لینک ثابت
یکی از دلایلی که اهل سنت از پذیرفتن ولایت امیر المومنین علی(علیه السلام)می آورند این است که میگویند پیامبر چندین هزار نفر را در بیابان زیر گرمای وحشتناک نگه داشت تا بگوید
هر کس مرا دوست دارد علی را دوست بدارد.این معنی به ده دلیل غیر قابل پذیرش میباشد. در ادامه ی مطلب این ده دلیل را میخوانیم.همچنین تقاضا داریم اگر دلایل دیگری دارید ما را بهره مند گردانید
۱)خود پیامبر قبل از معرفی فرمود:من اولی الناس بالمومنین من انفسهم و سپس جمله ی من کنت مولاه فهذا علی مولاه را فرمود:پس همانطور که جمله ی قبل در ولایت است جمله ی بعد هم باید چنین
باشد تا ارتباط دو جمله محفوظ باشد.
۲)آیه ی تبلیغ که قبل از معرفی علی(علیه السلام)نازل شد(=یا ایها لرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس.ان الله لا یهدی القوم الکافرین)خطاب به پیغمبر میرماید اگر وظیفه ات را انجام ندهی رسالت ناقص است،آیا اگر پیغمبر اعلام دوستی نمیکرد رسالت نماقص بود؟بعلاوه پیامبر بارها محبت و دوستی شدیدش را نسبت به علی(علیه السلام)بیان فرموده و این مطلب ناگفته و جدید نبود.
۳)آیا معقول است پیامبری که((ما ینطق عن الهوی))در آن بیابان سوزان و گرمای شدید هزاران نفر را معطل کرده و بگوبد:مردم
هر کس من دوست او هستم علی هم دوست اوست؟؟!!
۴)آیه ای که بعد از معرفی نازل شد:الیوم….امروز دین کامل شد نعمت ها را بر شما تمام کردم،اسلام را بر شما پذیرفتم(مائده/۳)و آیه ی دیگر:الیوم یئس…..امروز کفار از شما مایوس شدند(مائده/۳)آیا همه اینها به خاطر این بود که پیغمبر علی را به دوستی خود معرفی کرده است؟؟!!!
۵)آن همه شادباش و تبریک(خلیفه ی ثانی بعد از این واقعه به امیرالمومنین میگوید:بخ بخ لک یابن ابیطالب اصبحت و امسیت مولای و مولا کل مومن و مومنة—->این حدیث با عبارات مختلف از دانشمندان اسلامی طوری نقل شده که احدی نمیتواند در صدور آن تردید داشته باشد.مرحوم بحرانی در کتاب غایه المرام این حدیث را با ۸۹ سند از اهل سنت و ۴۳ سند از شیعه نقل کرده.برای اطلاعات بیشتر به کتاب الغدیر مراجعه فرمایید)
۶)پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله)و ائمه ی معصومین روز غدیر را بزرگترین عید رسمی مسلمانان اعلام کردند تا هر سال این خاطره تجدید شود.آیا اعلام دوستی باعث شد تا این روز بزرگترین اعیاد باشد؟؟!!
۷)در آیه ی قبل از معرفی امده:و الله یعصمک من الناس،آیا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)از اعلام دوستی نسبت به علی(علیه السلام)دلهره داشت که خداوند فرمود خدا تو را از دشمنان حفظ میکند یا مساله مهم امات و جانشینی او بوده؟؟!!
۸)اشعاری که شاعران و ادیبان از آن زمان تا الآن درباره ی غدیر سروده اند همه ی انها خطبه ی غدیر را مربوط به .ولایت علی(علیه السلام) دانسته اند(برای تسهیل در تایپ از سما تقاضا داریم که برای اگاهی از این اشعار به کتاب ارزنده ی الغدیر/جلد اول مراجعه بفرمایید)
۹)احتجاج امیرالمومنین و سایر ائمه به حدیث غدیر برای اثبات امامت و ولایت.
