آثر دنیوی انس با قرآن
نجات از فتنه ها: زندگی آدمی همواره مملو از دردها، رنجها، دشواری ها و فتنه هاست که آدمی را در حل و رفع آن حیران می کند آنجا که دست هیچ درمانگر و روانشناسی به آن نمی رسد و چاره ساز آن نیست در چنین شرایطی پیامبر اعظم که طبیب دردهای بشریت و در جستجوی در دهای اوست تا آن را مرهم نهد: «طبیب دوار بطبه» (8) می فرماید: «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع… فیه مصابیح الهدی و منار الحکمه(9) آن گاه که فتنه ها چون پاره های شب تار بر شما پوشیده شد به قرآن تمسک کنید که آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته می شود… در آن چراغهای هدایت و نشانه های حکمت است…» ادامه دارد…….
رابطه نماز شب و نماز جماعت
حضرت آیت الله حق شناس می فرمودند:
کسی که نماز جماعت خوان باشد اهل نماز شب می شود
و کسی که نماز شب خوان است اهل نماز جماعت است
این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
منبع : رهنمای سلوک
آثار و نتایج عاشورا=آزادگی
آزادي در مقابل بردگي، اصطلاحي حقوقي و اجتماعي است، امّا «آزادگي» برتر از آزادي است و نوعي حريّت انساني و رهايي انسان از قيد و بندهاي ذلّت آور و حقارت بار است. تعلّقات و پايبنديهاي انسان به دنيا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و… در مسير آزادي روح او، مانع ايجاد ميكند. اسارت در برابر تمنّيات نفساني و علقههاي مادّي،نشانة ضعف ارادة بشري است.
وقتي كمال و ارزش انسان به روح بلند و همّت عالي و خصال نيكوست، خود را به دنيا و شهوات فروختن، نوعي پذيرش حقارت است و خود را ارزان فروختن.
علي (عليه السّلام )ميفرمايد:
«اَلا حُرُّ يَدَعُ هذِهِ اللّماظَةَ لِأهْلِها؟ اِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تبيعُوها اِلاّ بِها.»(1)
آيا هيچ آزادهاي نيست كه اين نیم خورده (دنيا) را براي اهلش واگذارد؟
يقيناً بهاي وجود شما چيزي جز بهشت نيست، پس خود را جز به بهشت نفروشيد.
آزادي در آن است كه انسان كرامت و شرافت خويش را بشناسد و تن به پستي و ذلّت و حقارت نفس و اسارت دنيا و زير پا نهادن ارشهاي انساني ندهد.
در پيچ و خمها و فراز و نشيبهاي زندگي، گاهي صحنههايي پيش ميآيد كه انسانها به خاطر رسيدن به دنيا يا حفظ آنچه دارند يا تأمين تمنيّات و خواستهها يا چند روز زنده ماندن، هرگونه حقارت و اسارت را ميپذيرند. امّا احرار و آزادگان، گاهي با ايثار جان هم، بهاي «آزادگي» را ميپردازند و تن به ذلّت نميدهند.
امام حسين (عليه السّلام )فرمود:
«مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ من حياةٍ في ذُلٍّ»(2)
مرگ با عزت بهتر از حيات ذليلانه است.
اين نگرش به زندگي، ويژة آزادگان است. نهضت عاشورا جلوه بارزي از آزادگي در مورد امام حسين (عليه السّلام )و خاندان و ياران شهيد اوست و اگر آزادگي نبود. امام (علیه السلام)تن به بيعت ميداد و كشته نميشد. وقتي ميخواستند به زور از آن حضرت بيعت به نفع يزيد بگيرند، زير بار نرفت. منطقش اين بود كه:
«لا وَ اللهِ لا اُعْطيهم بِيَدي اِعْطاءَ الذّليلِ و لا اُقِرُّ اِقرارَ العبيد»(3)
نه به خدا سوگند، نه دست ذلّت به آنان ميدهم و نه چون بردگان تسليم حكومت آنان ميشوم.
