خداوند، دعوت می کند به دارالسلام
اگر ما بخواهیم فرشته های «بشیر و مبشر» به سراغ مان بیایند، نه فرشته های «نکیر و منکر». زیرا می خواهیم به دارالسلام برسیم. شرطش هم این است که الآن در دنیا سیستم سلامتی خودمان را تنظیم کنیم. 50 سوال آخرتی را باید در دنیا جوابشان را بدهیم. یعنی بر اساس این 50 سوال زندگی کنیم. بعضی از این ۵۰ سوال از این قرار هستند: خمس و زکات، انفاق به فقرا، حقوق پدر، مادر، فامیل، همسایه و…اینها سوالاتی هستند که از ما خواهند پرسید. ولی از همه مهم تر، سوال در مورد امام زمان (علیه السلام) می کنند. می پرسند آیا در لشکر امامت بودی یا در تنهایی و آوارگی رهایش کردی! چه خاصیتی برای امام زمانت داشتی؟ در کجای لشکر حضرت بودی؟
این سوالات برایتان عادی نشود. ظاهرش خیلی ساده است ولی باطنش فوق العاده سنگین است. انسان باید خودش را به جائی برساند که حضرت بگوید من از تو راضی هستم. این مستلزم دوندگی و تلاش، نقشه و برنامه ریزی است. مثل تلاش هایی که در زندگی برای گرفتن مدرک کارشناسی، ارشد، دکترا، ازدواج، خرید خانه، موقعیت اجتماعی می کنیم. یعنی باید برای حضرت هم نقشه داشته باشیم و وقت بگذاریم و هزینه کنیم تا در لشکرش ثبت نام شویم. آن گاه است که حضرت ما را می پذیرند. بدون نقشه و کار نمی توان عضو لشکر حضرت بود.
امام زمان (علیه السلام) خیلی ناز دارد. هر کسی را هم قبول نمی کند. آدم باید جذابیت و زیبایی باطن داشته باشد تا قبولش کنند. باید مار و عقرب های وجودمان را از بین ببریم.
«وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ»، یعنی خودت را در دنیا سالم کن تا دعوتت کنند. وقتی هم از اینجا بروی با استقبال باشکوه ائمه روبرو می شوی.
دارالسلام یعنی من به گونه ای در دنیا با سلامت زندگی کنم که از تمام ترس ها و اضطراب های برزخ و قیامت در امان باشم. مثل جنینی که سالم متولد می شود و مشکلی ندارد.
برگرفته از مباحث شرح زیارت جامعه کبیره استاد محمد شجاعی جلسه 28
برکات ظهور
از جمله، آنچه حضرت سجاد علیه السلام فرمود: «اذا قامَ القائِمُ أَذْهَبَ اللهُ عَن شِیعَتنا العاهَةَ و جَعَل قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُل مِنْهُم قُوَّةَ أرْبَعینَ رَجُلا وَ یَكونُونَ حُكّامَ الاَرْضِ وَ سَنامَها = وقتى قائم قیام كند، خداوند رنج را از شیعیان ما دور مى كند و دلهاى آنها را چون پاره آهن قرار مى دهد و خداوند قدرت هر مرد از آنها را برابر چهل مرد قرار مى دهد و آنها حاكمان زمین خواهند شد.»
منبع:
مشكاة الأنوار : 79 .
آرزوی مؤمن برطرف شدن موانع ظهور است
آرزوی مؤمن پیاده شدن اهداف (الله، اهل بیت و تقویت جهاد در راه خدا) برای برطرف کردن موانع ظهور امام زمان است. اساساً همه کارهایش، درس خواندن، قلم زدن، طلبگی، ازدواج کردن، بچه دار شدن او با آن نیت انجام میگیرد. مؤمن اگر بچهدار هم میشود، میگوید میخواهم لشکر امام زمان را زیاد کنم. در دعای افتتاح میخوانیم: «قلّت عددنا»، «کثرت عدونا» کمی تعداد ما و زیادی دشمن یک فاجعه است. مؤمن بچهدار میشود و نوع نگاهش به بچه داری حیوانی نیست که حالا من پسر داشته باشم یا دختر داشته باشم. مهم این است که تعداد بچههایم را زیاد میکنم برای این که به همین وسیله، قرب به الله پیدا کنم. او در این فکر است که تعداد شیعیان و محبین اهل بیت را زیاد کنم و این هم یک جهاد است.
هر لحظه با تو یا صاحب الزمان
بزرگان فرمودهاند: روزی بر شما نگذرد مگر این که با امام زمان تان گفتگو کرده باشید. با حضرت سخن بگویید برای سلامتی آن حضرت دعا کنید با آن حضرت عهد و پیمان ببندید. مثلاً بگویید: «ای امام زمان! امروز برای خشنودی تو غیبت نمیکنم؛ دروغ نمیگویم؛ کاری که تو نمی پسندی انجام نمیدهم؛ کاری که تو را خشنود می کند انجام میدهم».
مهم این است که به امام زمان مان وصل شویم. کسی که به امام وصل شد، خلقش امام زمانی میشود. رفتار و کردارش مورد پسند آن حضرت قرار می گیرد.
