گوشه ای از نصایح لقمان در قرآن
1. اگر در کودکی خود را ادب کنی در بزرگی از آن بهره مند می شوی. 2. از کسالت و تنبلی بپرهیز، بخشی از عمرت را برای آموزش قرار بده و با افراد لجوج گفتگو و جدل نکن. 3. با فقها مجادله مکن، با فاسق رفیق مشو، فاسق را به برادری مگیر و با افراد متهم همنشین مشو. 4. تنها از خدا بترس و به او امیدوار باش؛ بیم و امید نسبت به خدا در قلب تو یکسان باشد.
صفحات: 1· 2
لقمان کیست ؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:” لقمان پیامبر نبود ولی بنده ای بود که بسیار فکر می کرد و به خداوند ایمان واقعی داشت، خدا را دوست داشت و خداوند نیز او را دوست می داشت و به او حکمت عطا می کرد.” امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:” لقمان حکمت را به خاطر مال و جمال و فامیل دریافت نکرده بود، بلکه او مردی پرهیزگار،تیزبین، باحیا و دلسوز بود. اگر دو نفر با هم درگیر می شدند و خصومتی پیدا می کردند میان آن ها آشتی برقرار می کرد.” لقمان با دانشمندان زیاد می نشست ،او با هوای نفس خود مبارزه می کرد ،او دارای عمری طولانی ،معاصر حضرت داوود( علیه السلام) و از بستگان حضرت ایوب (علیه السلام) بود.او میان حکیم شدن یا حاکم شدن مخیر شد و حکمت را انتخاب کرد. - از لقمان پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت: به خاطر امانت داری ،صداقت و سکوت درباره ی آنچه به من مربوط نبود.
فضائل و ویژگی های حضرت زینب سلام الله علیها
زینب علیهاالسلام دختر على و زهرا علیهماالسلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگى مادر خود را از دست داد و ازهمان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با بركت خویش، مشكلات و رنجهاى زیادى را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخى چون اسارت و… را تحمل كرد. این سختىها از او فردى صبور و بردبار ساخته بود. (1)
او را ام كلثوم كبرى، و صدیقه صغرى مىنامیدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود. او زنى عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود. نسب نبوى، تربیت علوى، و لطف خداوندى از او فردى با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طورى كه او را «عقیله بنى هاشم» مىگفتند. با پسرعموى خود«عبدالله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره این ازدواج فرزندانى بود كه دو تن از آنها (محمد و عون) در كربلا، در ركاب ابا عبدالله الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند. (2)
آن بانوى بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با كوله بارى از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانى را وداع گفت. در این مقاله برآنیم كه گوشه هایى از مناقب و فضائل آن حضرت را بررسى و بیان نماییم.
زینت پدر
معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب مىكنند، ولى در جریان ولادت حضرت زینب علیهاالسلام والدین او این كار را به پیامبراسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند.
پیامبر صلى الله علیه وآله كه در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه على علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را كه به معناى «زینت پدر» است براى این دختر انتخاب نمود. (3)
یا عقیله بنی هاشم
زينب كه زحق رتبه ي بي حد دارد همچون پدرش جمال سرمد دارد
پيوسته ملك دهد بشارت امشب از فاطمه دختري محمد دارد
معناي تمام عشق به دنيا آمد دلبند علي ، ولي يكتا آمد
آمد به جهان زينب كبري تبريك ميلاد جگر گوشه ي زهرا آمد
سالروز ولادت با سعادت حضرت زينب كبري سلام الله عليها مباركباد
تربیت فرزند