صحنه كربلا نيز جلوه ديگري از اين آزادگي بود كه از ميان دو امر شمشير يا ذلّت، مرگ با افتخار را پذيرفت و به استقبال شمشيرهاي دشمن رفت و فرمود:
«اَلا و انَّ الدَّعِيَّ بْنَ الدَّعِيَ قَدْرَ كَزَني بَيْنَ الثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»(4)
در نبرد روز عاشورا نيز، هنگام حمله به صفوف دشمن اين رجز را ميخواند:
مرگ، بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است. (5)
روح آزادگي امام(علیه السلام)، سبب شد حتي در آن حال كه مجروح بر زمين افتاده بود نسبت به تصميم سپاه دشمن براي حمله به خيمههاي زنان و فرزندان، برآشوبد و آنان را به آزادگي دعوت كند:
«ان لَم يَكُن لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الُمَعادَ فَكُونُوا اَحْراراً في دُنْياكُمْ»(6)
گر شما را به جهان بينش و آييني نيست لااقل مردم آزاده به دنيا باشيد
فرهنگ آزادگي در ياران امام و شهداي كربلا نيز بود. حتّي مسلم بن عقيل پيشاهنگ نهضت حسيني در كوفه نيز، هنگام رويارويي با سپاه ابن زياد رجز خودرا اینگونه ميخواند و ميجنگيد:
هر چند كه مرگ را چيز ناخوشايندي ميبينم. ولي سوگند خوردهام كه جز با آزادگي كشته نشوم. (7)
جالب اينجاست كه همين شعار و رجز را عبدالله، پسر مسلم بن عقيل، در روز عاشورا هنگام نبرد در ميدان كربلا ميخواند.(8)
اين نشاندهنده پيوند فكري و مرامي اين خانواده براساس آزادگي است.
دو شهيد ديگر از طايفة غفار، به نامهاي عبدالله و عبدالرحمان، فرزندان عروه، در رجزي كه در روز عاشورا ميخواندند، مردم را به دفاع از «فرزندان آزادگان» ميخواندند. و با اين عنوان، از آل پيامبر(صل الله علیه وآله)ياد ميكردند: «يا قوم ذودوا عَن بنيِ الأحرار…»(9)
مصداق بارز ديگري از اين حريّت و آزادگي. حرّ بن يزيد رياحي بود. آزادگي او سبب شد كه به خاطر دنيا و رياست آن، خود را جهنمي نكند. و بهشت را در سايه شهادت خريدار شود. توبه كرد و از سپاه ابن زياد جدا شد. به امام حسين (عليه السّلام )پيوست و صبح عاشورا در نبردي دلاورانه به شهادت رسيد. وقتي حرّ به شهادت رسيد، حضرت سيّدالشهدا (عليه السّلام )بر بالين او حضور يافت و او را حرّ و آزاده خطاب كرد و فرمود: همانگونه كه مادرت نام تو را حرّ گذاشته است، آزاده و سعادتمندي، در دنيا و آخرت:
«اَنْتَ حُرُّ كَما سَمَّتكَ اُمُّكَ، وَ اَنْتَ حرُّ فِي الدُّنْيا وَ اَنتَ حُرُّ فِي الآخَرة».(10)
اگر آزادي خواهان و آزادگان جهان، در راه استقلال و رهايي از ستم و طاغوتها ميجنگند و الگويشان قهرمانيهاي شهداي كربلاست، در سايه همين درس «آزادگي» است كه ارمغان عاشورا براي هميشه در تاريخ است. انسانهاي آزاده، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونين را بر ميگزينند و فداكارانه جان ميبازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد كنند.
پی نوشتها :
1. نهجالبلاغه، صبحي صالحي، حكمت 456.
2. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 68.
3. موسوعة كلمات الامام الحسين، ص 421.
4. لهوف، سيد بن طاووس، ص 57.
5. كشف الغمّه، اربلي، ج 2، ص 32.
6. بحارالانوار، ج 44، ص 51.
7. بحارالانوار، ج 44، ص 352.
8. همان.
9. وقعة الطّف، ص 234.
10. بحارالانوار، ج 45، ص 14، وقعة الطّف، ص 215.
خدای من
خدایا! محبت تو را میخواهم و دوست داشتن کسی که تو را دوست میدارد و دوست داشتن هر کاری که مرا به نزدیک شدن به تو وصل نماید و تو را برایم از هرچه غیر توست دوست داشتنیتر میکند و اینکه محبتت مرا به رضای تو وا دارد و شوقم به تو مرا از سرکشی در برابرت باز دارد…
نکاتی در مورد محرم در کلا م مقام معظم رهبری (حفظ الله تعالی)
نهضت حسینی با شهادت جان گرفت و نهضت عظیم کربلای خونین ملت ایران تداوم همان راه است.
-عاشورا صحنهای کامل از زندگی اسلامی یک انسان است.
-حسین (علیه السلام) آموزگار بزرگ شهادت است.
-محبت مردم به حسین بنعلی (علیه السلام) ضامن حیات بقای اسلام است
-عاشورا اسلام را زنده نگه داشته است.
-درسهای عاشورا را باید درست فهمید و به یکایک آن عمل کرد.
-بین نهضت امام حسین (علیه السلام) و انقلاب ایران شباهتهای فراوان وجود دارد .
-پیروزی حسینبن علی (علیه السلام) در روز عاشورا شهادت بود.
-در عاشورا, همبستگی و ایثارهست, جهاد و شهادت هست, رسالت و توحید و همه چیز در عاشورا هست.
