توصیه های اخلاقی
به هیچ کس نگویید
رازهای مهم یک زرشک پلو خوش طعم که سرآشپزها نمی گویند
بسیاری از افراد تصور میكنند كه روش طبخ زرشک پلوا بسیار ساده است در حالی كه رعایت نكتههای ظریفی در آن لازم و نشانه حرفهای بودن آشپز است و به شما یک زرشک پلوی خوش طعم و خوش رنگ می دهد.
یک زرشک پلوی خوش طعم و خوش رنگ
زرشك از میوههایی است كه در دو نقطه ایران بیش از هر جای دیگری پرورش مییابد؛ زرشك قرمز در جنوب خراسان فراوان است و زرشك سیاه در كرمانشاه. به همین دلیل زرشك پلو در مناطقی مانند خراسان طبخ و به سایر نقاط كشور معرفی شده است. بسیاری از افراد تصور میكنند كه روش طبخ زرشك پلوا بسیار ساده است در حالی كه رعایت نكتههای ظریفی در آن لازم و نشانه حرفهای بودن آشپز است:
1 - برای اینكه زرشك پلوی تان طعم بهتری داشته باشد، قبل از طبخ، تكههای مرغ را در روغن سرخ و بعد از طلایی شدنشان، به آنها پیاز و ادویه و آب اضافه كنید.
2 - پیازی كه به مرغ اضافه میشود باید درسته باشد به همین دلیل پیازهای كوچك را انتخاب كنید و 2 تا 3 عدد از آنها را در ظرف حاوی مرغ بیندازید.
3 - ادویههای مورد نیاز برای طبخ مرغ فقط زردچوبه و كمی نمك است. مرغی كه برای زرشك پلو استفاده میشود باید زردرنگ باشد، به همین دلیل افزودن زعفران و رب گوجهفرنگی را به هیچوجه توصیه نمیكنم.
4 - مرغ باید آبدار باشد، البته آب غلیظ شده. آب مرغ را باید در كاسهای جدا از مرغ سرو كرد.
5 - روغنی كه برای سرخ كردن زرشك استفاده میكنید باید تازه باشد و البته كره برای این كار بهتر است.
6 - شكر را باید به زرشك در حال حرارت دیدن افزود زیرا هم باعث میشود زرشكها روی برنج بچسبند، هم غذا طعم ترش و شیرین پیدا كند.
7 - زرشك را باید روی حرارت ملایم تفت داد زیرا حرارت دیدن بیش از اندازه آن باعث خشك شدنش میشود و هنگام خوردن زرشك پلو به دندانها میچسبد.
8 - برای آنكه زعفران خوب رنگ بدهد، آن را در هاون سنگی یا چوبی آسیاب كنید نه در دستگاه آسیاب برقی زیرا با این كار عطر و بوی خود را از دست خواهد داد.
9 - برای آنكه زعفران كاملا رنگ بدهد، كره را قبل از اینكه كاملا آب شود با زرشك ، زعفران و شكر در تابهای بریزید و وقتی كمی حرارت دید، نصف استكان آب به آن اضافه كنید و بعد از چند دقیقه آن را از روی حرارت بردارید. نگذارید زعفران روی حرارت زیاد بماند زیرا این كار عطر این ادویه را كم خواهد كرد.
10 - برخی خانمها زعفران به اصطلاح آبكرده را در ظرفی در بسته در یخچال نگهداری میكنند. این كار كاملا اشتباه است و باعث میشود این ادویه عطر و طعم خود را از دست بدهد و برای افزودن به غذا مناسب نباشد.
11 - بهترین نوشیدنی همراه زرشك پلو یك لیوان دوغ، شربت گلاب یا بهارنارنج است كه به شما پیشنهاد میكنم.
12 - برای زیباتر شدن زرشك پلو، پس از سرو آن روی زرشكها یك قاشق غذاخوری خلال پسته نیز بریزید. رنگ سبز آن در كنار قرمزی زرشك ، ظاهر زیبایی به زرشكپلو خواهد داد.
اگراضافه وزن دارید
مصرف روغن را محدود و فقط به اندازه 6 قاشق مرباخوری برنج میل كنید. زرشك پلویتان را با سالاد سبزیهای تازه بخورید تا دریافت فیبر باعث احساس سیری در شما شود.
اگر یبوست دارید
بهتر است از روغن زیتون استفاده كنید. حتی میتوانید به غذایی كه در بشقابتان كشیدهاید، سبوس گندم پودرشده بیفزایید. خوردن زرشك پلو با سبزی خوردن تازه میزان فیبر دریافتی را افزایش میدهد و به كنترل این بیماری كمك میكند.