۱۰)مرحوم علامه امینی در جلد اول الغدیر(صفحه ی ۲۱۴)از مفسّر و مورخ معروف اهل سنت(محمد بن جریر طبری دارنده ی تاریخ معروف طبری)نقل مکیند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)بعد از نزول آیه ی تبلیغ فرمود:جبرئیل از طرف خدا دستور آورد که در این جایگاه بایستم و به هر سیاه و سفید اعلام کنم
که:علی فرزند ابی طالب برادر من،وصی من،جانشین و امام پس از من است.
ای گوهر بحر آفرینش
وی چشم و چراغ اهل بینش
همنام علی مرتضایی
سرتا به قدم خدانمائی
امروز که دل قرین شادیست
میلاد تو ای امام هادی است
میلاد تو برهمه مبارک
بر مهدی فاطمه مبارک
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
امشب ای دل، مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت ز هر طرف شد باز
شب میلاد حضرت هادی(علیه السلام ) است
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد
بشارت ای محبان، امام هادی آمد
کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا
که روح عشق و ایمان امام هادی آمد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
ای نور خدا امام هادی
وی مکتب عشق را منادی
ای در کف تو لوای قرآن
وی مجری آیه های قرآن
در اوج طلوع روشنائی
آیینه ی پاک حق نمائی
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
مژده اى دل كه دلربا آمد
دلربايى گره گشا آمد
محنت و درد و غم فرارى شد
شادى و رحمت و صفا آمد
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
امروز که دل قرین شادیست
میلاد تو ای امام هادی است
میلاد تو برهمه مبارک
بر مهدی فاطمه مبارک.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
مژده ز میلاد ولى عشر
هادى دین زاده ى خیرالبشر
مژده ز میلاد على النقى
هادى دین نوگل باغ تقى
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
سبط نبى میر همه متقى
شبل على بحر نقاوت نقى
شاه عشر هادى جن و بشر
هادى دین، زاده ى خیرالبشر
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
شمس هدى پادشه بحرو بر
هادى دین، زاده ى خیرالبشر
مژده ز میلاد شه ملک دین
نور خدا سرور اهل یقین
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
محور دین، عروه ى اهل یقین
حجت حق، مظهر جان آفرین
شد به جهان ماه رخش جلوه گر
هادى دین، زاده ى خیر البشر
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
ای دوست بیا که وقت شادی آمد
هم عزت و هم نور الهی آمد
بر خلق خدا رحمت حق نازل شد
فرزند تقی امام هادی آمد
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
چشم و چراغ آل فاطمه آمد
دست گل جواد الائمه آمد
بانگ منادى آمد تبارک اللَّه
موسم شادى آمد تبارک اللَّه
ولادت امام هادي(عليه السلام) مبارك باد
این آخرین نظاره های خورشید است . شلاق شن های روان و صدای زنگ بیگاه شتران ؛ آخرین تصویر دست ها و چشم های داغدار .
کویر ، دو زانو نشسته است ، سنگریزه ها و شن های داغ ـ حجة الوداع ـ نفس های گلوگیر . صدایی نیست ؛ سکوت ، هیاهوی حوالی را می شکند .
سرهای آوار بر زانون ، محزون و ماتم زده ؛ خداحافظ مکه ، مدینه ، شعب …
این آخرین کلماتیست که از گلوی خورشید شنیده می شود .
گرمای تابستان بر تن دقایق، عرق کرده است . خداحافظ ، هوای نفسگیر مکه ، خداحافظ مدینه !
چشم می چرخاند از زاویه وداع ، دست بالا برده است و چشم های نظاره گر را شاهد می گیرد به پیمانی که دست هایش را در دست های علی گره میزند .