-حسین بن علی (علیه السلام) خون خود را برای اسلام ناب محمدی ( صل الله علیه وآله) نثار کرد.
-عاشورا یک مانور تاریخی سیاسی است که ملت ما زنده نگه داشته است.
-خاطره شهادت سرور آزادگان جهان حضرت امام حسین (علیه السلام) و 72تن از یاران مکتب سرخ کربلا را باید زنده نگه داشت.
-ثمره خون حسین(علیه السلام) به صورت نهال انقلاب اسلامی در سرزمین ما به بار نشسته است.
-پرورش یافتگان انقلاب اسلامی ما پیروزی خون بر شمشیر را از آموزگار بزرگ شهادت آموختهاند.
-پشتوانه پیروزی نهضتما, توجه به قیام امام حسین (علیه السلام) بود.
-این حادثه کربلا پشتوانه یک نهضت است و باید آبرومند, پر طپش و پر قدرت باقی بماند.
-حادثه عظیم عاشورا, پایه اصلی انقلاب اسلامی است.
-ما بیشتر از اسلاف خود قدر نهضت حسینی را میدانیم.
- تفکر انقلابی ما مستند بر حادثه عاشورا بود که سراسر جهان را فرا گرفت.
-حادثه عاشورا منشاء حرکت در انقلاب اسلامی بوده است.
-ما نتایج محّرم را در زندگی خود میبینیم.
-حرکت امام حسین(علیه السلام) برای اقامه حق و عدل و بر هم زدن ظلم و بی عدالتی صورت گرفت.
-ما به برکت نهضت امام حسین(علیه السلام) و حفظ فرهنگ آن توانستیم نظام اسلامی را در جامعهمان بوجود آوردیم.
-روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانه پیروزی آن, همین توجه به حضرت اباعبدالله (علیه السلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود.
جملات کوتاه در مورد بسیج در کلام مقام معظم رهبری حفظ الله تعالی
ـ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.
ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.
ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانهای که هیچ خدشهای در آن راه ندارد, محسوب میشوند.
ـ انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.
ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کمیت این انقلاب و این نظام واهمة حرکتهای سازندة این کشور لنگ است.
ـ انکار بسیج و بیاحترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.
ـ تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
ـ فرزندان بسیحیام با حضور خود در هر صحنهای که لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.
ـ بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همة میدانها
ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.
ـ بسیج, اختصاص به یک منطقة جغرافیایی ویک منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.
ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.
ـ دانشجوی بسیجی دشمن کمین گرفته را از یاد نمیبرد و غافلانه خو و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمیسپرد.
ـ بسیاری از پیشرفتهای کشور مرهون تفکر بسیجی است.
ـ هریک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد, بسیجی است.
ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصههای مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.
ـ بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود.
هو المحبوب
اي خداي من كيست كه شيريني محبت تورا چشيده باشد وغير تو ديگري را طلب كند ؟ و كيست كه به قرب تو انس گرفته باشد و دوري از تو را طلب كند ؟
اي آرزوي دلهاي مشتاقان و اي انتهاي آرزوي دوستان ، از تو مي خواهم :
محبت خودت را و محبت محبان تو را و محبت ( علاقه ) هر كاري كه باعث دوستي بيشتر تو شود.
و باز ازتو مي خواهم :
خودت را محبوبتر از انچه غير خودت است براي من قرار دهي ، و محبت من را باعث خوشنوديت قرار دهي ، واشتياقم به خودت را باعث دوري من از گناه و معصيت قرار دهي .
به من با چشم دوستي و مهرباني نگاه كن ، رويت را از من برمگردان و مرا در پيشگاهت از اهل سعادت و خوشبختي قرارده
اي اجابت كننده ، اي مهربانترين مهربانان .
گوشه ای از نصایح لقمان
فرزندم:
اگر عمل تو از خردی چون ذره ای از خردل در صخره های بلند کوه یا آسمانها و یا در قعر زمین مخفی باشد از نظر خدا پنهان نخواهد بود و در روز رستاخیز در حساب اعمال تو منظور خواهد شد و به پاداش و کیفر آن خواهی رسید.
فرزندم:
نماز را به پای دار! تا ارتباط تو با خدا محکم گردد و از ارتکاب فحشا و منکر مصون باشی و چون به حد کمال رسیدی، دیگران را به معروف و تهذیب نفس و تزکیه روح دعوت و رهبری کن و در این راه در مقابل سختی ها، صبور و شکیبا باش.
فرزندم:
نسبت به مردم تکبر مکن و به دیگران فخر مفروش که خدا مردم خودخواه و متکبر را دوست ندارد. خود را در برابر ایشان زبون مساز که در تحقیرت خواهند کوشید، نه آنقدر شیرین باش که ترا بخورند و نه چندان تلخ باش که به دورت افکنند.