تقلب همسر داری
محکوم نکنید!
زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند .
توجه ندارند وقتی من همسرم را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم.
هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ،
عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم.
قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.
می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم.
محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید.
نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم.
این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟
این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟
وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟!
قابل تامل!!!!
اگه گذشته بهت زنگ زد ، بزار بره رو پیامگیر چون حرف تازه ای برای گفتن نداره …
ایمان به خدا به ما چی می دهد؟
ایمان به خدا سطح خواسته های انسان را ارتقاع می دهد:
ایمان به خدا مقاصد و آرمانها و خواسته هایی از ما را كه به حكم طبیعت و غریزه بر محور فردیت و خودخواهی است از ما می گیرد و در عوض مقاصد و آرمانهایی به ما بر محور عشق و علاقه معنوی و روحانی به ما می دهد و در رسیدن انسان به مقاصد و آرمانها و در پیمودن راه بسوی آن مقاصد و اهداف مدد می دهد.
خوش بینى:
یكى از آثار ایمان به خدا، خوش بینى به جهان خلقت و هستى است. ایمان به تلقّى انسان از جهان شكل خاصى مى دهد، به این نحو كه آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تكامل و سعادت معرفى مى كند. طبعاً این طرز تلقّى از جهان دید انسان را نسبت به نظام كلى هستى و قوانین حاكم بر آن خوش بینانه مى سازد.
امیدوارى:
فرد با ایمان با ابزار خوش بینى و در پرتو روشن دلى، به نتیجه مطلوب تلاش هاى خود امیدوار است. در منطق فرد باایمان، جهان نسبت به تلاش هاى او بى طرف و بى تفاوت نیست، بلكه دستگاه آفرینش حامى افرادى است كه در راه حق و حقیقت و درستى و عدالت و خیرخواهى تلاش مى كنند.
اطمینان خاطر:
از دیگر فوائد ایمان به خدا اطمینان خاطر است. انسان فطرتا جویای سعادت خویش است و از تصور رسیدن به سعادت غرق در مسرت می گردد و از فكر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش می افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب می گردد. آنچه مایه سعادت انسان می شود دو چیز است: 1- تلاش 2- اطمینان به شرایط محیط.
افرادیكه به خدا ایمان دارند با تكیه و اعتماد بر خداوند پس از انجام امور نتیجه كارشان را به او واگذار می كنند و اگر آن كار به نتیجه مطلوب نرسیده یقین دارند كه حتما خداوندیكه دوست و یاور آنها می باشد این مساله را به صلاح بنده وی نمی دانسته لذا از این جهت آرامش دارند كه اگر چه كارشان به نتیجه نرسیده اما ضرری متوجه آنها نشده چرا كه حتما خداوند این امر را به صلاح فرد نمی دانسته.
هدف دار شدن زندگی و نجات از پوچی:
یكی دیگر از آثار پربركت ایمان به خدا هدفمند بودن در كارهاست. زیرا مومن میداند كه به خودی خود به وجود نیامده و خداوندی حكیم او را به صحنه گیتی آورده و برای هدف بس بزرگی كه همانا عبودیت و بندگی پروردگار و جانشینی او در زمین است، خلق شده است و می داند كه باید از رفتار و گفتارش حساب بكشد، قبل از اینكه روز حساب فرا برسد و می داند كه باید كار كند تا زندگی كند نه اینكه زندگی كند تا كار كند.
احساس عزت و غلبه:
كسى كه دلش با حق تعالى پیوند خورده است، ممكن نیست كه ترس و بیم داشته باشد. چرا كه او با همه كاره عالم سروكار دارد، پس، از چه بترسد؟ مومن همیشه خود را غالب مى داند، چون با موجودى پیوند دارد كه همه عوالم وجود مسخر او هستند. در آیات قرآن صفت «عزت» اختصاصا براى مومن به كار رفته است. عزت حالتى است براى روح كه خویش را غالب مىبیند. چه كسى مىترسد؟ آنكه خود را مغلوب مىنگرد. آنگاه كه از جنود نفس كه دشمنان درونىاند شكست خورد، از همه موجودات بیرونى نیز مىترسد.
وقت شناسی و نظم:
از دیگر فوائد ایمان به خدا این است كه انسان را وقت شناس و منظم می نماید كسانیكه به خدا ایمان داردند از اوقات خویش در راه بهتر عبادت كردن خداوند و استفاده ی بیشتر از لحظات زندگی و سرعت گرفتن در انجام اعمال صالح بهره می برند به همین دلیل در نظم بخشیدن به زندگی خود بسیار كوشا هستند .
