شیر مادر در اسلام
این آیه که در واقع ادامه ی بحثهای مربوط به مسایل ازدواج و زناشویی است، به سراغ یک مسأله ی مهم، یعنی مسأله ی“رَضاع” (شیر دادن) و با تعبیراتی بسیار کوتاه و فشرده و در عین حال پر محتوا و آموزنده جزئیات این مسأله را بازگو می کند.
1- نخست می گوید: “مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند”(وَ الْوالداتُ یُرضِعْنَ اَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ).
“والِدات” جمع “والِدَه"، در لغت عرب به معنی مادر است، ولی “اُمّ” معنی وسیع تری دارد که گاه به مادر یا مادر مادر، و گاه به ریشه و اساس هر چیزی اطلاق می شود.
در این بخش از آیه، حق شیردادن در دو سال شیرخوارگی به مادر داده شده، و او است که می تواند در این مدّت از فرزند خود نگاهداری کند و به اصطلاح حق حضانت در این مدت از آنِ مادر است، هر چند ولایت بر اطفال صغیر به عهده ی پدر گذاشته شده است، اما از آنجا که تغذیه جسم و جان نوزاد در این مدّت با شیر و عواطف مادر پیوند ناگسستنی دارد این حق به مادر داده شده، علاوه بر این عواطف مادر نیز باید رعایت شود، زیرا او نمی تواند آغوش خود را در چنین لحظات حساسی از کودکش خالی ببیند و در برابر وضع نوزادش بی تفاوت باشد، بنابراین قرار دادن حقّ حِضانت و نگاهداری و شیر دادن برای مادر یک نوع حق دو جانبه است که هم برای رعایت حال فرزند است و هم مادر، و تعبیر “اَوْلادَهُنَّ” (فرزندانشان) اشاره ی لطیفی به این مطلب است.
گرچه ظاهر این جمله مطلق است، و زنان مطلّقه و غیر مطلّقه را شامل می شود، ولی جمله های بعد نشان می دهد که این آیه به زنان مطلّقه نظر دارد هر چند مادران دیگر نیز از چنین حقی برخوردارند، امّا در صورت نبودن جدایی و طلاق، عملاً اثری ندارد.
2- سپس می افزاید “این برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را کامل کند”(لِمَنْ اَرادَ اَنْ یُتمَّ الرَّضاعةَ).
یعنی مدّت شیر دادن طفل لازم نیست، همواره دو سال باشد، دو سال برای کسی است که می خواهد شیردادن را کامل کند، ولی مادران حق دارند با توجه به وضع نوزاد و رعایت سلامت او این مدت را کمتر کنند.
در روایاتی که از طرف اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده دوران کامل شیرخوارگی دو سال، و کمتر از آن، بیست و یک ماه معرفی شده است(1).
بعید نیست این معنی از ضمیمه کردن آیه ی فوق با آیه یوَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثونَ شَهْراً: “بارداری او و از شیر گرفتنش، سی ماه است"(2) نیز استفاده شود، زیرا می دانیم معمولاً دوران بارداری نُه ماه است و هر گاه آن را از سی ماه کم کنیم بیست و یک ماه باقی می ماند که مدت معمولی شیر دادن خواهد بود، بلکه با توجّه به این که آنچه در سوره ی احقاف آمده نیز به صورت الزامی است، مادران حق دارند با در نظر گرفتن، مصلحت و سلامت نوزاد، مدّت شیرخوارگی را از بیست و یک ماه نیز کمتر کنند.
3- هزینه ی زندگی مادر از نظر غذا و لباس در دوران شیردادن بر عهده ی پدر نوزاد است تا مادر با خاطری آسوده بتواند فرزند را شیر دهد لذا در ادامه ی آیه می فرماید: “و بر آن کسی که فرزند برای او متولد شده (پدر) لازم است، خوراک و پوشاک مادران را به طور شایسته بپردازد”(وَ عَلی الْمَولُودِ لَه رِزقهنَّ و کِسْوَتهنَّ بِالمَعْرُوفِ).
در اینجا تعبیر به “الْمَوْلودَ لَهُ”(کسی که فرزند برای او متولد شده) به جای تعبیر به“اب – والد” (پدر) قابل توجّه است، گویی می خواهد عواطف پدر را در راه انجام وظیفه ی مزبور، بسیج کند، یعنی اگر هزینه کودک و مادرش در این موقع بر عهده ی مرد گذارده شده به خاطر این است که فرزند او و میوه ی دل او است، نه یک فرد بیگانه.
