زندگی ، ظاهر و هویداست مرگ در باطن و نهان است . این گونه است كه نام مرگ و مفهوم و معنای آن مردمان را به هراس می اندازد و دلهره را در جانشان فرو می افكند.
بی گمان شناخت مسئله ای به این مهمی برای همگان از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است .
كسی كه با مرگ دست و پنجه انداخته و مرگ بر او چیره شده ، هرگز این فرصت را نیافته است تا بازگردد و تجربه خویش را بازگو نماید و از رخدادها و اموری كه بر وی گذشته خبری دهد . این مسئله عدم بازگشت ، خود ترس و دلهره ای دیگر در میان زندگان انداخته است تا مفهوم مرگ بیش از پیش خود را هراسناك تر بنمایاند.
مرگ در آموزه های دینی
مرگ به معنای فنا و نیستی و فوت، مفهومی است كه با هدفمندی آفرینش و آفریدگاری و پروردگاری خدا در تضاد است . از این روست كه آموزه های دینی و وحیانی تلاش جدی برای تبیین آن داشته است و با بیان این كه مرگ نیز آفریده ای از آفریده های خداوند ، همانند زندگی و حیات است می كوشد تا هدفمندی آفرینش را تبیین و تحلیل كند.
توصیفی كه قرآن و آموزه های وحیانی درباره مرگ و حقیقت آن به دست می دهد به این معنا است كه رستاخیز و حسابرسی ، به عنوان فرآیندی طبیعی تحقق خواهد یافت.
قرآن، بهترین منبع شناختی از مرگ
به نظر می رسد كه قرآن به عنوان آموزه های وحیانی از سوی خداوندی كه خود آفریدگار مرگ و زندگی است می تواند بهترین منبع شناختی انسان از مرگ و حقیقت آن باشد .
زندگی در دام مرگ
در روایات اسلامی آمده است كه در هنگام قیامت و پس از نفخه نخستین صور، هر آفریده ای جان به جان آفرین تسلیم خواهد كرد . آن گاه كه خداوند به نام جبار قهار، ظهور و بروز كرده و به این نام بر هستی تجلی می كند ، همه آفریده ها، مرگ را می چشند و جان می دهند .
رسیدن جان به گلو یكی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می كند ، گویی كه در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است .
باادامه مطالب با ما همراه باشید…..
برگرفته از سایت تبیان
بینی گرفته وچشمان قرمز باآبریزش که به علت آلرژی ایجادشده ،می تواند مثل سرماخوردگی به نظربیاید ولی دوبیماری متفاوتند.بسیاری ازداروهای بدون نسخه درداروخانه هااز ترکیب داروهایی که برای سرماخوردگی وآلرژی مناسب هستندتشکیل شده اندتابتوانندهردو مشکل رارفع کنند.اغلب این داروها طوری ترکیب شده اندکه دوز کمتری ازموادمؤثردرمقایسه باداروهای غیر¬ترکیبی درخوددارند.البته داروهای بدون نسخه ای هم وجود دارند که کاملا ضداحتقان یا کاملا آنتی هیستامین هستند.
آنچه درباره آنتی هیستامین بایدبدانیم
آنتی هیستامین هاداروهایی هستند که اثر هیستامین راکاهش می دهند.هیستمامین عامل آبریزش،قرمزی وخارش چشم ها،آبریزش بینی،تورم گلووبثورات درحساسیت هاست.اگردرابتدای واکنش حساسیتی آنتی هیستامین بخورید می توانید ازشدت علایم بکاهید.اگرپیش ازشروع واکنش آنتی هیستامین بخورید شاید به طورکامل جلوی واکنش حساسیتی رابگیرید.تقریبا همه آنتی هیستامین هابدون نسخه قابل تهیه هستند.ازدکترداروساز دراین مورد راهنمایی بخواهید.
خود مراقبتی درناخوشی های جدی،ص179
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائك بر زمین نزول می كنند. برای این شب عملی از رسول خدا «صلی الله علیه و آله »ذكر شده است كه فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امكان و بلا مانع بودن- روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد؛ ما بین نماز مغرب و عشاءدوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و درهر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبهسوره قدر، دوازده مرتبهسوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید،هفتاد بار ذكر” اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله” گفته شود.
پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر” سبوح قدوس رب الملائكة والروح” گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر” رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم” گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
پیامبراكرم صلوات الله علیه در فضیلت این نماز می فرماید:
كسی كه این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختی نجات یافتی.
میّت می پرسد تو كیستی؟ به خدا سوگند كه من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و كلامی شیرین تر از كلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام.
آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افكند.