اگر كم خونی دارید
به جای مرغ از گوشت بوقلمون استفاده و قسمت ران آن را كه آهن بیشتری دارد، انتخاب كنید. همراه این غذا نیز یك لیوان آب پرتقال بنوشید زیرا وجود ویتامین C در آن باعث میشود آهن بیشتری جذب شود.
مفهوم و ابعاد حجاب
مفهوم حجاب چيست و از نظر قرآن و حديث، حجاب و پوشش اسلامي داراي چه ابعاد و اقسامي است؟
حجاب در لغت به معناي مانع، پرده و پوشش آمده است[1]. استعمال اين كلمه، بيشتر به معني پرده است[2]. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش ميدهد كه پرده، وسيلهي پوشش است، ولي هر پوششي حجاب نيست؛ بلكه آن پوششي حجاب ناميده ميشود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد[3].
در اين نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامي است، و مراد از پوشش اسلامي زن، به عنوان يكي از احكام وجوبي اسلام، اين است كه زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد.
بنابراين، حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان، داراي دو بُعد ايجابي و سلبي است. بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است؛ و اين دو بُعد بايد در كنار يكديگر باشد تا حجاب اسلامي محقق شود؛ گاهي ممكن است بُعد اول باشد، ولي بُعد دوم نباشد، در اين صورت نميتوان گفت كه حجاب اسلامي محقق شده است.
گاهي مشاهده ميكنيم كه بسياري از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهاي شاد و زيبا و تحريك برانگيز استفاده ميكنند كه به اندامشان زيبايي خاصي ميبخشد و در عين پوشيده بودن بدن زن، زيبايياش آشكار است، گويي كه اصلاً لباس نپوشيده است[4]؛ و اين دور از روح حجاب است.
اگر به معناي عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب ميتواند اقسام و انواع متفاوتي داشته باشد. يك نوع آن حجاب ذهني، فكري و روحي است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامي، مانند توحيد و نبوت، از مصاديق حجاب ذهني، فكري و روحي صحيح است كه ميتواند از لغزشها و گناههاي روحي و فكري، مثل كفر و شرك جلوگيري نمايد.
علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب كه در رفتار خارجي انسان تجلي ميكند، نام برده شده است؛
مثل حجاب و پوشش در نگاه كه مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصيه شده اند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ اي رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ اي رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛ پس زنهار نازك و نرم با مردان سخن نگوييد؛ مبادا آن كه دلش بيمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهاي راه نروند كه با نشان دادن زينتهاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:
وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پاي به زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشني استفاده ميشود كه مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قايل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحاي مختلف رفتار، مثل نحوهي پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
پي نوشتها
[1] . جوهري، صحاح اللغه، الحجاب: الستر؛ فيومي، المصباح المنير، حجبه حجباً من باب قتل: منعه و منه قيل للستر الحجاب لانه يمنع المشاهده.
[2] . در قرآن اين كلمه در هشت مورد به كار رفته كه بيشتر به معناي حاجز، مانع، حايل و پرده است.
[3] . استاد مطهري، مسئلهي حجاب، ص 78.
[4] . علامه سيدمحمدحسين فضل الله، مجلهي پيام زن، «جوانان، ورزش و حجاب» شمارهي 74، ص 19.
[5] . سورهي نور (24)، آيهي 30.
[6] . سورهي نور (24)، آيهي 31.
[7] . سورهي احزاب (33)، آيهي 32.
[8] . سورهي نور (24)، آيهي 31.
سخاوت واقعی
دروغ ممنوع
دروغ به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.
دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]
دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیحترین گناهان و زشتترین آنها میباشد که آدمی با این صفت در دیدهها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار میشود.
دروغ از منظر قرآن کریم:
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»[9]
با توجه به این آیه معلوم میشود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا میشود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.
در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال ميفرماید:
«تنها کسانی دروغ پردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.»[10]
با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمیگردد.
در آیهای دیگر میفرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمیکند.[11]
و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]
دروغ در روایات:
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد میباشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره میشود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت میکنند و بوی بدی از قلبش بیرون میآید که تا به عرش میرسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او مینویسد.»[13]
و یا در جایی دیگر میفرماید:
«از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه میکند.»[14] [15]
مردی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.»[16]
دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخیاش انسان نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود.[17]
در روایتی دیگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ریشه دروغ را در کمبودها و پستیهای انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه میگیرد.[18]
در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) میفرماید: بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]
علل دروغگویی:
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:
1- حسد: برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]
2- شیطان: از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. آنجا که خداوند میفرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل میشوند.»[21]
3- گناه: از دیگر عواملی که سبب دروغگویی میشود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم میخوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت ميکنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان میآورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]
4- مکر زنانه: از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست ميگوید و او از دروغگویان است.»[23]
5- حفظ موقعیت اجتماعی: گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی ميکند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمیشود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار میگیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ میشود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع ميداند.