آرام آرام هیاهو رنگ می گیرد ـ لبخند ها و کینه ها ـ . دست های بیعت و خنجر های گره شده در مشت . سر بر گریبان های های اشک می ریزند وداع با رسول را و رسول که صدایش در بیابان های تفتیده ، خواب خاک را می شکافد که :
افراشتم دو دست که می خواهمت علی این برکه شاهد است که می خواهمت علی
وقتی رسول دست علی را گرفته بود لبخند میزد و دلش اما گرفته بود
بغض هایی تنومند ، زائرانی خسته ، چشم هایی بارانی ، سر بر گریبان اندوه ، آخرین نظاره های خورشید .
خداحافظ ، رسول ! پس از سال ها تلاش ، سفرت را آغاز کرده ای به سوی آرامش ، به سوی معبود .
خداحافظ ، رسول ! بیست و سه سال سکوت علی ، نشانی از بیعت در این هنگامه تاریخساز است .
یک لحظه محو شد اثر سنگریزه ها خاموش شد دو چشم تر سنگریزه ها
مرگ ستاره ها همه یک یک شروع شد از آن دقیقه مرگ ملائک شروع شد
ماهِ بدون پرتو خورشید می شود ؟! حالا شما بگو که غدیر عید می شود ؟!
1- اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ
هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.
(مستدرک الوسائل، ج9 ص 146)
2- أَلدُّنیا سُوقٌ رَبحَ فیها قَومٌ وَ خَسِرَ اَخَرُونَ
دنیا بازاری است که پاره ای از مردم در آن سود برند و پاره ای دیگر زیان کنند.
(مستدرک الوسائل، ج9 ، ص 512)
3- ألحِکمَةُ لاتَنجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ
حکمت و دانش در دلهای فاسد اثر ندارد.
(بحارالانوار، ج78، ص 370)
4- اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً
خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
(اعلام الدین، ص 512)
5- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمة، ج7، ص454)
6- من رضی عن نفسه کثر الساخطون
هر که از خود راضی باشد ، خشم گيران بر او زياد خواهند بود. .
منتهی الامال ج 2 ص 480
7- مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَةٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا بِطوُسٍ وَ هُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَةَ رَحِمٍ
کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که انجام گناه و یا قطع رحم را طلب کند.
(وسائل الشیعه، ج14، ص 569)
8- اَلحَسَدُ ما حِقُ الحَسَناتِ وَ الزَّهوُ جالِبُ المَقتِ
حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.
(بحارالانوار، ج69، ص 200)
9- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ
مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
(بحارالانوار، ج78، ص 368)
10- اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ
بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
(میزان الحکمة، ج7، ص454)
برای دانلود مولودی گل زهرا به مناسبت ولادت با سعادت امام علی نقی(علیه السلام) به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
iframe src=’http://www.tebyan.net/videoplayer.aspx?MusicID=78212′ allowFullScreen="true” webkitallowfullscreen="true” mozallowfullscreen="true” height="270″ width="480″ ></iframe>
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور… .
…و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه ها را می شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوس هایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب……
فتنه در اصل به معناى قرار دادن طلا در آتش براى به دست آوردن خالصى آن است و در قرآن به معانى مختلفى همچون امتحان، عذاب، سوختن با آتش، بليّه، سختى، اضلال،[1] شرك، بازداشتن از دين،[2] آشوب و اخلال در امور[3] استعمال شده است. اين در حالى است كه برخى معتقدند، اصل در مادّه «فتن» چيزى است كه موجب اختلال و هرج و مرج همراه با اضطراب مى شود و اموال، اولاد و كفر در قرآن از مصاديق آن است.[4] معناى مورد نظر در اين مدخل، همين معناى اخير مى باشد كه از واژه «فتنه» و سياق بعضى آيات استفاده شده است.