نترسیدن از غیر خدا:
از آنجا كه انسان مومن به واسطه ایمان، با خداوندی كه همه امكانات و قدرت ها در اختیار اوست پیوند می یابد، از هیچ موجودی به غیر از خدا نمی ترسد و به عكس تمامی موجودات در مقابل او كرنش می كنند.
تاثیر در دیدگاه و نگرش در تمامی ابعاد زندگی:
كسی كه به خدا ایمان دارد همه چیز را در این دنیا خلاصه نمی كند بلكه علاوه بر این دنیا به دنیایی فراتر از جهان هستی نیز اعتقاد دارد تمامی اعمال و رفتار خود را بر همین اساس تنظیم می نماید به عنوان نمونه قیافة مرگ در چشم فرد با ایمان با آنچه در چشم فرد بى ایمان مى نماید، عوض مى شود. از نظر چنین فردى دیگر مرگ، نیستى و فنا نیست انتقال از دنیایى فانى و گذرا به دنیایى باقى و پایدار، و از جهانى كوچكتر به جهانى بزرگتر است مرگ منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتیجه و محصول. از این رو چنین فردى نگرانیهاى خویش را از مرگ، با كوشش در كارهاى نیک كه در زبان دین «عمل صالح» نامیده مى شود برطرف مى سازد.
چکارکنم فرزندم زیبا شود(1)
قبل از بارداری
خوردن سیب، به،گلابی ( پدر بیشتر )، انار ، نیم ساعت قبل از صبحانه و به صورت ناشتا، در زیبایی موثر است.
همچنین معجون شیر ،گردو و خرما تاثیر زیادی بر زیبایی دارد.
مغز بادام و مغز تخمه خربزه قوای جنسی مرد را تقویت و بر زیبایی فرزند موثر است.
مأمور داشتن مرگ
قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (سجده/11)
«به آن ها بگو: مأمور مرگ که بر شما گماشته شده، شما را می میراند. بعد به طرف آفریدگار خود بر می گردید».
نکته آیه این است که مرگ مسئول و مأمور دارد. ما فعلاً از مأمور مرگ انسان اطلاعاتی نداریم. ولی این که مرگ اساساً مسئول دارد یک مقوله علمی است. انسان فعلاً ژن مربوط به مرگ(یعنی ژنی که فرمان مردن پدیده خود را صادر می کند) در نوعی کرم استوانه ای ساده می شناسد. و همین طور در پدیده های پیچیده تر ژن مربوط به مرگ و زندگی می شناسد. یعنی ژنی که فرمان مرگ و زندگی هر دو به دست اوست، و فرمان خود را نیز به صورت سیگنال صادر می کند.
قابل تامل!!!!
هیچگاه به خاطر “هیچکس” دست از “ارزشهایت” نکش …
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
مُسَکّنی قرآنی با اثر فوری
در قرآن کریم می خوانیم:
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنُِّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُِّ الْقُلُوب
آنها كسانى هستند كه ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد! (رعد/28)
دعا
یاد خدا تنها به ذكر زبانى نیست، اگر چه یكى از مصادیق روشن یاد خداست. زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
یاد خداوند بركات بسیار دارد، از جمله:
الف: یاد نعمتهاى او، عامل شكر اوست.
ب: یاد قدرت او، سبب توكّل بر اوست.
ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
و: یاد علم او به پنهان و آشكار، مایه حیا و پاكدامنى ماست.
ز: یاد عفو و كرم او، مایه امید و توبه است.
ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزكارى است.
بواسطه ذكر و یادى كهخدا از شما مىكند، دلهایتان آرام مىگیرد. یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىكند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد
انسان، بىنهایت طلب است و كمال مطلق مىخواهد ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. در مقابل كسانى كه با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مىشوند. «رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها» نماز، ذكر الهى و مایه آرامش است. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی» «1»، «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ» ممكن است معناى «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» این باشد كه بواسطه ذكر و یادى كهخدا از شما مىكند، دلهایتان آرام مىگیرد. یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىكند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد. چنان كه حضرت نوح علیه السلام بواسطه كلام الهى «اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْیُنِنا» «2» آرام گرفت و امام حسین علیه السلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هین على انه بعین الله» این آرامش را ابراز فرمود، و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاكر الذاكرین» سؤال: اگرچه در این آیه آمده است كه دلها، و بویژه دل مؤمن، با یاد خدا آرام مىگیرد، امّا در آیات دیگرى مىخوانیم هر گاه مؤمن خدا را یاد كند، دلش به لرزه مىافتد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «3»
آیا این لرزش و آرامش مىتوانند در یك جا جمع شوند؟ راه توجیه آن چیست؟
پاسخ: براى تصوّر وجود این همزمان آرامش و لرزش در یك فرد، توجّه به این مثالها راهگشا مىباشد:
الف: گاهى انسان بخاطر وجود همه مقدمات، اطمینان و آرامش دارد، امّا در عین حال از نتیجه هم نگران و بیمناك است. مثل جراح متخصصى كه به علم و كار خود مطمئن است ولى باز در هنگام عمل شخصیّت مهمى دلهره دارد.
