روش کاربردی امربه معروف
الگو؟
یک موقع هایی فکر کنیم،
به اینکه حضرت بانوی دو عالم
به خاطر مهمان نابینایی که آمده بود خانه شان،
کامل حجاب کردند؛
گفتند: او هم اگر نبیند، من که میبینم!
لازم نیست بگویم دل او کجا و دل ما کجا..
بیایید لا به لای حرکت تند انگشت هایمان روی حروف،
هی با خودمان بگوییم:
او هم اگر نبیند، من که میبینم..
عزیزم!
یک موقع هایی
اسم مستعار
چاره نمی شود..
مانعى در مسير
در روزگار قديم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در يک جاده اصلى قرار داد.. سپس در گوشهاى قايم شد تا ببيند چه کسى آن را از جلوى مسير بر میدارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکههاى خود به کنار سنگ رسيدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسيارى از آنها نيز به شاه بد و بيراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هيچيک از آنان کارى به سنگ نداشتند…
سپس يک مرد روستايى با بار سبزيجات به نزديک سنگ رسيد. بارش را زمين گذاشت و شانهاش را زير سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدنها و عرق ريختنهاى زياد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزيجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگيرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کيسهاى زير آن سنگ در زمين فرو رفته است. کيسه را باز کرد پر از سکههاى طلا بود و يادداشتى از جانب شاه که اين سکهها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستايى چيزى را میدانست که بسيارى از ما نمیدانيم!
معروف و منکر را از سه راه مي توان شناخت
1ـ شروع دين مبين اسلام است. يعني شناخت واجبات و محرماتي که در قرآن کريم و سنت رسول گرامي پروردگار و همين طور در احاديث اهل بيت (علیه السلام) ذکر شده است.
2ـ راه عقل، با اين بيان که از طريق عقل مي توان معروفات و منکرات را شناخت، البته بايد توجه داشت که عقل سليم مد نظر است.
3ـ راه فطرت، نهادي که دائما ً متوجه ذات باريتعالي است و انسان را از وسوسه هاي شيطاني دور مي سازد. به بيان ديگر بايد گفت تشخيص فطري معروف و منکر، يک تشخيص کاملا ً پاک و صحيح است و از اين طريق مي توان متوجه شد که معروف کدام است و منکر چيست؟ در جامعه اي که سرنوشت اعضايش به هم پيوسته است تنها با سلامت اعضاي آن، جامعه سالم مي ماند و امر به معروف و نهي از منکر بزرگترين ضامن سلامت جامعه است. همچنين علاوه بر اينکه امر به معروف و نهي از منکر يک وظيفه فردي است، يک وظيفه اجتماعي نيز هست چرا که دين اسلام بهترين و کاملترين قوانين را براي زندگي اجتماعي و فردي انسان و براي دنيا و آخرتش دارد که در صورت انجام آن قوانين، انسانيت از گزند انحراف و آلودگي گناه و معصيت به دور خواهد بود.
نقد بازی کلش
نقد اول:
دوستان بازی پس از نصب یک خانم میاد توضیح میده و منطقه سبز شما شروع میشه این خانم کیه؟؟؟؟؟
برای بازی و ساخت قلعه خودتون نیاز شما به جمع آوری طلا و اکسیر دو چندان میشه با حمله هایی که به قبیله های دیگر میکنید تا برای ساخت و ساز استفاده کنید خب اما چه پولی چه کشکی جوری با حرص حمله داری میکنی انگار واقعا پول رو به حسابت میریزند در واقعه طلای اصلی رو تو داری میدی بهترین لحظه های روز رو وقت این بازی قرار میدی طلای واقعی چیه وقت
