نهی از نخوردن گوشت به مدّت چهل روز
*پیامبرخدا (ص)می فرمایند: هر کس چهل روز گوشت نخورد، بدخوی می شود.گوشت بخورید؛چرا که بر شنوایی تان می افزاید.(الفردوس،ج3،ص627،ح5960عن الامام علی(علیه السلام)
*پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: بر شما باد خوردن گوشت؛ چرا که گوشت بدن آدم را می رویاند. هر کس چهل روز گوشت نخورد،بدخوی می شود.(بحار الانوار ،ج66،ص56،ح1و ص58،ح6)
*پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: بر شما باد گوشت؛ چرا که گوشت می رویاند.هر کس بر او چهل صبح بگذرد وگوشت نخورد،بدخوی می شود.هر کس بدخوی شد،به او گوشت بخورانید.هر کس چربی آن را بخورد،آن چربی برای او بیماری فرود می آورد.(بحار الانوار،ج66،ص67،ح43)
*پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: بر شما باد گوشت؛ چرا که هر کس گوشت را چهل روز واگذارد،بدخوی می شود وهر کس بدخوی شود،خویش را می آزارد و هر کس خویش را آزُرد، در گوش وی اذان بگویید.(بحار الانوار،ج66،ص75،ح71)
*پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: هر کس بر او چهل روز بگذرد و گوشت نخورد،باید به امید خداوند وام بگیرد و گوشت[بخرد و]بخورد.(بحار الانوار، ج66،ص65،ح36)
* امام علی(علیه السلام)می فرمایند: گوشت بخورید؛چرا که گوشت،از گوشت است و گوشت، گوشت می رویاند.هر کس چهل روز گوشت نخورد،بدخوی میشودو اگر کسی از شما(خواه از انسان ها و خواه از چارپایان) بدخوی شد،در گوشش اذانی کامل بگویید.(بحار الانوار،ج66،ص67،ح45 و ج84،ص151،ح46)
*امام صادق(علیه السلام)می فرمایند: گوشت، گوشت می رویاند.هر کس گوشت را چهل روز واگذارد،بد خوی می شود و هر کس بدخوی شد، در گوشش اذان بگویید.(بحار الانوار،ج62،ص293)
*امام صادق(علیه السلام)می فرمایند: گوشت،از گوشت است.هر کس آن را چهل روز واگذاردبدخوی میشود.آن را بخورید؛چرا که بر قدرت شنوایی و بینایی می افزاید.(بحار الانوار،ج66،ص66،ح37 و ج2،ص145،ح511)
پرهیز از خوردن گوشت به طور پیوسته و زیاد
*پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: هر کس چهل روز پیوسته گوشت بخورد، سنگ دل میشود.(بحار الانوار،62،ص294)
*امام علی(علیه السلام)می فرمایند: شکم هایتان را گورستان جانوران نکنید.(شرح نهج البلاغة،ج1،ص26)
*امام صادق(علیه السلام)می فرمایند: علی (علیه السلام)اعتیاد به خوردن گوشت را بد می شمرد و آن را اعتیادی همچون اعتیاد به
شراب می دانست».(بحار الانوار،ج66،ص69،ح57)
* در حدیث است که:«هرکس چهل روز پیوسته گوشت بخورد،سنگ دل می شود و هرکس چهل روز،آن را اصلاً
نخورد،بدخوی می گردد».(ربیع الابرار،ج2،ص706)
نهی از خوردن گوشت خام
* امام باقر(علیه السلام)می فرمایند: پیامبر خدا از این که گوشت، خام خورده شود، نهی کرده و می فرمودند: ” تنها
درندگان، چنین گوشتی می خورند.گوشت را هنگامی بخورید که آفتاب یا آتش، آن را دگرگون ساخته باشد".
(الکافی،ج6،ص313،ح1)
*الکافی - به نقل از هشام بن سالم- : از امام صادق(علیه السلام) درباره خوردن گوشت خام پرسیدم.فرمودند:” این،
خوراک درندگان است".(الکافی،ج6،ص314،ح2)
* امام رضا(علیه السلام)می فرمایند: خوردن گوشت خام،در شکم، کِرم پدید می آورد.(بحارالانوار،ج62،ص321)
شستن گوشت پیش از پختن آن
* پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)فرمودند: برادرم عیسی، از شهری گذر کرد و دید که رنگ چهره های مردم آنجا زرد و چشم
هایشان کبود است. آنان از بیماری هایی که داشتند، نزد وی اظهار ناراحتی کردند. گفت:«درمان شما نزد خودتان است.
