غدیر، عید می شود ؟
این آخرین نظاره های خورشید است . شلاق شن های روان و صدای زنگ بیگاه شتران ؛ آخرین تصویر دست ها و چشم های داغدار .
کویر ، دو زانو نشسته است ، سنگریزه ها و شن های داغ ـ حجة الوداع ـ نفس های گلوگیر . صدایی نیست ؛ سکوت ، هیاهوی حوالی را می شکند .
سرهای آوار بر زانون ، محزون و ماتم زده ؛ خداحافظ مکه ، مدینه ، شعب …
این آخرین کلماتیست که از گلوی خورشید شنیده می شود .
گرمای تابستان بر تن دقایق، عرق کرده است . خداحافظ ، هوای نفسگیر مکه ، خداحافظ مدینه !
چشم می چرخاند از زاویه وداع ، دست بالا برده است و چشم های نظاره گر را شاهد می گیرد به پیمانی که دست هایش را در دست های علی گره میزند .
آرام آرام هیاهو رنگ می گیرد ـ لبخند ها و کینه ها ـ . دست های بیعت و خنجر های گره شده در مشت . سر بر گریبان های های اشک می ریزند وداع با رسول را و رسول که صدایش در بیابان های تفتیده ، خواب خاک را می شکافد که :
افراشتم دو دست که می خواهمت علی این برکه شاهد است که می خواهمت علی
وقتی رسول دست علی را گرفته بود لبخند میزد و دلش اما گرفته بود
بغض هایی تنومند ، زائرانی خسته ، چشم هایی بارانی ، سر بر گریبان اندوه ، آخرین نظاره های خورشید .
خداحافظ ، رسول ! پس از سال ها تلاش ، سفرت را آغاز کرده ای به سوی آرامش ، به سوی معبود .
خداحافظ ، رسول ! بیست و سه سال سکوت علی ، نشانی از بیعت در این هنگامه تاریخساز است .
یک لحظه محو شد اثر سنگریزه ها خاموش شد دو چشم تر سنگریزه ها
مرگ ستاره ها همه یک یک شروع شد از آن دقیقه مرگ ملائک شروع شد
ماهِ بدون پرتو خورشید می شود ؟! حالا شما بگو که غدیر عید می شود ؟!
احادیث نورانی از امام هادی(علیه السلام)
1- اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ
هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.
(مستدرک الوسائل، ج9 ص 146)
2- أَلدُّنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ اَخَرُونَ
دنیا بازاری است که پاره ای از مردم در آن سود برند و پاره ای دیگر زیان کنند.
(مستدرک الوسائل، ج9 ، ص 512)
3- ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.
(بحارالانوار، ج78، ص 370)
4- اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً
خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
(اعلام الدین، ص 512)
5- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمة، ج7، ص454)
6- من رضی عن نفسه کثر الساخطون
هر که از خود راضی باشد ، خشم گيران بر او زياد خواهند بود. .
منتهی الامال ج 2 ص 480
7- مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَةٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا بِطوُسٍ وَ هُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَةَ رَحِمٍ
کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که انجام گناه و یا قطع رحم را طلب کند.
(وسائل الشیعه، ج14، ص 569)
8- اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَ الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ
حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.
(بحارالانوار، ج69، ص 200)
9- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
(بحارالانوار، ج78، ص 368)
10- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمة، ج7، ص454)
دانلود مولودی گل زهرا
برای دانلود مولودی گل زهرا به مناسبت ولادت با سعادت امام علی نقی(علیه السلام) به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
iframe src=’http://www.tebyan.net/videoplayer.aspx?MusicID=78212′ allowFullScreen="true” webkitallowfullscreen="true” mozallowfullscreen="true” height="270″ width="480″ ></iframe>
ولادت با سعادت امام هادی(علیه السلام) مبارک
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور… .
…و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه ها را می شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوس هایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب……
یك جرعه غدیر
فرازى از خطبه غدیریه رسول مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
خداى را سپاس مى گویم . . وبه عبودیت خود و ربوبیت او اقرار مى كنم و عزم آن دارم كه آنچه را به من وحى فرموده ، به شما برسانم ، از آن بیم دارم كه اگر نرسانم عذابى بس كوبنده وسخت بر من فرو فرستد . . .
زیرا وجود مقدسش آگاهم فرموده كه « اگر آنچه را نازل نموده ، ابلاغ نكنم رسالت او را ادا نكرده ام » و جناب حضرتش تبارك وتعالى تضمین فرموده كه از شر مردمان در امانم دارد . . . پس وحى فرموده : « یا ایها الرسول بلّغ ما اُنزل . . . » واین آیه در باره خلافت و جانشینى على بن ابی طالب است .
اى مردم ! من هیچ گاه در رساندن آنچه حق نازل فرموده كوتاهى نكرده ام و اكنون سبب نزول این آیه را برایتان بیان مى كنم .
جبرئیل تا كنون ( در این موضوع ) سه بار بر من نازل شده و از جانب پروردگارم مرا امر نموده تا در این سرزمین بر پاى ایستم وهر سپید و سیاهى ( همگان ) را اعلام دارم كه على بن ابى طالب (علیه السلام) برادر ، وصى و جانشین و امام بعد از من است ; همان كه نسبت به من ، همچون هارون نسبت به موسى ( یعنى جانشین من ) است جز این كه پیامبر نخواهد بود ، و او بعد از خدا و پیامبرش ولى و سرپرست شماست . . .
و من ، اى مردم ، از جبرئیل خواستم مرا از انجام این كار معاف دارد ; زیرا مى دانم تقواپیشگان بس كم اند و منافقان بسیار و دغل كاران و مسخره كنندگان اسلام فراوانند . همانان كه . . . مرا بسیار آزردند و اهانتها كردند بدین بهانه كه على هماره با من و من با اویم . . .