مگه نمیگن وقت طلاست خب داری از دست میدی اما به یکباره همه اینها در شب با حمله یک قبیله عرب تمام میشه و طلاهای شما رو به غارت میبرند صبح از خواب بلند میشی میبینی قلعه ات نابود شده اتیش میگیری تصمیم بر انتقام از اعراب شروع میشه و پس از حمله اون جیگرت حال میاد اما میدونستی علم چی میگه:
لذت بعد از تنش جنون میاره و تو روزانه این رو زیاد میکنی و تبدیل میشی به کسی که ذهنیتش با یک خطا درگیر و اعصبانی میشه
نقد دوم:
این بازی واقعا نژاد پرستانه تشکیل شده طراح اون یک یهودی بوده و از شرکت سوپر سل پولی نخواسته فقط اعلام کرده گزینه ای به اسم جم رو در این بازی انحصاری به نام خودش کرد و واسه خرید اون پول به حساب این آقای یهودی واریز میشه واسه اینکه الان این آقا پنج بازی استراتژیکی دیگه تولید کرده یکم فکر کنید متوجه میشید این جم که خریداری میکنن در اصل به حساب کی و کجا میره تو هم لذت میبری از اینکه آخجون قلعه من مستحکم تر شد اونم تو یک فضای مجازی عزیزم الان دیگه این یک بازی نیست یک هدفه ماسونی هست برای توی ایرانی که ذهنت درگیر باشه وقتت رو هدر بدی افکارت شیطانی بشه
نقد سوم:
بازی به گونه ای طراحی شده که کاربران در هر کشوری که باشند برای هر کدومشون یک نوع برنامه ای ریختن مثال ایرانی ها تو پیدا کردن قبیله ها برای حمله خود هیچ موقع با کشور اسراییل روبرو نمیشید و ۹۶% حمله های شما به کشورهای عربی است و یک درگیری عرب و اجم به راه انداختن جوری که حتی دیدم پس از نابودی قلعه دو تا فحشم میدن به اعراب ببین چطوری داره فرهنگ یک قوم رو زیر سوال میبره خب آماری که من چند روز پیش گرفتم از بازی کلش آف کلن فهمیدم که تنفر اعراب از ایرانی ها سه برابر شده همین میشه دیگه دو کودک ایرانی رو چند روز پیش میگرن تو عربستان بهشون تجاوز میکنند خب ازت تنفر پیدا کرده از هر سه عرب تو عربستان یک نفر کلش آف کلن بازی میکنه خب این اخبار سریعا تو عربستان پخش میشه آخرشم میشه این که اخبار ایران اعلام میکنه دولت عربستان معذرت خواهی کرده امروز به کودک فردا هم به ناموس
نقد چهارم:
برگردیم خیلی عقب خیلی خیلی عقب اون موقعه ای که خداوند زمین رو آماده کرد برای آفرینش انسان ما ها هر وقت میخوایم خدا رو اشاره کنیم سرمونا نا خداگاه میگیریم بالا و متعقد هستیم
خدا از بالا داره مارو نگاه میکنه خوب گوش کن کلش آف کلنز سرگذشت زمین از روز اول تا به الانه و آیندس که بازی تمومی نداره
سرگذشتی که زمین در ابتدا هیچی نبوده با دو نفر آدم و حوا (دو کارگر) شروع به ساختن میکنند و هرچقد این دنیا رو میسازید سیاه تر و منفور تر از قبل میشه جوری که دیگر جز سیاهی چیزی نیس تو این دنیا به شما یاد میده واسه از بین بردن کشورهای دیگر باید از نیروی جادو و جادوگری استفاده کنید دنیای شما هر چقدر جلو میره با شخصیتهای جادویی بیشتری آشنا میشید حتی اژدهای پرنده دنیای شما واسه اینکه بتونید ساخته بشه میگه حمله کن غارت کن بجنگید دنیای شما هیچوقت صلح نخواهد داشت از روز اولش با جنگ بوده تا به الان و در اینده و در اصل قانون جنگل بخور تا خورده نشی دنیای شما از دو چیز ساخته میشه طلا و اکسیر (طلا=پول اکسیر=نفت)
که برای بدست آوردنش هیچ راهی جز جنگیدن و کشتن نیست دنیای شما هرچقدر پیشرفته تر میشود پول بیشتری باید بپردازی و خب پول بیشتر یعنی جنگ بیشتر و متاسفم که این رو میگم اما دنیای شما رو به پایان است
و این دنیا یعنی بازی که شما خلق کردید واز بالا نگاه میکنید و شما خدای این جهان هستید و این دنیا یعنی کلش آف کلنز
ادامه نقد بازی کلش را میتوانید با عقل و منطق خودتان به دور از تعصب پیدا کنید.