ب: فرزندان، هم به وجود والدین، احساس آرامش مىكنند وهم از آنها حساب مىبرند و مىترسند.
ج: گاهى انسان از آنجا كه مىداند فلان ناگوارى براى آزمایش و رشد و ترفیع مقام اوست، خرسند و آرام است، امّا اینكه آیا در انجام وظیفه موفق خواهد شد یا خیر، او را نگران مىكند و به لرزه مىاندازد.
د: انسانهاى مؤمن وقتى در تلاوت قرآن به آیات عذاب، دوزخ و قهر الهى مىرسند، لرزش بر اندام آنها مستولى مىشود، امّا هنگامى كه آیات رحمت و رضوان و بهشت خداوند را قرائت مىكنند، آرامشى شیرین، قلوب آنها را فرا مىگیرد و آنها را دلگرم مىسازد. امام سجاد علیه السلام در دعاى ابو حمزه مىفرماید: «اذا ذكرت ذنوبى فزعت و اذا رأیت
كرمك طمعت»، یعنى هر گاه گناهان خود و عدل و قهر تو را به یاد مىآورم، ناله مىزنم، امّا وقتى به یاد لطف و عفو تو مىافتم امیدوار مىشوم. صاحب المیزان براى این جمله، از قرآن شاهد مىآورد «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ» «4» یعنى در آغاز انسان دلهره دارد ولى كمكم به آرامش مىرسد.
كسى كه از یاد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است. «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْكاً» «5»
كسى كه مىداند خداوند نیكوكاران را دوست دارد،به كار نیكش دلگرم مىشود
عوامل آرامش و دلگرمى
دستیابى به اطمینان و آرامش مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد كسى كه مىداند ذرّهى مثقالى از كارش حساب دارد، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» «6» نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
كسى كه مىداند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» «7» امیدوار است.
كسى كه مىداند خداوند در كمین ستمگران است، «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» «8» آرامش دارد.
كسى كه مىداند خداوند حكیم و علیم است و هیچ موجودى را بیهوده خلق نكرده است «عَلِیمٌ حَكِیمٌ» خوشبین است.
كسى كه مىداند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى» «9» قلبش مطمئن است.
كسى كه مىداند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» «10» آرام است.
كسى كه مىداند كارِ نیك او از ده تا هفتصد بلكه تا بىنهایت برابر پاداش دارد ولى كار زشتاو یك لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «11» كسى كه مىداند خداوند نیكوكاران را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» «12» به كار نیكش دلگرم مىشود.
كسى كه مىداند كار خیرش آشكار و كار شرّش پنهان مىماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
_____________________
(1) طه، 14.
(2) هود، 37.
(3) انفال، 2. […..]
(4). زمر، 23.
(5). طه، 124.
(6). زلزال، 7.
(7). هود، 119.
(8). فجر، 14.
(9). اعلى، 17.
(10). بقره، 124.
(11). بقره، 261.
(12). بقره، 195.
منبع: تفسیر نور، ج6، صص: 230_232
طعم دهندهای ماهی
بهترین طعمدهنده برای ماهی که میتوان با آن مصرف کرد، آب نارنج است. نارنج تنها طعمدهنده ترشی است که مزاج
گرمی دارد.
در مازندران و گیلان، ماهی را با کمک ادویههای گرم به اعتدال میرسانند. در گیلان از گیاهانی مثل چوچاق و خالواش
استفاده میکنند. خالواش گیاهی همخانواده نعناع است. چوچاق نیز گیاهی شبیه به گشنیز است که از عوارض سردی
ماهی میکاهد.
نباید ماهی را سرخ کرد بلکه بهتر است ماهی در آب خود پخته شود، بعد از پخته شدن نیز میتوان از روغن زیتون،
کنجد وهسته انگور به میزان کم استفاده کرد
مرزه، ترخون و گلپر نیز از جمله سبزیهای مفید برای طعم دادن به ماهی هستند.
در اکثر نقاط ایران قبل از پختن ماهی آن را به مدت 2 تا 6 ساعت به شکل شکمپر یا در مجاورت این سبزیهای معطر قرار میدهند.
استفاده از زنجبیل و فلفل سیاه نیز به عنوان طعمدهنده برای ماهی و میگو مناسب است.