6- جلب منافع و دفع مضرات: گاهی انسان مشاهده میکند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزهای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار میرود.[24]
آثار دروغ:
دروغگویی مانند سایر بیماریهای روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز میشود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل میشود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم میسازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص، دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل ميکند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
1- بی اعتباری دروغگو: زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه میزند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید میآورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث میشود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ میگوید که راستش را هم باور نمیکنند.[25]
2- از بین رفتن ایمان درغگو: کسانیکه به گفتههای یک دروغگو اعتماد ميکنند و آن را میپذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد میگردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار میداند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(علیه السلام) میفرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران میسازد.»[26]
3- بی آبرویی: از دیگر زیانهای اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغهای زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش میشود. رسوایی دروغگو، کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بیحیثیت و بیارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو میروند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف میکند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار میاندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری میکند. محبوبترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی میباشد و آخرین هدف آنها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن میکنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین ميبرد.[27]
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ ميگوید.[28]
4- بدبینی مردم: دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر میرود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]
5- فقر: راستی و درستی، ثروت را میافزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار میکند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه میدارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار میکند، بلکه اعتبار موجود را نیز میبرد و کسی به وعده با او معامله نمیکند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمیشود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(علیه السلام) میفرماید: عادت به دروغ، فقر میآورد.[30]
6- فراموشی: یکی از بیماریهای روانی که دروغگو بدان گرفتار میشود، فراموشی است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]
7- پرده دری و بی شرمی: اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشفهای پی در پی، شرم را از او میبرد و وی را دروغگوی حرفهای میسازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود میگوید: مردم همه مرا شناختهاند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(علیهم السلام) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پردهدری آتش دوزخ است.[32]
مجوزات دروغ:
1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان: پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]
همچنین راوی میگوید: از امام هشتم امام رضا(علیه السلام) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش میترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، سپس به دروغ سوگند میخورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز میگوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز میتواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]
و نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]
2- اصلاح ذات البین: هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینهای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورتها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]
3- جنگ و اموری سری: انسان میتواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامهها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.
چنانکه وقتی پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شدهاند و پیمان بستهاند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبهای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام دادهاند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.
و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته میشود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]
4- وعده شوهر به همسر: هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعدهاش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله ) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]
5- بعث و زجر در تربیت اولاد: هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه میگوید عمل کند. مثلاً اگر میخواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر میخواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه ميداند که نميتواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.
درمان دروغ:
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز میدارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذمومترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار میگردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مردهای در میان زندگان است.
امیرالمومنین(علیه ا) میفرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد میکنند و برای سخن او ارزش املسلقائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است.[40]از طرفی انسان با شناخت ریشههای دروغ و قطع آن میتواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد.[41]
[1] . مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ برگزیده فرهنگ قرآن،قم، انتشارات بوستان کتاب، 1387ش، چاپ اول، ص 369.
[2] . مصطفوی،حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الدائره العامة للمراکز و العلاقات الثقافیه، 1368، الطبعه الاولی، ج 10؛ ص 34.
[3] . شعرانی، ابوالحسن؛ نثر طوبی، تهران، انتشارات اسلامیه،ص 331.
[4] . الاصفهانی،الراغب؛ مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالقلم، 1412،الطبعة الاولی، ص 704.
[5] . ابن منظور؛ لسان العرب، لبنان- بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1419، طبعه الثالثه، الجزء الثانی عشر، ص 50.
[6] . معلوف، لویس، المنجد فی اللغة، تهران، انتشارات اسلام، 1380، چاپ دوم، ص 678.
[7] . قیومی، مصباح اللغة، مصر، 1313، ص 87.
[8] . امین، محمد؛ آفات زبان، تهران، افست کیا، ص 67.
[9] . ترجمه مکارم شیرازی، صف،2-3.
[10] . همان، نحل،105.
[11] . همان، زمر،3.
[12] . همان، نور،7.
[13] . مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 69، ص 263.