آثار فتنه
1. فتنه انگيزى دشمنان، به منظور جلوگيرى از گسترش اسلام:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ لِلّهِ… .[5]بقره (2) 191 و 193
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 55
… والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم… . بقره (2) 217
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
2. فتنه انگيزى مشركان، موجب صدور حكم جهاد، عليه آنان:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 و 193
يَسـَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتال فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وصَدٌّ عَن سَبيلِ اللّهِ وكُفرٌ بِهِ والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم اِنِ استَطـعوا ومَن يَرتَدِد مِنكُم عَن دينِهِ فَيَمُت وهُوَ كافِرٌ فَاُولئِكَ حَبِطَت اَعمــلُهُم فِى الدُّنيا والأخِرَةِ واُولئِكَ اَصحـبُ النّارِ هُم فيها خــلِدون.بقره (2) 217
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
3. فتنه انگيزى مشركان، موجب صدور حكم اخراج آنان:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 و 193
افشاى فتنه
4. افشاگرى خداوند، از فتنه و آشوب گرى منافقان، در صورت شركت در جنگ:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم… * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ… .[6]توبه (9) 47 و 48
عوامل فتنه
1. انحراف قلبى
5. انحراف قلبى، عامل ايجاد فتنه و فساد، در جامعه:
…فَاَمَّاالَّذينَ فى قُلوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعونَ ما تَشـبَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَةِ وابتِغاءَ تَأويلِهِ… .[7]آل عمران (3) 7
2. پذيرش ولايت كافران
6. ايجاد رابطه ولايى با كافران، زمينه ساز ايجاد فتنه و فسادگرى، در زمين:
والَّذينَ كَفَروا بَعضُهُم اَولِياءُ بَعض اِلاّ تَفعَلوهُ
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 56
تَكُن فِتنَةٌ فِى الاَرضِ وفَسادٌ كَبِير.[8]انفال (8) 73
3. پيروى از آيات متشابه
7. پيروى از آيات متشابه قرآن از سوى افراد منحرف، سبب افتادن در دامن فتنه و آشوب:
هُوَ الَّذِى اَنزَلَ عَلَيكَ الكِتـبَ مِنهُ ءايـتٌ مُحكَمـتٌ هُنَّ اُمُّ الكِتـبِ واُخَرُ مُتَشـبِهـتٌ فَاَمَّاالَّذينَ فى قُلوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعونَ ما تَشـبَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَةِ وابتِغاءَ تَأويلِهِ وما يَعلَمُ تَأويلَهُ اِلاَّ اللّهُ والرّ سِخونَ فِى العِلمِ يَقولونَ ءامَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا وما يَذَّكَّرُ اِلاّ اُولوا الاَلبـب. آل عمران (3) 7
4. ترك امداد
8. سرباز زدن مسلمانان از حمايت يكديگر، موجب فتنه و فساد در زمين:
اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا … اُولئِكَ بَعضُهُم اَولِياءُ بَعض…واِنِ استَنصَروكُم فِى الدِّينِ فَعَلَيكُمُ النَّصرُ… * …اِلاّ تَفعَلوهُ تَكُن فِتنَةٌ فِى الاَرضِ وفَسادٌ كَبِير.[9]انفال (8) 72 و 73
5. تخلّف از محمّد(صلى الله عليه وآله)
9. تخلّف از دستورات حياتبخش خدا و رسول(صلى الله عليه وآله)، عامل بروز اخلال و فتنه اى فراگير در جامعه اسلامى:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَجيبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم… * واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً… .[10]انفال (8) 24 و 25
6 . جاسوسى