قضاوت با خودتان
بسیجی از منظر مقام معظم رهبری مدظله العالی کیست؟
بسیجی یعنی آن فرد از افراد ملت که در هنگام بروز حادثه، در صف جلو قرار دارد. این، معنای بسیجی است.8/5/1372 بسیجی یعنی این. یعنی همهی وجودش وقف اسلام است. 30/8/1372 بسیجیان ما در شرایط سخت امامشان را تنها نگذاشتند. این مفهوم بسیجی و فرهنگ بسیج است.8/9/1374 هر وقت که کشور گرهای داشته باشد، آن سر انگشتی که در درجه اول باید آن گره را باز کند، نیروی عظیم بسیج مردمی است. 2/9/1377 بسیجی،یعنی دل با ایمان، مغز متفکر، دارای آمادگی برای همه ی میدان ها. 3/9/1378 همهی انسانهایی که در قبال مسئولیت عظیمی که بر دوش ملت ایران نهاده شده است، احساس وظیفه می کنند، بسیجی هستند. 3/9/1378 بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. 6/5/1379 بسیج یعنی پیشگام پیشقراول در همهی میدانهای مورد نیاز کشور و نظام اسلام. هرجا حضور شجاعانه و فداکارانه و مخلصانه ضرورت پیدا می کند، بسیج در خط مقدم قرار میگیرد. 6/5/1379 هر کس که این احساس مسئولیت و این احساس علاقه به اهداف را، همراه با اخلاص در وجود خود حس میکند، او بسیجی است.29/7/1379 بسیج، یعنی آماده شدن و در خدمت قرار گرفتن همهی امکانات و نیروهای یک انسان، یا یک مجوعه در جهت اهداف الهی این نظام. 18/7/1380 بسیج یعنی همهی توان و نیرویی که انسان، میتواند در این میدان در طبق اخلاص بگذارد و تقدیم کند، یعنی اقدام، آن هم اقدام مؤمنانه و خالصانه و با انگیزه. 21/8/1380 بسیج یعنی آمادگی مجموعهای از انسانهای با فکر در هر جامعهای از جمله جامعهی ما، سرشار و لبریز از آرمانها و آرزوهای اجتماعی، که آرزوهای شخصی آنها چندان در خور توجه در این مقام نیست.18/3/1382 بسیج یعنی آمادگی برای اقدام، اقدام وسیع در برنامهریزی کارها ی بزرگی که برای پیشرفت کشور و بقای انقلاب و نظام لازم است. 9/9/1382 بسیج یعنی آمادگی فعالترین و خوشروحیهترین نیروهای کشور برای حضور در میدانهایی که کشور بدان نیاز دارد. 8/9/1383 بسیج همچنین یعنی انسان با همتی که غیرت دینی و دانایی فکری و نیاز شناسی و ابتکار و جوشش ذهنی و خلاقیت دارد و وارد میدان می شود. 2/6/1384 فرهنگ بسیجی است که می تواند بر همهی تحولات این کشور فائق بیاید و حرکت این کشور را تضمین کند. 7/9/1384 هر جا و در هر زمانی به شما نیاز هست، آنجا حاضر باشید؛ این می شود بسیجی.31/2/1386 بسیج یعنی، مجموعهی بهترین عناصر یک کشور که همت ما، عشق ما، امید ما این است که این مجموعه فراگیر باشد، همهی افراد این ملت بزرگ را در بر بگیرد. 5/9/1386 بسیجی یعنی آن فرد از ملت که در هنگام بروز حادثه، در صف جلو قرار دارد؛ این معنای بسیج است. 8/5/1372 بسیجی کسی است که برای ارزشهای اسلام،اهمیت قائل است و معتقد به خدا و خاضع و خاشع در مقابل پروردگار عالمیان است. 8/9/1374 بسیجی گل سرسبد خیل عظیم انقلاب و اسلام است.6/5/1379 بسیجی عدالت طلب است.5/3/1384 بهنرین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است.3/9/1373 من هم افتخار می کنم که یک بسیجی باشم. به عنوان یک بسیجی، هر جا که انقلاب به وجود من نیاز داشته باشد، حاضرم خدمت کنم. 18/3/1368 ویژگیهای یک بسیجی ازمنظر امام خمینی (رحمه الله علیه ): جوانهای ما به کرار از من خواستند که شما دعا کنید ما شهید بشویم، کسی که میگوید دعا کنید شهید بشویم دیگر نمیترسند از این که آقای کارتر بفرستد اینها را به شهادت برسانند. 12/2/1359 ما شهادت را یک فوز عظیم میدانیم و ملت ما هم شهادت را به جان و دل قبول میکند، و از جنگ نخواهیم هراسید و مرد جنگ هستیم. 