شما گوشت را نمی شویید و می پزید و همانطور آن را می خورید. در حالی که هیچ چیزی بدون نوعی جنابت، از دنیا
نمی رود».این مردم از آن پس ،گوشت های مصرفیِ خود را شستند و در نتیجه بیماری هایشان از بین رفت.
(بحار الانوار،ج14،ص321،ح28 و ج62،ص161،ح6)
لذت زندگی
اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام روايت شده كه فرمود:
«بِالعافِيَةِ توجَدُ لَذَّةُ الحَياةِ؛ لذّت زندگى با عافيت (سلامت) به دست مى آيد »
(غررالحكم ، ح 4207) .
دفعات خوردن گوشت
*امام صادق(علیه السلام)می فرمایند: در هر هفته، یک بار گوشت بخورید و خود و فرزندانتان را بدان عادت ندهید؛ زیرا موجب اعتیادی
همچون اعتیاد به شراب می گردد.نیز آنان را بیش از چهل روز، از آن محروم مدارید؛ چرا که آنان را بدخوی می کند.
(الاصول الستة عشر، ص12عن زید الزرّاد)
*المحاسن- به نقل از ادریس بن عبداللّه- : نزد امام صادق(علیه السلام) بودم. از خوردن گوشت سخن به میان آورد و
فرمود:«[غذا را] یک روز با گوشت بخور، یک روز با شیر، و یک روز با چیزی دیگر».(بحار الانوار،ج66،ص70،ح59)
گفتگوی امام صادق علیه السلام با طبیب هندی
سخنان امام صادق(عليه السلام) با طبیب هندى درباره ی شگفتی هاى خلقت انسان
ربیع حاجب مى گوید: روزى طبیبی هندى در مجلس منصور كتاب طب مى خواند، در حالى كه امام صادق (علیه السّلام) در آنجا حضور
داشت. چون از قرائت مسائل طب فراغت یافت، به امام ششم(علیه السّلام) گفت: دوست دارى از دانش خود به تو بیاموزم؟ حضرت
فرمود: نه، زیرا آنچه من مى دانم از دانش تو بهتر است. طبیب پرسید: تو از طب چه مى دانى؟ فرمود: من حرارت را با سردى، و
سردى را با گرمى، رطوبت را با خشكى، و خشكى را با رطوبت درمان مى كنم، و مسأله تندرستى را به خدا وامى گذارم و براى
تندرستى دستور پیامبر را به كار مى برم كه فرمود: «شكم خانه درد است، و پرهیز درمان هر دردى است، و تن را به آنچه خوى گرفته
باید عادت داد».
طبیب گفت: طب جز این چیزى نیست. امام گفت: مى پندارى كه من این دستورها را از كتاب هاى بهداشتى یاد گرفته ام؟ گفت: آرى،
امام فرمود: من این ها را از خدا فرا گرفته ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم یا تو؟ طبیب گفت:البته من. امام (علیه السّلام) فرمود:
اگر این چنین است من از تو سؤالاتى مى پرسم، تو پاسخ بده. گفت: بپرس.
امام صادق(عليه السلام) سئوالات زیر را از طبیب هندی پرسیدند:
“چرا جمجمه ی سر چند قطعه است؟
چرا موى سر بالاى آن است؟
چرا پیشانى مو ندارد؟
چرا در پیشانى خطوط و چین وجود دارد؟
چرا ابرو بالاى چشم است؟
چرا دو چشم مانند بادام است؟
چرا بینى میان چشم هاست؟
چرا سوراخ بینى در زیر آن است؟
چرا لب و سبیل بالاى دهان است؟
چرا مردان ریش دارند؟
چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شكن بلند است؟
چرا كف دست ها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
چرا شُش دو تکه است و در جاى خود حركت می كند؟
چرا کبد(جگر) خمیده است؟
چرا كلیه مثل دانه لوبیاست؟
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مى گردند؟
چرا گام هاى پا میان تهى است؟ “
طبیب هندی در پاسخ به تمامی سئوالات بالا گفت : نمی دانم.
امام فرمود: من علّت اینها را مى دانم. طبیب گفت: بیان كن.
امام فرمود:
*جمجمه به دلیل اینکه میان تهى است، از چند قطعه آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران مى شد، لذا چون چند قطعه
است، دیرتر مى شكند.