توصیف به“مَعْروف” ( به طور شایسته) نشان می دهد که پدران در مورد لباس و غذای مادر، باید آنچه شایسته و متعارف و مناسب حال او است را در نظر بگیرند، نه سختگیری کنند و نه اسراف.
4- در ادامه ی آیه، سخن از مسأله ی باز داشتن کودک از شیر به میان آمده و اختیار آن را به پدر و مادر واگذاشته، هر چند در جمله های سابق زمانی برای شیر دادن کودک تعیین شده بود، ولی پدر و مادر با توجّه به وضع جسمی و روحی او، و توافق با یکدیگر می توانند کودک را در هر موقع مناسب از شیر باز دارند، می فرماید: “اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را (زودتر از دو سال یا بیست و یک ماه) از شیر بازگیرند گناهی بر آنها نیست”(فَانْ اَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما و تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلیهما).
در واقع پدر و مادر باید مصالح فرزند را در نظر بگیرند و با هم فکری و توافق و به تعبیر قرآن تراضی و تشاور، برای باز گرفتن کودک از شیر برنامه ای تنظیم کنند، و در این کار از کشمکش و مشاجره و پرداختن به مصالح خود و پایمال کردن مصالح کودک بپرهیزند.
5- گاه می شود که مادر از حق خود در مورد شیر دادن و حضانت و نگاهداری فرزند خودداری می کند و یا به راستی مانعی برای او پیش می آید، در این صورت باید چاره ای اندیشید و لذا در ادامه ی آیه می فرماید: “اگر (با عدم توانایی یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست، هر گاه حق گذشته ی مادر را به طور شایسته بپردازید”(وَ اِنْ اَردتمْ اَنْ تسْترْضِعُوا اَولادکُمْ فلا جُناحَ عَلیْکُمْ اِذا سَلَّمتُمْ ما آتَیْتمْ بِالْمَعروفِ).
در تفسیر جمله ی “اِذا سَلَّمْتُمْ ما آتیْتمْ بِالمَعْروفِ“، نظرات گوناگونی از سوی مفسّران اظهار شده، گروهی تفسیر بالا را پذیرفته اند که انتخاب دایه به جای مادر، پس از رضایت طرفین، بی مانع است مشروط بر این که این امر سبب از بین رفتن حقوق مادر، نسبت به گذشته نشود، بلکه حق او نسبت به مدتی که شیر می دهد طبق عادت پرداخته شود.
در حالی که بعضی آن را ناظر به حقّ دایه دانسته اند و گفته اند باید حق او طبق عرف عادت پرداخت شود، بعضی نیز گفته اند منظور از این جمله توافق پدر و مادر در مسأله ی انتخاب دایه است. و بنابراین تأکیدی می شود بر جمله ی قبل، ولی این تفسیر ضعیف به نظر می رسد و صحیح تر همان تفسیر اول و دوم می باشد و مرحوم “طبرسی” تفسیر اوّل را ترجیح داده است(3).
و در پایان آیه به همگان هشدار می دهد که “تقوای الهی پیشه کنید و بدانید خدا به آنچه انجام می دهید بینا است”(وَ اتقوا اللهَ وَاعْلَمُوا اَنَّ اللهَ بِما تَعْمَلونَ بَصیرٌ).
مبادا کشمکش میان مرد و زن، روح انتقام جویی را در آنها زنده کند و سرنوشت یکدیگر و یا کودکان مظلوم را به خطر اندازند، همه باید بدانند خدا دقیقاً مراقب اعمال آنها است.
این احکام دقیق و حساب شده و هشدارهای آمیخته به آن به خوبی نشان می دهد که اسلام تا چه حدّ برای حقوق کودکان و همچنین مادران اهمیّت قائل شده است و رعایت حدّاکثر عدالت را در این زمینه سفارش می کند، آری اسلام بر خلاف آنچه در دنیای ستمکاران وجود دارد که حقوق ضعیفان همیشه پایمال می شود، حداکثر اهمیّت را به حفظ حقوق آنان داده است.
وظیفه فرزندان در مقابل مادر
در آیه 14 سوره لقمان نیز اشاره به شیر دادن مادر به فرزند شده است. در این آیه در حقیقت جمله های معترضه ای است که در لابلای اندرزهای لقمان از سوی خداوند بیان شده است، اما معترضه نه به معنی بی ارتباط، بلکه به معنی سخنان الهی که ارتباط روشنی با سخنان لقمان دارد، زیرا در این آیه، بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و خدمات و حقوق آنها است و قراردادن شکر پدر و مادر در کنار شکر"لله".
