جنگ هم قانون و اخلاق دارد
آيه شماره 126 از سوره مبارکه النحل
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ
و اگر عقوبت كرديد همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته ايد [متجاوز را ] به عقوبت رسانيد
و اگر صبر كنيد البته آن براى شكيبايان بهتر است
حتى نسبت به دشمنان و شكنجه كنندگان، عدل و انصاف را مراعات بكنید.
«بمثل ما عوقبتم» مقابله به مثل، حق طبیعى و الهى است.
«فعاقبوا» در صبر لذّتى است كه در انتقام نیست.
«و لئن صبرتم لهو خیرٌ» آنجا كه هیجان و ناباورى در كار است،
وعده هاى خود را با تأكید مطرح كنید.
(در «لَهو خیر» تاكیدى است كه در «فهو خیر» نیست)
جنگ هم قانون و اخلاق دارد.
«بمثل ما عوقبتم ، و لئن صبرتم …»
قانون به تنهایى كارساز نیست، اخلاق لازم است.
«بمثل ما عوقبتم» قانون است و «لئن صبرتم» اخلاق است.
فكر نكیند كه صبر شما به سود مخالفان است، بلكه به سود خودتان مى باشد.
(روزى مى رسد كه برگ سبز پیروزى به دست شما مى افتد،
ووجدان مخالفان بیدار شده ودنیا صحنه هاى برخورد میان شما را مى بیند،
به عظمت و بزرگى شماو… پى مى برد.) «فهو خیر للصّابرین»
صبر
آيه شماره 22 از سوره مبارکه الرعد وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى مى زدايند ايشان راست فرجام خوش سراى باقى
صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ویكدندگى) «صبروا ابتغاء وجه ربّهم» نماز باید اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. یعنى باید آداب، شرایط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «اقاموا الصّلاة» رابطه با خدا بدون كمك به دیگران مقبولیّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نیست. «اقاموا الصّلاة و انفقوا» به انفاق خود مغرور نشوید، آنچه مىدهید از اوست. «انفقوا ممّا رزقناهم» وقتى نیّت كار «ابتغاء وجه ربّ» یعنى رضایت پروردگار شد، دیگر پنهان و آشكار عمل مهم نیست. «سراً و علانیةً» حكمت اقتضا مىكند كه بعضى از كمكها علنى وبعضى دیگر مخفى باشد. «سرّاً وعلانیةً» گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولایت طاغوت و شیطان را با ولایت حقّ جبران نماییم. «یدرون بالحسنة السّیّئة» خوش عاقبتى در دنیا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. «اولوا الالباب… اولئك لهم عقبى الدار»
فاقروا ما تیسر من القرآن
به دختر بچهات میگویی: دوستت دارم. میگوید: اگر راست میگویی یك بستنی برایم بخر!
و این نشان میدهد كه بچهها هم به خوبی میدانند كه دوستی و عشق، علامت و نشان دارد و نشانه آن عمل و اقدام است.
پس ما نیز اگر خدا را دوست داریم باید دست به كار شده و دستورات او را به كار بسته و به خواستههای او تن در دهیم.
و البته دستورات و خواستههای خداوند هم به تمامی و یك جا در كتاب آسمانی او «قرآن كریم» آمده است.
پس قرآن بخوانیم. فاقروا ما تیسر من القرآن تا آنجا که می توانید قرآن بخوانید (حجت الاسلام رنجبر)
دلیل بی گناهی
آيه شماره 18 از سوره مبارکه يوسف
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند [يعقوب] گفت [نه] بلكه ن فس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مىكنيد خدا يارىده است
مراقب جوسازى ها باشید. «بدمٍ كذب» فریب مظلوم نمایىها را نخورید. (یعقوب، فریب پیراهن خونآلود و اشكها را نخورد بلكه گفت: امان از نفس شما.) «بل سولت لكم انفسكم» شیطان و نفس، گناه را نزد انسان زیبا جلوه مىدهند و انجام آن را توجیه مىكنند. «سوّلت لكم انفسكم» یعقوب علیه السلام مىدانست یوسف را گرگ نخورده، لذا از برادران استخوان ویا بقایاى جسد را مطالبه نكرد. «بل سوّلت لكم انفسكم» حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بدم كذب» صبر و زیبائى. «فصبر جمیل» انبیاى الهى در برابر حوادث سخت، زیباترین عكس العمل را نشان مى دهند. «فصبر جمیل» در حوادث باید علاوه بر صبر وتوانایى درونى، از امدادهاى الهى استمداد جست. «فصبر جمیل واللَّه المستعان» براى صبر باید از خداوند استمداد كرد. «فصبر جمیل و اللّه المستعان»* بهترین نوع صبر آن است كه علیرغم آنكه دل مىسوزد و اشك جارى مىشود، خدا فراموش نشود. «واللَّه المستعان» تحمّل توطئه فرزندان علیه برادر خود، سخت و درد آور است، لذا باید از خدا براى تحمّل آن استمداد كرد. «و اللّه المستعان» حضرت یعقوب با جملهى «و اللّه المُستعان على ما تصفون» به جاى «على ما فعلتم»، به برادران فهماند كه مدّعاى آنان باور كردنى نیست.
