به فکر خود باشیم
به فکر خود باشیم ، خودرا اصلاح کنیم
اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم
نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم .
آیت الله بهجت رحمة الله علیه
نماز شب کم کم عادی می شود
از فرمایشات آیت الله العظمی بهجت «قدّس سرّه»: شخص عربى براى من خدمت مى كرد، خواستم در پاداش زحماتش، نصيحتى به او كنم. گفت: هر نصيحتى مى خواهى بكن، فقط نگو نماز صبح بخوان! از قضا، همان را مى خواستم تذكر دهم. به او گفتم: هر وقت بيدار بودى يا توانستى، بخوان! در زمان پهلوى، ترك نماز صبح در پيش مردم سهل و آسان شده بود، به طورى كه براى تعريف از اشخاص هنگام خواستگارى، مى گفتند: نزديكانش، و يا خود او نماز صبح مى خوانند.
گمان مى كنم نماز شب هم همين طور است، يعنى مى شود كم كم براى انسان عادى شود، و خوابيدن در آن وقت به بيدارى مبدّل شود، و اگر فرضا مزاحمت با خواب و وقت خواب او داشته باشد، مى تواند دو برابر آن را در روز بخوابد، ولو بعد از نماز صبح!
گذشت و بزرگواری
يكى از غلامان امام حسن علیه السلام خلافى را مرتكب شد.
حضرت قصد داشت او را مجازات كند.
غلام براى خلاصى از تنبيه ، اين آيه را خواند «الكاظمين الغيظ»
حضرت فرمود: خشم خودم را فرو خوردم .
غلام گفت: مولايم ! «والعافين عن الناس»
حضرت فرمود: از گناه تو در گذشتم .
غلام در آخر گفت: «والله يحب المحسنين»
حضرت فرمود: تو را آزاد كردم و دو برابر آنچه پيشتر از من مى گرفتى براى تو مقرر مى سازم !
بحارالانوار، ج 43، ص 352
مبلغ دین
پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم :
لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا.
منیه المرید، ص 101
اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند برای تو از دنیاو آنچه در دنیاست بهتراست.
مهمترین کار انسان ؟؟
انسان کاری مهم تر از خودسازی ندارد، و ساختن هر چیز متناسب با همان است؛ دیوار را سنگ و گل و انسان را علم و عمل. انسان تا به لقاء الله نرسیده است، به کمال مطلوبش نایل نشده. بابا افضل را کلامی کامل در این باره است که: «عالم درختی است که ثمره ی او لقای خدای تعالی است>> امّا نفس رهزن است و باید مراقب بود. حکیمان گفته اند که اگر نفس را مشغول نداری، او تو را مشغول می کند. باید از وساوس او در حذر بود و در تربیتش به صفات الهی و اخلاق ربوبی کوشید که : هر کس که هوای کوی دلبر دارد از سر بنهد هر آن چه در سر دارد ورنه به هزار چلّه ار بنشیند سودش ندهد که نفس کافر دارد (علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله،دیوان اشعار، ص 216( به سوی خدا برو. خدا جواد است و جود گدا می خواهد، و چون خود او می فرماید: « و گدا را مران»«وَ اَمَّا السَّآئِلَ فَلاَ تَنهَر»(سوره ی ضحی،آیه ی 11)، پس خود با سایل چگونه رفتار کند؟ عارف رومی چه خوش گفته که: «چنان که گدا عاشق کریم است، کریم هم عاشق گداست.» گدایی کن تا محتاج خلق نشوی. (علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، دستورالعمل های اخلاقی و سیر و سلوک، ص55) و(مناسک حج، علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، ص89 و90)
یا مهدی زهرا
ای جمعه ی نیامده ی روزگارها
الغوث و الامان خزان و بهارها
آئینه ی شریف ترین ِ تبارها
خال لب تو کعبه ی دلبر مدارها
خوش به سعادت پسر مهزیارها
———-
از باده ی ولای تو بس نوش می کنیم
عالم به مدح ِ زلف تو مدهوش می کنیم
اما چه سود ریسه که خاموش می کنیم
آقا تو را دوباره فراموش می کنیم
ای خسته از شلوغی شعر و شعارها
———–
تردید و شُبهه از سفرت حرف میزند
با شک از آخرین خبرت حرف می زند
از شایعات دور و برت حرف می زند
آقا بیا که پشت سرت حرف می زند
ای حرمت تمامی قول و قرارها
حلم و بردباری
یك نفر از اهل شام وارد مدینه شد، حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ را دید كه بر مركبی سوار است و چون تحت تأثیر تبلیغات منفی بنیامیه علیه اهل بیت قرار گرفته بود، شروع به ناسزا گفتن كرد، او اسائه ادب میكرد،
امام ـ علیه السّلام ـ هم چیزی نمیگفت. تا وقتی كه مرد شامی آرام شد. حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ كه درد او را میدانست بر او سلام كرد
پس از لبخندی فرمود: گمان میكنم غریب هستی، شاید امر بر تو مشتبه شده است اگر بخواهی گذشت كنیم از تو گذشت میكنیم،
اگر از ما چیزی بخواهی به تو میدهیم، اگر راهنمایی بخواهی راهنمائیت میكنیم،
اگر از ما مركبی بخواهی برای تو مركب میدهیم، اگر گرسنه باشی، سیرت میگردانیم،
اگر عریان باشی لباست میدهیم، اگر محتاج باشی بینیازت میكنیم، و اگر حاجتی داشته باشی آن را بر میآوریم و تا در مدینه هستی اگر در خانه ما مهمان باشی برای تو بهتر خواهد بود،
چون منزل ما وسیع و امكانات ما بسیار و موقعیت ما گسترده است. مرد شامی از شنیدن این سخنان به گریه افتاد، سپس گفت: گواهی میدهم كه تو خلیفه خدا در روی زمین هستی، خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار بدهد، تو و پدرت مبغوضترین خلق در نزد من بودید ولی فعلاً محبوبترین خلق خدا در نزد من هستید. سپس آن مرد وسائل خویش به خانه آن حضرت آورد و تا در مدینه بود میهمان آن حضرت بود و بر محبت اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ معتقد شد. مناقب آل ابیطالب، ج4، ص19
تواضع
«وضعتُ الرشفعَةَ والدّرَجةَ في التواضع» ما رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر طلب میکنند. تکبر می کند که در میان مردم بالا برود.
امام (علیه السلام) فرمود:«مَن تواضَعَ فقد رَفَعَهُ الله و مَن تکبّرَ فقد وَضَعَهُ الله»” هر که تواضع کند خدا او را بالا می برد و و هر که تکبر کند خدا او را به زمین می زند"نهج الفصاحه /حدیث 3054
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جای که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد
مجتهدی تهرانی «رحمه الله علیه »