10. جاسوسى و خبرچينى، موجب اخلال و آشوب، در بين صفوف رزمندگان:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم واللّهُ عَليمٌ بِالظّــلِمين * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ حَتّى جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ وهُم كـرِهون.[11]توبه (9) 47 و 48
7. خبر فاسق
11. اعتماد به خبر فاسق، عامل ايجاد فتنه و آشوب در جامعه:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِن جاءَكُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنوا اَن تُصيبوا قَومـًا بِجَهــلَة فَتُصبِحوا عَلى ما فَعَلتُم نـدِمين.[12]حجرات (49) 6
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 57
8 . ظلم
12. ظلم و ستمگرى، عامل ايجاد فتنه در جامعه:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.انفال (8) 25
13. ظلم به على(عليه السلام) و مخالفت با خلافت او، پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، سبب فتنه اى دامنگير، در جامعه ايمانى:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.[13]انفال (8) 25
9. عصيان
14. عصيان و تخلّف از فرمان خداوند، موجب بروز اختلال و فتنه در زمين:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَجيبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم واعلَموا اَنَّ اللّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ واَنَّهُ اِلَيهِ تُحشَرون * واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب. انفال (8) 24 و 25
فتنه انگيزان
كيفر فتنه انگيزان
15. فتنه انگيزى كافران عليه مسلمانان در مسجدالحرام، موجب كيفر آنان با كشته شدن به وسيله جهاد مسلمانان عليه آنان:
واقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين. بقره (2) 191
يَسـَلونَكَ عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتال فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وصَدٌّ عَن سَبيلِ اللّهِ وكُفرٌ بِهِ والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم اِنِ استَطـعوا… .بقره (2) 217
مبارزه با فتنه انگيزان
16. لزوم جهاد عليه فتنه انگيزان، تا برطرف شدن فتنه آنان:
…واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم فيهِ فَاِن قـتَلوكُم فَاقتُلوهُم… * وقـتِلوهُم حَتّى لاتَكونَ فِتنَةٌ… فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 و 193
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ…فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
17. لزوم جهاد، عليه فتنه انگيزان، تا حاكميّت دين خداوند در زمين:
وقـتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ بِما يَعمَلونَ بَصير. انفال (8) 39
مصاديق فتنه انگيزان
1. اعتمادكنندگان به خبر فاسق
18. اعتمادكنندگان به خبر فاسق، ايجادكننده فتنه در جامعه:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِن جاءَكُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنوا
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 58
اَن تُصيبوا قَومـًا بِجَهــلَة فَتُصبِحوا عَلى ما فَعَلتُم نـدِمين. حجرات (49) 6
2. جاسوسان
19. جاسوسان، عامل فتنه انگيزى در ميان صفوف مؤمنان:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم واللّهُ عَليمٌ بِالظّــلِمين * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ حَتّى جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ وهُم كـرِهون.توبه (9) 47 و 48
3. ظالمان
20. فتنه انگيزى ظالمان، در جامعه:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.انفال (8) 25
4. كافران
21. فتنه انگيزى كافران مكّه، عليه مسلمانان:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ…كَذلِكَ جَزاءُ الكـفِرين.بقره (2) 191