دعای برگزیده روز عرفه
آيه شماره 127 از سوره مبارکه بقره وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاى خانه [كعبه] را بالا مىبردند [مىگفتند] اى پروردگار ما از ما بپذير كه در حقيقت تو شنواى دانايى
بانیان كارهاى نیك را فراموش نكنیم. «اذیرفع» «اذ» یعنى گذشته را یاد كن. در مسیر اهداف الهى، كار بنّایى و كارگرى نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولى آنرا مىخواهند. «یرفع ابراهیم القواعد… ربنّا تقبّل منّا» كار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّى اگر كعبه بسازیم، ولى مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «ربّنا تقبّل» كارهاى خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذكر ندانیم. حضرت ابراهیم نامى از كار و بنایى خود نبرد و فقط گفت: «ربّنا تقبّل منّا» در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه السلام دعاى خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «انّك انت السمیع العلیم»
امام رضا علیه السلام و قرآن خوانی
ng="FA">
و کان عليه السلام يکثر بالليل في فراشه من تلاوة القرآن، فإذا مر بآية فيها ذکر جنة أو نار بکي و سأل الله الجنة و تعوذ به من النار.
رجاء بن ضحاک ميگويد:
امام رضا عليه السلام شبها در بستر خود بسيار قرآن تلاوت ميکرد، و چون به آيه هاي بهشت و دوزخ ميرسيد، ميگريست و بهشت را از درگاه خدا طلب ميکرد و از آتش دوزخ به خدا پناه ميبرد.
عيون اخبار الرضا 196:2، بحارالانوار 94:49.
ختم قرآن یا اندیشه آن ؟
ابراهيم بن عبّاس حكايت مي كند:
در طول مدّتى كه در محضر امام علىّ بن موسى علیه السلام بودم هرگز نديدم سخنى و مطلبى در مسائل دين و امور مختلف از آن حضرت سؤال شود؛ مگر آن كه بهتر و شيواتر از همه پاسخ مى فرمود.
و در همه علوم و فنون به طور كامل آگاه و آشنا بود؛ و نيز جوابى را كه بيان مى نمود در حدّ عالى قانع كننده بود؛ و كسى را نيافتم كه از او آشناتر باشد.
همچنين مامون در هر فرصت مناسبى به شيوه هاى مختلفى ، سعى داشت تا آن حضرت را مورد سؤال و آزمايش قرار بدهد؛ ولى امام علیه السلام در هيچ موردى درمانده نگشت ؛ و بلكه در هر رابطه اى كه از آن حضرت سؤال مى شد، به نحو صحيح و كامل پاسخ ، بيان مى فرمود.
و معمولا مطالب و جواب سؤال هائى كه حضرت بيان مى فرمود، برگرفته شده از آيات شريفه قرآن بود.
آن حضرت قرآن را هر سه روز يك مرتبه ختم مى كرد؛ و مى فرمود:
اگر بخواهم ، مى توانم قرآن را كمتر از اين مدّت هم ختم كنم و تلاوت نمايم .
وليكن من به هر آيه اى از آيات شريفه قرآن كه مرور مى كنم درباره آن تامّل مى كنم و مى انديشم ، كه پيرامون چه موضوعى مى باشد، در چه رابطه يا حادثه اى سخن به ميان آورده است ؛ و در چه زمانى فرود آمده است و به همين جهت است كه مدّت سه روز طول مى كشد تا قرآن را تلاوت و ختم كنم .
إعلام الورى طبرسى : ج 2، ص 63، عيون اخبارالرّضا علیه السلام: ج 2، ص 180، ح 4، كشف الغمّة : ج 2، ص 316،
بهترین سوره ها
همچنین در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده که به یکی از یارانش فرمود: می خواهی دو سوره به تو تعلیم کنم که برترین سوره های قرآن هستند؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا. حضرت معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را به او تعلیم کردند. سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمودند و فرمودند هر گاه بر می خیزی و می خوابی این دو سوره را بخوان[ تفسیر نمونه، ج 27، ص 454]