از امام حسن عسکری(علیه السلام) سوال شد:مولای من! وظیفه والدین در آموزش کودک ،تربیت او و آشنا نمودن وی به فرائض از زمان سه سالگی به بالا چیست؟ “… هنگامی که کودک به سه سالگی رسید او را وادار کن تا 7 مرتبه بگوید:"لا اله الّا الله” سپس او را آزاد بگذارد تا سه سال و 7 ماه و 20 روزش تمام شود، آنگاه وادارش کن 7 مرتبه بگوید:"محمد رسول الله” او را آزاد بگذار تا 4 سال او تمام بشود و آنگاه او را وادار کن 7 مرتیه بگوید:"صلی الله علی محمد و آل محمد” سپس او را آزاد بگذار تا هنگامی که 5 سالش تمام بشود آنگاه دست راست و چپش را به او یاد بده ؛وقتی آن ها را شناخت او را به سمت قبله بنشان و به او بگو:"سجده کن” سپس او را تا 6 سالگی آزاد بگذار و بعد از آن، از نماز خواندن “رکوع و سجود” را به او یاد بده .هنگامی که 7 سالش تمام شد به او بگو:"دست و صورتت را بشوی” و هنگامی که شست به او بگو:"نماز بخوان” و بعد او را تا تمام شدن 9 سالگی آزاد بگذار و سپس وضو را به او یاد بده.” وسائل الشیعه ،ج15 ،ص 193
انتظار
کی ببینم چهره زیبای دوست؟ کی ببویم لعل شکوفای دوست؟ کی درآویزم بدام زلف یار؟ کی نهم یک لحظه سر بر پای دوست؟ کی برافشانم بروی دوست جان؟ کی بگیرم زلف مشک آسای دوست؟ این چنین پیدا ز ما پنهان چراست طلعت خوب جهان آرای دوست؟ همچو چشم دوست بیمار کجاست؟ شکری زان لعل جان افرای دوست؟ در دل تنگم نمی گنجد جهان خود نگنجد دشمناندر جای دوست دشمنم گوید که: ترک دوست گیر من در غم دشمن جویای دوست چون عراقی والرشید اشدی دشمن اردیدی رخ زیبای دوست “فخرالدین عراقی”
پشتیبانی از شوهر در کارهای خیر
روزي علي عليه السلام وارد خانه شد، ديد حسن و حسين عليه السلام نزد فاطمه عليها السلام گريه مي کنند.
فاطمه زهرا عليها السلام گفت: اينها گرسنه اند و يک روز است که چيزي نخورده اند!
علي عليه السلام پرسيد: پس اين ديگ بر سر آتش چيست؟
گفت: در ديگ، تنها آب است که براي دل خوشي فرزندانم بر سر آتش نهاده ام! علي عليه السلام از اين ماجرا دلتنگ شد.
عبايش را به بازار برد و به مبلغ شش درهم فروخت و با آن غذايي تهيه کرد. وقتي که به خانه باز مي گشت فقيري به حضرت گفت : آيا کسي در راه خدا وام مي دهد تا چند برابر گردد؟
علي عليه السلام همه آن خوراکي را به او داد، چون به خانه رسيد، فاطمه عليها السلام پرسيد: يا علي! چيزي براي رفع گرسنگي بچه ها بدست آوردي؟
گفت: آري، ولي همه آنها را به بينوايي دادم. فاطمه عليها السلام گفت: چه خوب کردي، تو هميشه توفيق کار خير مي يابي! علي عليه السلام براي اقامه نماز از منزل خارج شد. در راه شخصي را ديد که پولي ندارم. گفت: به تو فروختم هر وقت پولي بافتي به من باز دهي؟ علي عليه السلام آن شتر را به 60 درهم خريد و حرکت کرد. ناگهان شخصي رسيد و عرض کرد: يا علي! اين شتر را به من بفروش. علي عليه السلام فرمود: به چه قيمتي مي خري؟ گفت: 120 درهم. حضرت شتر را داد و پول را گرفت، نيمي از آن پولها را به صاحب شتر داد و نيمي ديگر را براي خود برداشت. در اين وقت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) رسيد و ماجرا را از علي عليه السلام شنيد. حضرت فرمود: يا علي! فروشنده جبرئيل و خريدار ميکائيل بود. اين در عوض آن وامي بود که به فقير داده بودي.
کشف الاسرار ، ج 1
رضایت زن و شوهر از یکدیگر
اميرالمؤ منين علي عليه السلام مي فرمايند:
هيچ گاه فاطمه از من نرنجيد و او نيز هرگز مرا نرنجاند، او را به هيچ کاري مجبور نکردم، او نيز مرا آزرده نساخت.
در هيچ امري قدمي بر خلاف ميل باطني من برنداشت و هرگاه به رخسارش نظاره مي کردم تمام غصه هايم بر طرف مي شد و دردهايم را فراموش مي کردم.
در جاي ديگر مي فرمايند: به خدا قسم! هرگز کاري نکردم که فاطمه عليها السلام خشمگين شود، او نيز هيچ گاه مرا خشمگين نکرد.
بحار الانوار ، ج 33