لینک ثابت
«وضعتُ الرشفعَةَ والدّرَجةَ في التواضع» ما رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر طلب میکنند. تکبر می کند که در میان مردم بالا برود.
امام (علیه السلام) فرمود:«مَن تواضَعَ فقد رَفَعَهُ الله و مَن تکبّرَ فقد وَضَعَهُ الله»” هر که تواضع کند خدا او را بالا می برد و و هر که تکبر کند خدا او را به زمین می زند"نهج الفصاحه /حدیث 3054
یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جای که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد
مجتهدی تهرانی «رحمه الله علیه »
همچنین در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده که به یکی از یارانش فرمود: می خواهی دو سوره به تو تعلیم کنم که برترین سوره های قرآن هستند؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا. حضرت معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را به او تعلیم کردند. سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمودند و فرمودند هر گاه بر می خیزی و می خوابی این دو سوره را بخوان[ تفسیر نمونه، ج 27، ص 454]
آیا می دانید در فرهنگ قرآنی، سخت ترین و ناگوارترین بیماری ها چیست؟ قرآن مستقیما به این بیماری اشاره نموده، آن را نام می برد . این بیماری، مرض قلب یا بیماری دل نام دارد; چون وقتی روح و دل فردی به این بیماری گرفتار شد، از شنیدن و دیدن و درک حقایق عاجز می شود و این بدترین وضعی است که یک انسان پیدا می کند; (اعراف/179 و توبه/125)
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ):
اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانيَةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمتى فِكرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود:
اخلاص در نهان و آشكار،
گذشت از كسى كه به من ظلم نموده،
بخشش به كسى كه مرا محروم كرده،
رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده،
و سكوتم همراه با تفكّر
و نگاهم براى عبرت باشد.
كنزالفوائد ج2 ، ص 11
هرگاه يكى از شما به بستر رود، فرشته اى بزرگوار و شيطانى سركش به سرعت به سوى او آيند. آن فرشته به او گويد: روزت را به خوبى ختم كن ، و شبت را به خوبى بگشا. و شيطان به او گويد: روزت را به گناه ختم كن ، و شبت را به گناه بگشاى .
پس اگر شخص از فرشته بزرگوار اطاعت كند و روزش را به ياد خدا ختم نمايد و شبش را هنگامى كه به بستر رود به ياد خدا آغاز كند و سى و چهار مرتبه الله اكبر و سى و سه مرتبه سبحان الله و سى و سه مرتبه الحمد لله بگويد، آن فرشته ، شيطان را از او مى راند و شيطان دور مى شود.
و آن فرشته تا زمانى كه وى از خواب بيدار شود، او را محافظت نمايد. و هنگامى كه شخص از خواب بيدار شود، (باز هم ) آن شيطان به سوى او بشتابد و مانند آنچه قبل از خواب وى را گفته بود، به او بگويد. و آن فرشته نيز مانند آن چه قبل از اين كه بخوابد به او گفته بود، به وى بگويد. پس اگر آن بنده خداى عز و جل را همانسان كه اول (در شب گذشته و قبل از خواب ) ياد كرده بود، (مجددا) ياد كند، آن فرشته شيطان را از او براند و شيطان از وى دور شود، و خداوند عزوجل ثواب عبادت شب را براى او بنويسد.
منبع :نماز و عبادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها )–عباس عزیزی
مرحوم كلينى ، راوندى و برخى ديگر از بزرگان به نقل از شخصى به نام ابراهيم فرزند موسى قزّاز - كه امام جماعت يكى از مساجد شهر خراسان (مسجد الرّضا عليه السلام ) بود - حكايت نمايند:
روزى به محضر مبارك حضرت علىّ بن موسى الرّضاعليهما السلام وارد شدم تا پيرامون درخواستى كه قبلاً از آن حضرت كرده بودم ، صحبت نمايم ؛ و با كمك ايشان بتوانم مشكلات زندگى خود و خانواده ام را بر طرف سازم .
در همين اثناء، امام عليه السلام در حال حركت و خروج از منزل بود و قصد داشت كه جهت استقبال بعضى از شخصيّت ها به بيرون شهر برود.
من نيز همراه حضرت به راه افتادم ، در بين راه وقت نماز فرا رسيد، پس امام عليه السلام مسير خود را به سمت ساختمانى كه در آن نزديكى بود، تغيير داد.
و سپس در نزديكى آن ساختمان ، كنار صخره اى فرود آمديم ؛ و حضرت به من فرمود: اى ابراهيم ! اذان بگو.
عرضه داشتم : صبر كنيم تا ديگر اصحاب و دوستان ، به ما ملحق شوند، بعد از آن نماز را اقامه فرمائيد؟
حضرت فرمود: خداوند تو را مورد مغفرت و رحمت واسعه خويش قرار دهد، مواظب باش كه هيچ گاه نماز را از اوّل وقت آن ، تاءخير نيندازى ، مگر آن كه ناچار و مجبور شوى ؛ و يا آن كه داراى عذرى - موجّه - باشى .
پس طبق فرمان امام عليه السلام اذان نماز را گفتم ؛ و سپس نماز را به امامت آن حضرت اقامه نموديم .