17/7/1359 امروز یکی از افتخارات بزرگ ملت ایران این است که در برابر بزرگترین نمایش قدرت و آرایش ناوهای جنگی آمریکا واروپا در خلیج فارس صفآرایی نمود. 29/4/1367 افرادی که در بسیج و سایر جاها برای خدا خدمت میکنند، همه در حال عبادت هستنند و بسیج یک امر بسیار مهم و خوب است. 25/1/1364 این جوانهای ما از هر طایفهای و از هر گروهی که هستند و در جبههها برای اسلام جنگ میکنند، اینها نور چشمهای اسلام هستند، اینها کسانی هستند که اسلام و مسلمین به اینها باید ارج بگذراد، به اینها باید افتخار کند. 16/9/1359 بحمد الله مردم ما همه آگاه و مهیا هستند و شما میبینید این ارتشیها، پاسدارها، بسیج و سایر نیروها در جبهه چه میکنند. آنها وقتی میخواهند به خط مقدم بروند، انگار که به حجلهی عروسی میروند؛ حتی صدر اسلام هم این چنین وضعی را کمتر به خود دیده است، و بعضی از افراد نمیتوانند این همه از خود گذشتگی را بفهمند و کار های انجام شده را نادیده میگیرند. 21/7/1361 شما که برای اسلام به پا خواستهاید و جان و مال نثار میکنید، در صف شهدای کربلا هستید، چرا که پیرو مکتب آنانید. 4/8/1359 ما در راه اسلام، این هدف مقدس، از شهادت نور چشمانمان هراس نداریم و سند ما، پدران و مادران شهدای عزیزمان است که آن چنان با گشادهرویی و شجاعت معنوی از شهادت عزیزانشان استقبال میکنند که انسان را به یاد حضرت علی ابن الحسین، امام سجاد و عمه بزرگوارش زینب کبری، فرزند علی ابن ابیطالب سلام الله علیهم می اندازد.
حجاب و رشد شخصيت
«شخصيت» مجموعه افكار، عواطف، عادتها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وي از ديگران ميانجامد؛ مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگيهاي جسمي، رواني و رفتاري ـ كه هر انسان را از انسانهاي ديگر متمايز ميسازد ـ شخصيت نام دارد. يوسف كريمي، روانشناسي شخصيت بر اين اساس، هر كس شخصيتي دارد كه خود را با آن معرفي ميكند و ديگران نيز او را با همان ويژگيها ميشناسند. در «روانشناسي كمال»، فرد رشد يافته ـ كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person ـ The Self) معرفي ميگردد ـ اين گونه توصيف شده است: انساني كه نيازهاي سطوح پايين (نيازهاي جسماني، ايمني، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از تواناييها و قابليتهاي خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق آن است. دوان شولتس، روانشناسي كمال، گيتي خوشدل اريك فروم، انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفي ميكند و در تعريف او ميگويد: وي انساني است كه نيازهاي روانياش را از راههاي بارور و خلّاق ارضا ميكند. سعيد شاملو، مكتبها و نظريههاي روانشناسي به عقيدة وي مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان، برآوردن معقول نيازهاي رواني است كه حيوانات پست، اين نوع نيازها را ندارند. انسان سالم نيازهاي رواني خودـ نه نيازهاي جسماني مانند گرسنگي، تشنگي، جنسي و…ـ را از راههاي خلاّق ارضا ميكند و اشخاص ناسالم از راههاي نامعقول. روانشناسي كمال اكنون بايد ديد فرصت رشد، شخصيت با رعايت حجاب بيشتر فراهم ميگردد يا با عدم رعايت آن؟ انساني كه پيوسته نگران زيبايي خود است و بيشتر در جهت معرفي پيكر خود ميكوشد، بهتر ميتواند قابليتهاي خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آنكه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاي جسماني و سطحي، به انسان امكان رشد ميدهد يا توجّه به نيازهاي عالي و مخصوص انسانها؟ آيا غرق شدن در خود نمايي و جلب توجّه ديگران مسير منتهي به يافتن خويشتن است؟ انساني كه زندگياش تحت فرمان و ارادهاش نيست، در حس هويّت يابي خود (of Identity A Sense) دچار شكست شده است علي محمدي، فلسفة حجاب تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند؛ زيرا سليقه و خواست ديگران، در زندگياش تأثير ميگذارد و چنان زندگي ميكند كه ديگران ميپسندند، نه آن گونه كه خود ميپسندد.