خدمت به امام زمان علیه السلام
تمام هنر ما این است که این چند روزی که تا ظهور مانده، بجنبیم و خودمان به محضر حضرت برویم. نگوییم:«حالا کو، حالا که نیامده، از کجا معلوم بیاید». شیطان هم از این موقعیت سوء استفاده کرده و ما را بیرون چادر حضرت با یک سبک زندگی غلط و غیرمهدوی معطل میکند و ما را وسوسه میکند که بیرون چادر حضرت، دوستش داشته باشیم و برایش دعا بکنیم، ولی در چادر نرویم. آنهایی که تصمیم گرفتهاند، الان در چادر حضرت بروند، آنها هستند که به مقام امیرالمؤمنین و به مقام امام زمان میرسند. کسانی که اساساً سبک زندگیشان، انتخابها، ارتباطات، شوهرداری، زنداری و بچهداریشان کار اجتماعی و اقتصادیشان و فرهنگی و هنریشان رنگ مهدویت دارد. یعنی به عشق امام زمان و برای برطرف کردن موانع ظهور امام زمان این کارها را انجام میدهند. این یک اصل است. تمام قدرت و زیبایی یک منتظر این است که برای امام غائب کار میکند. در روایت گفته شده اگر کسی برای امام غایب کار کرد و خودش را به امام زمان رساند، مثل این است که در زمان امیرالمؤمنین بوده و برای ایشان خدمت کرده است.
اما اگر گفتی: «نه» و وسوسه شدی، گفتی: «من الان درس دارم به درس های خودم برسم به زندگی خودم برسم، هر جور که دوست دارم، سبک زندگیام را تعیین کنم، کار دارم، زندگی دارم، تجارت دارم، شوهرداری دارم» و تصمیم نگیری که به چادر حضرت بروی، اینجا خودت را از یک فیض بینهایت و عظیم محروم کردی. مضافاً بر این که خدمت به حضرت و رفتن زیر چادر حضرت یک انتخاب نیست که بگوییم: حالا بعضی ها دوست دارند، بروند، بعضی ها هم که دوست ندارند، نروند. این درست است که اختیار داریم برویم یا نرویم. اما نرفتن یک معصیت بزرگ است، کمک نکردن به حضرت یک معصیت بزرگ است.
همین حالا...
در زمان ظهور همه میآیند و در آن زمان حضرت چه احتیاجی به ما دارد. زمان حال است که ما میتوانیم در لشکرش ثبت نام کنیم. هنگام ظهور آنقدر بزرگان هستند که همه با عشق با حضرت بر میگردند. شهدا در برزخ، منتظرند. آن موقع من و شما برویم، چی بگوییم؟ بگوییم: آمدیم آشتی کنیم، جز سربازان شما باشیم. حضرت نیازی دارد؟ جبرئیل است، میکائیل است، تمام قوای عالم در اختیار حضرت هستند. عضو شدن ما آن موقع لطفی ندارد. حالا و در این زمان ثبت نام است. الان ما میتوانیم، ثبت نام کنیم، الان یاری کنیم. الان ابالفضل(علیه السلام) نیست، علی اکبر (علیه السلام) نیست، جبرئیل نیست، میکائیل نیست، لشکر عظیم شهدا نیامده اند. ما هستیم، باید دوندگی کنیم و عرق بریزیم. پول هزینه کنیم، جان بدهیم، آبرو بگذاریم. در این صورت است که میتوانیم با علی اکبر و ابالفضل و سایر اهل بیت (علیهمالسلام) هم درجه باشیم.
استاد محمد شجاعی
مرگ جاهلیت
معرفت به امام زمان (علیه السلام)، نجات از مرگ جاهلی است
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ ميِتَةً جاهِلِيَّةً= هر کس بمیرد، درحالى كه امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».
منظور از معرفت چیست؟ معرفت غیر از اطلاعات و علم است. علم کلی است. این که می گویند امام دوازدهم است اسمش مهدی است، پسر نرجس خاتون و امام حسن عسکری (علیه السلام) است. در 255 هجری متولد شده است؛ اینها همه اطلاعات است. معرفت جزئی است. یعنی باید شخص در درون خودش با این شخصیت به رویا رویی و شناخت برسد.
همه شما میدانید که مرده با کسی کاری ندارد و صدمه ای به کسی نمی رساند. این را اطلاعات و علم می گویند. معرفت این است که آن اطلاعات و علم به یک باور شخصی تبدیل شود. باور کی حاصل می شود؟ وقتی که رفتی به مرده دست زدی؛ کنار مرده نشستی؛ مرده را شستی؛ یا توانستی شبانه به قبرستان بروی و نترسی. این می شود باور. یعنی آن علمی که داشتی، در وجودت معرفتی حاصل شد که شخصی و جزئی از تو شد.
معرفت امام زمان (علیه السلام) یعنی معرفتی که تو به عنوان یک دوست، در درونت با او پیوند می خوری. مثلاً شما در مجلسی هستید که امکان دارد برخی از افراد را نشناسید. پس با هم حرفی نمی زنید و از همدیگر توقع هم ندارید. ولی وقتی که با هم دوست شدید، همکلاسی شدید، معرفت به هم پیدا کردید، آن وقت نسبت به همدیگر حس و عاطفه و مسئولیت جدید پیدا می کنید.
مرگ جاهلی؛ یعنی، مردنِ بدون شناخت خدا و رسول او، کسی که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت ـ که خدا و پیغمبر را نمیشناختند ـ خارج نشده است، بنابراین، اگر معرفت خدا و رسول او، به معرفت امام زمان (عج الله تعالی) منتهی نشود، فایدهای برای انسان نخواهد داشت.
شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختنِ امام است؟ آن حضرت فرمود: «جَاهِلِیةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ= منظور، جاهلیت، کفر و نفاق و گمراهی است».یعنی کسی این طور باشد، کافر و گمراه و منافق از دنیا می رود.
بنابراین، اگر کسی معرفت به امام زمان (علیه السلام) نداشته باشد، اساساً از حرکت به سمت ابدیت محروم است. مثل جنینی که اگر نطفه اش در رحم مادر قرار نگرفت. سقط می شود. از این رو، برای هر کسی مهمترین مسئله زندگی اش، معرفت امام زمان است که واجب شده است.