*موى در قسمت بالای سر است، چون از ریشه ی آن روغن به مغز مى رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارات بیرون مى رود و
سرما و گرمایى كه به مغز وارد مى شود، دفع می شود.
*پیشانى مو ندارد، براى آنكه روشنایى به چشم برسد.
*خط و چین پیشانی نیز عرقی را از سر می ریزد، نگه می دارد تا وارد چشم ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه ها
كه آب های روى زمین را نگهدارى مى كنند.
ابروها بالاى دو چشم قرار دارند تا نور به اندازه ی کافی به آنها برسد. اى طبیب، نمى بینى وقتی شدت نور زیاد است، دست خود را
بالاى چشم ها می گیری تا روشنى به مقدار کافی به چشم هایت برسد و از زیادى آن پیشگیرى كند؟!
*بینى بین دو چشم قرار دارد تا روشنایى را بین آنها به طور مساوی تقسیم كند.
*چشم ها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمى
شد و دوا به همه جای آن نمى رسید و بیماری چشم درمان نمى شد.
*خداوند سوارخ بینى را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن
پایین مى آمد و نه بوی چیزی را در مى یافت.
*سبیل و لب را بالاى دهان آفرید، تا فضولاتى را كه از مغز پایین می آید نگه دارد و خوراك و آشامیدنى به آن آلوده نگردد و آدمى بتواند
آنها را از پاک کند.
*براى مردان محاسن(ریش) را آفرید تا نیازی به كشف عورت(پوشاندن سر) نداشته باشند و مرد و زن از یكدیگر مشخص شوند.
*دندان هاى پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد، و دندان هاى آسیاب را براى خرد كردن غذا پهن آفرید، و دندان نیش را بلند آفرید تا
دندان هاى آسیاب را مانند ستونى كه در بنا به كار مى رود، استوار كند.
*دو كف دست را بى مو آفرید تا سودن به آنها واقع گردد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست می کشید به خوبی
آن را حس نمی کرد.
*مو و ناخن را بى جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.
*قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریك قرار داد تا در ریه ها در آید و از باد زدن ریه خنك شود.
*كبد را خمیده آفرید تا شكم را سنگین كند و آن را فشار دهد تا بخارهاى آن بیرون رود.
*كلیه را مانند دانه لوبیا ساخت، زیرا منى قطره قطره در آن مى ریزد و از آن بیرون مى رود. اگر کلیه چهار گوش یا گِرد بود، اولین قطره
مى ماند تا قطره دوم در آن بریزد و آدمى از انزال لذت نمى برد. زمانی که منى از محل خود كه در فقرات پشت است، به كلیه می
ریزد، كلیه چون كرم بسته و باز مى شود و کم کم منی را به مثانه مى رساند.
*خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد، تا انسان به جهت پیش روى خود راه رود، و به همین علت حركات وى میانه است، و اگر چنین
نبود در راه رفتن مى افتاد.
*پا را از سمت زیر و دو سوى آن، میان باریك ساخت، براى آنكه اگر همه پا بر روی زمین قرار می گرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین
مى شد. سنگ آسیاب چون بر سر گردى خود باشد، كودكى آن را بر مى گرداند و هر گاه بر روى زمین بیفتد، مردی قوی به سختى
مى تواند آن را بلند كند.
آن طبیب هندى گفت: این ها را از كجا آموخته اى؟ فرمود: از پدرانم و ایشان از پیامبر و او از جبرئیل، امین وحى و او از پروردگار كه مصالح
همه اجسام را داند. طبیب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترین مردم روزگارى.
راستى چه شگفت انگیز است كه حضرت صادق علیه السّلام بدون در دست داشتن ابزار امروزى كه وسیله شناخت درون و برون
انسانند، در گوشه ای از شهر مدینه براى یك طبیب هندى شگفتی هاى خلقت انسان را با دلایل محکم بیان مى فرماید.
دارو
رسوا اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
تَجَنَّبِ الدَّوَاءَ مَا احْتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ فَإِذَا لَمْ يَحْتَمِلِ الدَّاءَ فَالدَّوَاء
تا هنگامى كه بدنت درد را تحمل مى كند از مصرف دارو بپرهيز، چنانچه درد را تحمل نكردى آنگاه از دارو استفاده كن. مكارم الاخلاق ص 362