[14] . نراقی؛ احمد؛ معراج السعادة، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1386، باب چهارم، ص 550.
[15] . محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408، ج 9، ص 50.
[16] . مشکینی؛ نصایح، ترجمه آیة الله جنتی، قم، انشتارات الهادی، 1386، باب 9، ص 291.
[17] . آیه الله دستغیب؛ گناهان کبیره، قم، انتشارات دارالکتاب، 1386، ج 1، ص 295.
[18] . مجلسی؛ بحارالانوار، ج 69، ص 262.
[19] . - فيض كاشاني ،ملا محسن؛المحجة البيضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامي، ، ص 243، ج 5.
[20] . یوسف،12.
[21] . شعراء،221-222.
[22] . جاثیه،6-7.
[23] . یوسف 25-26.
[24] . امین، محمد؛ آفات زبان، ص 82.
[25] . کلینی، محمد بن یعقوب؛اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363 ، ج 2، ص 341.
[26] . اصول کافی، ج 6، ص 339.
[27] .صدر، سیدرضا؛ دروغ، قم، اشنتارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص 200.
[28] . محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10295.
[29] . صدر، سیدرضا؛ دروغ، ص 205.
[30] . قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، تهران، فراهانی،1363، ج 7، ص 455.
[31] . کافی، ج 2، ص 341، ح 15.
[32] . محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10290.
[33] . ابن بابویه، محمد بن علی؛ من لایحضره الفقیه،تهران، صدوق،1367-1369 ،ج 3، ص 235.
[34] . فروع کافی، ج 5، ص 440.
[35] . الفقیه،ج 3، ص 231.
[36] . - شيخ حر عاملى؛وسائل الشيعة، قم، مؤسسه آل البيت لإحياء التراث، 1409 هجرى ، ج 8، ص 578.
[37] . همان، ج 11، ص 102.
[38] . محجه البیضاء، ج 5، ص 245.
[39] . الحرانی، ابن محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، انتشارات شفق، ص 10.
[40] . تیمی آمری، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413، الطبعه الاولی، ج 1، ح 2113.
[41] . امین، محمد؛ آفت زبان، ص 83.
آدمهای زیبا
چند نكته ی لازم در تربیت كودكان
- اهانت و تحقیر كودك، سرزنش های مداوم و انتقادهای بیجا و به كارگیری تعبیرات غیرمحترمانهاز مهمترین عواملی هستند كه بذر كینه و نفرت را در دل كودك می پاشند.
- نوزاد پس از تولد به ارتباط جسمی با مادر نیاز فراوان دارد؛ از این رو نباید ساعات طولانی از مادر جدا بماند. تحقیقات نشان داده است كه از شش ماهگی تا سه سالگی، حضور مادر نه تنها در رشد عاطفی كودك ، بلكه در رشد بدنی و عقلی او نیز تأثیر بسزایی دارد.
- در مقایسه بین فرزندان، كودكی كه امتیاز نمی آورد دچار احساس خود كم بینی می شود و اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست می دهد.
- اگر بیش از حد ،سرعت فراگیری را در فرزندانمان تقویت كنیم، امكان باروری و تحكیم مفاهیم را در مراحل بعدی كاهش خواهد داد. سرعت اولیه و تشدید آهنگ رشد ، منجر به تأخیر قابل ملاحظه ای در مراحل بعدی می شود.
- هرگز عیب فرزندتان را در رفتارها ، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهید و هرگز عیب هایش را نزد دیگران بازگو نكنید.
- همبازی شدن با كودك علاوه بر این كه او را غرق لذت و شادی می كند و صمیمیت را افزایش می دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در كودك تقویت می كند.
- تحقیقات نشان می دهد كه كودكان پرورش یافته در منزل نسبت به كودكان مهد كودك ، ماهانه از رشد قدی بیشتری برخوردارند.
- تربیتی كه آزادی را به كلی در كودك نادیده بگیرد و انتخاب و میل قلبی را از وی سلب كند و تنها مبتنی بر ترس و آداب خشك و بی روح ظاهری باشد، نه تنها دوام نمی یابد بلكه در نهایتبه ركود وعصیان كودك می انجامد.
- یك كارشناس مسائل روانی كودكان در اتریش می گوید: چنانچه در روابط نوزاد با پدر ممنوعیتی ایجاد شود، نوزاد در حس وفاداری و دوستی دچار نقیصه می شود و در سال های آینده توانایی ارتباط سالم را نخواهد داشت.
