وسعت نظر اولیای خدا در عبادت
ما فکر میکنیم دایرهی واجبات و مستحبات محدود است، و بیشتر اعمال ما مباح میباشد - مانند نفس کشیدن، نگاه کردن، غذا خوردن و خوابیدن - ولی صرف نظر از این که همینها هم با عناوین ثانوی ممکن است واجب یا حرام باشند؛ اگر بدانیم چه تکالیفی به عنوان ثانوی داریم، خواهیم دید که اگر تمام عمرمان را هم صرف واجبات کنیم، وقت کم میآوریم. برای مثال، اگر ما طلبهها توجه کنیم که چه وظایفی داریم و شبهاتی را که در مسایل اعتقادی برای دیگران مطرح میشود، باید پاسخ دهیم، آن گاه به این نتیجه خواهیم رسید که اگر 24 ساعتمان را هم صرف مطالعه و تحقیق کنیم باز هم کم است، چه رسد به این که بخواهیم میلیاردها انسان عالم را، که به معارف اهلبیت علیهمالسلام نیاز دارند، هدایت کنیم. ما موظفیم این معارف را به همهی مردم دنیا برسانیم، این امانتی است
در دست ما، و قرآن میفرماید: ان الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات الی أهلها؛ [نساء/58]؛ خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش برسانید. اگر به این تکالیف توجه داشته باشیم، خواهیم فهمید که اصلا جایی برای مستحبات هم باقی نمیماند، چه رسد به مباحات.
کسانی که افق دید بالاتری دارند اگر هم فرصتی برای انجام مستحبات داشته باشند، به هر کار دیگری غیر از واجب و مستحب که دست بزنند از آن استغفار میکنند. حرام که جای خود دارد، آنها حتی از مشتبه و مکروه هم استغفار میکنند؛ زیرا خدا دوست ندارد انسان اهل لغو باشد: و الذین هم عن اللغو معرضون. [مومنون/3] این گونه افراد وقتی شب محاسبه میکنند و میبینند در طول روز کار حرامی مرتکب نشدهاند، خیالشان راحت میشود، اما حساب میکنند چند کار لغو از آنها سرزده است. این افراد محاسبهشان بیشتر از این جهت است که کدام کار را انجام دادهاند که اگر انجام نمیدادند ضرری به آخرتشان نمیرسید؛ چه نگاهی کردهاند، چه سخنی گفتهاند، کدام صدا را شنیدهاند،… که اگر هم انجام نمیشد مشکلی برای آخرتشان پیش نمیآمد. نگرانی بیشتر از این است که چرا این قبیل کارها را انجام دادهاند و وقتشان را صرف کاری نکردهاند که حتما سود داشته باشد.
صفحات: 1· 2