بيحجاب در انديشه نمايش خود و زيبايي خويش است. اين امر كه عقدة حقارت (inferority complex) انسان را مينماياند، زمينه رشد و تعالي وي را نابود ميسازد؛ در حالي كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انساني رشد و تكامل يابد. كسي كه با نمايش زيبايي خود و گزينش پوششي ويژه، در انديشة جلب نظر ديگران به سر ميبرد، در حقيقت ميخواهد با تكيه بر جذابيتهاي ظاهري خويش ـ و نه اصالتها و ارزشهاي متعالي خود ـ جايي در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام ميدارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است، نه انسانيت، انديشه، لياقت و كارآيياش. چنين فردي قبل از همه، اسير خويش است و به مغازهداري شبيه است كه پيوسته در انديشة تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر ميبرد و فرصت پرداختن به آرزوهاي بزرگتر را نمييابد. ناتانيل براندل،
حجاب و استحكام خانواده
خانواده با اهميّتترين نهاد اجتماعي است. «خانواده» كانون عشق و اميد و تحقّق آرزوهاي آدمي و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونهاي كه هيچ جامعهاي نميتواند بدون خانواده پايدار بماند. در معارف الهي خانواده، مهمترين جايگاه پرورش انسان است. قرآن كريم همسران را «لباس» يكديگر ميداند و بدين ترتيب نقش هر يك را معيّن ميكند. زن و شوهر نزديكترين افراد به يكديگرند و همچون لباسي، يكديگر را از آفات و آسيبهاي عفت سوز و ايمان برانداز حفظ ميكنند. محمدحسين طباطبائي، الميزان، ج 3 افزون بر اين، آنان مانند لباس، ماية وقار و آراستگي يكديگرند. بيترديد اين نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل ميگيرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگي رها باشند، نميتوانند براي يكديگر چون لباس به شمار آيند و عفّت و وقار و شخصيت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان يافتن چنين بنيادي است و بيحجابي با آن تعارض آشكار دارد؛ زيرا بيبند و باري در پوشش، بيبند و باري در تحريك و احساس نياز را در پي دارد و تأمين نيازهاي شعلهور، بنياد خانواده را نشانه ميرود. غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي
غريزة جنسي يكي از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا براي پايدارياش كافي نيست. بعد از ازدواج به تدريج با گذر زمان، اهداف جديدي شكل ميگيرد؛ خواستههاي زيستي و جنسي اندك اندك جاي خود را به نيازهاي رواني و امنيتي و عاطفي و شناختي ميدهد و ديگر سرمايه عشق ورزي به تنهايي براي تأمين اهداف خانواده و خواستهها كافي نيست. نخستين شرط دستيابي بدين اهداف و تأمين خواستهاي جديد، آن است كه زن و شوهر از هويّت و خواستهاي فردي دست شويند و به سوي پي ريزي هويتي جمعي، گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خويش را پي گيرد؛ يعني، زن در جهت تجمل و خودنمايي و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبوليت خويش فرو رود و نقش مادري را به فراموشي سپارد و از آن سوي مرد در انديشة رسيدن به تمكينهاي نوتر و پر رونقتر به سر برد و نقش پدري را فراموش كند، بنيان خانواده بر باد ميرود!! بيترديد كانون خانواده با اموري چون توجّه به لباس و بدن و روي و موي و انگشت نما شدن و مشخصتر معرفي كردن خود، پيوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدين امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نيازهاي برتر، پايههاي خانواده را متزلزل ميسازد.