و البته اگر بخواهم آنان را به اسم بشناسانم و به سویشان اشاره كنم مى توانم اما به خدا سوگند كه بزرگوارى كرده و از این كار در مى گذرم و در هر حال
خداى متعال از من راضى نخواهد شد مگر این كه آنچه را نازل فرموده ابلاغ نمایم . رسول گرامى صلّى الله علیه وآله . آن گاه این آیه را تلاوت فرمود :
( یا ایّها الرسول بلّغ ما اُنزل الیك من ربّك وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته والله یعصمك من الناس ) .
آيا نمي شد جلوی آغاز جنگ را گرفت؟
آيا با دیپلماسی فعال می توانستیم کاری کنیم که جنگ آغاز نشود؟اگر ما در عرصه دیپلماتیک کمی پختهتر بودیم میتوانستیم جلوی آغاز جنگ را بگیریم؟
جنگ پس از یک سری اقدامات علیه انقلاب شکل گرفت که اکثر این اقدامات با حمایت دولت عراق صورت گرفت. کودتاچیان با عراقیها هماهنگ بودند. شورشیان کردستان با عراق در ارتباط بودند. درگیریهای که قبل از شهریور سال 60 داشتیم و درگیریهای شدیدی که در مرز توسط عراق شکل گرفت. یعنی از روز پیروزی انقلاب صدام در درگیری با ما بود و این که روابط دیپلماتیک و یا مسالمت آمیز با ایران داشته باشد نبود. در همه این منازعات هم همیشه عراق شروع کننده بود.
صدام حسین وقتی حسن البکر را کنار زد و رییس جمهور شد، به عنوان این که ما با ایران درگیر هستیم یک تسویه داخلی ایجاد کرد و به این بهانه در واقع هم طرفداران ایران را زد، هم طرفداران سوریه و هم طرفداران حزب کمونیست را . او طی چند ماه هرسه گروه را قلع و کم کرده بود و آشکارا گرایش به غرب از خود نشان داد. ایشان از ابتدا حکومتش، به دنبال بسط قدرت خود بود. چطور ایران میتوانست با کسی که صرفا دنبال قدرت طلبی است نزدیک شده و دیپلماسیاش موثر باشد. این را باید در نظر داشت که اتفاقا در آن روزها، شرایط خوبی هم برای تعاملات دیپلماتیک با عراق وجود داشت. دستگاه سیاست خارجی ما در اختیار بنی صدر بود و او گرایش به فرانسه داشت و صدام هم با فرانسه ارتباط نزدیکی داشت . البته نهضت آزادی که دولت موقت را در اختیار داشت نسبت به عراق خیلی بد بین بود ،چون به حزب بعث بد بین بود و کار زیادی برای ارتباط گیری با عراق نمیکرد و دیپلماسیشان در این ارتباط خیلی ضعیف بود .
اماعلت این بدبینی چه بود؟
علتش به دیدگاه نهضت آزادی به حوادث نهضت ملی شدن نفت برمی گشت. این ها به عنوان جریانات ملی گرا،با شوروی و جریان چپ و حزب توده از دهه 30 مشکل داشتند و این برایشان یک گرایش سنتی بود که در برابر شوروی و چپ باید به آمریکا نزدیک شد. عراق هم به عنوان اقمار شوروی شناخته می شد و حزب حاکمش یک حزب کمونیستی بود.اما شخص بنی صدر به خاطر این که به اروپاییها تمایل داشت، به خصوص فرانسه و حزب بعث عراق هم رابطه بسیار نزدیکی با فرانسه داشت در حدود 7 و 8 ماهی که بنی صدر رئیس جمهور بود تا قبل از شروع جنگ فرصت خوبی بود برای او که تعاملی با عراق داشته باشند. ولی به نظر من اگر همین نقطه قوت ها هم فعال می شد باز جنگ رخ می داد . این جنگ به عقیده من اجتناب ناپذیر بود.
شوروی و آمریکا بر سر حمله عراق به ایران معامله کردند
چرا از طریق دیپلماسی ،شوروی را فعال نکردیم که جلوی عراق را بگیرد؟
دلیلش این بود که صدام راه غرب را در پیش گرفته بود و به غرب نزدیک میشد و از شوروی کم کم فاصله میگرفت. و بعد هم دیدیم که قبل از جنگ برژینسکی به عراق آمد و به آنها به توافق رسید.صدام میخواست مطمئن شود که اگر وارد جنگ با ایران شود آمریکا از ایران حمایت نمیکند. چون میدانست اگر آمریکا موشکها و تجهیزات نظامیاش را در اختیار ایران بگذارد ، دیگر عراق توان شکست دادنش را ندارد. عراق می خواست به کشوری که دست و پایش بسته است به راحتی حمله کند و برای این که دست و پای ایران را بسته ببینید باید با آمریکا به توافق میرسید. لذا خیلی آشکار از شوروی فاصله گرفت و به آمریکاییها نزدیک شد. از طرف دیگر بین آمریکا و شوروی بر سر حمله به افغانستان توافق شده بود. شوروی ها هم نگران بودند که در صورت حمله به افغانستان، با واکنش شدید آمریکا مواجه شوند. لذا آمریکاییها آن جا سکوت کردند و شوروی هم این جا سکوت کرد و یک معاملهای در سطح منطقه انجام شد که عراق بیاید در جبهه آمریکا نقش ایفا کند و افغانستان هم در جبهه شوروی بماند. بنابراین تا مدت ها برخوردی که آمریکا در افغانستان کرد ضعیف و فرمایشی بود.