بعد از آن كه نماز، پايان يافت و سلام نماز را داديم ، عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! قبلاً خواهشى از شما - در رابطه با مشكلات زندگى خود و عائله ام - كرده بودم ؛ و شما نيز وعده اى به من دادى ، كه مدّت زيادى از آن وعده سپرى شده است ؛ و من سخت در فشار زندگى خود و خانواده ام مى باشم .
و با توجّه به مشغله هاى بسيارى كه شما داريد، نمى خواهم هر روز مزاحم اوقات گرانبهاى شما گردم ، چنانچه ممكن باشد، عنايتى در حقّ من و خانوده ام بفرمائيد.
هنگامى كه سخن من پايان يافت ، امام عليه السلام تبسّمى نمود؛ و سپس با عصا و چوب دستى خود، مقدارى از خاك هاى روى زمين را محكم سائيد.
بعد از آن ، حضرت دست مبارك خود را دراز نمود و بر روى آن خاكها زد، پس ناگهان متوجّه شدم كه شمش طلائى را برداشت و تحويل من داد؛ و فرمود:
اين را بگير، خداوند متعال در آن ، برايت بركت و توسعه عطا گرداند، آن را هزينه زندگى خود و عائله ات قرار بده .
و سپس حضرت افزود: آنچه را كه امروز مشاده كردى مكتوم و از ديگران مخفى بدار.
ابراهيم بن موسى قزّاز در پايان حكايت ، اضافه كرد: بعد از آن كه شمش طلا را از امام رضا عليه السلام دريافت كردم و به منزل آمدم ، آن را فروختم و قيمت آن را كه حدود هفتاد هزار دينار بود، هزينه زندگى خود و خانواده ام قرار دادم .
و خداوند متعال به بركت دعاى آن حضرت ، به قدرى بركت و توسعه به من عنايت نمود، كه يكى از ثروتمندان معروف شهر خراسان قرار گرفتم
منبع : چهل داستان و چهل حدیث از امام رضا علیه السلام –عبدالله صالحی
امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام:
رَحِمَ اللّهُ امْرَءًا سَمِعَ حُكْماً فَوَعى، وَ دُعِىَ اِلى رَشاد فَدَنا،
خداوندرحمت كند مردی (کسی) راكه حكمتى بشنود و آن را حفظ نمايد، دعوت به هدايت شود و به آن نزديك گردد،
وَ اَخَذَ بِحُجْزَةِ هاد فَنَجا. راقَبَ رَبَّهُ، وَ خافَ ذَنْبَهُ. قَدَّمَ خالِصاً،
و دامن هدايتگرى را بگيرد و نجات يابد. خداى را پاس دارد، و از گناه خود بترسد. تلاش خالص پيش فرستد،
وَ عَمِلَ صالِحاً. اِكْتَسَبَ مَذْخُوراً، وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً. رَمى غَرَضاً،
و عمل صالح انجام دهد. ذخيره سودمند بيندوزد، و از حرام دورى گزيند. تير به نشانه زند،
وَ اَحْرَزَ عِوَضاً. كابَرَ هَواهُ، وَ كَذَّبَ مُناهُ. جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجاتِهِ،
و پاداش آخرتى بيابد. بر هواى نفس غلبه كند، و آرزويش (هواهای نفسانی) را تكذيب نمايد. صبر را مركب نجات قرار دهد،
وَالتَّقْوى عُدَّةَ وَفاتِهِ. رَكِبَ الطَّريقَةَ الْغَرّاءَ، وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضاءَ.
و تقوا را توشه پس از مرگ كند. در راه روشن قدم نهد، و ملتزم راه روشن شود.
اغْتَنَمَ الْمَهَلَ، وَ بادَرَ الاَْجَلَ، وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ.
مهلت را غنيمت داند، با عمل خود بر اجل پيشى گيرد، و از عمل خود زاد و توشه بردارد.
(نهج البلاغه، خطبه 75، با ترجمه حجت الاسلام انصاریان)
انتظار یعنی دروغ نگفتن.
انتظار یعنی غیبت نکردن.
انتظار یعنی تهمت نزدن.
انتظار یعنی نماز به موقع خواندن.
انتظار یعنی زکات دادن .
انتظار یعنی چشم خود را کنترل کردن.
انتظار یعنی قدم صحیح برداشتن .
انتظار یعنی عمل به قرآن.
انتظار یعنی احترام گذاشتن .
انتظار یعنی با ادب بودن.
انتظار یعنی کنترل سخن داشتن.
انتظار یعنی راستگو بودن.
انتظار یعنی امانت دار بودن.
انتظار یعنی خشم خود را فرو بردن.
انتظار یعنی بخشنده بودن.
انتظار یعنی هر لخظه به یاد خدا بودن.
انتظار یعنی دیگران را کوچک نشماردن.
انتظار یعنی علی وار بودن.
انتظار یعنی دیگران را مسخره نکردن.
انتظار یعنی امر به معروف کردن.
انتظار یعنی نهی از منکر کردن.
انتظار یعنی در راه خدا جهاد کردن.
انتظار یعنی …
آیا می توانیم خودمان رایک منتظر بنامیم؟