…والمَسجِدِ الحَرامِ واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ ولا يَزالونَ يُقـتِلونَكُم حَتّى يَرُدّوكُم عَن دينِكُم… . بقره (2) 217
22. آواره ساختن مسلمانان از ديارشان، از مصاديق فتنه انگيزى كافران:
…واَخرِجوهُم مِن حَيثُ اَخرَجوكُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ… . بقره (2) 191
…واِخرَاجُ اَهلِهِ مِنهُ اَكبَرُ عِندَ اللّهِ والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ… . بقره (2) 217
23. عدم جواز قتل كافران در مسجدالحرام، در صورت فتنه انگيزى آنان:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ ولا تُقـتِلوهُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ حَتّى يُقـتِلوكُم… .[14]بقره (2) 191
24. عدم جواز قتل كافران، در صورت خوددارى آنان از فتنه انگيزى:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ…فَاقتُلوهُم… * فَاِنِ انتَهَوا فَاِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحيم * وقـتِلوهُم…فَاِنِ انتَهَوا فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَى الظّــلِمين.بقره (2) 191 - 193
5. متخلّفان
25. متخلّفان از دستورات خدا و رسول(صلى الله عليه وآله)، ايجادكننده اخلال و فتنه فراگير در جامعه:
يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا استَجيبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم واعلَموا اَنَّ اللّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ واَنَّهُ اِلَيهِ تُحشَرون * واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب. انفال (8) 24 و 25
6 . مشركان=> همين مدخل، فتنه انگيزان، مصداق فتنه انگيزان، كافران
7. منافقان
26. منافقان جاسوس، عامل اختلاف و آشوب، در ميان صفوف رزمندگان:
لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وفيكُم سَمّـعونَ لَهُم
فرهنگ قرآن، جلد 22، صفحه 59
واللّهُ عَليمٌ بِالظّــلِمين * لَقَدِ ابتَغَوُا الفِتنَةَ مِن قَبلُ وقَلَّبوا لَكَ الاُمورَ حَتّى جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ وهُم كـرِهون.[15]توبه (9) 47 و 48
8 . منحرفان
27. ايجاد فتنه و فساد در جامعه، از سوى منحرفان و پيروى كنندگان آيات متشابه:
هُوَ الَّذِى اَنزَلَ عَلَيكَ الكِتـبَ مِنهُ ءايـتٌ مُحكَمـتٌ هُنَّ اُمُّ الكِتـبِ واُخَرُ مُتَشـبِهـتٌ فَاَمَّاالَّذينَ فى قُلوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعونَ ما تَشـبَهَ مِنهُ ابتِغاءَ الفِتنَةِ وابتِغاءَ تَأويلِهِ وما يَعلَمُ تَأويلَهُ اِلاَّ اللّهُ والرّ سِخونَ فِى العِلمِ يَقولونَ ءامَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا وما يَذَّكَّرُ اِلاّ اُولوا الاَلبـب. آل عمران (3) 7
فتنه و قتل
828. فتنه انگيزى، بدتر از قتل:
…والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ… . بقره (2) 191
موانع فتنه
29. توجّه به عذاب شديد الهى، زمينه ساز پرهيز از فتنه گرى و اخلالگرى:
واتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَـلَموا مِنكُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَديدُ العِقاب.انفال (8) 25
[1]. مفردات، ص 623 و 624 ، «فتن»; التفسير الكبير، ج 4، ص 406.
[2]. مجمع البيان، ج 1 - 2، ص 511 و 513 .
[3]. تفسير التحريروالتنوير، ج 4، جزء 6 ، ص 276.
[4]. التحقيق، ج 9، ص 23 - 25، «فتن».
[5]. «فتنه» در آيه، كفرى است كه سبب ظلم و هرج و مرج مى شود. (التفسير الكبير، ج 2، ص 289 و 291)
[6]. «فتنه» در آيات ياد شده بنا به نظر ابن عاشور، به معناى اخلال در امور آشوب و بى نظمى است. (تفسير التحريروالتنوير، ج 6 ، جزء 10، ص 217)