به علاوه تأکیدی بر خالص بودن اندرزهای لقمان به فرزندش نیز محسوب می شود چرا که پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند.
نخست می فرماید:” ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم.” (و وصینا الانسان بوالدیه)
آنگاه به زحمات فوق العاده مادر اشاره کرده می گوید:” مادرش او را حمل کرد در حالی که هر روز ضعف و سستی تازه ای بر ضعف او افزوده می شد.”(حملته امه وهناً علی وهن).
این مسأله از نظر علمی ثابت شده، و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران بارداری گرفتار سستی می شوند، چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین خود اختصاص می دهند، و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او می دارند.
به همین دلیل، مادران در دوران بارداری گرفتار کمبود انواع ویتامینها می شوند که اگر جبران نگردد ناراحتیهایی برای آنها به وجود می آورد، حتی این مطلب در دوران رضاع و شیردادن نیز ادامه می یابد، چرا که ” شیر، شیره جان مادر است".
لذا به دنبال آن می افزاید:” پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است".(و فصاله فی عامین).
البته منظور دوران کامل شیرخوارگی است هر چند ممکن است گاهی کمتر از آن انجام شود.
به هر حال مادر در این 33 ماه( دوران حمل و دوران شیرخوارگی) بزرگترین فداکاری را هم از نظر روحی و عاطفی، و هم از نظر جسمی، و هم از جهت خدمات در مورد فرزندش انجام می دهد.
جالب این که در آغاز آیه، توصیه پدر ومادر را می کند ولی به هنگام بیان زحمات و خدمات تکیه روی زحمات مادر می نماید تا انسان را متوجه ایثارگریها و حق عظیم او نماید.
سپس می گوید:” توصیه کردم که هم شکر مرا به جای آور و هم شکر پدر و مادرت را”( ان اشکر لی ولوالدیک).
شکر مرا به جا آور که خالق و منعم اصلی توام و چنین پدر و مادر مهربانی به تو داده ام و هم شکر پدر و مادرت را که واسطه این فیض و عهده دار انتقال نعمتهای من به تو می باشند.
و چقدر جالب و پرمعنی است که شکر پدر و مادر درست در کنار شکر خدا قرار گرفته است .
و در پایان آیه با لحنی که خالی از تهدید و عتاب نیست می فرماید:” بازگشت همه شما به سوی من است”( الیّ المصیر).
آری اگر در اینجا کوتاهی کنید در آنجا تمام این حقوق و زحمات و خدمات مورد بررسی قرار می گیرد و مو به مو حساب می شود، باید از عهده حساب الهی در مورد شکر نعمتهایش، و همچنین در مورد شکر نعمت وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بی آلایش آنها برآئید.
بعضی از مفسران در اینجا به نکته ای توجه کرده اند که در قرآن مجید تأکید بر رعایت حقوق پدر و مادر کراراً آمده است، اما سفارش نسبت به فرزندان کمتر دیده می شود( جز در مورد نهی از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت استثنائی در عصر جاهلیت بوده است).
این به خاطر آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان کمتر ممکن است فرزندان را به دست فراموشی بسپارند، در حالی که زیاد دیده شده است که فرزندان، پدر و مادر را مخصوصاً به هنگام پیری و از کار افتادگی فراموش می کنند، و این دردناکترین حالت برای آنها و بدترین نا شکری برای فرزندان محسوب می شود.(4)
این مطلب نگاهی گذرا به اهمیت شیر دادن مادر و احکام آن از دیدگاه اسلام داشت و دانستیم که هیچ چیزی نمی تواند کودک را از شیر مادر محروم نماید.
پی نوشت ها:
1. وسائل الشیعه، جلد 15 صفحه ی177 (بابُ اَقَلِّ مُدَّةِ الرَّضاعِ و اَکْثرِه) حدیث 2 و 5 در بعضی از این روایات آمده که هر قدر از 21 ماه کمتر شود به نوزاد ستم شده است.
2. سوره ی احقاف/ آیه 15.
3. تفسیر مجمع البیان، جلد 1 و 2 صفحه 336.
4. ” تفسیر فی ظلال” جلد6، ص 484.
صفحات: 1· 2