- كودكان باید با رنج ها و مشكلات طبیعی زندگی آشنا شوند تا افرادی شكننده، رفاه زده و پر توقع بار نیایند.
- اگرچه جنبه های تخیلی داستان برای كودك لذت بخش و مفید است لكن نباید در آن افراط كرد؛ داستان نباید ترس آور باشد؛داستان باید الگوی صحیح و متناسب با سن كودك را ارائه كند، بیان زیبایی ها و نیكی ها، با روح لطیف كودك سازگاراست.
شاخصه های زی طلبگی
برای بیان شاخصه های زی طلبگی ابتدا لازم است که معیاری ارائه دهیم چون خیلی از چیزها حرمتی در آن نیست ولی چون روحانی در آن جایگاه هست نباید آن را دارا باشد بنابراین اگر معتقد باشیم که زهد و تقوا یعنی داشتن اهدافی که به خاطر آن، ضوابط و حدومرزها و ترمزهایی برای روحانیت ایجاد می شود که موجب می گردد که از برخی از خطوط تجاوز نکند اگرچه آن چیزها حلیت داشته باشد.
فلذا داشتن مسکن زیبا و وسیع اگرچه حرمتی ندارد ولی اگر جامعه ای مردمانشان نیازمند به یک مسکن چهل یا پنجاه متری باشند داشتن مسکنی هزار متری برای روحانیت می تواند شکنندگی داشته باشد.
بر این اساس می توان شاخصه های زیر را برای زی طلبگی نام برد.
1 - اولین شاخصه این است کهزندگی روحانیت نباید بالاتر از مردم عادی باشد. (هم سطح بودن زندگی روحانیت با زندگی مردم عادی)؛
2 - عدم گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا «تجمل گرایی باعث تباهی معنویت، پژمرده شدن نهال دانش، خدمت به ستمکاران و گریز از مبارزه و مقاومت و رو به ضعف نهادن ارزش ها و سستی در بنیان های معنوی خواهد شد؛
3 -پرهیز از اسراف، خوشگذرانی و مجالس شب نشینی، «اگر اندیشه اسراف، عیاشی و مجالس شب نشینی در مغز یک محصل دینی پیدا شود و کوچکترین تمایلی به این امور نشان بدهد سقوطش حتمی است؛
4 - پرهیز از مصرف گرایی و رفاه زدگی، حرکت در مسیر دنیا، امام خمینی در این باره به روحانیت این هشدار را می دهند که «کسانی که سرمنشاء کارهای بزرگ شدند و در میدان فقه و فلسفه و اجتماع پیشتاز بودند، ساده زندگی می کردند و در خانه های کوچک و تهی از امکانات معمولی، کتاب های پرارزش نوشتند .
و شاگردان بنام تربیت کردند، صاحب جواهر و شیخ انصاری زندگی ساده و بی پیرایه داشتند و شیخ عبدالکریم حائری و شیخ ابوالقاسم قمی و شیخ مهدی و میرزا محمدتقی برقعی و میرزا محمد ارباب که آن همه برکت ها به دستشان جاری شد، ساده زندگی می کردند.
باید مواظب باشید که هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند.
بنابراین چون دنیاگرایی و رفاه طلبی مانع سازندگی و ابزار منحرف کننده روحانیت خواهد بود. فلذا لازم و بایسته است که مربیان حوزه، معلمان اخلاقی حوزه، باید دائماً مواظب باشند و زنگ خطری را برای طلبه ها به صدا درآورند تا خلوص و زی طلبگی حفظ شود؛ چون خلوص برای خدا و اخلاص در عمل عنصر اصلی سازندگی تحصیلات حوزه و روحانیت است به ویژه در دوران ما، چون روحانیون در مشاغل حساس قرار می گیرند،
و این جایگاه ضمن این که امید و نشاط به زندگی طلبگی می دهد ممکن است که انگیزه های مادی هم ایجاد کند و به آن خلوصی که در گذشتهِ روحانیت بود صدمه وارد کند فلذا امام می گویند:
شما آقایان باید خود را برای حفظ امانت الهی مجهز کنید، امین شوید، دنیا را در نظر خود تنزل دهید، البته نمی توانید مثل حضرت امیر(علیه السلام) باشید که می فرمود دنیا در نظر من مثل عطسه بز است، لیکن از حطام دنیا اعراض کنید، نفوس خود را تزکیه کنید، متوجه به حق تعالی شوید، متقی باشید، اگر خدای ناکرده برای این درس می خوانید که فردا به نوایی برسید نه فقیه خواهید شد و نه امین اسلام خواهید بود.