تربیت یاوران صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نیز فرمود: «اما انهم انصار قائمنا و دعاه حقنا؛(3) آگاه باشید که اهل قم یاوران قائم ما و دعوتگران حق ما هستند».
نیز فرمود: «و اهلها منا و نحن منهم؛(4) اهل قم از ما هستند و ما نیز از آنها هستیم».
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «فاذا جاء وعد اولیهما بعثنا علیکم عباداً لنا اولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعداً مفعولا»؛(5) «هنگامی که وعده نخستین آنان فرا رسد، بندگانی را برانگیزیم که صاحب نیرویی سخت هستند. پس در میان شهرها بگردند، و این وعده، حتمی است»، فرمود:
«منظور از وعده نخستین، هنگام خونخواهی امام حسین علیه السلام است و منظور از بندگان صاحب نیروی سخت، قومی هستند که پیش از خروج قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برمی خیزند و هیچ خونی را از آل محمد صلی الله علیه و آله فرو گذار نمی کنند»(6).
در روایت دیگری، آن حضرت سه بار فرمود: «هم و الله اهل قم(7)؛ به خدا سوگند، آنان اهل قم هستند».
در محضر امام کاظم علیه السلام، صحبت از قم و قمی ها و گرایش آنان به حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد. آن حضرت بر آنان رحمت فرستاد و فرمود: «ان للجنه ثمانیه ابواب، و واحد منها لاهل قم، و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد خمّر الله تعالی ولایتنا فی طینتهم؛(8) برای بهشت، هشت در است. یکی از آنها، از آنِ اهل قم است. آنان برگزیده های شیعیان ما در میان همه سرزمینها هستند. خداوند ولایت ما را با آب و گلِ آنان آمیخته است».
قم، پایگاه شیعه در عصر غیبت است. از این رو، امام حسن عسکری علیه السلام بلافاصله بعد از تولد حضرت مهدی علیه السلام به احمد بن اسحاق قمی در قم نامه می نویسد و در ضمن آن، مرقوم می فرماید: «احمد بن اسحاق! خداوند به ما پسری عطا فرمود. خواستیم شما را از این خبر مسرّت بخش آگاه سازیم تا در سرور و شادی ما شریک باشید». آن گاه دستور می دهد او این راز را از مردم مخفی بدارد، ولی در میان دوستان و شیعیان خالص نشر دهد(9). و نیز آن حضرت وقتی سعد بن عبدالله قمی به محضرش شرفیاب می شود، با عنایتی ویژه، سعادت دیدار آخرین حجت الهی علیه السلام را نصیبش می کند(10).
پی نوشتها:
1) بحار الانوار» ج 60، ص 217. در روایت دیگری در وصف امام مهدی علیه السلام آمده است که او
خیر الناس از جهت پدر و مادر و جد و جده است؛ «روزگار رهایی» ج 2، ص 1048.
2) بحار الانوار» ج 60، ص 214.
3) همان، ص 218.
4) همان، ج 60، ص 217.
5) سوره اسراء: 17، آیه 5.
6) روضه کافی» ص 175؛ «تفسیر عیاشی» ج 2، ص 281؛ «تفسیر برهان» ج 2، ص 406.
7) بحار الانوار» ج 60، ص 217.
8) همان، ص 216.
9) کمال الدین» ج 2، ص 434.
10) بحارالانوار» ج 52، ص 78 - 89.
صفحات: 1· 2