[7]. بنا بر قولى «فتنه» در آيه، طرح متشابهات در دين، به گونه اى است كه موجب درگيرى و هرج و مرج شود. (التفسير الكبير، ج 3، ص 145)
[8]. ضمير در «إلاّ تفعلوه» به آنچه در آيات قبل امر شده برمى گردد كه از جمله، تبرّى از كافران است. (مجمع البيان، ج 3 - 4، ص 864)
[9]. از جمله اوامر الهى، تعاون مسلمانان است و ضمير در «إلاّ تفعلوه» به آن اوامر برمى گردد. (همان) گفتنى است كه «فتنه» در اين آيه با توجّه به سياق آشوب و اخلال در احوال و امور مردم را در برمى گيرد و از عبارت ابن عاشور هم، چنين برداشتى قابل استفاده است. (تفسير التحرير والتنوير، ج 6 ، جزء 10، ص 88)
[10]. بنا بر قولى، «فتنه» در آيه به معناى هرج و مرج است. (مجمع البيان، ج 3 - 4 ، ص 821)
[11]. «و فيكم سمّاعون لهم» يعنى آنها [مشركان] در ميان شما جاسوسانى داشتند كه اخبارى را كه از شما مى شنيدند به اطّلاع آنها مى رساندند. (التبيان، ج 5، ص 231; بيان المعانى، ج 6 ، ص 442)
[12]. در شأن نزول آيه مذكور گفته شده: رسول خدا(صلى الله عليه وآله)وليدبن عقبه را مأمور جمع آورى صدقات از بنى المصطلق كرد. وقتى به سوى آنان رفت آنان به استقبالش آمدند. او به علّت دشمنيهاى قبلى، فكر كرد براى قتل او آمدند، لذا برگشت و به رسول خدا(صلى الله عليه وآله)خبر داد كه آنان قصد كشتن ما را داشتند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله)براى جنگ با آنان آماده شد كه آيه مزبور نازل شد. (مجمع البيان، ج 9 - 10، ص 198; الكشاف، ج 4، ص 359)
[13]. بر اساس روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است. (مجمع البيان، ج 3 - 4، ص 822 - 823; جلاء الاذهان، ج 3، ص 331)
[14]. جمله «والفتنة» بيان مى دارد كه كافران فتنه انگيز، همانند كافران محارب اند، لذا بايد با آنان نبرد كرد و جمله «و لاتقاتلوهم عند المسجدالحرام…» به منزله استثنا از اين قانون است. صرف فتنه انگيزى كافران، مجوّز جنگ در مسجدالحرام نيست.
[15]. آيه شريفه در باره منافقانى است كه در ميان مسلمانان جاسوسى مى كردند. (مجمع البيان، ج 5 - 6 ، ص 55; تفسير القرآن العظيم، ابن كثير، ج 4، ص 140)
[16]. نساء (4) 176.
[17]. صافّات (37) 149.
[18]. نمل (27) 32.
[19]. التحقيق، ج 9، ص 28 - 29، «فتى».
[20]. الاقطاب الفقهيه، ص 163; قاعده لا ضرر و لا ضرار، ص 187; المصطلحات، مركز المعجم الفقهى، ص 432 و 1935; دراسات فى ولاية الفقيه، ص 609 .
[21]. آيه شريفه بر حجّيّت فتواى فقيه دلالت دارد، زيرا اگر انذار فقيه حجّت شرعى نبود، مقتضى براى وجوب انذار نيز وجود نداشت، بدين جهت كه قاعده قبح عقاب بلابيان، مقتضى عدم عقاب است، پس وجوب تحذّر از انذار فقيه، مستلزم حجّيّت است. (التنقيح فى شرح العروة الوثقى، الاجتهاد و التقليد، ص 86)
[22]. برخى فقها معتقدند كه آيه مذكور بر وجوب پيروى و تقليد از مجتهد دلالت دارد، بدين جهت كه بر وجوب حذر كردن افراد از انذارهاى فقيه دلالت دارد و اين تحذّر، زمانى حاصل مى شود كه انذار و فتواى فقيه عمل بشود. (التنقيح فى شرح العروة الوثقى، الاجتهاد و التقليد، ص 86)
[23]. آيه شريفه بر وجوب سؤال به هنگام جهل دلالت مى كند. روشن است كه وجوب سؤال به تنهايى مقصود نيست، زيرا امرى لغو و بى اثر خواهد بود. پس سؤال براى عمل كردن است و اين به معناى جواز رجوع جاهل به عالِم و حجّيّت فتواى عالِم است. (التنقيح فى شرح العروة الوثقى، الاجتهاد و التقليد، ص 88 - 89)
[24]. بر اين اساس كه به هنگام استفتا و سؤال مردم خداوند متعال دستور مى دهد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) پاسخ آن را براى مردم با استناد به كلام خداوند بيان دارد.
[25]. برداشت بر اين مبنا است كه منظور از «ذكر»، قرآن باشد. (مجمع البيان، ج 5 - 6 ، ص 558)