برگرفته از سایت آوینی
استاد من در عُرفیات، حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) بودند. عرفیات غیر از اخلاقیات است. ممکن است شخصی استاد اخلاق باشد ولی از عرفیات هیچ نفهمد. باید استادی را پیدا کرد که عرفیات را برای انسان بگوید.
عرفیات یک سری مسائلی است که شاید خلاف شرع نباشد ولی خلاف عُرف جامعه است و عوام الناس از انجام آن ها، توسط ما روحانیون خوششان نمی آید. ما هم برای این که مردم به دین و روحانیت علاقه مند شوند و طرد نشوند باید این ها را مراعات کنیم. حالا چند نمونه از عرفیات را می گوییم:
اگر در کوچه و خیابان حتی یکی از محرم هایت را دیدی اگر حجاب کامل هم داشت با او صحبت نکن یا اگر صحبت می کنی او را نگاه نکن. گوش خود را نزدیک او بیاور و به صحبت هایش گوش کن. چرا که مردم نمی دانند این زن محرم شما است.
1ـ دقت در معاشرت با مردم: روحانی نباید با کسی که به دین و دستورات دین اهمیت نمی دهد معاشرت کند (مگر این که قصد راهنمایی او را داشته باشد) و نباید چنین افرادی به منزل او رفت و آمد کنند.
استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) می فرمودند: روزی به خانه رفتم و متوجه شدم که عده ای میهمان از طرف آشنایان و فامیل های همسرم، تشریف دارند، و بعضی از آن ها بدون رعایت این که ما روحانی و آخوند هستیم، و مردم از ما بیش از دیگران توقع دارند، با ظاهری شرعی ولی نامتناسب با عرفیات طلبگی ما، حضور داشتند، لذا به اهل بیت گفتم که برای آن ها توضیح دهند که متوجه بشوند، و آن ها هم الحمدلله متذکر شدند و بعد از این جریان هر وقت به منزل ما می آیند عرفیات را رعایت می کنند.
کسانی که بد حجاب اند نباید در منزل شما رفت وآمد کنند. من حتی گفته ام بچه های کوچک را بدون چادر به منزلمان نیاورند. اگر در کوچه و خیابان حتی یکی از محرم هایت را دیدی اگر حجاب کامل هم داشت با او صحبت نکن یا اگر صحبت می کنی او را نگاه نکن. گوش خود را نزدیک او بیاور و به صحبت هایش گوش کن. چرا که مردم نمی دانند این زن محرم شما است.
2ـ خرید اجناس: در خرید کردن برای منزل دقت کن که مورد سوء تفاهم از سوی مردم واقع نشوی.
مثلاً یک روحانی حتی المقدور سعی کند که کم تر با همسرش در خیابان راه بیفتد و به خرید برود. به مغازه هایی که چیزهای گران قیمت می فروشند نرود؛ مثلاً به بنگاه های ماشین فروشی و فروشگاه های تلویزیون و غیر ذلک. اگر هم نیازی داشت می تواند محارم خود یا افراد مورد اطمینان و با تجربه را بفرستد.
3ـ به هر مکانی نرود: روحانی هر جایی نباید برود، هر جایی نباید بنشیند. مثلا کنار خیابان روی جدول ننشیند یا در مکان های عمومی و پر رفت و آمد، یا جایی که همه روی زمین نشسته اند، بالای صندلی ننشیند و اگر مجبور بود بنشیند در نشستن هم مراعات کند، مثلاً یک پا را روی پای دیگر نیندازد. و همچنین نباید دست زن و بچه را بگیرد و برود پارک یا شهر بازی یا سینما. یا برود ساندویچی و یک ساندویچ بگیرد و پشتش هم نوشابه بخورد. البته این گونه امور حرام نیست ولی بعضی از مردم این اعمال را از ما روحانیون توقع ندارند، لذا ما باید رعایت عرفیات طلبگی را بکنیم.
4ـ وضع ظاهری: روحانی باید از نظر لباس پوشیدن، لباسی ساده و تمیز و در عین حال منظم و مرتب داشته باشد و خدای نکرده لباس هایش چرکین نباشد و بوی عرق ندهد.
________________________________________
منبع: کتاب آداب الطلاب.
تهیه و فرآوری: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان
دنیا وآخرت
قلندری راگفتند:دنیاوآخرت راچگونه بینی؟
گفت:نه آن راسنگی است ونه این رارنگی وطالب این هردو مشتی
هواپرستانندنه خداپرستان؛چه هردومایل اکل وشربند نه طالب وصل وقرب.
من همان رند مست بی باکم که ندارم
زهردوعالم باک
راستی هردوعالم ار این است بادبرفرق هردوعالم خاک
خودچو،یارب،زکفرودین پاکی ذاتم از قید کفرودین کن پاک
ازلابلای گفته ها،سیدمحمدجواد مهری،ص33